درخواست محاکمه سران فتنه از سوی دانشجویی دانشگاه‌های تهران، امام صادق (ع)،صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

به گزارش رجانیوز، متن  نامه بسیج  دانشجویی دانشگاه‌های تهران، امام صادق (ع)،صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی، صنعتی شهید شریف، علامه طباطبایی (ره) و علم و صنعت ایران به روحانی به شرح زیر است:

جناب آقای روحانی
رئیس محترم شورای عالی امنیت ملی
سلام علیکم

 

همانطور که مستحضرید بنا به تصمیم شورای عالی امنیت ملی در بهمن‌ماه سال 89 که مورد تأیید جنابعالی نیز قرار گرفت سران فتنه 88 در حصر خانگی به سر می‌برند. اکنون و پس از گذشت چندین سال مسئله‌ی حصر به ابزاری برای مظلوم‌نمایی این جنایتکاران بدل شده است.

 

کسانی که به طمع رسیدن به قدرت و با ذوق حمایت بیگانگان، رأی مردم را هیچ انگاشتند و بنا به موهومات ذهنی خود جمهوریت نظام را زیر سؤال بردند و طی ماه‌ها فتنه‌انگیزی و آشوبگری موجب ریخته شدن خون‌ها، لکه‌دار شدن جایگاه کشور و پایمال شدن حقوق مردم شدند، اکنون به مظلومانی بدل شده‌اند که گستاخانه با طرح مواردی همچون اعتصاب غذا سعی در وارونه جلوه دادن واقعیت و جابه‌جا کردن جایگاه شاکی و متهم دارند.

 

لذا با عنایت به اعلام آمادگی قوه قضائیه برای محاکمه این افراد ا از جنابعالی به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی مستدعی است ترتیبی اتخاذ نمایید تا این افراد در اسرع وقت جهت طی مراحل دادرسی به قوه قضائیه تحویل گردند.


الا لعنة الله علی القوم الظالمین

 


بسیج دانشجویی دانشگاه‌های
تهران
صنعتی شهید شریف
علم و صنعت ایران
امام صادق (ع)
صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی
علامه طباطبایی (ره

اختراع دوباره چرخ در بهارستان/ این دفعه پنچر!


همزمان با تصویب قانون مقابله با اقدامات بی‌ثبات ساز ایران (سیدا 2017) در مجلس سنای آمریکا، واکنش‌های مختلفی در ایران نسبت به این قانون شکل گرفت. با توجه به ابعاد گسترده تحریمی این قانون و آثار مهم اقتصادی آن و مسئله نقض مجدد برجام از سوی آمریکا،انتظار این بود که دولت، کمیسیون نظارت بر برجام و دیگر دستگاه‌های ذی‌ربط،با اجرای قاطع و فوری قانون« اقدام متناسب و متقابل دولت جمهوری اسلامی ایران در اجرای برجام» راه را بر زیاده خواهی‌ها و نقض عهد‌های مکرر آمریکا ببندند. اما دکتر علی لاریجانی رئیس‌محترم مجلس به جای مطالبه اجرای قانون پیشین،از کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی خواست تا با پشتوانه کارکارشناسی مرکز پژوهش‌های مجلس، اقدام به تهیه طرح اقدام متقابل نماید. یعنی تکرار مکررات! سرانجام این طرح با عنوان «طرح مقابله با اقدامات ماجراجویانه و تروریستی آمریکا در منطقه» روز یکشنبه 11 تیرماه در صحن مجلس با قید دو فوریت اعلام وصول شد. این طرح شامل 23 ماده و ده بخش است. درباره این طرح چند نکته مهم قابل توجه است.
نادیده گرفتن
 قانون موجود!
مجلس شورای اسلامی در زمان بررسی توافق جامع هسته‌ای «برجام» قانونی با عنوان «قانون اقدام متناسب و متقابل دولت جمهوری اسلامی ایران در اجرای برجام» تصویب کرد. در این قانون پیش‌بینی لازم را برای زمانی که برجام از سوی طرف‌های توافق نقض شود، کرده است. در بند 3 این قانون آمده است: «دولت موظف است هرگونه عدم پایبندی طرف مقابل در زمینه لغو مؤثر تحریم‌ها یا بازگرداندن تحریم‌های لغو شده یا وضع تحریم تحت هر عنوان دیگر را به دقت رصد کند و اقدامات متقابل در جهت احقاق حقوق ملت ایران انجام دهد و همکاری داوطلبانه را متوقف نماید و توسعه سریع برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز جمهوری اسلامی ایران را سامان دهد به طوری که ظرف مدت 2 سال ظرفیت غنی‌سازی کشور به 190 هزار سو افزایش یابد.»
این ماده قانونی به وضوح تکلیف دولت دربرابر هرگونه نقض برجام را مشخص کرده و نیاز به هیچ قانون‌گذاری تازه‌ای وجود ندارد.
بر اساس این قانون هرگاه یکی از حالت‌های سه گانه زیر تحقق یابد دولت موظف به توقف همکاری‌های داوطلبانه و توسعه سریع برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز است. حالت‌های سه گانه عبارتند از:
1- عدم پایبندی طرف مقابل در زمینه لغو مؤثر تحریم‌ها
2- بازگرداندن تحریم‌های لغو شده
3- وضع تحریم تحت هر عنوان دیگر
اکنون و با تصویب قانون جدید شروط دو و سه محقق شده و جای هیچ تردید در این باره وجود ندارد.بنابر این دولت موظف بود تا دو وظیفه مشخص شده در قانون را اجرایی کند نه اینکه رئیس‌مجلس برای دفع الوقت، دنبال تصویب قانون تازه‌ای باشد!
خلأ قانونی یا فقدان اراده!؟
با بررسی دوباره و دقیق ماده مذکور،مشاهده می‌شود که هیچ خلا قانونی برای مقابله با اقدامات خصمانه طرف‌های توافق وجود ندارد. در نتیجه به رفتار‌های نمایشی از جمله تهیه و تصویب طرح جدیدی نیاز نیست. بلکه تکلیف دولت،عمل به قانون موجود و تکلیف مجلس، پیگیری اجرای وظایف مشخص شده در قانون موجود است. تصویب طرح جدید به جای پیگیری اجرای قانون قبلی به معنای نادیده گرفتن آن قانون توسط مجلس شورای اسلامی است!
پیامدهای تکرار مکررات!
چشم پوشی مجلس از قانون شفاف و روشن قبلی حاوی دو پیام مهم است.
1- از منظر حقوقی مجلس شورای اسلامی معتقد نیست تصویب قانون جدید توسط سنای آمریکا نقض برجام است و به همین دلیل به قانون موجود درباره اجرای برجام ارجاع نشده است!
2- از منظر سیاسی مجلس شورای اسلامی برجام را یک توافق خوب می‌داند و تمایلی ندارد تا مشکلی در مسیر اجرای برجام ایجاد کند.
بدون شک ارسال این پیام‌ها از خانه ملت به کاخ سفید ،در کنار کیفیت بسیار ضعیف و بی‌خاصیت و خنثای این طرح (که در ادامه بررسی می‌شود) موجب گستاخ شدن بیش از پیش آمریکایی‌ها و تشدید باور آمریکایی‌ها مبنی بر وابستگی ایران به برجام خواهد شد.
در طرح پیشنهادی
 چه خبر است!؟
طرح پیشنهادی که روز گذشته در مجلس مصوب شد، دارای موادی است که ماهیت اقتصادی دارند. این مواد شامل دو دسته اصلی هستند
1- مجازات‌های در نظر گرفته شده برای‌اشخاصی که اسمشان در لیست تحریمی ایران ذکر می‌شود.
2- اقدامات اقتصادی برای مقابله با تحریم‌های اقتصادی آمریکا

اقدامات مجازاتی
در سه مواد 5، 6 و 7 مجازات‌هایی را برای افراد لیست تحریمی در نظر گرفته شده است.
در ماده 5 صدور روادید ورود به ایران، برای افراد لیست تحریمی ممنوع شده است.
در ماده 6 قوه قضائیه موظف شده کلیه اموال و دارایی های‌اشخاصی را که نامشان در فهرست تحریمی‌ها (لیست سیاه ایرانی) ثبت می‌شود، توقیف نماید.
در ماده 7 وزارت امور اقتصاد و دارایی موظف شده کلیه تراکنش‌های مالی که در نظام مالی و بانکی جمهوری اسلامی ایران انجام می‌شود و مربوط به‌اشخاص مندرج در فهرست تحریمی‌ها (لیست سیاه ایرانی) است، متوقف و حساب‌های بانکی آنها را مسدود نماید.
حتی با نگاهی گذرا به این طرح کاملا آشکار است که طرح پیشنهادی تلاش کرده با الگوگیری(بخوانید کپی برداری کامل و صرفا جابجایی اسم ایران و آمریکا) از قوانین تحریمی آمریکا مجازات‌هایی برای افراد و نهادهای آمریکایی در نظر بگیرد. آنچه که در این میان نیاز به تامل دارد ، میزان اثرگذاری این نوع مجازات برای جامعه هدف است. بدیهی‌ترین شرط تاثیرگذاری تحریم‌ها این است که ‌اشخاص تحریمی دارای تعاملات اقتصادی با ایران بوده و منافع اقتصادی مشخص و قابل توجهی در ایران داشته باشند. اما آیا در عالم واقع چنین است!؟
ایران چه کسانی را تحریم می‌کند؟
با توجه به مواد 3 و 4 جامعه هدف این مجازات‌ها نیروهای نظامی و امنیتی و اطلاعاتی آمریکا هستند. در یک لایه دیگر این تحریم‌ها می‌تواند شامل رسانه‌ها و شرکت‌های آمریکایی شود. این در حالیست که با اطمینان می‌توان گفت این دسته از‌اشخاص هیچ‌گونه ارتباطی با ایران نداشته و ندارند و اعمال مجازات، ارزش افزوده‌ای ایجاد نمی‌کند.
نکته دیگر که لازم است مورد توجه قرار گیرد این است که تحریم‌ها یا مجازات‌های در نظر گرفته شده تنها و تنها‌اشخاصی با تابعیت آمریکا یعنی اصطلاحا فقط آمریکایی‌ها را هدف قرار می‌دهد و از جنس تحریم‌های «اولیه» است. در حالی‌که تحریم‌های آمریکا در قانون جدید سیدا 2017 «ثانویه» بوده و تمامی‌اشخاص غیرآمریکایی را نیز شامل می‌شود. این مسئله تاثیر تحریم‌های آمریکا را به شدت آن را افزایش داده و قدرت آن را ده‌ها برابر می‌کند.
 البته توجه به این نکته ضروری است که اقتصاد جمهوری اسلامی ایران قدرت لازم برای اعمال تحریم‌های ثانویه را ندارد و باید گفت که اساسا ابزار تحریم اقتصادی به این صورت و به صورت کپی برداری از آمریکا، برای ایران کارآمدی ندارد.
اگر مجلس شورای اسلامی بخواهد تحریم‌های اقتصادی موثر وضع کند باید در حوزه‌هایی باشد که ایران دارای مزیت نسبی است. حوزه‌های چون صنعت نفت و گاز و یا امور مربوط به بازار داخلی کشور که ظرفیت لازم برای اثرگذاری را داراست. برای مثال ممنوعیت حضور در قراردادهای نفتی برای کشورهایی که با سیاست‌های آمریکا در اعمال تحریم‌های اقتصادی همراهی می‌کنند.
اقدامات اقتصادی
مواد 12 تا 15 این طرح به اقدامات اقتصادی برای مقابله با تحریم‌های آمریکا اختصاص دارد. موارد مطرح شده به شرح زیر هستند:
ماده 12 دولت را موظف به گسترش همکاری‌های اقتصادی با کشورهایی که مطابق برجام با جمهوری اسلامی ایران همکاری اقتصادی دارند و کشورهایی که تحت تحریم آمریکا هستند، شده است.
اما مشخص نیست منظور از «کشورهایی که مطابق برجام همکاری اقتصادی دارند» چیست؟ به طور خاص قید «مطابق با برجام» معنایش مشخص نیست.
می توان گفت این طرح به صورت چشم بسته و بدون قیدی از دولت می‌خواهد روابط اقتصادی خود با کشورهای اروپایی را افزایش دهد! لازم است قیودی بر این مسئله در نظر گرفته شود از جمله ممانعت از روابطی که مغایر با سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی باشد.
ماده ۱۳ وزارت امور اقتصادی و دارایی را موظف کرده است راهکارهای مقابله با آثار تحریم‌های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران را با محوریت عملیاتی سازی هر چه دقیق‌تر و موثرتر سیاست‌های اقتصاد مقاومتی به کمیسیون امور اقتصادی مجلس شورای اسلامی ارائه نماید.
پر واضح است که این ماده هیچ ارزش افزوده‌ای ندارد. یک تکلیف عمومی و تفسیر پذیر که از سال‌های گذشته نیز وجود داشته است و به نوعی بازهم تکرار مکررات است و ماده سازی برای پر و پیمان نشان دادن مصوبه! از همین حالا می‌توان پیش‌بینی کرد که وزارت اقتصاد برنامه‌های عادی و روتین خود را (که هم اکنون در حال انجام آن هست) تحت عنوان اقتصاد مقاومتی به مجلس ارایه دهد! البته بعد از آن هم مشخص نیست چه اتفاقی قرار است رخ بدهد!
ماده ۱۵ وزارت امور اقتصادی و دارایی را موظف می‌کند عملکرد کشورها و شرکت‌های خارجی را از حیث تبعیت از تحریم‌های یک جانبه غیرقانونی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران رصد کرده و در تنظیم برنامه‌ها و تعاملات تجاری و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران به شرکت‌هایی اولویت دهند که این گونه تحریم‌ها را تبعیت نمی‌کنند.
این ماده هم تکلیف کلی بدون هیچ ضمانت اجرایی است و در اجرا بی‌فایده خواهد بود. برای اثرگذار بودن این ماده لازم است ممنوعیت‌ها و مجازات‌های مشخص برای این کشورها و شرکت‌ها در نظر گرفته شود.
در جمع بندی این مواد می‌توان گفت که ارزش افزوده جدیدی ایجاد نشده است و احکام پیشنهادی فاقد کیفیت لازم برای بهبود وضع موجود هستند. به عبارت دیگر این مواد نه اقتصاد داخل را مقاوم‌تر می‌کند و نه برای آمریکا مزاحمتی ایجاد می‌کند!
کاش دولتمردان و مجلسیان به جای رفتن راه‌هایی که خودشان بهتر می‌دانند هیچ تاثیری جز فریب افکار عمومی ندارد و به جای اختراع دوباره چرخ(که البته هیچ شباهتی به یک چرخ قابل استفاده ندارد و بیشتر لاستیکی پنچر است!)یا با غیرتی برآمده از ایمان انقلابی،همان قانون سابق را-که البته دارای‌اشکالاتی هم بود- اجرا می‌کردند و یا اگر چنین روحیه و حمیتی ندارند،یک‌بار رک و صریح به مردم می‌گفتند که تحت هر شرایطی، برجام را مقدس و مقدس‌تر از عزت و شرف مردم ایران می‌دانند!

پاشنه آشیل آمریکا در تنش با کره‌شمالی(یادداشت روز)

از کنار تهدیدهای متقابل این روزهای «کیم جونگ اون» و «دونالد ترامپ» نباید به سادگی عبور کرد و این تهدید‌ها را نباید از دریچه «کرُی خوانی‌های همیشگی» این دو کشور  به تحلیل نشست. درست است که پیش از این هم شاهد تهدیدهای زیادی از سوی این دو کشور علیه یکدیگر بوده‌ایم اما، دعواهای تازه این دو کشور، یک تفاوت اساسی با دعواهای قبلی دارد.
در هر دو کشور، رهبرانی روی کار آمده‌اند که زیاد، پایبند اصول رایج مملکت‌داری نیستند و در یک کلام، «خام» و «خطرناک» هستند. هم «ترامپ» و هم «اون»، در سیاست ناپخته‌اند و همین مسئله شاید، اصلی‌ترین دلیل جدی شدن نگرانی‌های کشورهای دنیاست. وقتی 60  نماینده کنگره آمریکا به وزیر خارجه این کشور نامه می‌نویسند تا جلوی «لفاظی‌های احمقانه» ترامپ مقابل کره شمالی را بگیرند، یا وقتی آن سناتور پیر و کهنه‌کار آمریکایی مستقلا از کنگره می‌خواهد، با ساکت کردن ترامپ، مانع از ورود آمریکا به جنگی شود که به قول ستون‌نویس رویترز «سرانجام آن غیرقابل پیش‌بینی است»، وقتی ارگان رسانه‌ای حزب حاکم چین می‌نویسد، اگر ترامپ به کره شمالی حمله کند، مقابلش می‌ایستد و نفر دوم انگلیس می‌گوید، در صورت شروع جنگ، کشورش کنار آمریکا نخواهد ایستاد و... یعنی دنیا این تهدیدها را جدی گرفته است، البته، نه به خاطر «نفس تهدید‌ها» که به خاطر، «تهدید کنندگان».  حقیقتا هم عملی شدن تهدید‌های هسته‌ای «کیم جونگ اون» جوان را، هم به خاطر جوانی وی و هم  به خاطر اینکه کشورش، چیزی برای از دست دادن ندارد، باید جدی گرفت و نباید هم از کنار تهدید‌های «دونالد ترامپ» تاجر، به خاطر این که، عقل درست و حسابی ندارد، به راحتی گذشت. مگر نه اینکه دهها روان‌شناس بزرگ آمریکایی، حکم به دیوانگی ترامپ داده‌اند؟!
شرایط سیاسی خاص حاکم بر آمریکا و برخی کشورهای دیگر نیز، تنش‌های تازه این دو کشور را «متفاوت‌تر» و صد البته «حساس‌تر»  از قبل کرده است. اگر کره شمالی در برابر آمریکایی‌ها عقب‌نشینی نکند(که علائم همین را نشان می‌دهد) ترامپ در بد مخمصه‌ای گرفتار خواهد شد. ترامپ بارها تهدید کرده و هر روز نیز این تهدید‌ها را با ادبیاتی متفاوت تکرار می‌کند که، چنانچه کره شمالی به آنچه وی می‌گوید، عمل نکند، این مشکل را به تنهایی و بدون کمک چین و روسیه  و «برای همیشه» حل خواهد کرد و با این رجزخوانی‌ها، لااقل برای متحدینش در آسیا، این توقع را ایجاد کرده که، بحران کره را حل خواهد کرد. پیونگ یانگ هم نشان داده، بیدی نیست که با این بادها بلرزد و از عقب‌نشینی خبری نیست. ترامپ علاوه بر، آرام کردن متحدان به وحشت افتاده آمریکا در آسیا، برای ترساندن رهبران کشورهای مستقلی مثل ونزوئلا هم که شده، به شکست «اون» نیاز دارد. ترامپ با همه دیوانگی‌اش خوب می‌داند اگر «پیونگ یانگ» به روالی که تا کنون ادامه داده، ادامه دهد، چه بسا متحدانش هم دیگر، برای آمریکا تره خرد نکنند چه رسد به دشمنانش. شکست «اون» می‌تواند برای غربگرایانی که ونزوئلا را به هم ریخته‌اند، به مثابه یک ارتش عمل کرده و به مادورو که تمام‌قد مقابل ترامپ ایستاده، ضربه‌ای کاری وارد کند. اگر بپذیریم شجاعت مادورو باعث شده رئیس جمهور ونزوئلا مقابل مخالفان غربگرا بایستد، قطعا شکست کره شمالی که 60 سال سابقه مقاومت در برابر آمریکا را دارد، می‌تواند، تا حدود زیادی این شجاعت را از وی بگیرد؛ چه چیزی بهتر از شکست «اون» برای مخالفان غربگرای ونزوئلا؟!
شاید باورکردنی نباشد اما در داخل کشور خودمان نیز، تحولات بین کره شمالی و آمریکا از سوی عده‌ای، احتمالا با حساسیت «ویژه‌ای» دنبال می‌شود. پیروزی یک جوان خام تازه به دوران رسیده مقابل، آمریکای با آن دبدبه و کبکبه، می‌تواند حیثیت لیبرال‌های وطنی را که کارشان بزک کردن آمریکا و بزرگ‌نمایی آن است، بر باد دهد. نتیجه دعواهای کره شمالی و آمریکا، برای افرادی که از اقتصاد و معیشت مردم بگیر تا، آسایش و امنیت کشور را در گروی سازش با آمریکایی‌ها می‌بینند، بسیار بسیار مهم است.
«دیدید مقاومت نتیجه‌ای نداشت... کره شمالی که بیشتر از ما در برابر آمریکا مقاومت کرده بود» جملاتی هستند که از این طیف، در صورت عقب‌نشینی کره در برابر آمریکا، زیاد خواهیم شنید! کافی است به هر دلیلی، جنگی بین این دو کشور آغاز شود، از همان ثانیه‌های نخست آغاز جنگ، خواهند گفت، اگر مقابل آمریکا کوتاه نیاییم، به سرنوشت کره شمالی مواجه خواهیم شد. اگر ما در انتخابات پیروز نشده بودیم، اکنون آمریکایی‌ها به ایران حمله کرده بودند! کره شمالی برای ترامپ مهم است چون می‌داند، با عقب‌نشینی این کشور می‌تواند به کودتاچیان ونزوئلا و غربگرایان وطنی خودمان هم، پاس گل بدهد!
حل بحران از طریق مذاکره اما شاید، بهترین و کم هزینه‌ترین گزینه برای آمریکا جهت برون‌رفت از این مسئله باشد. آمریکایی‌ها برای خلاص شدن از خطرات غیرقابل جبران مقابله نظامی با این قدرت اتمی، قطعا  مذاکره را ترجیح می‌دهند. مذاکره‌ای که، از فواید بی‌پایان آن لااقل در موضوع هسته‌ای ایران، سالها ارتزاق خواهند کرد! دیروز برخی خبرگزاری‌ها به نقل از «یک مقام ارشد آمریکایی» نوشتند، کاخ سفید در کنار تهدیدات ترامپ، مخفیانه، نماینده‌ای را هم برای مذاکره با پیونگ یانگ فرستاده و مدتی است، مذاکراتی بین طرفین، برای حل بحران در جریان است. اما دلایل زیادی وجود دارد که، حل بحران بین این دو کشور از طریق مذاکره را تقریبا «غیر ممکن» می‌کند. اولا کره شمالی پیش از این هم با آمریکایی‌ها وارد مذاکره شده و به درخواست این کشور حتی برخی تاسیسات اتمی خود را منهدم کرده است اما بعدها، با مواجهه با بدعهدی‌های آمریکا، اجرای یک طرفه توافق را رها کرده است. ثانیا، تجربه زنده جمهوری اسلامی ایران را مقابل چشم خود دارند. آمریکایی‌ها با همین ترفند، با کشورمان وارد مذاکره شدند و دیدیم از این مذاکرات، آبی برای کشورمان گرم نشد. مشاهده بدعهدی‌های آمریکا و حملات پی در پی لفظی و عملی ترامپ به برجام، اعتماد به کاخ سفید برای حل بحران از طریق مذاکره را برای کره‌ای‌ها، به صفر رسانده است. ترامپ به صراحت اعلام می‌کند به معاهدات بین‌المللی پایبند نیست و هر لحظه تشخیص دهد توافقی به ضرر منافع کشورش است، یک طرفه از آن خارج می‌شود. توافق آب و هوایی پاریس و برجام، دو نمونه تازه از بد عهدی‌های آمریکاست. ثالثا، کره‌ای‌ها طی یک پروسه60 ساله به خوبی آموخته‌اند، این توانمندی‌های اتمی‌شان است که مانع از تجاوز نظامی آمریکا به کشورشان شده است و اگر این توانمندی را با مذاکره یا بی‌مذاکره تقدیم دشمن کنند، آمریکا لحظه‌ای به آنها امان نخواهد داد. بدون تردید هدف آمریکا از مذاکره با کره شمالی، چیزی نیست جز از بین بردن این قدرت بازدارنده. از دست دادن چنین قدرتی آن هم وقتی با کشوری در مختصات آمریکا، چیزی جز حماقت نمی‌تواند باشد.
نتیجه این که، گره بحران شبه جزیره کره آنقدر کور هست که بشود پیش‌بینی کنیم، به این زودی‌ها حل نخواهد شد. حل این بحران نیازمند کوتاه آمدن یکی از طرفین است که این امر هم  تقریبا محال به نظر می‌رسد. آمریکا توان اتمی کره شمالی را نمی‌تواند تحمل کند، کره شمالی هم حیات خود را گره خورده به بمب‌های اتمی‌اش می‌بیند. اگر ترامپ حماقت کرده و خواستار ورود جنگ با این کشور شود هم، بعید است، کنگره این کشور به وی اجازه عملی کردن چنین حماقتی را بدهد. مخالفت‌های گسترده چین، روسیه و حتی بسیاری از متحدین اروپایی آمریکا، موانع بزرگ دیگر پیش روی ترامپ برای زدن جرقه جنگ اتمی با کره شمالی است. در این میان، مخالفت‌های گسترده مردمی را هم نباید دست کم گرفت. اما اگر این جنگ به هر دلیلی هم آغاز شود، قطعا آمریکا و متحدانش بیشترین زیان را خواهند دید. تحمل جنگ برای کشورهای مرفهی مثل ژاپن، کره جنوبی و حتی آمریکا سخت‌تر است یا کشوری که60 سال است، زندگی با تحریم‌های سنگین را تجربه می‌کند؟! پاسخ کاملا روشن است.

جعفر بلوری

سیاست و مدیریت سِلفی(یادداشت روز)


1- 1460 روز فرصت دولت یازدهم به پایان رسید. رئیس‌جمهور پس ازمراسم تنفیذ و تحلیف، دیروز وزرای پیشنهادی را به مجلس معرفی کرد. درهمین حیص و بیص، حاشیه‌ای قابل تامل توسط برخی نمایندگان ایجاد شد که همه ما را نسبت به یک پسرفت عمیق‌تر حساس می‌کند. رفتار مبتذل برای گرفتن عکس سلفی با یک مقام نیمه تشریفاتی غربی، آن قدر جلف بود که که روزنامه ایتالیایی کوریره دلاسرا آن را «خود باختگی» و «شرم‌آور از نگاه مردم عادی» « توصیف کرد. چنین اتفاقی، عارضه یک بیماری 70 – 160 ساله است.
2- همچنان نامه اسفند 59 شهید بهشتی خطاب به حضرت امام (ره) موضوعیت دارد که درباره اختلاف با بنی صدر و لیبرال‌ها نوشت «دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آنکه جنبه شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط می‌شود. یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که در عین زنده و پویا بودن باید سخت ملتزم به وحی و تعبد در برابر کتاب و سنت باشد؛ بینش دیگر در پی اندیشه‌ها و برداشت‌های بینابین، که نه به کلی از وحی بریده است و نه آن چنانکه باید و شاید در برابر آن متعبد وپایبند. بینش اول در برابر بیگانگان و هجوم تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی و نظامی آنها سخت به توکل بر خدا و اعتماد به نفس و تکیه بر توان امت اسلامی و پرهیز از گرفتار شدن در دام داوری‌ها یا دلسوزی بیگانگان معتقد و ملتزم؛ بینش دیگر هر چند دلش همین را می‌خواهد و زبانش همین را می‌گوید و قلمش همین را می‌نویسد اما چون همه مختصات لازم برای پیمودن این راه دشوار را ندارد، در عمل لرزان و لغزان».
3- شهید بهشتی در ادامه می‌نویسد «بینش اول به نظام و شیوه‌ای برای زندگی امت ما معتقد است که درعین گشودن راه به سوی همه نوع پیشرفت‌ها و ترقی،مانع حل شدن مسلمان‌ها در دستاوردهای شرق یا غرب باشد؛ بینش دیگر با حفظ نام اسلام و بخشی از ارزش‌های آن، جامعه را به راهی می‌کشاند که خود به خود درها را به روی ارزش‌های بیگانه از اسلام و بلکه ضد اسلام می‌گشاید. بینش اول روی شرایطی در گزینش مسئولان تکیه می‌کند که جامعه را به سوی امامت راه می‌برد بینش دیگر، بیشتر روی شرایطی تکیه می‌کند که خود به خود راه را برای نفوذ بی‌مبالات‌ها یا کم مبالات‌ها در همه سطوح مدیریت امت اسلامی و حاکم شدن آنها بر سرنوشت انقلاب هموار می‌سازد.
4- مسئله اصلی همچنان بر سر انتخاب میان دو نوع اسلام است. پس از فتح مکه، از پیامبر اعظم (ص) تا ابوسفیان، مسلمان محسوب می‌شدند؛ همچنانکه از امیر مومنان(ع) تا معاویه و بنی مروان و بنی عباس، نام اسلام را یدک می‌کشیدند. امروز وقتی در چهار چوب جمهوری اسلامی سیاست ورزی می‌کنیم، مراد ما کدام اسلام است؟ آیا مثلا سیره پیامبر و اهل بیت علیهم السلام، اجازه حقارتی چنان در گرفتن عکس با یک مقام بیگانه را به یک مومن راستین می‌دهد؟ این ماجرا اما نوک کوه یخ است.
5- یکی از نمایندگان حاضر در سلفی حقارت، اتفاقا شیخی است که سابقه حمایت از سران فتنه را دارد. او زمانی نه چندان دور مدعی شد «روضه را از امام حسین(ع) و کنسرت را از امام حسن(ع) آموختیم که برای روزه داری و شربت دادن به مردم تقسیم کار کرده بودند»! چندی بعد عضو هیئت‌رئیسه مجلس (کسی که گفته بود 20 دقیقه هم برای بررسی و تصویب برجام زیاد بود) در ماجرای کنسرت بازی در مشهد مدعی شد «شاید اگر امام رضا هم بود پای کنسرت می‌نشست»! این اختراع و اجتهاد‌های من‌درآوردی از کجا می‌آید؟ معمولاخط «تحریف» پا جای پای «انحراف» می‌گذارد و بیراهه رفتن‌ها را ماله می‌کشد.
6- اسلام هُرهُری، حد و مرزی درهنجارشکنی نمی‌شناسد. ازانحرافات کوچک شروع می‌شد و فرسنگ‌ها زاویه ختم می‌گردد. از بدعت‌های روز اول رحلت پیامبر(ص)، به شرابخواری و مستی حاکم کوفه در نماز جماعت (روزگار خلیفه سوم) منتهی می‌شود و تا به نیزه کردن سر فرزند پیامبر(ص) پیش می‌رود. 14 قرن بعد، نفاق پیچیده‌ای به نام «جنبش سبز» سر برآورد که شیخ و سید‌های کذایی سلسله جنبان آن بودند و حامیان از یکسو «یا حسین میرحسین» می‌گفتند و به سیادت استناد می‌جستند و از سوی دیگر پرچم وحسینیه امام حسین (ع) را آتش می‌زدند. به تدریج پای شراب و سینه‌زنی همزمان هم به میان آمد.
7- «مجید - م» از اعضای موثر و خط دهنده حلقه کیان است. (یکی از چند حلقه اصلی سازمان دهنده آشوب‌های نیابتی 78 و 88 که طیفی از سران حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب، گروهک ملی-مذهبی و... در آن گرد هم آمده بودند). وی پس از خروج از کشور در خدمت برخی مراکز آمریکایی درآمد. این حامی فتنه سبز، اواخر مهر ماه 1388 در وبسایت رادیو فردا نوشت «اعضای جنبش سبز اهل ریاضت نیستند. می‌خواهند با شورت کوتاه و تاپ بیرون بیایند. می‌خواهند سینه بزنند و اگر هوس کردند، لیوان شرابی بنوشند... آنها در ملأ عام روزه خواری می‌کنند و نصرمن الله و فتح قریب سر می‌دهند. در نماز جمعه با کفش و به صورتی مختلط پشت سر هاشمی نماز می‌خوانند و جای صلوات، سوت و کف می‌زنند»!
8- همین عضو حلقه کیان 19 دی 1388 به دنبال اعلام عدم صلاحیت آقای صانعی برای مرجعیت از سوی جامعه مدرسین ، در وبسایت رادیو فردا مدعی شد «با این موضع جامعه مدرسین، تنها نامی از مرجعیت مانده و نهاد مرجعیت شیعه در جمهوری اسلامی تخریب شده است». مقارن همین ایام، برخی آشوبگران در خیابان شعار می‌دادند « مجتهد واقعی/ منتظری، صانعی». اسلام شراب و دامن کوتاه و روزه خواری علنی دیگر نیازی به مجتهد و روحانی و شیخ نداشت؛ مگر برای زدن ریشه اصل اسلام.
9- همین مهره سازمان سیا وعضو شبکه کیان پس از مشاهده افول فتنه سبز، 4آبان 88 در رادیو فردا اذعان کرد « اسلامگرایی جدی‌ترین مانع و مخاطره برانگیزترین مشکل در برابر جنبش سبز است. ریشه‌های فرهنگی و اجتماعی که به تأسیس و تداوم جمهوری اسلامی منجر شدند هنوز در جامعه ایران زنده‌اند. آنچه خطر جدی در برابر جنبش سبز است، نام جمهوری اسلامی نیست بلکه اسلامگرایی است که در ایران قوی است. در ضرورت جدی گرفتن اسلامگرایی و اهمیت آن همین بس که بیش از سه دهه، حکومت را سر پا نگه داشته است. این ایدئولوژی از نفس نیفتاده و بر زمین زدن و ضربه فنی کردن آن کاری است بس دشوار. نقطه حساس و بنیادین جمهوری اسلامی نه مقام ولی فقیه یا شخص ]آیت‌الله[ خامنه ای، بلکه اسلامگرایی است».
10- اسلام منهای امامت و ولایت، اسلام طاغوتی و آمریکایی است، هر نحله التقاطی که می‌خواهد باشد. لیبرال باشد یا نهضتی و انجمنی و مشارکتی و ... فرقی نمی‌کند. امام خمینی فرمود «یا خدا، یا طاغوت، یا خداست، یا طاغوت. اگر با امر خدا نباشد، رئیس‌جمهور با نصب فقیه نباشد، غیر مشروع است. وقتی غیر مشروع شد، طاغوت است؛ اطاعت او اطاعت طاغوت است؛ وارد شدن در حوزه او وارد شدن در حوزه طاغوت است. طاغوت وقتی از بین می‌رود که به امر خدای تبارک و تعالی یک کسی نصب بشود... کسی که مخالفت کند با احکام اسلام، مخالف با جمهوری اسلامی است؛ مخالف با رأی موکّلین هست، آنها شما را وکیل نکردند برای این امر. همه‌تان هم اگر چنانچه یک چیزی بگویید که برخلاف مصالح اسلام باشد، وکیل نیستید؛ حرفتان قبول نیست، مقبول نیست. ما به دیوار می‌زنیم آن حرفی را که برخلاف مصالح اسلام باشد». (جلد 10 صحیفه امام، صفحه 221 )
11- چند سال پیش آقای روحانی در زنجان گفت « کربلا درس مذاکره به ما می‌دهد». این تعبیر خلاف واقع از کجا آمد؟ آقای روحانی اخیرا هم در مراسم تنفیذ گفت « ما امامت را از امام علی(ع)، شهادت را از امام حسین(ع) و شریعت را از امام صادق(ع) آموختیم؛ اما امام رضا(ع) به ما سیاست را آموخت. امام رضا حکیمانه توطئه جباران زمان را با سر انگشت تدبیر به فرصتی برای گسترش اندیشه و آرمان حق‌جویان بدل کرد». آیا امام علی و امام حسین علیهما السلام ، سیاست نداشتند و تدبیر درست به ما نمی‌آموزند؟ و آیا امام رضا (ع) با طاغوت‌ها مرزبندی صریح نکرد و مثلا درباره مامون گفت « او کدخداست» و « من او را بسیار مودب یافتم»؟!
12- مشکل عمده از آنجا آغاز می‌شود که بخواهیم مسلمان باشیم اما سلیقه‌ای و دلبخواه عمل کنیم با به تعبیر قرآنی «نومن ببعض و نکفر ببعض» باشیم. در این صورت، اول به بیرون مسیر مایل می‌شویم و بعد برای آن توجیهی می‌تراشیم که تحریف حقیقت است. این می‌شود سکولاریسم پنهان؛ دین جدا، و سیاست و مدیریت و اقتصاد و فرهنگ جدا. ناگهان سیاستمدار سابقه‌داری پیدا می‌شود که برای مذاکره با آمریکا، ذوق زده شود و بگوید «تابو شکست و مسئله سخت همین بود که تابو بشکند»! آیا این ذوق زدگی پر خسارت‌تر بود یا سلفی سفیهانه چند نماینده دون پایه و جو گرفته با موگرینی؟ این سلفی بدتر است یا گفتن و تیتر کردن جملاتی از قبیل «امضای کری تضمین است»، « وزیر خارجه آمریکا قول داده جبران کند»، «نباید مقابل قدرت‌های بزرگ ایستاد، با شعارهایی که بعضا توخالی هم هست»، «آمریکا ظرف 5 دقیقه می‌تواند تمام توان دفاعی ما را نابود کند»، «ما جز در پختن آبگوشت بزباش و قرمه سبزی، قدرت رقابت در هیچ فناوری و صنعتی را نداریم» و «باید مدیر صنعتی و اقتصادی را از خارج وارد کنیم»؟!
13 - برای توجیه نرمش یکسویه با آمریکا، از صلح امام حسن (ع) گفتند و هورا کشیدند، حال آن به تعبیر حضرت امام(ره) «قصه امام حسن و قضیه صلح، آن هم صلح تحمیلی بود، برای اینکه امام حسن، دوستان خودش یعنی آن‌اشخاص خائنی که دور او جمع شده بودند، او را جوری کردند که نتوانست خلافش بکند، صلح کرد. صلح تحمیلی بود. این صلحی هم حالا به ما می‌خواهند بگویند، این است». (صحیفه نور، جلد 20، صفحه 32 ). با همین تحریف‌ها بود که برخی مدیران به نقطه رونمایی دشمن از مادر تحریم‌ها رسیدند اما همچنان مادر مذاکره را به رخ می‌کشند! مذاکره مغلوبه شد همان هنگام که شما به وعده و وعید عمروعاص‌ها دل سپردید.
14- اسلام کاریکاتوری و تخفیفی به کار مدیریت نمی‌آید. مسلمان بودن برای به دوش کشیدن بار مدیریت در تراز جمهوری اسلامی کفایت نمی‌کند. «کابینه مسلمان سکولار» معنا ندارد. مسلمان خوب با مدیر اسلامی که بتواند به وقتش به اغیار و نامحرمان «نه» بگوید و رودربایستی و مجامله نداشته باشد، فرق می‌کند. فرصت 1460 روز کشور، صرف منحصر کردن سیاست و مدیریت به «تعلیق امور به انتظار گشایش از سوی دشمن» و «مماشات با فتنه‌گران و مفسدان اقتصادی و سیاسی و فرهنگی» سپری شد. اگر می‌خواهیم در 1460 روز پیش‌رو خسارت زده نباشیم، لاجرم باید توبه و اصلاح مسیر کنیم و برگردیم و ببینیم کجا‌ها در شنیدن و به جان خریدن رهنمود‌های راهبردی رهبر حکیم انقلاب، کاهلی و کوتاهی کرده ایم. همه به این توبه محتاجیم و مدیران، نیازمندتر. حلقه‌ای که علنا گفت نگاه رحم اجاره‌ای و کاتالیزوری به دولت یازدهم دارد، بی‌تردید دولت جدید را زمین می‌زند، اگر که دست رد رئیس‌جمهور بر سینه آن نخورد.

محمد ایمانی

�حفظ برجام به هر قیمتی�تا کجا؟!(یادداشت میهمان)


تحلیل مواضع تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای و شخص رئیس‌جمهور قبل و بعد از برجام برای درک ماهیت نافرجام برجام و همچنین جریان‌شناسی جریان غربگرای نفوذ کرده در ارکان اجرایی کشور بسیار حائز اهمیت و راه‌گشاست و البته تامل برانگیز! درخصوص واکنش تیم مذاکره‌کننده به تحریم‌های جدید و اقدامات خصمانه آمریکا نیز باید گفت آقایان مسیر پرتناقضی را در پیش گرفتند و همچنان در این مسیر حرکت می‌کنند که نشان می‌دهد جز انحراف افکارعمومی برای �حفظ برجام به هر قیمتی�هدف دیگری ندارند.
تناقض اول- قبل از امضای برجام آقایان ادعا داشتند دیگران موجب اعمال تحریم‌ها بر کشور شدند و ما قهرمان رفع تحریم‌ها و حل مشکلات اقتصادی هستیم. اما گذشت زمان نشان داده نه‌تنها هیچ تحریمی لغو و مشکلی از اقتصاد حل نشده، بلکه بر شدت اعمال تحریم‌های جدید و مشکلات اقتصادی نیز افزوده شده است . کمااینکه باید به یاد آوریم که تمام تحریم‌ها و قطعنامه‌های قبلی سازمان ملل علیه ملت نیز در دورانی اتفاق افتاد که آقای روحانی به‌عنوان دبیر شورای‌عالی امنیت ملی، مسئول تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای در دولت اصلاحات بود و تحریم‌های یکجانبه آمریکا و اروپا نیز بعد از فتنه88 به‌دلیل حضور همفکران و حامیان مدعی اصلاحات در وزارت خزانه‌داری آمریکا و اتحادیه اروپا و دادن اطلاعات محرمانه و سری کشور رخ داد. لذا ادعای اینکه دیگران موجب اعمال تحریم‌ها بر کشور شدند و ما قهرمان رفع تحریم‌ها هستیم، ادعایی برای انحراف افکار عمومی و رسیدن به قدرت و نه حل واقعی مشکلات کشور بود.
تناقض دوم- ابتدا آقایان در برابر نقض برجام و بدعهدی‌های آمریکا عنوان می‌کردند این‌گونه اقدامات آمریکا با�روح برجام�منافات دارد و �متن برجام� را نقض نکرده و اگر با متن برجام تناقض داشته باشد، واکنش نشان می‌دهیم!
تناقض سوم - در مرحله بعد که بر میزان تحریم‌های آمریکا افزوده شد و نقض متن برجام آشکارتر شد، برای توجیه �حفظ برجام به هر قیمتی� ادعا کردند اگر�نقض فاحش برجام� صورت گیرد، ما واکنش نشان می‌دهیم!
تناقض چهارم- حال که به اذعان خود رسانه‌های آمریکایی �نقض فاحش برجام� با تصویب قانون مادر تحریم‌های ایران آشکارتر شده، آقایان باز برای �حفظ برجام به هر قیمتی� ادعا می‌کنند این تحریم‌ها �تحریم‌های حجمی� است نه �تحریم‌های موضوعی�! یعنی این تحریم‌ها جدید نیست و تحریم‌های گذشته تجمیع شده است! لذا در پاسخ به این ادعا باید گفت تحریم‌های گذشته یکجا در قطعنامه2231 سازمان ملل بعد از برجام تجمیع شدند که از آن به دروغ به‌عنوان لغو تحریم‌ها یاد کردند و به‌عنوان افتخار خود به افکارعمومی جا زدند وآنچه اکنون تصویب شده تحریم‌های جدید نامحدودی است که به گفته پل رایان رئیس‌مجلس نمایندگان آمریکا �تحریم‌های گسترده تاریخی� است!
 تناقض پنجم - بعد از توجیهات قبلی، اکنون که نقض برجام حتی برای دنیا آشکار شده و آقایان با مواضع انفعالی خود قدرت و اراده لازم جهت نشان دادن واکنش مناسب و قاطع را ندارند، برای فرار از مسئولیتِ آنچه تاکنون انجام داده‌اند ادعا می‌کنند�اگر مسئولان عالی نظام تصمیم بگیرند، ما اقدام می‌کنیم�!. سؤال این است آن‌زمان که در اقدامی نابجا با اوباما گفتگو و در طول مذاکرات به کرات از خطوط قرمز نظام عبور کردید و برجام دیکته شده آمریکایی‌ها را پذیرفتید و بعد از امضا و اجرای برجام، به شروط و زیاده‌خواهی‌های خارج از برجام آمریکا تن دادید، آیا به هشدارها و تذکرات مسئولان عالی نظام توجه کردید که امروز منتظر تصمیم مسئولان عالی نظام هستید؟ لذا همانگونه که قبلا بر خلاف منافع ملی عمل کردید، اکنون نیز باید مسئولیت در کما رفتن و مرگ برجام را بپذیرید و تصور نشود که می‌توان با فرار از پاسخگویی در محضر ملت، مسئولیت و هزینه اقدامات نابجای خود را متوجه مسئولان عالی نظام کنید! و باید همانگونه که قبلا تصمیم می‌گرفتید، اکنون نیز تصمیم لازم را بگیرید. هرچند مسئولان و نهادهای عالی نظام آنجا که لازم باشد، برای جلوگیری از تحمیل خسارات و هزینه‌های بیشتر و غیرقابل جبران به کشور تصمیم لازم را خواهند گرفت و منتظر شما نخواهند ماند.
تناقض ششم- در ادامه سنت �نامحرم بودن ملت�، آقایان برای �حفظ برجام به هر قیمتی� وقتی در خارج موضع‌گیری و قراردادی امضا می‌کنند ، فشار می‌آورند رسانه‌های داخلی مواضع مقامات و رسانه‌های خارجی و زد و بندهای پشت پرده و جزئیات قراردادها با خارجی‌ها را در داخل کشور منعکس نکنند!! در حالی که متناقضانه بر گردش اطلاعات تاکید و ادعا می‌کنند دانستن حق مردم است!
 تناقض هفتم- آقایان در جریان مذاکرات و امضاء برجام با بزک کردن چهره آمریکا و تعریف و تمجید از دمکرات‌ها ، آنها را دوست ملت ایران القا می‌کردند، اما رای قاطع دمکرات‌ها به همراه جمهوری‌خواهان هم در مجلس نمایندگان و هم در سنا به تحریم‌های S۷۲۲ ، نشان داد در این موضوع نیز آقایان در توهم خودساخته فرو رفته بودند و اکنون حباب این توهم ترکید!
تناقض هشتم- آقایان قبلا ادعا می‌کردند با مذاکره با اروپایی‌ها و امید داشتن به آنها به جایی نمی‌رسیم و باید برویم با آمریکا مستقیما مذاکره کنیم و حالا بعد از چهار سال مذاکره مستقیم با آمریکا در برجام ، دوباره به اول خط رسیدند و در برابر نقض‌های مکرر برجام از سوی آمریکا برای �حفظ برجام به هر قیمتی� که �دستاورد هیچ� و �خسارت محض� برای ملت ایران داشته، مجددا دست به دامن اروپایی‌ها شدند و عنوان می‌کنند برجام توافق چند جانبه است و اروپایی‌ها به آن پایبند هستند! هرچند که بیانیه مشترک فرانسه و انگلیس و آلمان با آمریکا که در آن ادعا شده ایران قطعنامه 2231 را نقض کرده، اندک امید به اروپایی‌ها برای �حفظ برجام به هر قیمتی � را هم از بین برد.
تناقض نهم- و اما در مرحله جدیدی که در پیش داریم و در حالی که آمریکا برای معرفی ایران به‌عنوان ناقض برجام خیز برداشته، آقایان برای �حفظ برجام به هر قیمتی�ادعا می‌کنند این توطئه آمریکاست که می‌خواهد ایران نقض‌کننده برجام باشد و با مایه گذاشتن از قرآن می‌گویند تا آمریکا برجام را نقض نکند، ما متعهد به برجام خواهیم بود! سؤال اصلی این است که آیا نقضی بوده که آمریکا انجام نداده باشد؟ و آقایان پاسخ دهند منتظر چه اقدامی از سوی آمریکا هستند که از نظر آنها نقض برجام تلقی شود؟ لذا همانطور که در مطلب قبلی‌اشاره شد توطئه اصلی آمریکا مثل همیشه این است تا ایران به برجام متعهد بماند اما خود به هیچکدام از تعهداتش پایبند نباشد. چنانچه چند دقیقه بعد از تصویب قانون مادر تحریم‌ها علیه ایران در مجلس نمایندگان آمریکا، ترامپ در یک گردهمایی در ایالت اوهایو به ایران که به تمام تعهداتش عمل کرده، هشدار می‌دهد باید به برجام پایبند باشد و تهدید می‌کند اگر ایران به تحریم‌های جدید واکنش نشان دهد با �عواقب بسیار بسیار بزرگی� روبرو خواهد شد!!! و بعد از این هشدار و تهدید، رئیس‌جمهور در جلسه هیئت دولت اعلام می‌کند �ما به برجام پایبند هستیم�! و دم از صلح و دوستی با دشمن می‌زند!
تناقض دهم- دولت با انفعال و عقب نشینی‌های متوهمانه خود در برابر نقض مکرر برجام برای آمریکا انگیزه ایجاد کرده تا بدون ترس از هر گونه واکنشی از سوی ایران، دست به اعمال تحریم‌های جدید بزند. دولت با این موضع انفعالی نتوانسته و یا نخواسته آمریکا را به‌عنوان ناقض برجام در جهان معرفی کند و همین امر موجب شده تا آمریکایی‌ها به فکر معرفی ایران به‌عنوان ناقض برجام بیافتند. برهمین اساس ترامپ تیمی را مامور کرده تا از خلل و فرج و ابهامات برجام دستاویز حقوقی پیدا کنند تا در گزارش سه ماه بعد وزارت امورخارجه آمریکا، ایران به‌عنوان ناقض برجام معرفی شود. آنگونه که باب کروکر رئیس‌کمیته خارجی سنا و تدوین‌کننده اصلی تحریم‌ها علیه ایران گفته در مرحله بعد ترامپ درخواست بازدید از مراکز نظامی ایران را مطرح می‌کند و چنانچه ایران نپذیرد، به‌عنوان ناقض برجام معرفی خواهد شد.مقدمه چینی برای معرفی ایران به‌عنوان ناقض برجام در نامه اخیر رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا به کنگره نیز کاملا مشهود است.
 تناقض یازدهم - رئیس‌جمهور دولت یازدهم اعلام کرده �ما مخالف منافع دیگر کشورها در منطقه نیستیم و می‌خواهیم دیگر کشورها هم به منافعشان برسند�! اولا همین منافع آنها در منطقه هست که موجب فشار آنها بر ایران شده و اگر منافعشان که با منافع ملت ایران تضاد دارد، به خطر نیفتاده بود که دست به تحریم ایران نمی‌زدند. ثانیاً باید به این سؤال حضرت امام �ره�پاسخ دهند که :� آمریکا چه منفعتی در منطقه دارد که از آن طرف دنیا دستش را دراز می‌کند؟� و پاسخ دهند از طرف ملت چه اجازه‌ای دارند که به فکر تامین منافع آمریکا در منطقه به‌عنوان دشمن شماره یک ملت ایران هستند؟.
و در پایان؛ دولت و تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای باید حد یقف مماشات با آمریکا را مشخص کنند، کما اینکه حد یقف آمریکا در اعمال تحریم و فشار بر ایران نیز مشخص نیست! و آقایان باید پاسخ دهند تا کی می‌خواهند در برابر نقض فاحش متن برجام و تحریم‌های جدید آمریکا سکوت و �برجام را به هر قیمتی حفظ کنند�؟ چرا اعلام نمی‌کنند آمریکا ناقض برجام است؟ و مهمتر اینکه آقایان باید پاسخ دهند بعد از این همه مذاکره مستقیم با آمریکا در برجام و اعتماد به لبخندهای آمریکایی‌ها، چرا آمریکا به فکر �معرفی ایران به‌عنوان ناقض برجام� افتاده است؟! و آقایان با انفعالی که تاکنون داشته‌اند آیا در برابر این اقدام آمریکا می‌توانند واکنشی نشان دهند؟

 دکتر محمد‌حسین محترم