حقیقت مسئله سوریه
مسأله سوريه، مسأله حكومت سوريه نيست؛ بلكه مسأله اين است كه در منطقه خاورميانه دو گروه بر عليه استكبار جهاني مبارزه مي كنند و ده ها سال است كه شهيد و زنداني داده و شكنجه و آواره شده اند. نخست، ملت فلسطين است كه شايد بيش از نيمي از جمعيت اصلي آن كشور آواره هستند و در كشورهاي ديگر زندگي مي كنند. آنها با تأثيرپذيري از جمهوري اسلامي ايران دو گروه به نام هاي جهاد و حماس براي مبارزه با همه دستگاه كفر و استكبار جهاني تشكيل دادند. البته مدتي كشورهاي عربي از جمله عربستان و قطر از فلسطيني ها حمايت مي كردند. سال ها پيش حاجي هاي ايران در عربستان مي ديدند كه در سخنراني ها و خطبه هاي نماز جمعه از مردم فلسطين حمايت مي كردند، اما در جنگي كه اسرائيل عليه مردم فلسطين راه انداخت، هيچ كدام از اين كشورهاي عربي به كمك فلسطيني ها نيامدند. در همين جنگ اخير مردم غزه، تنها كشوري كه در عالم از آنان حمايت واقعي كرد ايران بود؛ ما نه عرب بوديم، نه روابط نژادي، نه روابط اقتصادي و سياسي داشتيم و نه باهم هم مرز بوديم. ما حتي با آنان ارتباط شيعه و سني نداشتيم. آنها سني هستند و بعضي هايشان از آن سني هايي هستند كه نسبت به شيعه بسيار بدبين اند، اما آنان مسلمان هستند در مقابل كفر. و بالاخره شاهد بوديد كه در اين جنگ اخير به واسطه كمك هاي ايران بود كه آنان بر اسرائيل پيروز شدند. البته ما وظيفه اسلامي، ديني، عقلاني و انساني خودمان مي دانيم كه به مظلومان فلسطين كمك كنيم. اما پرسش اين است كه چگونه بايد كمك كنيم در حالي كه ما باهم مرز مشتركي نداريم؟ توجه داشته باشيم كه غزه محصور شده و حتي با يك كشور خارجي نمي تواند ارتباط داشته باشد.
شبيه اين گروه، اقليتي شيعه در لبنان هستند. در اين كشور مذاهب مختلفي وجود دارد كه با هم اختلاف دارند. كاتوليك ها، پروتستان ها و ارتودكس ها از مسيحيان و از مسلمان ها سني ها و شيعيان و يك مذهبي به نام دروزي هست كه آنها يك قوم خاصي هستند و در كشورهاي ديگر كمتر آن مذهب وجود دارد. لبنان مجموعه اي از مذاهب مختلف است كه شيعيان در آنجا غالباً در فقر و اقليت زندگي مي كردند كه بعد از مهاجرت امام موسي صدر اندكي حيات يافتند. در ميان شيعيان نيز گروه هاي مختلفي وجود دارد كه باز اقليت كوچكي به نام حزب الله وجود دارد كه آن هم به دستور امام تأسيس شد. سيدحسن نصرالله ـ كه خداوند ان شاءالله وي را در پناه خود از همه آفات و بليات حفظ كند ـ طلبه اي بود در ايران كه در جنگ و جبهه هاي ايران هم شركت داشت. امام به او فرمودند تا به لبنان برود و اين گروه را تشكيل دهد؛ گروهي كه هم اكنون سرنوشت لبنان به دست آنان است. كار به آنجا رسيد كه سيدحسن نصرالله به عنوان اولين شخصيت معروف عالم شناخته شد، بطوري كه بسياري از اهل تسنن عاشقش شده و عكسش را در آغوش مي گيرند. اگر ما هزاران ميليون خرج مي كرديم، نمي توانستيم يك چنين تبليغاتي براي شيعه ترتيب دهيم. البته همه اينها به بركت كمك هايي است كه از ايران به آنها مي شود. تا به حال خيلي علني نبود، اما حالا ديگر علني شده است.
ضرورت حمايت
ازفلسطين و لبنان
جمهوري اسلامي ايران بايد فلسطين و لبنان را كه عليه كفر جهاني مبارزه مي كنند با تمام قوا براي آبرو شدن براي اسلام و بخصوص تشيع كمك كند. اما چگونه بايد حمايت كند؟
ما نه با لبنان مرز مشترك داريم و روابط آن چناني و نه حتي با فلسطين. تنها حلقه واسطه براي كمك رساندن به ان دو كشور، سوريه است. اگر سوريه با ايران باشد، مي توان از راه سوريه كمك هاي مالي، بهداشتي، تاكتيكي و نظامي به فلسطيني ها و لبناني ها رسانده شود. اگر دولت سوريه مخالف اين امر باشد، اين راه مسدود است. مسدود شدن اين مسير يعني شكست حركت مقاومت در لبنان و فلسطين و شكست خوردن مقاومت در جهان اسلام و تشيع و البته شكست ايران. حمايت ايران از دولت سوريه وسيله اي است كه بتواند براي اسلام خدمت كند، حركت مقاومت را در عالم زنده كند و به كشورهاي ديگر ياد بدهد كه شما بايد مقاومت كنيد. فلسطيني ها مقاومت بلد نبودند. آنهايي كه مخالف اسرائيل بودند، گرايش به ماركسيسم داشتند و هنوز هم بعضي از گروه هايشان اين گرايش را دارند. وقتي فلسطين براساس اسلام حركت كرد كه مقاومت اسلامي را از امام ياد گرفت. تأثير انقلاب اسلامي در فلسطين بود كه گروه هاي مقاومت و حماس را به وجود آورد. پس براي پيشرفت اسلام و حفظ هويت اين دو كشور اسلامي ما نيازمند حلقه اي واسط هستيم به نام سوريه. علاوه بر اين كه آن كساني كه مخالف سوريه هستند، عمّال آمريكا و اسرائيل هستند. موافقت كردن با آنها يعني بازي در ميدان و زمين آمريكا و اسرائيل؛ همچنانكه عربستان و قطر اين كار را مي كنند و تركيه هم به آنها ملحق شده است. ما براي حفظ اسلام و تشيع و براي ترويج ارزش هاي اسلامي، براي اينكه روحيه مقاومت در مسلمان ها زنده باشد، بايد اين ارتباط را حفظ كنيم.
مقام معظم رهبري ، پرچمدار بصيرت
در جهان
بصيرت يعني اينكه مردمي هوشيار شوند، بفهمند و فريب ظواهر و شعارهاي فريبنده اي چون آزادي، وحدت، آرامش و صلح را نخورند. »صلح« هميشه مطلوب نيست. اگر اين طور بود پيغمبر صلي الله عليه وآله اين همه جنگ نمي كرد. امام حسين عليه السلام در طول سيزده سال اين همه فداكاري نمي كرد، خود و اهل بيتش و حتي طفل شيرخواره او به شهادت رسيدند. آن حضرت مي توانست فقط بيعت ظاهري كند و خود و يارانش را نجات دهد. «آزادي» اگر به معناي ولنگاري و افسارگسيختگي باشد و هركس هر كاري مي خواهد بكند، هيچ وقت مطلوب نيست؛ نه به عنوان عقل مطلوب است و نه به عنوان شرع. بايد كنترل وجود داشته باشد. بايد هوس هاي حيواني مهار شود. ولي آنها با شعار آزادي، اسلام، حقيقت و انسانيت را مي كوبند. بصيرت يعني انسان بفهمد دشمن چه نقشه هايي به كار مي گيرد و چگونه بايد در مقابلش مقاومت كرد. امروزه پرچمدار بصيرت، رهبر معظم انقلاب است.
سخنراني آيت الله مصباح يزدي(دامت بركاته)
در جمع ناظران شوراي نگهبان - 8/10/1391
زلال بصيرت روزهاي پنج شنبه منتشر مي شود.
السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین .