وعده روحانی !

آقای روحانی چند روز قبل و در جشن هسته‌ای نیز برجام را به ابر باران‌زا تشبیه کرده و گفته بودند؛ «باران رحمت برجام بر مردم نازل شده است»!  که بهتر بود می‌فرمودند ابر برجام را با امتیازات فراوانی که دادیم، بارور کردیم ولی به جای آسمان ایران در آسمان آمریکا باریده است!

این هووها دلسوزترند !(یادداشت روز)


دیروز آقای رئیس‌جمهور بعد از ثبت‌نام برای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، بار دیگر و برای چندمین‌بار به نمونه‌هایی از دستاوردهای دوران چهارساله ریاست‌جمهوری خویش اشاره کرده و موفقیت‌هایی را برشمردند که با عرض پوزش از ایشان باید گفت نه فقط تقریبا هیچیک از آنها واقعیت ندارد بلکه تمامی شواهد و مستندات موجود از نتیجه‌های معکوس نیز حکایت دارند و تعجب‌آور است که آقای دکتر روحانی «از دست‌داده»‌های دولت خویش را «دستاورد»! معرفی می‌کنند؟! در این وجیزه به چند نمونه اشاره‌ای گذرا - و صد البته، مستند و غیرقابل تردید - خواهیم داشت و قضاوت را بر‌عهده خوانندگان می‌گذاریم.
1- آقای روحانی در اظهارات دیروز خود نیز مانند گذشته به جای آن که سخنان خود را با استدلال و شاهد و سند همراه کنند، به استعاره و تشبیه روی آورده و مثلا درباره برجام گفته‌اند؛  «هووهایی که بارها به قصد کشتن این فرزند، یعنی برجام تصمیم گرفته بودند نمی‌توانند سرپرست خوبی برای آن باشند بلکه همان‌هایی که تمام تلاش شبانه‌روزی خود را برای این توافق کردند باید مسیر را تا آخر ادامه دهند»!
اولا؛ می‌توان تشبیه آقای روحانی را به این صورت نیز مطرح کرد و آن اینکه برجام برای دولت شبیه کودکی است که عده‌ای از او برای مظلوم‌نمایی و جلب ترحم عابران در سر چهارراه‌ها استفاده می‌کنند. این کودکان معمولا اجاره‌ای هستند و برای کسی که او را در آغوش گرفته، جان و سلامت کودک کمترین اهمیتی ندارد، بلکه برای او مبالغی که با این مظلوم‌نمایی از عابران دریافت می‌کند، حائز اهمیت است. آیا مصلحت اینگونه کودکان در آن نیست که از دست مادرنماها باز گرفته شوند تا سلامت و آینده آنها تضمین شده باشد.
ثانیا؛ کاش جناب روحانی به یکی از دستاوردهای ارزنده و قابل توجه برجام که بارها وعده آن را داده بودند، اشاره می‌کردند و بعد از ضرورت حفظ آن سخن به میان می‌آوردند!  ایشان به صراحت اعلام کرده بودند؛
«امروز - 23 تیر 94- به ملت شریف ایران اعلام می‌کنم که طبق این توافق، در روز اجرای توافق، تمامی تحریم‌ها، حتی تحریم‌های تسلیحاتی، موشکی هم به صورتی که در قطعنامه بوده، لغو خواهد شد. تمام تحریم‌های اقتصادی شامل مالی، بانکی، بیمه، حمل و نقل، پتروشیمی و فلزات گرانبها به طور کامل لغو خواهد شد و نه تعلیق و حتی تحریم تسلیحاتی هم کنار گذاشته می‌شود.»
اکنون باید پرسید کدامیک از آن وعده‌ها تحقق یافته است؟ که به قول آقای دکتر روحانی «حفظ آن باید مهم‌ترین مسایل سیاسی، داخلی و اقتصادی باشد»!  بدیهی است تشبیهات شعرگونه نمی‌تواند پاسخ این پرسش اساسی باشد. آقای روحانی چند روز قبل و در جشن هسته‌ای نیز برجام را به ابر باران‌زا تشبیه کرده و گفته بودند؛ «باران رحمت برجام بر مردم نازل شده است»!  که بهتر بود می‌فرمودند ابر برجام را با امتیازات فراوانی که دادیم، بارور کردیم ولی به جای آسمان ایران در آسمان آمریکا باریده است!
2- آقای روحانی فرموده‌اند؛ «آنچه در سال 92 وعده دادیم که چرخ سانتریفیوژها بچرخد، می‌بینید که مدرن‌ترین سانتریفیوژها یعنی  IR8 می‌چرخد و چرخ اقتصاد هم می‌چرخد»!
در ‌این خصوص باید گفت؛ چرخ نزدیک به 20 هزار سانتریفیوژ می‌چرخید ولی دولت شما بیش از 12 هزار سانتریفیوژ را از چرخش انداخت - متن برجام - و چرخ اقتصاد نیز ماجرای دیگری دارد که به آن اشاره خواهیم کرد و اما آقای رئیس‌جمهور درباره سانتریفیوژ  IR8تمام ماجرا را نگفته‌اند و آن، این که
 الف: فقط یک دستگاه سانتریفیوژ IR8  در اختیار داریم که ساخت آن نیز به دولت کنونی ربطی ندارد بلکه طراحی و ساخت اولیه آن به دست دانشمندان هسته‌ای کشورمان که برخی از آنها در دولت آقای روحانی کنار گذاشته شده‌اند، صورت گرفته بود؛ دانشمندانی که امروزه از سوی برخی کشورهای عربی با حقوق‌های کلان به کار دعوت شده‌اند که خوشبختانه نپذیرفته‌اند.
ب: مطابق برجام تا 8 سال و 6 ماه دیگر فقط می‌توانیم 29 عدد سانتریفیوژ  IR8 بسازیم و پس از آن اجازه داده‌اند تا 30 عدد ساخته شود. اما نکته درخور توجه آن که برای آزمایش کارآمدی سانتریفیوژهای IR8  بایستی حداقل 164 عدد از آن را در اختیار داشته باشیم تا یک خوشه و زنجیره تشکیل داده و تست شوند. بنابراین یک عدد IR8  درحالی که حداقل تا 9 سال دیگر اجازه تولید 164 عدد را نداریم، چه دستاوردی است؟
آقای روحانی در جای دیگری با افتخار گفته بودند که امروزه می‌توانیم آب‌سنگین صادر کنیم! و توضیح نداده بودند که 5+1‍ ما را مجبور کرده‌اند آب‌سنگین تولید شده خود را به خارج از کشور بفرستیم! کجای این دستاورد است؟
3- رئیس‌جمهور محترم خدا را شکر کرده‌اند که آنچه را در سال 92 به مردم ایران وعده داده بودند، عمل کرده‌اند و می‌فرمایند؛ «در سال 92 آنچه به مردم عزیز ایران در انتخابات اعلام کردیم، نجات اقتصاد ایران، احیای اخلاق و تعامل سازنده با جهان بود»! و می‌فرمایند «از رکود تورمی فاصله گرفته‌ایم»!  که باید پرسید؛ در کدام عرصه اقتصادی از رکود فاصله گرفته‌ایم؟ تعطیلی نزدیک به 60 درصد کارخانه‌ها و مراکز تولید؟!  بیکار شدن انبوهی از کارگران؟!  رکود فاجعه‌آمیز در بخش مسکن؟! و...؟!
گفته‌اند، در رشد اقتصادی از منفی 7 درصد به رشد بالای 7 درصد رسیده‌ایم و توضیح نداده‌اند که نزدیکترین اقتصاددانان حامی دولت نیز این رقم را حتی با احتساب نفت، در حد 3 درصد می‌دانند - بانک جهانی نیز همین رقم را اعلام کرده است - و از این جهت نه فقط رشد نداشته‌ایم بلکه عقبگرد هم داشته‌ایم.
فرموده‌اند؛ « از تورم 40 درصد به 7 درصد در اسفند سال گذشته رسیدیم»!  در این خصوص گفتنی است آقای روحانی تاکنون برای تورم قبل از 92 ارقام متفاوت 40 درصد، 45 درصد و 51 درصد را اعلام کرده‌اند که به قول یکی از اقتصاددانان حامی دولت، نشان می‌دهد آمار اعلام شده از سوی ایشان اعتبار چندانی ندارد!
و اما ایشان خود به درستی گفته بودند ملاک تورم جیب مردم است و نه آماری که دولت اعلام می‌کند. آیا جیب مردم تورم را تک رقمی نشان می‌دهد یا به قول آقای محمد هاشمی میزان واقعی تورم در دولت آقای روحانی 50 درصد است. این تورم فاجعه‌آمیز را فقط با مراجعه به گذران معیشتی مردم به وضوح می‌توان دید.
4- آقای روحانی، به افتتاح طرح‌های مختلف نیز اشاره فرموده‌اند که کاش توضیح می‌دادند؛
اولا؛ آیا برخی از مراکز و به عنوان مثال فلان کارخانه که 6 سال است افتتاح شده و به کار مشغول است نیاز به افتتاح مجدد دارد؟ ثانیا؛ چند درصد از طرح‌هایی که این روزها در آستانه انتخابات، یکی پس از دیگری افتتاح می‌شوند، به دولت ایشان مربوط است؟! ثالثا؛ آیا افتتاح پشت سرهم این طرح‌ها که برخی از آنها افتتاح مجدد است به انتخابات ربطی ندارد؟ رابعا؛ اگر صدا و سیما به خاطر آن که آقای روحانی رئیس‌جمهور مستقر است، خود را ملزم به پوشش سخنرانی‌های ایشان - نظیر آنچه دیروز ایراد فرمودند - و یا گزارش افتتاح طرح‌ها می‌داند، آیا چنانچه موارد یاد شده نظیر افتتاح‌های مجدد، و افتتاح طرح‌هایی که حاصل کار دولت کنونی نیست و... را مشاهده کرد، به عنوان وظیفه و رسالت خبری خود نباید این موارد را هم به اطلاع مردم برساند؟!
5- رئیس‌جمهور محترم از «احیای اخلاق» و «حقوق شهروندی» به عنوان دستاوردهای دیگر دولت خود یاد کرده‌اند که باید پرسید آیا ناسزاها و اتهاماتی نظیر آنچه در پی می‌آید و فقط اندکی از بسیارهاست و در حق منتقدان روا داشته‌اند، نشانه «اخلاق»!  است؟!
«بی‌سواد، بی‌شناسنامه، مزدور، کاسب تحریم، کودک‌صفت، حسود، بزدل، ترسو، جیب‌بر، بی‌قانون، مستضعف فکری، بیکار، متوهم، غوطه‌ور در فساد، سوءاستفاده‌گر، خرابکار، عقب‌مانده، تازه به دوران رسیده، عصر حجری، هوچی‌باز، منفی‌باف، یأس‌آفرین، ناشکر، باید به جهنم بروند، انقلابیون نفهم، یک مشت لات و...»!
6- آقای دکتر روحانی در اظهارات دیروز خود، «شفاف‌سازی» و «آزادسازی» و «گردش اطلاعات» را نیز از جمله دستاوردهای دولت خود نامیده‌اند! که در این خصوص کافی است به این نکته اشاره شود که دولت یازدهم در پنهان‌کاری و پیشگیری از گزارش عملکرد خود به مردم و حتی گزارش به مراکز رسمی و نظارتی نظیر مجلس شورای اسلامی به اندازه‌ای اصرار داشته است که حتی حامیان دولت از آن با عنوان «دولت محرمانه‌ها»!  یاد می‌کنند. نمونه بارز آن خودداری از اطلاع‌رسانی درباره مذاکرات بود که به فاجعه برجام منتهی شد و یا جلوگیری از ارائه اطلاعات مربوط به قراردادهای نفتی IPC  و...
7- رئیس‌جمهور کشورمان از «ایجاد اشتغال» در دولت خود یاد کرده‌اند که مخدوش بودن این ادعا نیز مانند بقیه موارد نیازی به شرح و توضیح ندارد و کافی است به خیل بیکاران، چه آنها که در اثر رکود فاجعه‌بار شغل‌ خویش از دست داده‌اند و چه آنان که در پی اشتغال هستند، توجه شود. گفتنی است دولت رسما اعلام کرده است، کسانی را که فقط یک ساعت در هفته کار می‌کنند نیز در فهرست افراد شاغل جای داده است! و یا وزیر محترم کار اعلام کرده بود که هر پنج دقیقه یک نفر به خیل بیکاران اضافه می‌شود و...
8- و بالاخره در این‌باره گفتنی‌های فراوان دیگری نیز هست، نظیر مدیریت اشرافی دولت، پرداخت‌های نجومی به مدیران نورچشمی، این ادعا که برجام سایه جنگ را از سر ملت دور کرده است! و یا اینکه قرار است، در دولت از جوانان استفاده شود! و... که به آنها خواهیم پرداخت.
حسین شریعتمداری

آمار در برابر مردم

اغلب مردم کشورمان - و شاید دنیا - کمتر فرصت و حوصله دارند که به نمودارها و گزارش‌های تخصصی مراکز آماری و کارشناسی مراجعه کرده و از آن طریق با کم و کیف موضوعات گوناگون آشنا شوند. آنها معتقدند نیازی به این کار نیست! این، اعتقاد درستی است زیرا مردم ترجیح می‌دهند به جای زیر و رو کردن کاغذها و کتاب‌های آماری و پرسه زدن در سایت‌های گوناگون و گوش دادن به سخنان خسته کنند‌ه و پرعدد و رقم، هرآنچه مورد ادعاست را در زندگی خود و به صورت عملی درک و لمس کنند. این موضوع به صورت مقطعی و مناسبتی از نظر مسئولان هم دور نمی‌ماند. چرا مقطعی و مناسبتی!؟ چون قبل از انتخابات پر حرارت و آتشین از ضرورت محاسبه همه چیز با زندگی مردم می‌گویند اما بعد از انتخابات، آمار‌سازی و کاغذ‌بازی را ترجیح می‌دهند! سال 92 و در گرماگرم رقابت‌های انتخاباتی، دکتر روحانی در جمله‌ای تاریخی و فراموش نشدنی، ملاک تورم را جیب مردم دانست نه آمار بانک مرکزی و مرکز آمار. این سخن دقیق و درست در طول 4 سال رنگ باخت و بیم آن می‌رود که حتی همین جمله هم به زودی تکذیب شود! اما چه این جمله همچون دیگر جملات تکذیب بشود و چه نشود، حقیقت تغییری نمی‌کند و مردم باید دستاورد یک دولت را با همه وجود لمس کنند و خود را شریک و بهر‌ه‌مند از آنچه گفته می‌شود بدانند. مردم این را خوب می‌دانند که «دوصد گفته چون نیم کردار نیست » اما چون کردار و کارنامه‌ای نیست، هر روز دامنه الفاظ و آمار بالاتر می‌رود! به عنوان نمونه‌ای از تفاوت‌های آشکار آمار با واقعیات، می‌توان به اوضاع معیشتی و قیمت کالاها اشاره کرد. می‌دانیم که یکی از دغدغه‌های همیشگی مردم تورم و گرانی اجناس و کالاهای مصرفی بوده است. این روزها ادعای دولت‌، رساندن تورم به زیر ده درصد است! اما آیا زندگی مردم هم همین عدد را تایید می‌کند!؟ رئیس‌جمهور محترم در مصاحبه اخیر خود برای پررنگ کردن این دستاورد از یکسو عدد تورم دولت قبل را به بالای 50 درصد ارتقا داد! و از دیگر سو درباره هنر تیم اقتصادی خود به مبالغه و اغراق پرداخت! اما از یکسو همان آمار و ارقام استنادی، گواه آن است که تورم در دولت پیشین هرگز به آن عدد نرسید و از دیگر سو، اوضاع جیب مردم هم این کاهش مورد ادعای کنونی را تایید نمی‌کند. اکنون وضع معیشت‌، کاهش قدرت خرید و بالارفتن قیمت اقلام مصرفی چنان عرصه را به مردم تنگ کرده که این حرف‌ها و داستان‌ها، جز نمک بر زخم آنها، چیز دیگری نیست‌. سخنان رئیس‌جمهور و انکار حقایق بدیهی زندگی مردم آنقدر غیرقابل قبول و باور است که حتی حامیان سینه‌چاکی که پیش از این هر چیزی را توجیه می‌کردند‌، مجبور به اقرار و هشدار به رئیس‌جمهور شده‌اند و درباره آمار و ارقام منتشره زنگ خطر را به صدا در آورده‌اند. نمونه‌ای دیگر از این دست ادعا‌ها، خوب بودن وضع بانک‌ها و نقدینگی است که رئیس‌جمهور در همان کنفرانس خبری مطرح نمود. اظهاراتی که هرکس کمترین آگاهی از امور داشت، با شنیدن آن سری به تأسف تکان داد و از انکار حقایق تلخ و البته نگران‌کننده اندوهگین شد. این مقابله با حقایق و قلب واقعیات از یکسو پنهان کردن واقعیات از افکار عمومی و از دیگر سو نشانه بی‌عملی و بی‌تدبیری است‌. موضوعی که مورد اعتراض و هشدار نزدیکترین یاران دولت هم قرار گرفته است. روزنامه اعتماد با بررسی آمارهای اقتصادی دولت در اینباره نوشت: « آمارها نشان می‌دهد نقدینگی در بهمن‌ماه سال گذشته به رقم هزار و 211 هزار میلیارد تومان رسیده که نشان می‌دهد در سه سال و چندماهی که دولت یازدهم سکان امور را در دست گرفته، رقم نقدینگی بیش از 100 درصد افزایش یافته است و به سطح خطرناکی رسیده است. افزایش نقدینگی خطر افزایش نرخ تورم را در آینده گوشزد می‌کند....در بخش بودجه، کسری بودجه 13هزار میلیارد تومان بیش از برآوردهای دولت شد و سطح تحقق پروژه‌های عمرانی «بسیار ناچیز» است.» اما رئیس‌جمهور اظهار نظر تعجب‌آور دیگری هم کرد. ایشان در نشست خبری گفت:« ما از پول بانک مرکزی برداشت نکردیم»! این سخنان آنقدر عجیب و غیرواقعی است که صدای اغلب روزنامه‌های حامی دولت را هم در آورد! مثلا روزنامه جهان صنعت که حامی دولت در عرصه اقتصاد است در متنی اعتراضی با انتقاد از سخنان رئیس‌جمهور نوشت:«‌ با وجود اینکه دولت از بزرگ‌ترین استقراض‌کنندگان شبکه بانکی به شمار می‌رود و در حال حاضر در یکی از بدهکارترین برهه‌های زمانی خود است اما رئیس‌جمهور افتخار می‌کند که دولت یازدهم اولین دولتی است که بدهی خود را پرداخت می‌کند و مانند سایر دولت‌ها نیست که بدهی‌های خود را برای دولت‌های بعدی می‌گذاشتند»! خوب است بدانیم که بر اساس آمار رسمی منتشر شده از سوی بانک مرکزی، بدهی دولت به بانک مرکزی که در آغاز دولت یازدهم به ۱۱۰ هزار میلیارد تومان در پایان سال ۱۳۹۲ رسیده بود، اکنون بیش از دو برابر شده است! یعنی بدهی ۱۱۰ هزار میلیارد تومانی دولت به بانک‌ها در سال 92 اکنون به ۲۱۰ هزار میلیارد تومان رسیده است! مردم از خود می‌پرسند با وجود این همه امکانات و منابع، باوجود حمایت قاطع و تمام‌عیار قوه مقننه و قضائیه از دولت و حتی با وجود اغماض- بلاوجه - مجلس شورای اسلامی از وظایف نظارتی خود، چه چیزی مانع خدمت‌رسانی دولت و در نتیجه خلاف‌گویی دولتمردان شده است!؟ چه مانعی درکار است که دولت نمی‌تواند برای خیل عظیم بیکاران‌، شغلی دست و پا کند و قفل رکود را بگشاید!؟ چرا برخلاف سخنان رئیس‌جمهور‌، نه تنها وضع معیشتی مردم بهتر نشده، بلکه قدرت خرید خانواده‌ها کاهش یافته و به اصطلاح دخل و خرج آنها با هم نمی‌خواند!؟ مردم از خود می‌پرسند اگر دولت مدعی ایجاد اشتغال برای 700هزار نفر در سال 95 است، این شغل‌ها برای که ساخته شده که فرزندان ما از آن بی‌بهره و بی‌نصیب هستند!؟ اکنون به جرات می‌توان گفت کمتر خانواده‌ای در کشور وجود دارد که از معضل فرزند بیکار رنج نبرده و شرمنده خانه‌نشینی جوانان برومند و تحصیل‌کرده‌اش نباشد. آیا واقعا 700 هزار شغل وجود خارجی دارد!؟ آیا این مشاغل، همان«دوساعت کار در هفته» نیستند که پیش از این وزیر کار آن را معیار اشتغال دانسته بود!؟ و آیا این بازی با آمار، برای مردم نان و آب می‌شود!؟یا اینکه دولتمردان از طرح و تکرار آن، فقط و فقط صندوق رای را نشانه گرفته‌اند!؟ رئیس‌جمهور محترم در همان نشست خبری داعیه این را دارد که‌:«‌بانک‌های ما در سال ۱۳۹۵، ۴۳ درصد بیشتر از سال قبل به مردم تسهیلات دادند که این رقم خوبی است. آنها ۴۳۰ هزار میلیارد تومان به مردم تسهیلات دادند» اما پای درد دل هر تولید‌کننده ورشکسته‌ای که می‌نشینیم، از فقدان نقدینگی ناله دارد! چه خوب است معلوم شود دریافت کنندگان این حجم تسهیلات بانکی (که معادل یک سوم نقدینگی کشور است)چه کسانی هستند!؟ کدام نورچشمی و کدام کلان بدهکار بازهم موفق به بریدن گوش بیت‌المال شده است!؟ وقتی حدود یکصد هزار میلیارد تومان معوقات بانکی در اختیار کمتر از 200 نفر است، آیا نمی‌توان احتمال داد که سهم مردم از تسهیلات‌، بازهم به جیب همان‌ها و دیگر گردنه‌گیران رفته است!؟ انتخابات روزگار ارائه کارنامه عملی است نه کارنامه کاغذی! شکم مردم با آمار سیر نمی‌شود و جوان با آمار شاغل نمی‌شود. امروز ثابت شده که آن همه هیاهوی وسیع برای آمد و رفت هیئت‌های خارجی هیچ گره‌ای از کار مردم باز نکرد و هیچ بانکی علیرغم آن همه امتیازات تاسف‌آور مندرج در برجام، حاضر به همکاری با ما نشد و در نتیجه ما یک‌طرفه امتیاز دادیم و خسارت خریدیم. واردات اقلام مصرفی و حتی کشاورزی،کمر تولید‌کننده ایرانی را شکست‌، جمعیت انبوهی را بیکار و سرمایه‌گذاری‌های فراوانی را با ورشکستگی مواجه کرد. شهرک‌های صنعتی در حال تعطیل و نیمه تعطیل روزگار می‌گذرانند و اگر رئیس‌جمهور محترم‌، حتی سوار بر خودرو از این شهرک‌ها بازدید می‌کرد، شاید از ارائه آن آمارهای غیرواقعی خودداری می‌کرد. حسین شمسیان