ناکامی آمریکا به شرط اقدامات لازم (یادداشت میهمان)


  1- همزمان با خط و نشان کشیدن‌های آمریکا و غرب برای ایران و طرف‌های تجاری تهران، با هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی، در اردوگاه شرق نیز اتفاقات استراتژيکی در حال رخ دادن است که از تحقق صددرصدی آنچه که در اردوگاه غرب طراحی می‌شود، ممانعت می‌کند. البته اتفاقاتی که در خود اردوگاه غرب هم در حال رخ دادن است نشان می‌دهد آنچه که سیاستمداران آمریکایی در حال برنامه‌ریزی هستند آنگونه که آنها انتظار دارند پیش نخواهد رفت. مهم‌ترین اتفاقی که در روزهای اخیر در اردوگاه شرق اتفاق افتاده سفر فرستاده ویژه رهبرمعظم انقلاب به مسکو و به احتمال قوی سپس به پکن و همچنين سفر رييس ستاد کل نيروهاي مسلح جمهوری اسلامی به پاکستان است. اين سفرها، و شواهد و قرائن فراوان دیگر نشان می‌دهد در شرایط کنونی تحریم‌های آمریکا علیه ملت ایران یک «قمار سیاسی» است و گسترش همکاری‌های ایران با روسیه، چین، پاکستان، هند، ترکیه، عراق و دیگر کشورهای آسیایی مي‌تواند برای آمریکا شکستی قطعی در پی داشته باشد. لذا در سیاست خارجی و روابط بین‌المللی«سیاست به صفر رساندن صادرات نفت ایران» برای مهار قدرت دفاعي و موشکي جمهوري اسلامي به‌دلایل مستند و تحلیل‌های گوناگون بین‌المللی برای آمریکا بسیار هزینه‌بر خواهد بود و به‌جای«بایکوت نفتی ایران» به «بایکوت تحریم‌های آمریکا»منجر خواهد شد از جمله: اولا رئیس‌جمهور آمریکا قطعا بازداشت نیروهای دریایی آمریکایی در سال 2016 و بازداشت نیروهای انگلیسی در سال 2007 توسط سپاه پاسداران در خلیج‌فارس و شکست خفت بار واشنگتن و لندن و همچنین پرواز پهپاد ایرانی بر فراز ناو آمریکایی همزمان در نزدیکی یک جنگنده آمریکایی در سال2016 و غرق شدن نمونه‌ای از یک ناوهواپیمابر آمریکایی با استفاده از موشک‌های کروز و بالستیک در رزمایش نیرو‌های سپاه در سال 2015 و همچنين دیگر رزمایش‌های مین‌گذاری دریایی ایران در خلیج‌فارس را حتما به‌خوبی به یاد دارد. سال گذشته نیز دفتر اطلاعات دریایی آمریکا در گزارش خود دکترین دریایی سپاه را مبتنی بر«سرعت»،«تعداد» و «دوام» ارزیابی و تاکید کرده بود« سپاه توانسته با کشتی‌های تندرو و موشک‌های کروز و بالستیک و مین‌های ضدکشتی جدید به چنان توانمندی دست یابد که در مناطق عملیاتی خلیج‌فارس و تنگه هرمز قوی‌تر از گذشته عمل کند».مقامات نظامی آمریکا هم هفته گذشته هرچند در یک فضاسازی روانی ادعا کرده بودند که از تنگه هرمز محافظت می‌کنیم، اما اذعان کردند «ایران توانایی بستن تنگه هرمز را در کوتاه مدت دارد، اما اگر تنگه هرمز بسته شود، بازکردن آن یک فرایند زمان‌بر و طولانی و پرهزینه خواهد بود»! ثانيا رئیس‌جمهور آمریکا به‌خوبی می‌داند و باید بداند که حضور و نفوذ سازنده ایران در منطقه غیرقابل انکار و صدالبته غیرقابل حذف است و اگر ایران از گزینه‌های راهبردی خود در منطقه و به‌ویژه در تنگه هرمز استفاده کند بهای نفت سر به فلک خواهد کشید، تا جایي‌که کارشناسان نفتی و تحلیلگران بین‌المللی بازار نفت، قیمت 150تا 200 و حتی250 دلار را برای هر بشکه پیش‌بینی کردند. برای رئیس‌جمهور آمریکا‌ آشکار است که افزایش قیمت نفت از یک‌سو موجب رکود در اقتصاد جهانی و کاهش رونق اقتصادی خود آمریکا که ادعایش را دارد، خواهد شد و از سوی دیگر افزایش قیمت‌هاي انرژي به‌ويژه بنزین در آمریکا در زمانی که جمهوری‌خواهان برای انتخابات میاندوره‌ای آماده می‌شوند، اصلا سیاست تاجرمأبانه‌ای برای آینده ریاست جمهوری و حزبش نیست!
ثالثا تردیدی وجود ندارد که عربستان و دیگر کشور‌های تولیدکننده نفت نمی‌توانند تولید خود را به‌حدی افزایش دهند که همه 4 میلیون و 200 هزار بشکه نفت ایران را جبران کنند. رابعا درحالی‌که با وجود کاهش نسبي صادرات نفت ايران با تحریم‌هاي قبلي،ایران به‌خوبی آن مقطع را پشت سر گذاشت، کارشناسان بین‌المللی نفت پیش‌بینی کردند تحریم‌های جدید آمریکا فقط منجر به کاهش روزانه حداکثر حدود 500 هزار بشکه نفت ایران خواهد شد که از سوي کشورهاي متحدش قابل جبران است. آمریکا حتی در جریان جنگ تحمیلی در حمایت از صدام هم نتوانست در جنگ نفتکش‌ها، صادرات نفت ایران را به صفر برساند.
خامسا همراهی نکردن کشورهای جهان با آمریکا چالش اساسی طرح نفتی آمریکاست. پوتین در دیدار فرستاده رهبرمعظم انقلاب تاکید کرده «روابط نفتی ایران و روسیه می‌تواند تا سقف 50 میلیارد دلار افزایش یابد». چین اولین و هند دومین خریدار نفت ایران نیز در مقابل تحریم‌های نفتی آمریکا اعلام کردند با حذف دلار، از طريق یوان و روپیه با ایران معامله می‌کنند. چین قرار است با اعمال تعرفه بر نفت آمريکا، از طريق افزایش خرید نفت ایران نياز خود را جبران کند.در حالي‌که برخلاف تحریم‌ها و میل آمریکایی‌ها حجم تجارت ایران و چین اکنون به 31/6 میلیارد دلار رسیده، تهران– پکن با افتتاح بازارچه ویژه ایران در شهر بندری گوانجو که مکانی برای تجار سراسر دنیاست، تصمیم گرفتند روابط تجاری خود را بدون دلار هرچه بیشتر تقویت کنند. ترکیه و عراق هم دلایل منطقی خود را برای ادامه همکاری‌های نفتی با ایران دارند. برای کشورهای آسیایی مانند هند و ژاپن و کره‌جنوبی نیز تامین نفت از ایران در واقع یک توازن منافع است و اجرای سیاست به صفر رساندن صادرات نفت ایران همزمان با اختلافات آمريکا با ديگر کشورها به‌علت جنگ تجاري و خروج از توافقنامه‌هاي بين‌المللي موجب تیره شدن روابط آمریکا با کشورهای بیشتری خواهد شد.
سادسا رئیس‌جمهور آمریکا تلاش داشت با دیدار با پوتین در هلسینکی فنلاند و نزدیکی تاکتیکی با مسکو شاید بتواند کرملین را در طرح خود علیه ایران همراه يا حداقل فضايي رواني عليه ايران ايجاد کند اما دست خالي برگشت و همان گونه که دیدار با رهبر کره شمالی تاکتیکی فریبکارانه در جهت کاهش تنش صوری برای تمرکز بر ایران بود و از دیدار ترامپ و کيم‌جونگ اون خروجی ملموسی بیرون نیامد، از نشست هلسینکی هم نباید انتظار بهبود روابط واشنگتن–مسکو جهت تضعیف روابط تهران-مسکو را داشت.
2- اما علی‌رغم واقعیت‌های موجود که از شکست آمریکا در جنگ جدید اقتصادی با ایران حکایت دارد،آنچه که آمریکایيها را امیدوار کرده که شاید بتوانند به اهداف خود برسند، جنگ روانی همزمان با جنگ اقتصادی است که مي‌خواهند با فریب افکارعمومی و با تغییر محاسبات مسئولان و ایجاد شکاف و تفرقه، ملت ایران را بترسانند و مردم را رودرروی نظام برآمده از رای خود قرار دهند. در این زمینه در تازه‌ترین اقدام، دولت ترامپ با تصویب طرحی که در زمان اوباما تهیه شده بود، از کنگره خواسته فقط 18 میلیون دلار برای تشدید جنگ روانی علیه ملت ایران به دو رسانه فارسی زبان رادیو فردا و صدای آمریکا که با هدایت سیا و وزارت خارجه آمریکا برنامه پخش می‌کنند، اختصاص دهد!. هرچند این جنگ روانی متاسفانه با سیاست‌های ‌اشتباه دولت تدبیر و نفوذ جریان غربگرا در ارکان اجرایی تاحدودی تاثیر خود را به‌ویژه در بازار ارز و سکه و افزایش قیمت‌ها گذاشته اما خود کارشناسان آمریکایی به موفقیت نهايي جنگ رسانه‌ای علیه ملت ایران نيز تردید دارند، تاجایی که خود توماس هیل که با همکاری اد رویس رئیس‌کمیته امورخارجه مجلس نمایندگان آمریکا روی طرح کمک به رسانه‌های فارسی زبان کار کرده، کارآمدی و تاثیر رسانه‌اي آمريکا را زیر سؤال برده و گفته «هیئت‌رئیسه سخن‌پراکنی نمی‌تواند مردم و مخالفان ایران را یک جهت کند».
3- اما آقای روحانی به‌جای سفر بي‌دستاورد به اتریش و سوئیس که نه حجم قابل ملاحظه تجاری–اقتصادی و نه روابط سیاسی قابل تاملی با ايران دارند، بهتر بود سفر به روسیه و چین و هند و کشورهای آسیایی را در دستور کار قرار می‌داد. چرا که اولا می‌توانست پیام روشني هم به اردوگاه غرب و هم به اردوگاه شرق بدهد. با این رویکرد است که می‌توان در آینده در هرگونه مذاکره‌ای با غربی‌ها از جمله در همین «مذاکرات بسته‌ای برجام»، قدرت و نفوذ اروپایی‌ها را کاهش و موضع جمهوری اسلامی را افزایش داد.
ثانیا نگاه به شرق و همکاری‌های جنوب–جنوب سلطه آمریکا در منطقه و نقش دلار در جهان را در معرض خطر بیشتر قرار می‌دهد و ابزارهای آمریکا برای تضعیف این همکاری‌ها را به همان میزان کمتر می‌کند. برهمین اساس است که ران پال نماینده مجلس نمایندگان آمریکا و هپیل معاون سابق کاخ سفید درخصوص تحریم‌های ایران اذعان دارند که«سیاست نفتی آمریکا علیه ایران نتیجه معکوس برای آمریکا خواهد داشت و بایکوت نفتی ایران را به بایکوت شدن تحریم‌ها تبدیل می‌کند».
4- «برای ما مهم نیست که حقایق چه هستند»! این سخن معاون بوش رئیس‌جمهور اسبق آمریکا در اوت1988 است که نشان می‌دهد عدم درک حقایق موجود و نادیده گرفتن واقعیت‌ها در سیاست خارجی آمریکا به یک اصل تبدیل شده است.لذا دولت تدبير بايد بداند آمريکا نه براساس حقايق با شما مذاکره کرد و نه براساس حقايق زير ميز مذاکره و برجام زد، اما دولت تدبير براساس واقعيت‌ها و حقايق موجود باید از یک طرف در سیاست خارجی با نگاه به شرق هرچه سريع‌تر خود را از دام برجام و اردوگاه غرب رها کند تا بتواند «حفظ عزت ملت عزيز ايران»را در دستور کار خود قرار دهد و از سوی دیگر در سیاست اقتصادی با نگاه به درون، هرچه سریع‌تر خود را از دام نفوذی‌ها رها کند تا «بر مشکلات فائق آید و توطئه‌های آمریکا را ناکام بگذارد»، البته به‌شرطی که به فرمایش رهبرمعظم انقلاب «اقدامات لازم را انجام دهد»!.

دکتر محمدحسين محترم

چرا توافقات راهبردی تهران-مسکو روی کاغذ می ماند؟

برخی از مدیران میانی کشورهای روسیه و ایران تمایلی به توسعه روابط بین دو کشور ندارند و معمولاً رابطه با غرب را ترجیح می‌دهند. به همین دلیل عملاً دستوراتی را که به آنها ابلاغ می‌شود را به درستی اجرا نمی کنند و یا بر سر اجرایی شدن آن کارشکنی می‌کنند. مانع مهم وجود گرایش های غرب گرایانه در هر دو کشور به ویژه در ایران است. بسیاری از توافقنامه ها عملاً در حد توافقنامه بر روی کاغذ باقی مانده و این عده مانع از اجرایی شدن واقعی آن ها می‌شوند.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل / گفتگو با دکتر شعیب بهمن

چرا توافقات راهبردی تهران-مسکو روی کاغذ می ماند؟به تازگی علی اکبر ولایتی، مشاور مقام معظم رهبری در امور بین الملل، در سفر به روسیه با پوتین رئیس جمهور این کشور دیداری مفصل انجام داد و پیام شفاهی رهبر معظم انقلاب و پیام مکتوب آقای روحانی را به وی تسلیم کرد. دکتر ولایتی در این مورد گفت: جمهوری اسلامی ایران و روسیه در جهت تنظیم روابط راهبردی و استراتژیک گام بر می دارند و این مسیر بازگشت ناپذیر در توسعه و گسترش همکاری های راهبردی و استراتژیک می تواند به ایجاد ثبات و صلح در منطقه و عرصه بین المللی کمک نماید. در این دیدار رییس جمهور روسیه ضمن ابراز خرسندی از توسعه روابط راهبردی دو کشور گفت: ضروری است همکاری ها در تمامی زمینه ها گسترش یافته و از همه ظرفیت ها در این جهت بهره برداری شود.

این سفر به دلیل پر رنگ شدن نقش روسیه در تعاملات خارجی ایران بعد از خروج آمریکا از برجام و همچنین نقش موازنه گر مسکو در مسائل منطقه‌ای به ویژه در مسئله سوریه حائز اهمیت است. چرا روابط ایران و روسیه راهبردی است؟ راهبردی بودن این روابط چه نتایجی برای ایران دارد و چه آثاری می تواند در سطح بین الملل داشته باشد؟ آیا موانع و چالش هایی هم در این زمینه وجود دارد؟ دکتر شعیب بهمن، کارشناس مسائل روسیه، در مصاحبه با بصیرت به این سوالات پاسخ داده است.

 

بصیرت: سفر آقای ولایتی به روسیه در مقطع فعلی چه اهمیتی دارد؟

در ماه های اخیر نشست های دیپلماتیک گسترده ای در حوزه مسائل منطقه ای به ویژه ایران بین مقامات کشورهای عربی، رژیم صهیونیستی و آمریکایی ها با روس ها برگزار شده بود. از این رو سفر دکتر ولایتی به روسیه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که می‌تواند باعث تحکیم روابط دو جانبه بین ایران و روسیه شود و به نوعی طرح هایی که سایرین برای ایجاد شکاف و فاصله زیاد بین ایران و روسیه به خصوص در سطح منطقه‌ای داشتند ناکام بگذارد؛ بنابراین در این رفت و آمدهای دیپلماتیک و رایزنی های گسترده ای که با مقامات روسی در هفته های اخیر صورت گرفت، حضور دکتر ولایتی به عنوان نماینده مقام معظم رهبری که حامل پیام برای رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین در چنین سطحی داشته بیانگر یک موضوع مهم برای سایر کشورها خواهد بود. به نظر می رسد سفر دکتر ولایتی به مسکو در چارچوب مباحثی در سطوح راهبردهای کلان بین طرفین صورت گرفته است. آنچه مسلم است سفر دکتر ولایتی به روسیه نشان می‌دهد که تلاش های دیپلماتیک سایر کشورها از جمله غربی ها و بازیگران منطقه و همچنین رژیم صهیونیستی از کارآیی لازم برخوردار نبوده است. بنابراین در بحبوحه رایزنی های دیپلماتیک به نوعی سفر دکتر ولایتی ابتکار دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران به شمار می‌رود و در این برهه زمانی باید از آن استفاده لازم را کرد.

بصیرت: اساساً تحکیم روابط روسیه در شرایط فعلی و خروج آمریکا از برجام چقدر می‌تواند برای ایران مفید باشد؟

تحکیم روابط با روسیه در شرایط فعلی می‌تواند برای ایران مفید باشد به دلیل این که در رابطه با غرب تجربه کردیم که آمریکایی‌ ها نه تنها به عهد و پیمان خودشان با کشوری مانند ایران پایبند نیستند بلکه سایرین را ترغیب می‌کنند که از یک توافقنامه بین المللی خارج شوند یا عملاً

سفر دکتر ولایتی به مسکو در چارچوب مباحثی در سطوح راهبردهای کلان بین طرفین صورت گرفته است. آنچه مسلم است سفر دکتر ولایتی به روسیه نشان می‌دهد که تلاش های دیپلماتیک سایر کشورها از جمله غربی ها و بازیگران منطقه و همچنین رژیم صهیونیستی از کارآیی لازم برخوردار نبوده است.

به توافقنامه عمل نکنند. در شرایطی که آمریکایی ها دارند تحریم های یک جانبه علیه ایران اعمال می‌کنند و می‌خواهند وضعیت اقتصادی ایران را در شرایط دشواری قرار دهند، قطعاً همکاری با کشورهایی مانند روسیه اهمیت ویژه‌ای خواهد داشت. این اهمیت در بُعد مسائل اقتصادی ظرفیت های قابل توجه ای بر روابط ایران و روسیه خواهد داشت.

البته بخش عمده آن تا به امروز مورد توجه یا مورد استفاده قرار نگرفته است. به هر حال تحکیم روابط بین ایران و روسیه می تواند به عنوان یک نقطه قابل توجه بین طرفین باشد. علاوه بر این تحکیم روابط با روسیه دارای پیام ها و پیامدهای سیاسی در سطح کلان خواهد بود. در چنین شرایطی آمریکایی ها تلاش می‌کنند تمامی کشورها را از داشتن روابط با ایران بر حذر کنند. در چنین شرایطی تحکیم روابط ایران و روسیه نشان می دهد دو کشور نه تنها تحت تأثیر فشارهای آمریکا قرار نگرفته بلکه دارند روابط خودشان را گسترش می‌دهند. در نتیجه این موضوع برای غرب به ویژه آمریکایی ها می‌تواند پیامدهایی داشته باشد که تلاش های آنها برای منزوی کردن و تحت فشار قرار دادن ایران، تلاش های ناکامی بوده است. ضمن این که توصیه به روابط با روسیه در ابعاد سیاسی و بین المللی می‌تواند اهرم قابل توجهی برای جمهوری اسلامی ایران باشد. آنچه مسلم هست روس ها با توجه به نقش و موضع گیری که در فضای بین المللی دارند می توانند فضا را تا حد زیادی به نفع ایران تغییر دهند به خصوص این که روسیه عضو دائمی سازمان امنیت هست و از حق وتو برخوردار می باشد و در این شورا بسیاری از طرح و نقشه هایی که علیه ایران می باشد روسیه می تواند آن طرح ها را به نوعی ناکام بگذارد.

بصیرت: برخی مدعی شده‌اند سفر آقای ولایتی و رساندن پیام از سوی وی، نشانه نارضایتی از دستگاه دیپلماسی کشور است. ارزیابی شما از این ادعا چیست؟

درست نیست در رسانه ها این موضوع مطرح شود حتی اگر در واقعیت نارضایتی هایی هم وجود داشته است. شاید تا حدی عدم تمایل

ارسال این پیام و انتخاب دکتر ولایتی به عنوان مشاور رهبری به جای وزیر امور خارجه می‌تواند این پیام را داشته باشد که رابطه با روسیه برای جمهوری اسلامی ایران از توجه و اعتبار ویژه ای برخوردار است.

وزارت امور خارجه برای توسعه روابط با روسیه یکی از دلایلی باشد که غیر از وزیر امور خارجه حامل این پیام بوده است. اما شاید دلیل مهم تر این بوده که جمهوری اسلامی تصمیم گرفته در سطوحی فراتر پیام خودش را منتقل کند. شرایط حساس و پیچیده ای که جمهوری اسلامی ایران در تعاملات بین المللی از جمله مسائل منطقه‌ای به ویژه پرونده سوریه با آن روبروست را باید در نظر گرفت. به هر حال خود ارسال این پیام و انتخاب دکتر ولایتی به عنوان مشاور رهبری به جای وزیر امور خارجه می‌تواند این پیام را داشته باشد که رابطه با روسیه برای جمهوری اسلامی ایران از توجه و اعتبار ویژه ای برخوردار است. به همین دلیل مقام معظم رهبری در چنین شرایط حساسی ارسال این پیام را به فردی واگذار کرده که از لحاظ جایگاه و منزلت فراتر از شخصیت وزارت امور خارجه قرار دارد که ممکن است در آینده دچار تغییر و تحول در دولت ها شود. به هر حال ولایتی به عنوان مشاور مقام معظم رهبری تقریباً جایگاه ثابت و مستحکمی در سال های گذشته داشته است. ضمن این که دیدگاه های ولایتی نسبت به توسعه راهبردی نگاه به شرق هم نسبت به دیدگاه افرادی که تمایل بیشتری برای برقراری رابطه با غرب دارند باید در نظر داشت. دکتر ولایتی به عنوان فردی که پیام را رسانده قابل توجه می باشد چون معمولاً در مأموریت های دیپلماتیک فارغ از این که خود پیام چیست این که چه کسی حامل پیام هست دارای اهمیت می‌باشد؛ بنابراین انتخاب فردی که دیدگاه مثبتی نسبت به رابطه با روسیه و نگاه راهبردی به شرق دارد از این حیث قابل تامل می باشد.

بصیرت: اجرایی شدن کامل توافقات با روسیه نیازمند چه اقداماتی است؟

در اجرایی شدن توافقات با روسیه فارغ از تمامی معضلاتی که به عنوان مثال در مباحث گمرکی، تسهیل صدور روادید، چالش های بانکی وجود دارد و تقریباً تا امروز لاینحل بوده است، علت اصلی عدم اجرایی شدن این توافقات به این بر می‌گردد که بخش هایی در داخل ایران و روسیه خیلی تمایلی به توسعه روابط دو کشور ندارند. اگر بخواهیم واضح تر بگوییم برخی از مدیران میانی کشورهای روسیه و ایران تمایلی به توسعه روابط بین دو کشور ندارند و معمولاً رابطه با غرب را ترجیح می‌دهند. به همین دلیل عملاً دستوراتی را که به آنها ابلاغ می‌شود را به درستی اجرا نمی کنند و یا بر سر اجرایی شدن آن کارشکنی می‌کنند. این مسئله در سال های گذشته باعث شده که دستکم بسیاری از توافقاتی که بین ایران و روسیه منعقد شده عملاً به مرحله اجرا در نیاید؛ بنابراین مانع مهم وجود گرایش های غرب گرایانه در هر دو کشور به ویژه در ایران است. بسیاری از توافقنامه ها عملاً در حد توافقنامه بر روی کاغذ باقی مانده و این عده مانع از اجرایی شدن واقعی آن ها می‌شوند.

بصیرت: رژیم اسرائیل تلاش زیادی برای اختلاف افکنی میان ایران و روسیه در سوریه داشته و دارد. تاکتیک‌های تل آویو در این زمینه چیست و ارزیابی شما از این تلاش‌ها چیست؟

قرار بود با واسطه گری نتانیاهو، پیشنهادی را به روسیه دهند که با اعمال فشار بر ایران نیروهای خودش را از سوریه خارج کند و در مقابل آمریکایی ها تحریم هایی را که بعد از بحران اوکراین علیه روسیه وضع کرده بودند را رفع کنند. در شرایط فعلی به نظر می‌رسد معامله ای که نتانیاهو به خاطر آن در یک ماه گذشته دو بار به مسکو سفر کرده، سرانجام خیلی خوبی پیدا نخواهد کرد به دلیل این که اساساً چنین طرحی در نهایت می‌تواند باعث تضعیف روسیه در سطح منطقه شود.

رژیم صهیونیستی تلاش زیادی کرده در سطح همکاری های دو کشور نسبت به مسائل منطقه ای به ویژه پرونده سوریه ممانعت به عمل آورد. در این زمینه قرار بود با واسطه گری نتانیاهو، پیشنهادی را به روسیه دهند که با اعمال فشار بر ایران نیروهای خودش را از سوریه خارج کند و در مقابل آمریکایی ها تحریم هایی را که بعد از بحران اوکراین علیه روسیه وضع کرده بودند را رفع کنند. در شرایط فعلی به نظر می‌رسد معامله ای که نتانیاهو به خاطر آن در یک ماه گذشته دو بار به مسکو سفر کرده، سرانجام خیلی خوبی پیدا نخواهد کرد به دلیل این که اساساً چنین طرحی در نهایت می‌تواند باعث تضعیف روسیه در سطح منطقه شود. رژیم صهیونیستی و آمریکایی ها به خوبی به عمق نفوذ راهبردی، ژئوپلیتیک ایران، نفوذ معنوی و قدرت نرم ایران در سطح منطقه واقف هستند و می‌دانند اساساً حضور ایران در سوریه به واسطه حضور روسیه شکل نگرفته و تابعی از روسیه و خواست آنها نیست. بلکه جمهوری اسلامی به دعوت دولت سوریه در این کشور حضور دارد. تا وقتی که این خواسته و دعوت از سوی دولت سوریه پا برجا باشد قاعدتاً حضور ایران هم در آنجا به قوت خود باقی خواهد ماند. بنابراین روس ها موضوع را به خوبی می‌دانند که عملاً انجام توافق با سایر بازیگران و کشورها نمی‌تواند از حضور ایران در سوریه جلوگیری کند. این مسئله در نهایت به این موضوع منتهی می‌شود که راهبردها و راهکارهایی که رژیم صهیونیستی دارد و سعی می‌کند که از طریق تطمیع کردن روس ها یا دادن امتیازات بیشتر حتی از سوی آمریکا به روسیه بتواند راهبردهای خود را پیش ببرد که این موضوع عملاً با ناکامی مواجه خواهد شد. در نتیجه رژیم صهیونیستی به رغم تمام تلاش های دیپلماتیک و رایزنی هایی که می‌کنند، سعی دارند از طریق اهرم های خودشان در داخل روسیه و سایر کشورها استفاده کنند. رژیم صهیونیستی همچنین تلاش می کند به واسطه تبلیغات رسانه ای با توجه به نفوذی که در رسانه های معتبر و بین المللی دارد روابط تهران و مسکو را تحت تأثیر بگذارد. ولی واقعیت امر این است که تا امروز از این قدرت و توان تأثیرگذاری برخوردار نبوده اند. البته باید توجه داشته باشیم که روس ها هم عملاً در سیاست خارجی خودشان یک راهبرد مشخص را در رابطه با ایران و رژیم صهیونیستی دنبال می‌کنند و آن هم عدم جانب داری از هیچ یک از طرفین است . به این معنا که روس ها تلاش می‌کنند تا حد ممکن و تا جایی که امکان دارد در مناقشه بین رژیم صهیونیستی و ایران و همچنین مناقشه محور مقاومت و رژیم صهیونیستی ورود نکنند. البته روس ها تلاش می‌کنند تا حد امکان چنین مناقشه ای به یک جنگ و درگیری نظامی مبدل نشود. در واقع این راهبرد اساسی روس ها نسبت به طرفین می باشد. در نتیجه می توان پیش بینی کرد به رغم تمامی اقداماتی که رژیم صهیونیستی انجام می‌دهد، نمی‌تواند نظر روس ها را به طور کلی در خصوص حضور ایران در سوریه تغییر داده و در خصوص همکاری های بین تهران و مسکو هم اقدام خیلی مؤثری انجام دهند.

مصاحبه از وحید قاسمی

خورجین!(گفت و شنود)

گفت: آقای ظریف گفته است «همواره می‌دانستیم که به وعده‌های آمریکا نمی‌توان اعتماد کرد»!
گفتم: پس چرا آنهمه امتیاز نقد دادند و در مقابل یک مشت وعده نسیه گرفتند؟!
گفت: مگر وقتی منتقدان هشدار می‌دادند که آمریکا قابل اعتماد نیست همین آقایان نمی‌گفتند؛ امضای جان کری سند است؟! مبادا چند روز بعد بگویند از اول می‌دانستیم که اروپا هم قابل اعتماد نیست!
گفتم: آدم شارلاتانی از مردم قرض می‌گرفت و پس نمی‌داد، قاضی دستور داد او را سوار الاغ کنند و در شهر بگردانند و جار بزنند که بد‌عهد و مال مردم خوار است و کسی به او اعتماد نکند. بعد از اجرای حکم، صاحب الاغ از او کرایه الاغش را خواست و یارو گفت؛ مرد حسابی! مگر از صبح تا حالا جار نمی‌زدی که کسی به من اعتماد نکند؟! حالا خورجینت را بده که پر از گندم کنم!... القصه، بنده خدا صاحب الاغ، هنوز دم در خانه یارو ایستاده که خورجین را بیاورد!

شناسایی! (گفت و شنود)


  گفت: چی شده بود که یکدفعه رسانه‌های داخلی و خارجی به پخش فیلمی کوتاه از یک دختر نوجوان در تلویزیون، که از انتشار تصویر غیر‌اخلاقی خود در فضای مجازی ابراز پشیمانی کرده بود اعتراض کرده و جیغ بنفش کشیدند؟!
گفتم: ادعا می‌کردند که احساساتشان جریحه‌دار شده است؟!
گفت: یعنی احساسات رسانه‌های آمریکایی و اروپایی و روزنامه‌های زنجیره‌ای دنباله‌رو آنها از قتل عام روزانه زن و کودک مظلوم یمن و فلسطین و افغانستان جریحه‌دار نشده؟!
گفتم: کیهان ضمن آنکه اقدام صدا و سیما را بدسلیقگی دانسته بود، جنجال هماهنگ داخلی و خارجی در این ماجرا را به حمله کفتارها تشبیه کرده بود!
گفت: ولی یکی از آنها فقط به نظر کیهان درباره بدسلیقگی صدا و سیما پرداخته و درباره تشبیه جنجال‌کنندگان به کفتارها سکوت کرده بود! چرا؟!
گفتم: دو نفر برای دزدی به خانه‌ای رفته بودند، صاحبخانه بیدار شد و آنها را تعقیب کرد و خطاب به یکی از آنها که نزدیک‌تر بود، داد زد و گفت؛ نامرد وایستا، کجا فرار می‌کنی؟ و یارو به رفیقش گفت؛ تو فرار کن منو شناسایي کردند!

تو دهنی به آمریکا و اروپا در مأموریت فرستاده ویژه تهران به مسکو و پکن

 
سفر ولایتی به مسکو به عنوان فرستاده ویژه از جانب تهران و با هدف ابلاغ پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی و همچنین رئیس‌جمهور به پوتین نشانه‌ای از هماهنگی داخلی در تغییر جهت روابط اقتصادی و نگاه واحد به شرق است.




سرویس سیاسی-

علی‌اکبر ولایتی مشاور امور بین‌الملل رهبر معظم انقلاب، دیروز(چهارشنبه) در صدر هیئتی به مسکو سفر کرد. وی حامل دو پیام از سوی رهبر معظم انقلاب و حسن روحانی رئیس‌جمهور برای پوتین رئیس‌جمهور روسیه است.
بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجه درخصوص این سفر گفت: «پس از خطای راهبردی رئیس‌جمهور آمریکا و خروج این کشور از برجام، جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفت با اعزام تعدادی از فرستادگان ویژه که حامل پیام مقامات عالی‌رتبه جمهوری اسلامی ایران هستند دیدگاه‌ها و مواضع کشورمان را در قبال این رفتار خودخواهانه و خلاف موازین بین‌المللی آمریکا برای سایر کشورها تشریح کند».
قاسمی سفر ولایتی را نیز در همین رابطه عنوان کرد و افزود: «قرار است آقای ولایتی سفرهایی به مسکو و پکن داشته باشند که سفر وی به مسکو روز چهارشنبه در رأس هیئتی متشکل از مقامات وزارت خارجه انجام می‌گیرد».
از آنجا که این سفر در آستانه برگزاری اجلاس ناتو و نیز دیدار پوتین و ترامپ (روسای جمهور روسیه و آمریکا) صورت گرفت، بسیار مهم خواهد بود. نکته قابل توجه اینجاست که ولایتی در این سفر، حامل پیام رهبری و رئیس‌جمهور است. این موضوع نشان‌دهنده هماهنگی و نگاه واحد داخلی درخصوص نگاه به شرق در روابط اقتصادی است.
مأموریت استراتژیک
ولایتی در بدو ورود به مسکو درخصوص سفر همزمان نتانیاهو به روسیه گفت: کسی به حرف‌های این دوره‌گرد اهمیتی نمی‌دهد.
وی با ‌اشاره به سفر بنیامین نتانیاهو و دیدار آتی وی با ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه گفت: ایشان آدم دوره‌گردی است که هر روز به یک نقطه از جهان سفر می‌کند، اظهارات بی‌مبنا و بی‌منطقی مطرح می‌کند و کسی به حرف‌های او اهمیتی نمی‌دهد.
مشاور امور بین‌الملل رهبر معظم انقلاب افزود: لذا حضور یا عدم حضور وی در روسیه هیچ تأثیری در مأموریت استراتژیک ما ندارد.
روزنامه الاخبار با‌ اشاره به سفر مشاور امور بین‌الملل رهبر معظم انقلاب به روسیه در گزارشی نوشت: در سایه افزایش جنگ اقتصادی علیه ایران، این کشور از طریق ارسال پیام‌های دیپلماتیک به شماری از پایتخت‌های جهان، در تلاش برای تماس و ارتباط با بیشترین میزان دوستان است. الاخبار در ادامه نوشت: رابطه ایران و روسیه به سمت ائتلاف مستحکم حرکت کرده است.
نگاه راهبردی به شرق
علی‌اکبر ولایتی- خرداد 97- در نشست تجربه ماندگار با ‌اشاره به موضوع نگاه به شرق گفته بود: «برخی غربگراها و غربزده‌ها و جاهلین متاسفانه بسیار مقاومت می‌کنند؛ برخی می‌گویند روسیه در گذشته نقض عهد کرده است که باید به آنها گفت نه اینکه طرف اروپایی همواره هر چه خواسته ایم در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم کرده است؟ هر کشوری براساس منافع ملی خودش کار می‌کند. اما ما، روسیه و چین در جاهای مختلفی منافع ملی مان با یکدیگر همخوانی دارد و می‌توانیم با هم کار کنیم. روس‌ها بدون تردید و با صراحت و سرعت پیشنهاد موزیانه انگلیس در سازمان ملل علیه ایران درباره یمن را وتو کرد.»
ولایتی در ادامه تاکید کرد:«ماکرون در دیدار با ترامپ حرف زیادی زد و گفت که خوب است برجام با موضوع موشکی و منطقه‌ای درباره ایران تکمیل شود؛ اما پوتین به صراحت به او گفت که موشکی و منطقه‌ای هیچ ربطی به برجام ندارد. کدام یک از غربی‌‌ها مثل پوتین حاضر است که چنین کاری کند. برخی‌ها تحت تاثیر دنیای دوقطبی سابق و تبلیغات درباره کمونیسم و... هستند. روسیه نه می‌تواند و نه بنا دارد که به ایران زور بگوید. با این کشور درخصوص مسائل دفاعی در حال همکاری هستیم و تقریباً هرچه خواستیم کم و بیش به ما داده است. این رآکتوری که روس‌ها درست کردند آلمانی‌ها قرار بود درست کنند که بعد از انقلاب رفتند و یک قدم کوچک برنداشتند. اما روس‌ها رآکتور را درست کردند و چیزهایی به ما دادند که یک پیچش را اروپایی‌ها نمی‌دهند... نگاه راهبردی به شرق راحت‌ترین کاری است که از طریق آن می‌توانیم از شر قایم باشک بازی‌های غربی‌ها خلاص شویم. نباید تحت تاثیر فضاسازی افرادی که غربگرا هستند و پاریس را از مسکو بیشتر دوست دارند قرار بگیریم».
جنگ اقتصادی و بسته توخالی
«دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا-18 اردیبهشت 97- از برجام خارج شد. در حقیقت آمریکا در شرایطی که ده‌ها امتیاز نقد از ایران گرفته بود، به هیچ‌یک از تعهدات خود در برجام عمل نکرد و نه تنها تحریم‌ها را که مسئله اصلی در مذاکرات بود، لغو نکرد، بلکه ده‌ها تحریم جدید هم به آن افزود.
ناگفته نماند که براساس مستندات منتشر شده، ترامپ پس از اطمینان از ماندن ایران در برجام و ادامه فشار از سوی اروپا، از برجام خارج شد.
با یک مرور کوتاه به راحتی پی می‌بریم که دولت‌های اروپایی دقیقا مشابه رفتار خود در پسابرجام، ظرف دو ماه اخیر نیز سر سوزنی در مقابل کارشکنی‌های آمریکا و محروم شدن ایران از حقوق برجامی خود واکنشی از خود نشان ندادند. از لحن طلبکارانه و دستوری اروپا به ایران برای اجرای یکطرفه تعهدات برجامی علیرغم خروج آمریکا از توافق تا اعلام صریح منافع مشترک با آمریکا و هم نظر بودن در مسائل موشکی و منطقه‌ای با آمریکا از سوی مقامات اروپایی.
پیش از این و بنابر اعلام مقامات ایرانی حاضر در مذاکرات 1+4 با ایران، قرار بر این بود که اروپایی‌ها حداکثر تا 10 خردادماه بسته پیشنهادی خود مبنی بر تضمین اجرای تعهدات برجامی را ارائه دهند. اما اروپایی‌ها با تاخیری غیرقابل قبول سرانجام در اواخر هفته گذشته، بسته پیشنهادی خود را ارائه دادند.
تاکنون محتوای بسته راهکارهای عملی اروپا برای حفظ منافع ایران از برجام منتشر نشده است ولی با استناد به اظهارات روحانی و دیگر مقامات دولتی، این بسته که بیشتر شبیه یک بسته توخالی است، نتوانسته درخواست‌های ایران را تأمین کند به نحوی که روحانی آن را مایوس‌کننده خوانده و گفته که بسته مزبور دربرگیرنده همه خواسته‌های ایران نیست و راهکار عملیاتی و شیوه مشخصی برای ادامه همکاری‌ها وجود ندارد و یک سری تعهدات کلی در حد بیانیه‌های سابق اتحادیه اروپا عنوان شده است.
علاوه‌بر بسته پیشنهادی اروپا، اتحادیه اروپا پس از پایان نشست مشترک کمیسیون برجام - روز جمعه 15 تیر 97- بیانیه‌ای 10 بندی منتشر کرد.
با مرور بندهای 10 گانه بیانیه اتحادیه اروپا می‌بینیم که این بیانیه از فقدان تضمین برای حفظ برجام در مقابل عهدشکنی و کارشکنی آمریکا رنج می‌برد. تکرار ادبیات کلی و مبهم و شعار زده بدون ارائه تضمین‌های مشخص درباره مواخذه آمریکا در شورای امنیت و نحوه مقابله با تحریم‌هایی که عملا برجام را از بین می‌برد، همچنان مشکل اروپایی‌ها در ادعای پایبندی به برجام است.
بیانیه مذکور حتی در لفظ هم عهد شکنی آمریکا را محکوم نکرده و به ابراز تاسف بسنده نموده است. با این وصف و به طریق اولی، انتظار مقابله عملی با تحریم‌های آمریکا کاملا بیهوده است.
در روزهای گذشته روحانی در نشست هم‌اندیشی مدیران ارشد دولت گفته بود: «واشنگتن درصدد است با جنگ اقتصادی ایران را به زانو درآورد». واقعیت این است که جنگ اقتصادی همه‌جانبه آمریکا علیه ایران به سرکردگی وزارت خزانه‌داری این کشور، حدود 15 سال پیش آغاز شده است. آنان که اخبار و تحولات را به‌طور دقیق و پیوسته در سه سال اخیر پیگیری کرده‌اند، به خوبی می‌دانند که جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران هرگز متوقف نشد و چه در دوره باراک اوباما (حتی پس از امضای توافق هسته‌ای) و چه در دوره دونالد ترامپ این جنگ تحمیلی ادامه داشته است.
در هفته‌های گذشته موگرینی صراحتا اعلام کرد که «منافع اروپا در حفظ برجام همراستا با منافع آمریکاست». موگرینی همچنین در اظهارنظری دیگر تاکید کرد که «در موضوع موشکی و قدرت منطقه‌ای ایران، با آمریکا هم‌نظر هستیم». این اظهارات در کنار دیگر اظهارات مقامات اروپایی درخصوص عدم تضمین به ایران درخصوص اجرای تعهدات برجامی، نشان‌دهنده این است که اروپا در کنار آمریکا تصمیم دارد تا با مذاکرات فرسایشی و طولانی‌مدت، ضمن تعلیق اقتصاد ایران،-به خیال خام خود- برجام‌های بعدی (در حوزه موشکی، منطقه‌ای، حقوق بشر و...) را نیز کلید بزند.
تقلای جریان غربگرا
«روسیه از پشت به ایران خنجر زده است»، «حساب‌کردن روی نقش روسیه در بحران خصومت آمریکا با ایران و اعمال تحریم‌های بی‌رحمانه ترامپ، ‌اشتباه است»، «ایران نباید به روسیه اعتماد کند» و ... اینها بخشی از موضع‌گیری‌های جریان غربگرا درخصوص روسیه است.
یکی از شعارهای فتنه‌گران در روز قدس و دیگر مراسم‌های سراسری در سال ۸۸، شعار «مرگ بر روسیه» بود. شعاری که روی دیگر سکه شعار «نه غزه، نه لبنان» بود. دنباله‌های فتنه در سال‌های بعد، واکنش منفی به پرواز جنگنده‌های روسیه از پایگاه هوایی نوژه در ایران برای حمله به تروریست‌های تکفیری و زیر سؤال بردن همکاری ایران و روسیه در جنگ سوریه و القای این گزاره نادرست که روسیه در سوریه بر سر ایران کلاه گذاشته است را نیز در همین خط ادامه دادند.
نکته قابل تأمل اینجاست که این جماعت «گوش به فرمان کدخدا!»، در زمان حیات امام نیز برای رد گم‌کنی شعار «مرگ بر شوروی» سر می‌دادند. امام خمینی(ره) در واکنش به این اقدام فرمودند: «نباید فراموش کنیم که در جنگ با آمریکا هستیم. ما در جنگ با آمریکا و تفاله‌های آمریکا (هستیم)، این تفاله‌هایی که قالب زدند خودشان را و ما غفلت کردیم، الآن هم هستند. باید هر یک از اینها را شناسایی کنید و به دادگاه‌ها معرفی کنید، ننشینید که باز یک جایی را آتش بزنند. اینها می‌خواهند خرابی کنند. کار ندارند به اینکه کی کشته بشود و کی از بین برود...خط این بود که اصلاً آمریکا منسی(فراموش) بشود. یک دسته شوروی را طرح می‌کردند تا آمریکا منسی بشود، یک دسته «الله اکبر» را کنار می‌گذاشتند، سوت می‌زدند و کف می‌زدند آن هم روز عاشورا. خط این بود که این قضیه مرگ بر آمریکا منسی بشود».
خط رسانه‌ای حامی فتنه ۸۸ همواره موضوع حمایت ایران از محور مقاومت و مبارزه با تروریست‌های تکفیری در سوریه و عراق را زیر سؤال برده و مدعی بودند که راه‌حل موضوع سوریه، دیپلماسی و مذاکره است. ادعایی که با شکستن کمر داعش در سوریه توسط محور مقاومت به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی، رنگ باخت. ناگفته نماند که اگر به نسخه این جماعت عمل می‌شد، باید در کرمانشاه و همدان با تروریست‌های تکفیری می‌جنگیدیم.
هدف اصلی حمله مدعیان اصلاحات به همکاری ایران با روسیه (به خصوص در موضوع سوریه)، بزک آمریکا و شرکای اروپایی واشنگتن است.
این در حالی است که همکاري و همراهي ايران، روسيه، حزب‌الله لبنان و دولت مشروع سوريه در سال‌هاي اخير تروريست‌ها به رهبري آمريکا را در رسيدن به اهداف خود ناکام گذاشته است و اين قابل انکار نيست. در حقیقت همکاری‌های ایران با روسیه در سال‌های اخیر در موضعی برابر و بر اساس سه اصل عزت، حکمت و مصلحت بوده و منافع ملی کشورمان را نیز حفظ کرده است. این رابطه که از موضع برابر و بر اساس منافع ملی شکل گرفته، در حقیقت پاسخی به مدعیانی است که ادعا می‌کنند که بر اساس شعار «نه غربی، نه شرقی» نباید با روسیه ارتباط داشته باشیم.
مدعيان اصلاحات که امروز از اعتماد نکردن به روسيه سخن مي‌گويند بزک آمريکا و غرب در سال‌هاي گذشته از سوي خود را فراموش کرده‌اند، آنان امضاي وزير خارجه وقت آمريکا را تضمين خوانده و از روز بعد برجام به عنوان روز برداشته شدن بالمره(يکباره) همه تحريم‌ها ياد کردند و امروز که قریب به سه سال از امضای برجام می‌گذرد، نه تنها تحريم‌ها برداشته نشده است بلکه تحريم‌هاي جديد و شديدتري نيز افزوده شده است.
لازم به ذکر است که روزنامه زنجیره‌ای قانون- مرداد ۹۶- در مطلبی توهین‌آمیز، ضمن ملامت سپاه قدس و تذکر نسبت به بی‌توجهی به هشدارهای آمریکا، شلیک موشک‌های سپاه به مقر داعش در دیرالزور را «اقدامی تنش‌زا» معرفی کرد و شهادت جوانان ایرانی مدافع حرم را نتیجه «اشتباهات محاسباتی ایرانی‌ها» دانست!
جریان غربگرا در پی آن است تا با بازی در زمین دشمن و با بزرگ‌نمایی برخی اخبار، بدعهدی‌های آمریکا (کدخدایی! که رکن برجام بود) را عادی‌سازی کنند؛ این در حالی است که خسارت‌های برجام را همچنان می‌پردازیم. ثانیا به خاطر همین بدعهدی، ملت ما را محتاج برخی دولت‌های اروپایی که همواره جانب دشمنان ما را می‌گیرند، نشان دهند. و ثالثا با برجسته‌سازی گزافه‌گویی‌های مقامات آمریکایی و شرکای اروپایی‌اش، با هراس‌افکنی در افکار عمومی، برای برجام‌های بعدی (در حوزه موشکی و منطقه‌ای) نقش جاده صاف‌کنی را ایفا کند.
بر همین اساس، سفر ولایتی به روسیه و به دنبال آن چین، در حقیقت تودهنی ایران به آمریکا و اروپا و جریان غربگرا در داخل کشور است.

 

آبی از اروپا گرم نشد کشور را بیش از این معطل نکنید

علی‌رغم اعتراف به رویکرد خسارت بار برجام از سوی مدعیان اصلاحات در ماههای گذشته، این جماعت با سانسور اظهارات روحانی مبنی بر مایوس‌کننده بودن بسته اروپا، برای چندمین بار ثابت کردند که بزک آمریکا و شرکای واشنگتن از هر امری برای این طیف بااهمیت‌تر است. در این رویکرد، منافع ملی و عزت مردم ایران هیچ جایگاهی ندارد.


سرویس سیاسی-

«دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا-18 اردیبهشت 97- از برجام خارج شد. در حقیقت آمریکا در شرایطی که ده‌ها امتیاز نقد از ایران گرفته بود، به هیچیک از تعهدات خود در برجام عمل نکرد و نه تنها تحریم‌ها را که مسئله اصلی در مذاکرات بود، لغو نکرد، بلکه ده‌ها تحریم جدید هم به آن افزود.
ناگفته نماند که براساس مستندات منتشر شده، ترامپ پس از اطمینان از ماندن ایران در برجام و ادامه فشار از سوی اروپا، از برجام خارج شد.
مقامات دولت پیش از این اعلام کرده بودند که واکنش ایران به خروج آمریکا از برجام، فوری، غیرقابل تصور، پشیمان‌کننده و دردناک خواهد بود.
پس از اعلام خروج رسمی آمریکا از برجام، روحانی در گفت‌وگوی زنده تلویزیونی شرکت کرد. انتظار افکار عمومی این بود که واکنشی متناسب با موارد اعلام شده از سوی رئیس‌جمهور اتخاذ شود. اما روحانی در اظهارنظری قابل تأمل اعلام کرد که «ایران بدون آمریکا برجام را ادامه خواهد داد». او آمریکا را «موجود مزاحم» دانست و از خروج آمریکا از این توافق ابراز خرسندی کرد.
این در حالی بود که عباس عراقچی معاون سیاسی وزیر خارجه- اسفند 96- گفته بود: «موضع ما این است که اگر آمریکا خارج شود ما هم خارج می‌شویم؛ این را به اروپایی‌ها هم گفتیم که اگر نتوانند آمریکا را در برجام حفظ کنند، ایران هم از برجام خارج خواهد شد». روحانی نیز- فروردین 97-گفته بود: «آنها حتما بدانند اگر نقض‌ پیمان کنند پشیمان خواهند شد. آمادگی‌ها بیشتر از آن مقداری است که آنها فکر می‌کنند و اگر نقض‌ پیمان کنند در عرض کمتر از یک هفته آثارش را خواهند دید».
پیش از این و بنابر اعلام مقامات ایرانی حاضر در مذاکرات 1+4 با ایران، قرار بر این بود که اروپایی‌ها حداکثر تا 10 خردادماه بسته پیشنهادی خود مبنی بر تضمین اجرای تعهدات برجامی را ارائه دهند. اما اروپایی‌ها با تاخیری غیرقابل قبول سرانجام در اواخر هفته گذشته، بسته پیشنهادی خود را ارائه دادند.
تاکنون محتوای بسته راهکارهای عملی اروپا برای حفظ منافع ایران از برجام منتشر نشده است ولی با استناد به اظهارات روحانی و دیگر مقامات دولتی، این بسته نتوانسته درخواست‌های ایران را تأمین کند به نحوی که روحانی آن را مایوس‌کننده خوانده و گفته که بسته مزبور دربرگیرنده همه خواسته‌های ایران نیست و راهکار عملیاتی و شیوه مشخصی برای ادامه همکاری‌ها وجود ندارد و یک سری تعهدات کلی در حد بیانیه‌های سابق اتحادیه اروپا عنوان شده است.
علاوه‌بر بسته پیشنهادی اروپا، اتحادیه اروپا پس از پایان نشست مشترک کمیسیون برجام - روز جمعه 15 تیر 97- بیانیه‌ای 10 بندی منتشر کرد.
با مرور بندهای 10 گانه بیانیه اتحادیه اروپا می‌بینیم که این بیانیه از فقدان تضمین برای حفظ برجام در مقابل عهد شکنی و کارشکنی آمریکا رنج می‌برد. تکرار ادبیات کلی و مبهم و شعار زده بدون ارائه تضمین‌های مشخص درباره مواخذه آمریکا در شورای امنیت و نحوه مقابله با تحریم‌هایی که عملا برجام را از بین می‌برد، همچنان مشکل اروپایی‌ها در ادعای پایبندی به برجام است.
در حقیقت 9 بند این بیانیه، کلیات ابوالبقاست و بند 8 نیز که به موضوعات اقتصادی‌اشاره می‌کند کلی گویی بدون مشخص کردن راهکار و مکانیسم‌های اجرایی و تضمین هاست؛ یعنی همان کلمات شاعرانه‌ای که در برجام هم آمد اما روی کاغذ ماند! درباره مقابله با تحریم‌های آمریکا نیز سکوت مطلق اختیار شده است.
بیانیه مذکور حتی در لفظ هم عهد شکنی آمریکا را محکوم نکرده و به ابراز تاسف بسنده نموده است. با این وصف و به طریق اولی، انتظار مقابله عملی با تحریم‌های آمریکا کاملا بیهوده است.
بزک کنندگان مشغول کارند!
با یک مرور کوتاه به راحتی پی می‌بریم که دولت‌های اروپایی دقیقا مشابه رفتار خود در پسابرجام، ظرف دو ماه اخیر نیز سر سوزنی در مقابل کارشکنی‌های آمریکا و محروم شدن ایران از حقوق برجامی خود واکنشی از خود نشان ندادند. از لحن طلبکارانه و دستوری اروپا به ایران برای اجرای یکطرفه تعهدات برجامی علیرغم خروج آمریکا از توافق تا اعلام صریح منافع مشترک با آمریکا و هم نظر بودن در مسائل موشکی و منطقه‌ای با آمریکا از سوی مقامات اروپایی.
نکته قابل توجه اینجاست که بی‌عملی اروپا و همصدایی با آمریکا و اظهارات مهم روحانی درخصوص بسته مایوس‌کننده اروپا، هیچ جایی در صفحات اول روزنامه‌های زنجیره‌ای در شماره دیروز نداشت.
روزنامه‌های زنجیره‌ای در شماره دیروز با تیترهایی همچون «مذاکرات دلگرم‌کننده ایران و اروپا»، «اروپا کنار ایران»،«استقلال اروپا از آمریکا»، «بسته بقای برجام» و...به بزک اروپا پرداختند.
این‌ها همان رسانه‌هایی هستند که پس از امضای برجام با بزک آمریکا با تیترهایی همچون «امضای کری تضمین است»، «تحریم‌ها به تاریخ پیوست»، «صبح بدون تحریم»، «فروپاشی تحریم»،«اینک بدون تحریم»، «تحریم رفت»، «پیروزی، بدون جنگ» و... به استقبال این توافق رفتند.
همین جماعت پس از افتادن تشت رسوایی برجام از بام، اذعان کردند که «برجام فرصت سوزی بود»، «قرار بود هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد هم چرخ کارخانه‌ها، ولی چنین نشد»، «در پسابرجام، امکان انتقال پول صادرات به داخل ایران وجود ندارد»، «برجام پلاستیکی نمی‌خواهیم»، «ظریف، امیرکبیرِ ناکام است» و...
حال علیرغم اعتراف به رویکرد خسارت بار برجام از سوی مدعیان اصلاحات در ماههای گذشته، این جماعت با سانسور اظهارات روحانی مبنی بر مایوس‌کننده بودن بسته اروپا، برای چندمین بار ثابت کردند که بزک آمریکا و شرکای واشنگتن از هر امری برای این طیف بااهمیت‌تر است. در این رویکرد، منافع ملی و عزت مردم ایران هیچ جایگاهی ندارد.
اروپا به دفعات ثابت کرده است که با وقت کشی به دنبال استمرار تعلیق اقتصاد ایران و پیاده سازی برجام‌های بعدی(موشکی،منطقه‌ای و...) است. در هفته‌های گذشته موگرینی صراحتا اعلام کرد که عزم ما برای حفظ توافق هسته‌ای، در راستای منافع آمریکاست. گویا برای رسانه‌های زنجیره‌ای مدعی اصلاحات، منافع آمریکا بر منافع مردم ایران ارجحیت دارد! که البته پیش از این بارها ثابت کرده‌اند که چنین است.
در این شرایط باید دید دولت چه خواهد کرد. کشور را چند ماه دیگر معطل بسته خالی اروپایی‌ها می‌کند یا آستین همت بالا زده و با استفاده از ظرفیت‌های فوق‌العاده داخلی، برای حل مشکلات وارد میدان می‌شود.

شکلات در پایان مذاکرات! (یادداشت روز)


  مرسوم است که در جشن‌های تولد هر کدام از مهمانان هدیه‌ای می‌آورند. بسته‌ها باز می‌شوند و حضار کف می‌زنند و خوشحالی می‌کنند. گاهی اوقات برخی بسته‌ای بسیار بزرگ می‌آورند که چشم‌ها را خیره می‌کند و حس کنجکاوی همه را برمی‌انگیزد. بسته باز می‌شود اما به‌جای هدیه بسته‌ای دیگر می‌بینید. بسته دوم هم باز می‌شود و باز بسته‌ای دیگر و همینطور بسته پشت بسته، باز و کوچک و کوچک‌تر می‌شود. در بسته آخر که به‌اندازه کف دست و بلکه کوچک‌تر است، اغلب هدیه‌ای خنده‌دار مانند یک شکلات است. این شوخی برای جشن تولد بد نیست و می‌تواند باعث گذر زمان و تفریح و خنده حضار شود اما استفاده از این روش برای مذاکرات و مناسبات دیپلماتیک شوخی جالبی نیست!
دیروز نشست کمیسیون مشترک برجام با حضور وزرای خارجه ایران و 5 کشور حاضر در توافق وین برگزار شد. در پایان این نشست اتحادیه اروپا بیانیه‌ای 10 بندی را صادر کرد که 9 مورد آن کلیاتی است که در خوش‌بینانه‌ترین حالت برای رعایت عرف دیپلماتیک در این بیانیه گنجانده شده است و بود و نبود آنها هیچ تفاوتی نمی‌کند. تنها بند هشتم بیانیه به اصل ماجرا پرداخته و وارد فاز اقتصادی شده است. در این بند نکاتی کلی و مبهم درخصوص تعامل و رابطه اقتصادی با ایران در قبال حفظ برجام و عمل به تعهدات خود آمده است. چیزی شبیه همان شکلات در بسته‌ای بسیار بزرگ.
1- هدف از مذاکرات و رایزنی‌های اخیر ایران و طرف مقابل، گرفتن تضمین از اروپا برای تامین منافع اقتصادی ایران در قبال عمل به برجام بود. در بیانیه این اتحادیه خبری از تضمین نیست و کلیاتی تکراری بیان شده که به قول آقای روحانی مایوس‌کننده است. آقای روحانی یک روز پیش از این نشست، طی تماس تلفنی با آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه، بسته پیشنهادی اروپا را مایوس‌کننده خواند و گفت: انتظار ما از اروپا ارائه یک برنامه عملیاتی روشن و دارای زمان‌بندی است تا بتواند نقشی جبران‌کننده در قبال خروج آمریکا داشته باشد.
2- ماشینی را تصور کنید که قرار بوده باری را جابجا کند و از عهده آن برنیامده است. حالا بر وزن بار افزوده شده و مسیر هم سربالایی است. توقع رسیدن بار به مقصد، چقدر منطقی است؟! اروپایی‌ها پیش از خروج آمریکا از برجام نیز تعهداتی بر اساس توافق داشتند که به آن پایبند نبودند. این در حالی بود که آن زمان هنوز آمریکا از برجام به طور رسمی خارج نشده بود. وقتی اروپایی‌ها در شرایط عادی به تعهدات خود عمل نکردند، منطقی و معقول نیست که انتظار داشته باشیم در شرایط فعلی و با وجود فشارهای واشنگتن، به تعهدات خود عمل کنند و حتی تعهدات جدید هم بدهند. رویکرد و عملکرد اروپا نشان می‌دهد نه تنها در پی جبران خسارت نیست بلکه خود نیز سر تقابل دارد. بلوکه شدن بخشی از دارایی‌های ارزی ایران و دستگیری یک دیپلمات کشورمان در آلمان (علی‌رغم برخورداری از مصونیت دیپلماتیک) و برگزاری میتینگ منافقین تروریست در پایتخت فرانسه فقط چند مورد از نشانه‌های این رویکرد خصمانه است.
3- با موضع‌گیری مناسب و منطقی آقای روحانی در برابر بسته پیشنهادی اروپا و مایوس‌کننده توصیف کردن آن، انتظار می‌رفت آقای ظریف نیز موضعی در همین راستا اتخاذ و اعلام کند. اما متاسفانه موضع ایشان مانند بسته اروپا مایوس‌کننده است. آقای ظریف پس از پایان نشست در جمع خبرنگاران حاضر شد و از سویی گفت نتیجه مذاکرات را برای تصمیم‌گیری به مقامات عالی کشور ارائه می‌کند و بلافاصله افزود؛ «براساس پیش‌بینی‌هایی که صورت گرفته، در مرحله اول ما این فرصت را خواهیم داد که (اروپایی ها) این تعهدات را عملیاتی کنند.» در حالی که دولت تصمیم خود را گرفته است تا با همین بسته مایوس‌کننده پیش برود، چرا توپ را در زمین دیگران می‌اندازد و ارائه نتیجه مذاکرات را به مقامات عالی می‌گوید؟ پذیرش مسئولیت تصمیم‌گیری‌ها، مسئله‌ای مهم و غیرقابل اغماض در عالم سیاست است که گویا عدم پایبندی به آن در دولت نهادینه شده است. وقتی برجام را امضا کردند گفتند فتح‌الفتوح و آفتاب تابان و توافق قرن را بدست آوردیم و وقتی کشتی توافق که از ابتدا هم هزار و یک سوراخ داشت به گل نشست، گفتند کل مذاکرات و جزئیاتش تحت نظر و با تایید مقام معظم رهبری بوده است!
4- فرض کنید فروشنده‌ای جنسی را به چند نفر فروخته است. یکی از خریداران (در برجام آمریکا به عنوان خریدار عمده) دبه کرده و از معامله خارج شده است. راه حل ساده و روشن است. یا طرفهای دیگر هزینه دبه کردن او را متقبل می‌شوند یا فروشنده به‌اندازه کم شدن از مبلغ معامله، از جنس فروخته شده کم می‌کند.
همانطور که خود اروپایی‌ها نیز اذعان کرده‌اند و مقامات دولت نیز می‌دانند، اروپا قادر به جبران و ترمیم وضعیت جدید برجام بدون آمریکا نیست. مرکل در نشست سران اروپا در صوفیه بلغارستان -اواخر اردیبهشت ماه- گفته بود: «همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا بر حفظ توافق هسته‌ای با ایران تاکید می‌کنند اما برای جبران خسارت همه شرکت‌ها، من فکر می‌کنم نمی‌توانیم و نباید توهم ایجاد کنیم.» تصمیم متناظر و مورد انتظار در قبال خروج آمریکا از برجام، پایان دادن به تعهدات ایران بر اساس توافق بود. وقتی آمریکا از برجام خارج شده و اروپا معترف است که قادر به جبران کامل خسارت نیست، چرا ایران باید به همه تعهدات قبلی پایبند باشد؟!
5- عوامل زیادی در تعیین نتیجه یک جنگ موثر هستند از جنگ‌افزار گرفته تا تعداد و آمادگی نیروها، شرایط جغرافیایی و...اما آنچه اصل است و حرف اول و آخر را می‌زند، استراتژی جنگی است. سخنرانی دو هفته پیش آقای روحانی درباره جنگ اقتصادی اگر‌چه با استقبال چهره‌ها و گروه‌های مختلف -حتی جدی‌ترین منتقدان دولت- مواجه شد اما سؤال اصلی و تعیین‌کننده اینجاست که نقشه و طرح دولت در این جنگ چیست؟ چگونه می‌خواهد با تحریم‌های تحمیلی آمریکا مقابله کند؟ نوع برخورد عملی دولت با مذاکرات اروپا این نگرانی جدی را بوجود می‌آورد که آیا دولتمردان محترم با تفنگ شکسته برجام -البته از ابتدا هم گلوله‌ای در خشاب نداشت- می‌خواهند در میدان جنگ اقتصادی حاضر شوند؟! اگر چنین باشد، استراتژی جنگی دولت برجام پایه است. تکلیف برجامی که در بزم کاری از پیش نبرد و آبی از آن گرم نشد، در میدان رزم روشن‌تر از آن است که نیازی به توضیح داشته باشد.
6- دو هفته پیش چاک فریلیچ (معاون سابق مشاور امنیت ملی رژیم صهیونیستی و پژوهشگر فعلی ‌اندیشکده بلفر در دانشگاه هاروارد) تحلیلی را در نسخه عبری روزنامه صهیونیستی هاآرتص منتشر کرد. وی در این تحلیل می‌نویسد برای تحمیل برجام جدید به ایران «تقسیم کار پیچیده بین قدرت‌های بزرگ ضروری است. آمریکا باید فشار بر ایران را حفظ کند و همراه با اسرائیل تهدید به حمله نظامی کند و اروپایی‌ها باید از نفوذ خود استفاده کنند تا اطمینان حاصل شود که ایران حداقل در این مدت به برجام پایبند باشد.» شواهد و نشانه‌های آشکار نشان می‌دهد همین بازی در جریان است. اروپایی‌ها به ایران می‌گویند در برجام بمانید اما ما نمی‌توانیم به شرکت‌های خود بگوییم در ایران بمانید! دولتمردان باید باور کنند که اروپا در این میدان وظیفه و نقشی جز اتلاف وقت و نگه داشتن ایران در برجام ندارد. نکته‌ای که آقای عراقچی هم در مصاحبه اخیر خود با اسپوتنیک به آن ‌اشاره کرده و حرف منتقدان مبنی بر بازی پلیس خوب و پلیس بد از سوی اروپا و آمریکا را تایید کرد.

محمد صرفی

نفوذ اجتماعی در پسابرجام!(یادداشت میهمان)


1- پس از هشدار رهبر معظم انقلاب در سال 94 درخصوص هدف آمریکا برای نفوذ در حوزه‌های مختلف کشور از طریق برجام، در چند مطلب با قرائن و مستندات غیرقابل انکار، سناریوها و مجاری«نفوذ جریانی و موردی» در جهت عملیاتی کردن پروژه براندازی نظام را تحت عناوین «هشدار! نفوذ در سایه توافق هسته‌ای» تبیین کردیم، این هشدار با واکنش جریان غربگرای حامی دولت مواجه شد و ادعا کردند مثل«توهم توطئه»، برخی «توهم نفوذ» دارند. «دستاورد هیچ» و «خسارت محض» و «جنگ اقتصادی» با دلار 10 هزار تومانی و سکه 3 میلیون تومانی به مدد برجام در سایه فریب افکارعمومی و عملیات روانی و دوقطبی‌سازی‌های کاذب، به‌خوبی صحت آن هشدارها و تبیین‌ها را آشکار کرد.اما در شرایط کنونی با هشدار در‌باره «نفوذ اجتماعی در پسابرجام» باید گفت آمریکا تلاش دارد در سایه غفلت برخی مسئولان کشور با استفاده از نتایج نفوذ سیاسی و اقتصادی‌اش، در حوزه اجتماعی نفوذ کنند و بین ملت و نظام جدایی بیندازد و به اهداف خود برسد. اتفاقات روزها و هفته‌های اخیر و تلاش رسانه‌های بیگانه برای القاء فرصت‌طلبی «کاسبان تحریم و برجام»در کف بازار به‌عنوان اعتراضات مردمی همزمان با ادعای طرح تغییر نظام جمهوری اسلامی از سوی آمریکا با شروط دوازده‌گانه پمپئو نمی‌تواند عادی و اتفاقی باشد، چنانکه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا بر برنامه‌ریزی برای ادامه اغتشاشات در ایران تاکید کرده است.موضوع این قلم هماهنگی سیاسی-رسانه‌ای و اطلاعاتی- امنیتی عوامل داخلی و خارجی فتنه با راهبرد جدید رئیس‌جمهور آمریکا علیه ملت و نظام است و آشکار می‌کند آنان که قبلا سر در آخور انگلیس داشتند، اکنون چگونه سر در آخور آمریکا کرده‌اند.هرچند عوامل داخلی و خارجی فتنه در سال 88 اوج هماهنگی خود را برای ایجاد انقلاب مخملی علیه ملت ایران به‌طور کامل آشکار کردند، اما این بار هم «سرشان باز به سنگ خواهد خورد».
2-اپوزیسیون خارج‌نشین«کنگره ملی ایرانیان» و «مجلس سنا»! تشکیل داده‌اند و رئیس‌ خودخوانده این سنا در گفت‌وگو با صدای آمریکا از رفت‌وآمدهایش به کاخ سفید و کنگره برای دریافت کمک‌های مالی- سیاسی سخن گفته و اظهار کرده که پشت اغتشاشات دی ماه گذشته آمریکا، و این جماعت عامل سازمان سیا بوده‌اند.وی ادعا کرده «پیشنهاد براندازی جمهوری اسلامی الان روی میز دولت آمریکا قرار دارد»!
3-پایگاه خبری پارلمان انگلیس، پلیتیکس هوم، در گزارشی اعلام کرد نمایندگان مجلس عوام این کشور برای حمایت از طرح براندازی جمهوری اسلامی«کمیته آزادی ایران» تشکیل داده و به عضویت این کمیته درآمده‌اند. لرد التون یکی از این نمایندگان انگلیسی گفته «اروپا دیگر نمی‌تواند پشت برجام پنهان شود و باید آشکارا در همراهی با آمریکا از اعتراض‌های داخل ایران حمایت کند». وی با ‌اشاره به نشست‌های متعددی که برای حمایت از جریان غربگرا و به اصطلاح میانه‌رو داخلی در جهت ایجاد آشوب و فتنه صورت گرفته، اذعان می‌کند «آمریکا اکنون بر روی طرح گسترده‌تری از طریق برجام و تحریم‌ها برای ایجاد اعتراضات داخلی ایران متمرکز شده است»
4-فرزند شاه خائن در مصاحبه با خبرگزاری بلومبرگ از طرح «نظام پارلمانی سکولار» خود رونمایی کرده و این خبرگزاری براساس گزارش واشنگتن پست از تربیت و هدایت ربع پهلوی از دهه 1980 توسط سازمان سیا خبر داده است. روئل مارک جرکت افسر سابق سازمان سیا هم که مسئولیت مستقیم هدایت پسر شاه معدوم را برعهده داشته در مصاحبه با این خبرگزاری فاش کرده است، پسر پهلوی دوست جین شارپ متخصص و پدر انقلاب‌های مخملی و رنگی است. خود او نیز در مصاحبه با این خبرگزاری با اذعان به اینکه تحت تاثیر ایده‌های انقلاب‌های رنگی شارپ برای یک انقلاب سکولار قرار گرفته،ادعا کرده «وقت آن رسیده تا دموکراسی غربی را وارد ایران کنیم»!
5-منافقین تروریست نیز که از چهل سال قبل قرار است تهران را سه روزه فتح کنند!، با حمایت دولت‌های آمریکا و کشورهای غربی و حضور مقامات آنها در نشستی در پاریس، چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی را «سال قیام کامل» ! اعلام کرده است.
6- در داخل کشور اصلاح‌طلبان با تایید یکی از سران فتنه که در جریان فتنه 88 با جرج سوروس آمریکایی مجری و اسپانسر انقلاب‌های مخملی جین شارپ دیدار کرده بود، «پارلمان اصلاحات» برای بومی‌سازی طرح‌های آمریکایی و فضاسازی‌های سیاسی–رسانه‌ای منسجم در داخل کشور تشکیل داده‌اند. چگونگی تحقق این اهداف نیز به قول رئیس ‌یکی از احزاب اصلاح‌طلب «تشکیل احزاب رنگارنگ»! و فشار از پایین است.
7- نکته خنده دار این است که رسانه‌های غربی در اقدامی برنامه‌ریزی شده از سوی سازمان سیا ادعا می‌کنند سه گروهِ وارثان خاندان پهلوی که منافع ملت ایران را به کمک آمریکا غارت کردند و منافقین تروریست که با حمایت آمریکا دستشان تا مرفق به خون ملت ایران آغشته است و عوامل فتنه آمریکایی 88 وجریان غربگرای داخلی جایگزین نظام برآمده از آرای ملت ایران هستند!!
8- نقطه اوج هماهنگی این جریانها در سناریوی براندازی سازمان سیا، اکنون در پیشنهاد مستقیم با آمریکا خود را نمایان کرده است. این جریانها که قبلا از فتنه 88 و پیش از آن، نامه سرگشاده ومرعوبانه نمایندگان مجلس ششم به رهبری و همچنین نامه ذلیلانه و حقیرانه رئیس‌اصلاحات به بوش رئیس‌جمهور سابق آمریکا مبنی بر پذیرش تمام زیاده خواهی‌های آمریکا در منطقه از جمله توقف تقویت قدرت دفاعی و موشکی کشور و...حمایت کرده بودند، اکنون نیز در حمایت از نامه خائنانه پیشنهاد مذاکره مستقیم با آمریکا به میدان آمده‌اند، هر چند در مواضعی متناقض و فریبکارانه ادعا کرده‌اند ما چنین پیشنهادی را مشروط کردیم که اگر رئیس‌جمهور آمریکا تضمین بدهد!
9-دو نکته مهم در تشکیل پارلمان اصلاحات این است که اولا پیشنهاد دهنده آن حزبی است که خود را سرتا پا لیبرالی و به قول سیدحسن تقی زاده عضو فراماسونری ، «سرتا پا غربی»!! می‌داند. ثانیا رئیس‌شورای این حزب پیشنهاد خائنانه مذاکره مستقیم با آمریکا در شرایط کنونی را اولین بار رسانه‌ای و دبیرکل آن حزب این پیشنهاد ذلیلانه را امضا کرده است.ثالثا هدف این حزب از پیگیری تشکیل پارلمان اصلاحات، بهره‌برداری برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 با کاندیداتوری یکی از اعضای خود و دور زدن سایر احزاب همسو است.
10- سال گذشته در مطلب «بازی خطرناک برجام2» هشدار داده بودیم خبرهای محرمانه‌ای وجود دارد که پیشنهاد«مکمل برجام برای توقف برنامه موشکی و مقابله با نفوذ ایران در منطقه»را همین نفوذیهای داخلی که گرای تحریمها را به آمریکا داده بودند، به طرفهای غربی–آمریکایی داده‌اند. از آن زمان تاکنون قرائن و شواهد زیادی دال بر این هشدار آشکار شد، اما انتشار نامه پیشنهاد مذاکره مستقیم با آمریکا با امضاء برخی لیدرها و سمپات‌های اصلاح‌طلب، موجب شفافیت بیشتر شده است.
11-هرچند عملکرد ضعیف دولت تدبیر و امید در حل مشکلات اقتصادی مردم و انفعالش در برابر جنگ روانی دشمن، با نگاه خوشبینانه ناخواسته بخشی از سناریوی دشمن علیه ملت ایران ارزیابی می‌شود که توسط نفوذیها در سیستم اجرایی رخ داده، اما درآستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی باید هوشیار بود آنچه که در حوزه اجتماعی و پشت پرده برای سوءاستفاده از اعتراضات داخلی باجنگ اقتصادی -روانی قرار دارد، فراتر از ناتوانی دولت است.
12-در این خصوص آنچه باعث نگرانی ملت ایران می‌شود، بازی آگاهانه یا ناآگاهانه برخی مسئولان در زمین و پازل دشمن است. از جمله پاسخ وزیرامورخارجه به شروط دوازده گانه پمپئو با ادعای منزوی شدن آمریکاو ایجاد شکاف بین آمریکا و اروپا را باید تکرار مکررات و خیال‌پردازی براساس موهومات برای توجیه افکارعمومی داخلی تلقی کرد. مقاله توییتری ظریف با ادعای اینکه «اگر آمریکا به ایران تضمین بدهد، شرایط برای حرکت مشترک (مذاکره مستقیم!) مهیا می‌شود»!، و ادعای اینکه «اکنون ایران در خطر است و موافق و مخالف جمهوری اسلامی در یک کشتی نشسته اند»! روی دیگر پیشنهاد مذاکره مستقیم با آمریکا و فضاسازی دیپلماتیک برای آن و در حقیقت پازلی از تلاش هماهنگ جریان نفوذی و نظام سلطه می‌باشد که اولا محصول همان نیم جمله «برجام به عنوان زیربنای تعامل سازنده در منطقه» است که به قول موگرینی به اصرار طرف‌های ایرانی در برجام 104 صفحه‌ای گنجانده شد. ثانیا محصول عدم حذف تحریمهای دفاعی-نظامی در برجام توسط تیم مذاکره‌کننده ایرانی علیرغم اصرار روس‌ها و چینی‌ها است که بقول لاوروف «ایرانی‌ها با آمریکایی‌ها مصالحه» کردند! ثالثا محصول به وسط کشیدن مسائل داخلی و انتخابات در مذاکرات با غربی‌ها توسط آقای ظریف است که ادعا کرده بود اگر برجام امضا نشود مخالفین دولت و رابطه با آمریکا! در انتخابات آینده رای خواهند آورد و نیروهای میانه‌رو طرفدار برقراری رابطه با آمریکا منزوی خواهند شد! رابعا هدف از این پیشنهاد فضاسازی برای انتقال هزینه‌های شکست برجام و عدم حل مشکلات اقتصادی مردم در پسا برجام بر دوش نظام است! و خامسا هدف، فضاسازی برای پذیرش بسته پیشنهادی اروپایی‌ها بدون دریافت هیچ تضمینی و به هر قیمتی است که اکنون «توافق هسته‌ای» را به «توافق بسته‌ای» تبدیل کرده، تا همچنان با فریب افکار عمومی ملت ایران را امیدوار و در سایه این امیدواری کاذب، آمریکا به اهداف خود برسد که البته «این خواب آشفته تعبیر
نخواهد شد»!

دکترمحمدحسین محترم

دولت تغییر می‌کند؟ (یادداشت روز)


آیا دولت، اراده تغییر و اصلاح مسیر خود را دارد؟ این پرسش، به اعتبار نتایج ناموفق عملکرد پنج ساله دولت، برای مردم، نظام و صاحب نظران اهمیت یافته است. اگر دولت به وعده‌ها عمل کرده و موجب ثبات و رونق اقتصادی شده بود، این پرسش موضوعیت پیدا نمی‌کرد و فراگیر نمی‌شد.
1- چند سخنرانی اخیر رئیس‌جمهور از تغییراتی در ادبیات او حکایت می‌کند. آقای روحانی از لزوم ایستادگی و عدم تسلیم مقابل آمریکا و حفظ عزت ملی سخن گفت و برخلاف برخی رویه‌ها، از حفظ وحدت حرف زد. اگر روزی می‌گفت آمریکا ابرقدرت بزرگ دنیاست و نباید مقابل او بایستیم، اکنون می‌گوید ما می‌توانیم و باید در مقابل زورگویی آمریکا ایستادگی کنیم وگرنه باید تن به ذلت بدهیم. با این تغییر چگونه باید روبرو شد؟ با خوش بینی مطلق پذیرفت؟ به اعتبار تناقضات گذشته، نپذیرفت و دست رد به سینه گوینده زد؟ یا محتاطانه و گام به گام -مشروط به تایید هریک از گفته‌ها در رفتارها- از تغییر محتمل استقبال کرد؟
2- باید دولت را که زیر بار فشار است، درک و کمک کرد. شرط این ضرورت، آن است که قبل از هر چیز، خود دولتمردان اراده تغییر رویکرد و جبران مافات را بروز دهند. دولت درگیر یک چالش مهم است که خود، بیش از هر عامل دیگر در ساختن آن نقش داشته است. اگر گفتار آقای روحانی با عملکرد دولتمردان تایید شود و نقض نگردد، جریان انقلابی آماده بیشترین فداکاری و حمایت است، چرا که سرنوشت کشور و مقابله با شرارت دشمنان را مقدم بر هر موضوع دیگر می‌داند. اصلا اگر دولتمردان به آرمان‌ها و اصول پایبندی نشان دهند، مسئله‌ای برای اختلاف و اعتراض باقی نمی‌ماند. برخی دولتمردان در گذشته هم چنین پالس‌هایی فرستاده اما متاسفانه سر بزنگاه، خلاف جهت راهنمایی که زده بودند، پیچیده‌اند. یکرنگی، پیش نیاز هر وحدتی است. اغلب منتقدان با وجود گلایه‌های به جا، میان دولت و افراطیون مدعی اصلاحات فاصله گذاری می‌کنند. افراطیون همان فتنه‌گرانی هستند که صراحتا گفته‌اند دولت را رحم اجاره‌ای خود می‌دانند و نه بیشتر. برای آنها دولت کمترین اعتبار و احترامی ندارد و صرفا ابزار و حاشیه امنیت محسوب می‌شود؛ شبیه سپر انسانی که گروگانگیران و تروریست‌ها، پشت سرشان پنهان می‌شوند.
3-اگر آقای روحانی به درستی می‌گوید مذاکره با دولت بدعهد آمریکا دیوانگی و ذلت پذیری است، بنابراین دولت باید با طیف توجیه‌کننده تسلیم در برابر آمریکا و غرب مرزبندی صریح داشته باشد. مرزبندی با جریانات بیرون نظام، بیش از هر زمان دیگر ضرورت دارد. مدیران نمی‌توانند هم وفادار به نظام و انقلاب باشند و هم با معارضان هم پوشانی کنند. افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی و نفوذی‌های متظاهر به همراهی که نگران بازگشت دولت به ریل انقلاب و نظام هستند، می‌کوشند با تحرکات خود یا هُل دادن به ارتکاب رفتارهای اعتماد سوز، دولت را در موضع اتهام بیندازند.
4-منتقدان دلسوز مایلند بیش از گذشته با دولت همراهی و همدلی کنند. با وجود این روحیه مثبت، بعضا نشانه‌هایی نگران‌کننده از دولت صادر می‌شود. اکنون چهار بزنگاه برای صداقت سنجی وجود دارد: «عبرت اندوزی یا اصرار بر اجرای یکطرفه برجام با سه دولت بدعهد اروپایی»، « توقف یا پیگیری اجرای انتظارات خسارت بار FATF با وجود حمایت علنی غرب از گروه‌های تروریستی»، «ساماندهی فضای مجازی و پیام رسان‌ها که به اذعان دولتمردان، معبر نفوذ دشمن در شبیخون اقتصادی و امنیتی شده، یا کارشکنی مقابل این ساماندهی» و «تداوم یا تغییر روند فعلی سوء مدیریت اقتصادی». نوع رفتارها در این چهار حوزه، به قضاوت ناظران درباره میزان جدیت ادبیات رئیس‌جمهور جهت می‌دهد.
5- مشاور فرهنگی رئیس‌جمهور گفته است «زمان‌بندی در دعوت رؤسای جمهور سوئیس و اتریش از رئیس‌جمهوری اسلامی ایران برای سفر به قلب اروپا بسیار معنادار است. پیام اروپا ‌صریحتر و قویتر از آن است که انکار شود یا نادیده گرفته شود». باید از مراودات متوازن با هر یک از دولت‌های اروپایی استقبال کرد. اما آیا دولت قرار است در مقابل کارشکنی آمریکا، برجام را با اتریش و سوئیس سرپا نگه دارد یا در تعامل با «فرانسه و انگلیس و آلمان» که عینا مواضع نامشروع دولت ترامپ را تکرار می‌کنند؟ اکنون موضع فرانسه و انگلیس وآلمان به عنوان ارکان برجام است که محل مناقشه است یا دو کشور غیرعضو برجام؟ وقتی فرانسه پس از همه دست و دل بازی‌های اقتصادی دولت ایران و درست همزمان با سفر آقای روحانی، اجازه برگزاری نشست سه روزه به یکی از جنایتکار‌ترین سازمان‌های تروریستی (آن هم با گنده گویی «سرنگونی و براندازی») می‌دهد، کدام پالس را ارسال کرده است؟ مافیای بین‌المللی حامی تروریست‌ها، همین موسسان و گردانندگان FATF هستند. بنابراین طبیعی است به جای آل‌سعود، ایران را متهم کنند. آیا سر سوزنی می‌توان به این مافیای روسیاه امید داشت؟ چرا اصرار دارند باز هم خود را فریب دهند؟ چرا اعتراض صریح و قاطع نسبت به دولت فرانسه صورت نمی‌گیرد و ضرورت مبارزه با تروریست‌ها را مطالبه نمی‌کنند؟
6- داخل پرانتز باید نوشت نشانه روشن ورشکستگی و ناتوانی غرب در مقابل اقتدار جمهوری اسلامی، همین خیمه شب بازی تروریست‌ها در پاریس است. امثال دولت فرانسه و آمریکا، سرشکستگی حمایت از سازمان تروریستی منفور ملت ایران (و حتی طیفی از مخالفان) را به جان می‌خرند، چون بعد از 40 سال ستیزه جویی نتوانسته‌اند یک اپوزیسیون آبرومند دست و پا کنند. وزن گروهکی که برای پر کردن سالن نمایش مجبور است اتباع آفریقایی و اروپای شرقی را اجاره کند، روشن است؛ انگار حضار نمایش مبارزه هم، میز و صندلی و بشقاب و قاشق مراسم هستند که بشود کرایه کرد! اما همین ماجرای حقارت‌آمیز، خباثت دولت‌هایی مانند فرانسه را نشان می‌دهد.
7- یک مشاور دیگر آقای روحانی (معاون سیاسی قبلی دفتر رئیس‌جمهور) مدعی شده «اختیارات دولت کمتر از چیزی است که در قانون اساسی آمده است». او همان سفیر ویژه آقای روحانی برای سازمان ملل بود که توسط دولت نوستالژیک(!) اوباما (ونه ترامپ) دیپورت شد. خط القای «کمبود اختیارات دولت» و انداختن توپ ناکارآمدی به زمین نظام، طی چند روز اخیر و توسط افراطیونی مانند حجاریان و صفایی فراهانی و جلایی‌پور و عبدی و شکوری راد و زیباکلام ترسیم شده است. رفتارهایی نظیر تحریفگری‌های نامسئولانه و ادعای فقدان اختیارات، به موازات بزک برجام اروپایی و ادعای 40 سال ماجراجویی نظام مقابل آمریکا، توجیه ضرورت همکاری با FATF، شایعه و فشار برای استعفای مدیران یا تهدید به آن، و بالاخره اصرار بر ناراضی و معترض کردن مردم، بار دیگرهم‌پوشانی فراوان افراطیون با دشمنان و بدخواهان را نشان می‌دهد. آنها اگر صادق بودند باید در «اردیبهشت 96» به جای دعوت منافقانه انتخاباتی و دادن وعده‌های بزرگ رونق اقتصادی، به مردم می‌گفتند دولت اختیاری برای عملی کردن وعده‌ها ندارد؛ نه الان که سررسید وعده‌هاست اما اغلب آنها چک بلا محل یا برعکس از آب درآمده است.
8- این طیف حق ندارند ژست منتقد بگیرند. آنها بیش از هرکس دیگر مسئول نابسامانی فعلی هستند و باید پاسخگو باشند؛ نه اینکه در جایگاه طلبکاری بنشینند. طیف‌هایی که غنیمت‌طلبی پیشه کردند و سهم‌ها و امتیازات بزرگ از دولت گرفتند، حالا نمی‌توانند از پذیرش مسئولیت سُر بخورند. آنها چند دهه قدرت اندوزی کرده ‌اما به هنگام مطالبه و پرسشگری عمومی، علی‌الدوام لیز خورده‌اند. مشت کارگزارانی‌ها و حزب مشارکتی‌ها گشوده‌تر از آن است که بتوانند قیافه اپوزیسیون بگیرند. امروز، یوم‌الحساب افراطیونی است که با نگاه رحم اجاره ای، دولت را به ضعف و سوء مدیریت کشانده‌اند.
9- میزان حقارت برخی از این جماعت، انسان را حیرت‌زده می‌کند. یکی از آنها قبلا در روزنامه شرق نوشته بود عقده بزرگش این است که نام ایرانی دارد و اگر در اروپا بود و نامی شبیه «آلفرد جانسون» یا «دیوید اسمیت» داشت، حتما غربی‌ها نظریات او را سر دست می‌بردند! همین فرد و نظایر او زمانی مدعی شدند فناوری هسته‌ای جز هزینه و خسارت، چیز دیگری برای مردم نداشته و برای شراکت و تعامل با آمریکا باید برنامه هسته‌ای را تعطیل کرد. همین‌ها وقتی مشکل آب در گوشه‌ای از کشور پدید می‌آید، فریاد وامصیبتا سر می‌دهند و ضجه می‌زنند اما کیست که نداند امروز برای غلبه بر چالش کم آبی در دنیا و در مناطق نزدیک دریا، از جمله از فناوری آب شیرین‌کن هسته‌ای استفاده می‌شود.
10- اگر کارشکنی‌ها برای کُند کردن پویش پیشرفت هسته‌ای نبود، نباید میان دو دریای خزر و خلیج‌فارس با چالش جدی کم آبی و شوری آب دست و پنجه نرم می‌کردیم. اما عناصر ماموریت‌دار چشمشان را بستند و به رسم سفیهان گفتند فناوری هسته‌ای می‌خواهیم چه کار؛ بدهید برود این مایه درد‌سر را! جانسون‌ها و اسمیت‌های وطنی، اگر می‌توانستند، تمام برنامه هسته‌ای را مانند معمر قذافی بار کشتی می‌کردند و به اروپا و آمریکا می‌فرستادند. دشمن، برجام را تدارک کرد تا ملت ما را از 160 کاربرد فناوری هسته‌ای در زمینه تامین انرژی و آب و اصلاح ژنتیک و کشاورزی و امور پزشکی محروم کند. تشنگی آبادان وخرمشهر و نظایر آنها، یکی از دهها سند خیانت عناصر ماموریت‌دار است که به تقلید از شعار زمامداران بی‌کفایت قاجار وپهلوی (نفت ماده بدبو و عفن است) کوشیدند افتخارات بزرگ هسته‌ای را لجن‌مال کنند. حالا هم به قول معروف، «خود می‌کشند و خود تعزیه می‌دارند». اینک می‌شود فهمید چرا رهبر حکیم انقلاب بارها فرمودند مهم‌تر از برجام، مسئله نفوذ جریانی و فرهنگی دشمن است. بخشی از رد پای نفوذ، در ارزیابی‌های وارونه و گمراه‌کننده‌ای دیده می‌شود که اصرار دارند عبرت‌های بزرگ سه ساله پس از برجام روشن نشود. 10 روز دیگر، سومین سالگرد اعلام توافق برجام است. چه هیجان تخدیر‌کننده‌ای که همین‌ها راه انداخته بودند و وانمود می‌کردند اعتماد به شیطان بزرگ، علاج و مرهم مشکلات اقتصادی است!
11- کاش مدیران دولتی در کنار توجه ویژه و آرزواندیشانه‌ای که همچنان نسبت به دولت‌های بدعهد غربی (مشخصا فرانسه و انگلیس و آلمان) می‌شود، گوشه چشمی هم به ظرفیت‌های داخلی و تولیدکنندگان و بخش خصوصی داشته باشند؛ به میان آنها بروند و گلایه‌هایشان را کف بازار و کارخانه بشنوند و ضمنا دعوت به بسیج و حمایت ملی کنند. چند وزیر و مدیر در چند ماه اخیر به میان تولید کنندگان و صنعتگران و بازاریان و بازرگانان رفتند و پای درد‌دل آنها نشستند؟ بارها از فعالان اقتصادی حامی سابق برجام، خبر و اظهار نظر منتشر می‌شود مبنی بر اینکه «بعد از 4-5 سال، یک دولتمرد به میان ما نیامده که حرف حساب ما را بشنود و به کار ببندد» و «از طلا گشتن پشیمان گشته‌ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید». دست کم می‌شود یک عکس یادگاری کف بازار و کارخانه گرفت و سرمایه اعتبار مدیریت خود کرد. چرا از همین نیز دریغ می‌شود؟
12- دو صد گفته چون نیم کردار نیست. البته که افشاگری و آسیب‌شناسی مهم است اما مهم‌تر از آن، کاربست تدابیر ایجابی و سلبی (حمایتی و مجازاتی) برای مقابله با فرصت‌طلبان و اخلالگران اقتصادی است. در مدیریت مقتدر و سالم، افشاگری محض معنا ندارد. دولت باید جلو هدررفت منابع و رانت‌خواری دانه درشت‌ها را سد کند. و گرنه حمل بر همراهی یا ضعف و بی‌کفایتی خواهد شد. از آن طرف، پیشگیری و برخورد قاطع با متخلفان، آبرو برای دولت و هر دستگاهی می‌شود که شجاعانه و صادقانه به میدان آمده باشد.
محمد ایمانی

لیست شرم‌آور واردات مردم در انتظار اشد مجازات

شرم‌آور! تنها نامی که می‌توان به لیست شرکت‌های وارد‌کننده با ارز دولتی داد. از لپه تا لپ تاپ در این لیست به چشم می‌خورد و البته بدون شک لیست اقلام وارداتی بسیار بیش از این است و افکار عمومی می‌پرسند پس نام شرکت‌های وارد‌کننده محصولات دارویی و پزشکی و خودرویی و میزان ارز دریافتی آنها در این لیست کجاست؟ کدام مصلحت‌اندیشی‌ها یا زد و بندها باعث سانسور این لیست شرم‌آور شده است؟!
نگاهی گذرا و کوتاه به این لیست نشان می‌دهد متاسفانه بسیاری از اقلام وارداتی در کشور تولید می‌شوند و واردات آن چیزی جز ضربه زدن به تولیدکننده داخلی نیست. تولیدکننده به خاک سیاه می‌نشیند و جیب وارد‌کننده روز به روز فربه‌تر می‌شود. جای تاسف و سؤال اینجاست که چرا ده‌ها شرکت با ارز دولتی اقدام به واردات کالایی مانند لپ تاپ کرده‌اند و اما قیمت در بازار چند برابر شده و فروشندگان مدعی هستند گران خریده‌اند و مجبورند گران بفروشند؟!
در شرایطی که کشور درگیر یک جنگ اقتصادی تمام عیار است، بررسی این لیست نتایج تاسف‌آور بسیاری را به دنبال دارد و نشان می‌دهد عده‌ای در این شرایط که باید کنار مردم و علیه توطئه دشمن باشند، برای پر کردن جیب خود عملاً در صف دشمن ایستاده‌اند. نکته دردآور اینجاست که این عده از حمایت و همراهی و اقتصادی دولت برخوردارند و در حالی که کشور با مشکلات ارزی مواجه است، اینان ارز نصف قیمت و دولتی دریافت می‌کنند.
بررسی گزارش بانک مرکزی که اسامی شرکت‌های واردکننده با ارز دولتی را منتشر کرده، نشان می‌دهد یک شرکت خودرویی، اقدام به واردات قهوه‌ساز کرده و یک شرکت ورزشی هم تایر ماشین به ایران آورده است! کاغذ روزنامه یکی دیگر از اقلام جالب توجه است. در حالی که قیمت این نوع کاغذ در بازار به شدت افزایش یافته و مطبوعات را با مشکلات جدی مواجه کرده است، 23 شرکت ده‌ها میلیون یورو ارز دولتی برای واردات آن دریافت کرده‌اند! این لیست پیش از هرچیز گویای این واقعیت تلخ و دردآور است که مشکلات این روزهای کشور بیش از آنکه مربوط به تحریم‌ها و فشار دشمن باشد، ناشی از هدر رفت منابع به دلیل سوءمدیریت و عدم نظارت و برخورد جدی از سوی دستگاه‌های متولی است که سود این وضعیت آشفته به جیب فرصت‌طلبان می‌رود. برخورد جدی و ‌اشد مجازات برای این فرصت‌طلبان و اخلالگران اقتصادی، کمترین انتظار افکار عمومی برای سامان دادن به وضعیت بازار است. برخوردی که اگر جدی، سریع و بدون اغماض باشد، باعث می‌شود دیگران نیز حساب کار دستشان آمده و برای یک مشت دلار، خود را بالای ‌دار نفرستند.
انتشار این جدول از سوی بانک مرکزی که نشان می‌دهد چه شرکت‌هایی ارز دولتی تومانی گرفته باعث شد تا مشخص شود چه کسانی با واردکردن برخی کالاهای غیرضروری ارز رسمی کشور را هدر داده‌اند.
یکی از نمونه‌های این هدر رفت ارزی مربوط به ورود لاستیک خودرو می‌باشد که با وجود تولید فراوان و باکیفیت لاستیک در کشور، می‌بینیم بیش از 26 میلیون یورو از منابع ارزی کشور برای این کار اختصاص یافته است، حتی شرکت ایران‌خودرو هم که به عنوان یک شرکت انحصاری دولتی فعالیت کرده و داعیه تولید خودروی ملی را دارد بیش از یک میلیون و 800 هزار یورو ارز برای واردات تایر گرفته است!
اگر از واردات تایر توسط ایران‌خودرو هم صرف نظر کنیم، اینکه یک شرکت ورزشی (شرکت موسسه ورزشی البدر بندر کنگ) بیش از یک میلیون و 600 هزار یورو لاستیک وارد کرده غیرقابل اغماض است! اگر یک شرکت ورزشی دوست دارد لاستیک خودرو وارد کند آیا دولت باید ارزی که به سختی به دست آورده و با قیمت ارزان‌تر از بازار به فروش می‌رساند را به آن اختصاص بدهد؟
متاسفانه زمانی که اعلام شد نرخ ارز، تک نرخی و چهار هزار و 200 تومان قیمت‌گذاری شده، برخی دولتمردان - از جمله محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت- اعلام کردند که توان پاسخگویی به تمام نیازهای ارزی کشور را دارند! این در حالی است که با توجه به محدودیت ارزی، اینکه بخواهیم تمام نیازها را با دلار ارزانتر از بازار بفروشیم عملا دست به حراج دارایی‌های ارزی خود زده‌ایم.
در حال حاضر که فهرستی از کالاهای وارداتی منتشر شده می‌بینیم که چقدر ارز کشور بیهوده صرف برخی دستگاه‌های لوکس شده است، به عنوان نمونه 20 شرکت اقدام به ورود چای‌ساز و قهوه‌ساز کرده‌اند که باز هم در یک حرکت شگفت‌انگیز، یک شرکت خودروسازی (شرکت ماموت خودرو) اقدام به وارد کردن قهوه‌ساز و چای‌ساز کرده است!
در حال حاضر، ورود این دستگاه‌ها به کشور که کاملا لوکس محسوب شده و دلیلی برای اختصاص ارز دولتی برای آن وجود ندارد، محل انتقاد از فهرست منتشر شده توسط بانک مرکزی شده است.
چه اینکه، ورود دستگاه برشته کردن نان، دستگاه شست و شوی خودرو از نوع خانگی، صفحه کلید رایانه، رایانه، فر، اجاق گاز کباب‌پز، ماشین لباسشویی، اجاق گاز و... با ارز دولتی به معنی چوب حراج زدن بر اموال ارزی کشور است، اما وقتی می‌فهمیم برخی از این واردکنندگان کالاهای خود را با قیمت‌های بالاتری (یعنی مثلا با دلار‌های هفت هزار تومانی یا ارقامی در همین حدود) می‌فروشند متوجه می‌شویم دولت با دست خود چه کلاه گشادی به سر منابع ارزی گذاشته است.
شرممان می‌شود بگوییم به چه کالاهایی
ارز دولتی دادیم
 محمدرضا پورابراهیمی، رئیس‌کمیسیون اقتصادی مجلس در پاسخ به این سؤال که ارز 4200 تومانی دولت رانت چند هزار میلیارد تومانی توزیع شد، به فارس گفت: این بحث جدایی است اول باید بازار ساماندهی شود و بعد به پرونده‌های تخلف مربوط به تخصیص ارز بپردازیم، کالاهای غیرضروری متأسفانه در همین ماه‌های اخیر ارز گرفتند و شرممان می‌شود بگوییم به آنها ارز دولتی دادیم.
وی افزود: در شورای هماهنگی میان قوا تصمیم گرفته شد هزار و 339 قلم کالا از گردونه واردات حذف شود که البته نیاز به بازنگری دارد. زیرا یک سری کالاها در داخل تولید می‌شود. ‌ای کاش سال گذشته، دولت این کار را انجام می‌داد.
گفتنی است، همانطور که در بالا هم آمد ورود برخی کالاهای لوکس با ارز دولتی باعث شده انتقادات زیادی به شیوه توزیع ارز دولت بشود، اما انتقاد دیگری که در این باره وجود دارد مربوط به کامل نبودن همین لیست است، چراکه بنا به تصریح خود بانک مرکزی، این لیست شامل تمام کالاها نمی‌شود. موضوعی که مورد انتقاد خبرگزاری مهر هم قرار گرفت و این خبرگزاری در واکنش به آن نوشت: «لیست اسامی و میزان ارز تخصیصی به واردکنندگان کالاهایی که از سوی وزارتخانه صنعت مشخص شده را منتشر و تاکید کرد که این لیست دربرگیرنده تمام کالاهای تامینِ ارز شده توسط بانک مرکزی نیست. در لیست منتشر شده از سوی بانک مرکزی، اسامی شرکتهای واردکننده از گوشی موبایل و حبوبات و خوراک دام گرفته تا کود و کره و کاغذ درج شده است و مشخص نیست چرا در این لیست از اسامی شرکت‌هایی که اقلام درشتی مانند خودرو و قطعات خودرو را با ارز دولتی وارد کرده‌اند، خبری نیست.»

آیا استیضاح جواب می‌دهد؟ (یادداشت روز)


  این روزها، حرف از «رفع تحریم‌ها» نیست. کسی از «جهان به احترام ایران ایستاد» حرفی نمی‌زند. صحبتی از «تحریم‌ها فروپاشید» و «جهان خندید» هم نیست. امروز کار یک طیف سیاسی خاص در کشور، از نقطه «تحریم‌ها به تاریخ پیوست» رسیده به نقطه «استیضاح روحانی به‌دلیل بی‌کفایتی»!
امروز در این طیف، کسی حرف از گرفتن امتیاز از حریف هم نمی‌زند اما از دادن امتیازات بیشتر چرا، هنوز هم از لزوم امتیاز دادن حتی به شخصی با مختصات ترامپ می‌گوید. گویا ناف این جماعت را با امتیاز مفت دادن بریده‌اند. با وجود این همه خلف وعده حریف هنوز می‌گویند، باید مذاکره کرد! معنی مذاکره از نگاه این طیف آلوده به فتنه 88 هم چیزی نیست جز دادن امتیاز! دیروز در قالب «مذاکرات» هسته‌ای امتیاز‌های نقد دادند و وعده نسیه گرفتند امروز می‌گویند، بیایید در حوزه مالی «مذاکره» کنیم و امتیاز نقد بدهیم و وعده نسیه بگیریم. اسم این خیانت یا به قول آن مهره پشیمان، «خریت» را هم گذاشته‌اند «شفافیت مالی»! امروز حرف از «اگر می‌گذاشتند» و «نگذاشتند که بشود» می‌زنند تا نتیجه بگیرند، باید با همان نقشه راه قبلی یعنی نگاه به دستان 4 کشور بدنام غربی حرکت کرد.
در منطق این جماعت گویا تنها راه رسیدن به شکوفایی اقتصادی، نگاه به خارج است و تلاش و سخت‌کوشی کارساز نیست و اصولا، چیزی به نام «ظرفیت داخلی» وجود خارجی ندارد! ابزارشان هم شده «ترساندن مردم.» شب انتخابات هم مردم را از سایه جنگ ترساندند و رای جمع کردند. حالا فرجام نقشه راه این طیف شده وضعیتی که امروز در بازار مسکن و خودرو و سکه و ارز... می‌بینیم. کارخانه‌های ورشکسته، تورم افسار گسیخته، بیکاری و رکود بماند.
همه این اتفاق‌ها هم طی همین چند ماه گذشته و در سایه «مذاکره» و«راه‌حل سیاسی» به اوج رسیدند. دولت یازدهم و دوازدهم را باید به عنوان یک درس عبرت به تماشا نشست. در این 5 سال، دولت با گرای این جریان روی «مذاکره» مانور داد و نشان داد، گاهی مذاکره سم است و نتیجه آن فرقی با نتیجه تسلیم شدن ندارد. بنابراین هزینه آن بیش از مقابله و مقاومت است:
«هزینه‌ تسلیم شدن به‌ مراتب بیشتر از هزینه‌ مقاومت و ایستادگی است و فایده و دستاوردهای ایستادگی صدها برابر بیشتر از هزینه‌های تسلیم شدن است.تسلیم شدن در برابر دشمن عنود و لجوج نتیجه‌ای جز لگدمال و بی‌هویت شدن نخواهد داشت.»(9 تیر 97/رهبر انقلاب/مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه امام حسین(ع))
این طیف حقیقتا از تسلیم شدن به معنای واقعی کلمه هم ابایی ندارند و آن را «منطقی» بودن جا می‌زنند و حتی آن را به‌عنوان یک نسخه برای دیگران می‌پیچند. از همین رو است که وقتی گفته شد، کره شمالی تصمیم به مذاکره گرفته و این مذاکره، تسلیم شدن در برابر درخواست آمریکا و دادن تمام مولفه قدرت یک کشور به‌صورت یکجا به ترامپ است، کف و صوت زدند و قلم‌فرسایی کردند که، «کره‌شمالی هم به این نتیجه رسید باید واقع‌بین بود چرا که مقاومت در برابر یک قدرت برتر و تلاش برای برهم زدن نظم جهانی،‌اشتباه است.» حالا کره شمالی برای این عده شده الگو، در حالی هنوز، نه به بار است و نه به دار.
اینکه چگونه کار یک دولت و جریان سیاسی طی سیزده ماه، از «آن نقطه» می‌رسد به «این نقطه»، مسئله درخور توجهی است که می‌توان ساعت‌ها درباره آن نوشت. اما آنچه مسلم است، نقش آن افراد و جریانی است که دولت را به این روز کشاندند. آنها چه کسانی هستند؟ کدام سیاست‌های غلط به بروز چنین وضعی کمک کرد؟ دولت چطور این‌طور زمین‌گیر شد؟ چرا مدعیان اصلاحات و آن جریان آلوده که بی‌شک جزو متهمان ردیف اول چنین وضعی هستند، حالا که کار بیخ پیدا کرده، حرف از استیضاح می‌زنند؟! و اینکه، آیا استیضاح در این شرایط جواب می‌دهد؟!
رئیس‌جمهور محترم این روزها مواضع خوبی می‌گیرد. از بدعهدی آمریکا می‌گوید و برلزوم اتحاد در برابر دشمن سخنرانی می‌کند. آشوبگران و حمله به اموال عمومی را «مردم» و «اعتراض‌های مدنی» جا نمی‌زند و برخورد با توطئه‌های اقتصادی و امنیتی را «عدم رعایت حقوق شهروندی» نمی‌خواند! از تسلیم نشدن در برابر آمریکا، عزمش برای شکست توطئه‌های این کشور و مقاومت در برابر زورگویی‌های حریف می‌گوید و تاکید می‌کند در برابر حریف تسلیم نخواهد شد. اگر این اظهارات در حد حرف باقی نماند، می‌توان امیدوار بود، دولت تغییر ریل داده و در صورت ادامه مسیر هم می‌توان به بهبود شرایط امیدوار بود. آن جریان‌های آلوده سیاسی که دولت طی این
5 سال هرگز حاضر به فاصله‌گذاری با آنها نشده، دقیقا از چنین موضع‌گیری‌هایی نگرانند، لذا استیضاح و عدم کفایت سیاسی روحانی را به‌میان می‌کشند.
این جریان (اگر نگوییم عامل مستقیم چنین وضعی هستند) در به‌وجود آمدن این شرایط نقش پررنگی دارند. حرف زدن از استیضاح و بی‌کفایتی رئیس‌دولت در چنین شرایطی می‌تواند با هدف به‌گردن نگرفتن مسئولیت چنین وضعی از سوی این طیف هم باشد. طیفی که همیشه گفته، دولت را صرفا یک رحم اجاره‌ای برای ادامه بقاء می‌داند! امروز فرصت خوبی است که آقای رئیس‌جمهور دوست و دشمن خود را بشناسد.
استیضاح رئیس‌جمهور در این شرایط، «جواب» نمی‌دهد اما ترمیم کابینه و تغییر ریل، در کنار فاصله گرفتن از این جریان‌های آلوده قطعا گره‌گشاست. در شرایط جنگ اقتصادی، تحولات حساس منطقه و وضعیتی که گاه و بیگاه بازار دچار آن می‌شود، استیضاح رئیس‌دولت یعنی، «بحران سازی»؛ یعنی اضافه کردن یک مشکل سیاسی به سایر مشکلات. شاید راز حمایت‌های جریان‌های آلوده سیاسی داخلی و خارجی و رسانه‌های بدنامی مثل بی‌بی‌سی از استیضاح روحانی، در همین نکته نهفته باشد. آنها به دنبال راه‌حل نیستند به‌دنبال بحران‌آفرینی‌اند. به اعتقاد نگارنده در این شرایط باید به دولت کمک کرد و دولت هم باید تکلیف خود را با جریانی که رئیس‌جمهور را علنا رحم اجاره‌ای می‌نامد، و قطعا مسئول چنین وضعی است روشن کرده و به خود کمک کند.
دولت محترم در صورت ترمیم کابینه و دور کردن جریان‌های آلوده سیاسی از مراکز حساس، در کنار کمک به تقویت مولفه‌های قدرت نتایج بهتری خواهد گرفت و در این شرایط طبیعی است، حمایت مردم را هم داشته باشد. تقویت مولفه‌های قدرت، مبارزه با سستی و ‌اشرافی‌گری که بعضاً برخی مسئولین گرفتار آن شده‌اند نیز راه‌گشاست. رهبری عزیز همین دیروز مسئولان را به ایستادگی، تدبیر و دوری از ‌اشرافی‌گری فراخواندند و تأکید کردند، اگر مؤلفه‌های اقتدار ملی تقویت شوند و در مقابل دشمن، سستی و تسلیم نشان داده نشود، بدخواهان بار دیگر در رسیدن به اهداف خود ناکام خواهند ماند.

جعفر بلوری

ظریف: قرار نبود برجام تحریم‌های بانکی را حل کند!

روحانی: برجام تمام تحریم‌های بانکی را لغو می‌کند 94/4/23 /ظریف: قرار نبود برجام تحریم‌های بانکی را حل کند! 97/4/3

وزیر امور خارجه در حالی ادعا می‌کند که قرار نبود برجام تحریم‌های بانکی را حل کند که رئیس‌جمهور 23 تیرماه 94 و پس از اعلام جمع‌بندی و توافق نهایی در مذاکرات هسته‌ای گفته بود که تمام تحریم‌های بانکی، بیمه‌ای، مالی،اقتصادی و... نه تعلیق بلکه بطور کامل لغو خواهد شد.


سرویس سیاسی-

« امروز به ملت شریف ایران اعلام می‌کنم تمام تحریم‌ها حتی تحریم‌های موشکی، تسلیحاتی و‌اشاعه‌ای به صورتی که در قطعنامه بوده لغو می‌شود. تمام تحریم‌های بانکی، بیمه‌ای، مالی، حمل‌ونقل، پتروشیمی، فلزات سنگین و تحریم‌های اقتصادی بطور کامل لغو خواهد شد و نه تعلیق، و حتی تحریم تسلیحاتی نیز کنار گذاشته می‌شود».
اینها عینا عباراتی است که رئیس‌جمهور بعدازظهر روز 23 تیرماه و پس از اعلام جمع‌بندی و توافق نهایی در مذاکرات هسته‌ای در گفت‌وگوی زنده تلویزیونی و در مقابل صدها دوربین و خبرنگار و میلیونها ایرانی بیان کرد ،اما روز گذشته وزیر امور خارجه کشور در ادعایی جدید و البته تاسف آور مدعی شده است که: از اول نیز قرار نبود مشکلات بانکی توسط برجام حل شود بلکه مشکلات بانکی مربوط به عدم شفافیت و عدم عضویت در FATF است.
محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه در جمع نمایندگان اتاق بازرگانی ایران اظهار داشت: چرا دستاورد خودمان را به دست خود نابود کنیم. دوستانی که یک روز می‌گفتند برجام چه دستاوردی برای ما داشت امروز در رسانه‌های خود می‌گویند چرا فلان شرکت از ایران خارج شد.
ظریف ادامه داد: من یقین دارم آمریکایی‌ها دوران سخت و پرفشاری را خواهند گذراند. در گذشته مقامات آمریکا در کاخ سفید می‌نشستند و پیاده نظام آنها که اروپایی‌ها بودند تحریم‌ها را علیه ایران اعمال می‌کردند اما امروز شما می‌بینید برخلاف گذشته اروپایی‌ها نه تنها در کنار آمریکایی‌ها نیستند بلکه در تضاد با آنها هستند و در این مسیر آنها را همراهی نمی‌کنند.
وی اظهار داشت: در گذشته شاهد بودیم برخی تحریم‌های اروپا جدی‌تر و سخت‌تر از آمریکا بود اما امروز آن دوران گذشته و تکرار نشده است.
آقای ظریف گفته است که «اروپایی‌ها نه تنها در کنار آمریکایی‌ها نیستند بلکه در تضاد با آنها هستند». متاسفانه تحلیل آقای ظریف از مسائل بین‌الملل آن هم در جایگاه وزیر امور خارجه، تأمل برانگیز است.
در روزهای گذشته، «فدریکا موگرینی» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفته بود:«عزم ما برای حفظ توافق هسته‌ای، در راستای منافع آمریکاست». موگرینی همچنین در هفته‌های گذشته گفته بود:«درباره برنامه موشکی ایران و موضوعات منطقه، اختلافی با آمریکا نداریم». همچنین «امانوئل ماکرون» رئیس‌جمهور فرانسه در هفته‌های گذشته گفته بود:«به خاطر ایران مقابل آمریکا نمی‌ایستیم».
در هفته‌های گذشته، رسانه‌های منطقه‌ای محتوای مذاکرات اخیر دولت آمریکا با اروپا را فاش کردند که نشان می‌دهد آمریکا قبل از خروج از برجام از اروپا برای ادامه فشار به ایران تضمین گرفته است.
وزیر امور خارجه با بیان اینکه امروز آمریکا تمام تلاش خود را درخصوص فشار به ایران برای خروج از برجام می‌کند، خاطرنشان کرد: اقدامات آمریکا اقدامات ایذایی است یعنی آنها اقدام عملی و واقعی انجام نمی‌دهند بلکه بیشتر بحث روانی موضوع است که می‌خواهند ما را تحت فشار قرار دهند و برای همین است که ما باید  به هدف آنها آشنا باشیم و بدانیم دشمن چه هدفی را و با چه مسیری دنبال می‌کند.
توهین به منتقدان
ظریف با‌اشاره به دو مشکل شفافیت امور بانکی و مالی کشور و موضوع مبارزه با پولشویی افزود: متأسفانه عده‌ای امروز از FATF تابویی ساخته‌اند که البته باید این را بگویم که اکثر کسانی که درخصوص این موضوع صحبت‌هایی را داشته‌اند، اطلاع چندانی از آن ندارند و بعضاً می‌گویند FATF شاید یک قرارداد باشد، شاید یک چارچوبی برای مذاکره است و یا اینکه آنها احتمالا نمی‌دانند چه تأثیراتی این موضوع می‌تواند برای کشور در پی داشته باشد که امروز من نمی‌خواهم در این رابطه صحبتی کنم.
توهین به منتقدان به امری رایج در ادبیات دولتمردان تبدیل شده است. در این ادبیات «پاسخ کارشناسی به منتقدان» هیچ جایگاهی ندارد و صرفا با بی‌سواد! و کم‌عقل! خواندن منتقدان، صورت مسئله را پاک می‌کنند.
قرار نبود!
وی تأکید کرد: به اعتقاد ما این دو مشکل قابل حل است و هرچند که ارتباط مستقیمی هم با وزارت امور خارجه ندارد ولی ما در این زمینه هم پیگیر هستیم و ان‌شاءالله راهی برای آن پیدا خواهیم کرد. از اول نیز قرار نبود مشکلات بانکی توسط برجام حل شود بلکه مشکلات بانکی مربوط به عدم شفافیت و عدم عضویت در FATF است.
ظریف گفته است «از اول هم قرار نبود مشکلات بانکی توسط برجام حل شود»! این اظهارنظر تأمل‌برانگیز در حالی است که روحانی- 23 تیرماه 94- در گفت‌وگوی زنده تلویزیونی در سالن اجلاس سران گفته بود:«تمام تحریم‌های بانکی، بیمه‌ای، مالی، حمل‌ونقل، پتروشیمی، فلزات سنگین و تحریم‌های اقتصادی به طور کامل لغو خواهد شد و نه تعلیق». دیگر دولتمردان نیز بارها بر لغو تمامی تحریم‌ها از جمله تحریم بانکی تاکید کرده بودند.
متاسفانه به دلیل بی‌دستاوردی برجام، دولتمردان به انکار وعده‌ها روی آورده‌اند. این در حالی است که مقامات ارشد دولت و رسانه‌های زنجیره‌ای در سال 94، تمامی امور کشور حتی آب خوردن مردم را به برجام گره زدند.
گفتنی است در تیرماه 95 برنامه اقدام FATF از سوی وزارت اقتصاد پذیرفته شد. بنابراین ایران وارد پروسه 18 ماهه اجرای برنامه اقدام FATF شد. دولت به امید همکاری بانک‌های خارجی پذیرفت که توصیه‌های FATF را اجرایی کند. از سوی دیگر، FATF اعلام کرد که ایران حداقل به مدت 12 ماه به طور مشروط از شرایط اقدام متقابل خارج شده است و شرط لازم برای خروج کامل ایران از بیانیه عمومی، اجرای کامل برنامه اقدام است. مسئولین دولتی بارها اعلام کردند که در صورت همکاری با FATF، وضعیت همکاری بانک‌های خارجی بهتر خواهد شد. اکنون حدود 2 سال از پذیرش برنامه اقدام FATF توسط دولت می‌گذرد اما وضعیت همکاری بانک‌های خارجی بدتر شده است.
خطوط قرمز!
وزیر امور خارجه گفت: ما معتقدیم که در کشور باید یک سیاست خارجی وجود داشته باشد و همان‌طور که در قانون اساسی هم آمده، تعیین خطوط و سیاست‌های کلان، سیاست خارجی توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی صورت می‌گیرد و ما همان‌گونه که در بحث برجام در چارچوب فرمایشات ایشان حرکت کردیم در موضوع FATF هم این کار را ادامه خواهیم داد و جای نگرانی برای بازار نیست.
ظریف مدعی شده است که «در بحث برجام در چارچوب فرمایشات ایشان حرکت کردیم». این در حالی است که در سال ۹۴ رهبر معظم انقلاب شروط نه‌گانه‌ای را درباره برجام معین کرده و خواستار رعایت دقیق و موبه‌موی آن شدند. با نگاهی کوتاه به این شروط نه‌گانه از جمله اینکه ضمانت کافی برای لغو تحریم‌ها از طرف مقابل گرفته شود و اینکه تحریم‌ها با عناوین دیگر مثل حقوق‌بشر و... بازنگردد، می‌بینیم که تقریباً هیچ‌یک از آنها جامه عمل نپوشید و اتفاقاً فاجعه برجام دقیقاً در اثر نافرمانی از این فرامین روشنگر بود!
رهبر معظم انقلاب در دیدار نوروزی سال ۹۵ در مشهد مقدس با‌ اشاره به سخنان وزیر خارجه مبنی بر رعایت نشدن برخی از خطوط قرمز، فرمودند:«وزیر خارجه محترم ما در مواردی به بنده گفت که ما [مثلاً[ اینجا را یا این خط قرمز را دیگر نتوانستیم حفظ کنیم».
«علی‌اکبر ولایتی» عضو هیئت نظارت بر برجام -تیرماه ۹۵- گفت:«به برخی شروط نه‌گانه ابلاغ شده از جانب رهبر معظم انقلاب درخصوص اجرای تعهدات کشورمان در چارچوب برجام عمل نشد».
گفتنی است یکی از پرتکرارترین دروغ‌های حامیان دولت در پسابرجام این بوده است که برجام زیر نظر رهبری امضا و اجرا شد! این دروغ پرتکرار با دو ‌هدف عمده صورت گرفت. اول شانه خالی کردن از مسئولیت خسارت محض برجام و دوم بستن دهان منتقدان.
نگاه قبیله‌ای!
ظریف افزود: ما در ایران از اصلاح‌طلب، اصولگرا، بی‌خط، مخالف جمهوری اسلامی، مخالف دولت همه در یک کشتی هستیم. هدف نه نظام است نه دولت روحانی بلکه هدف ایران است. این  ایران است که برای بعضی اهداف و تمایلات، مانع است.
وی در ادامه گفت: خیال نکنید که اگر آقای روحانی رفت و اصولگرایان آمدند موفق می‌شوند.
وزیر امور خارجه اظهار داشت: اخیرا اروپایی‌ها گفته‌اند که ما پنج هزار شرکت کوچک و متوسط برای کار با شما تجهیز می‌کنیم در حالیکه ما باید خودمان به نحوی رفتار کنیم که انتخاب‌کننده این شرکت‌ها باشیم و خودمان شرکت‌هایی را که می‌خواهیم با ایران کار کنند را انتخاب کنیم چنان‌که به نحوی نباشد که فردا دلواپسان بگویند که شرکت‌های ورشکسته اروپایی آمدند با ایران کار کنند.
مقامات ارشد دولت آقای روحانی بارها ثابت کرده‌اند که گرایش‌های قبیله‌ای و حزبی را بر منافع ملی ترجیح می‌دهند.
گفتنی است ظریف در سال 93 در شورای روابط خارجی آمریکا در پاسخ به این سؤال که «آیا شکست مذاکرات بر سیاست داخلی ایران تاثیرگذار خواهد بود»، گفت:«بی‌تردید همین‌طور است، زیرا ما روندی را شروع کردیم که هدف آن تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاش‌های ما برای تعامل، این تلاش‌ها بی‌نتیجه بماند؛ مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا 16 ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار می‌شود، به این عملکرد ما (با آرای خود) پاسخ دهند... باید دید تعامل از جانب ایران و تلاش ایران برای نگاه به آینده داشتن، با پاسخ مثبت مواجه می‌شود یا اینکه بار دیگر رد می‌شود. من فکر می‌کنم مردم ایران پاسخ خود را در صندوق‌های رأی نشان خواهند داد». وی تصریح کرده بود که نوع رفتارغرب، موجب کنار رفتن اصلاح‌طلبان در سال 84 و از جمله بازنشستگی شخص وی شده بود.
تکرارِ خزانه خالی!
ظریف در ادامه صحبت‌های خود با بیان اینکه اروپا دارای منافع راهبردی برای حفظ برجام است ولی اینکه چقدر آماده است برای حفظ این منافع هزینه بدهد موضوع دیگری است، تصریح کرد: ما می‌توانیم برجام را موفق کنیم و همچنین می‌توانیم ناموفق کنیم ولی باید به این نکته توجه کنیم که ناموفق شدن برجام برای ما خیلی خطرناک است گرچه ممکن است در مرحله‌ای مجبور شویم که این کار را بکنیم ولی قطعا این انتخاب نظام نیست.
ظریف در اظهارنظری مغایر با منافع ملی مدعی شده است که «ناموفق شدن برجام برای ما خیلی خطرناک است».
ظاهرا دولتمردان عادت دارند تا کشور را در مقابل دشمن «در موضع ضعف» معرفی کرده و طرف مقابل را به گستاخی بیشتر تشویق کنند!
گفتنی است روحانی در سال 92 با ادعای «خالی بودن خزانه» آن هم درست یک روز قبل از مذاکرات هسته‌ای منجر به حضور از موضع ضعف هیئت ایرانی در مذاکرات شد.