اشرافیت و خط نفوذ؛ عملیات گازانبری(یادداشت روز)

 

1- «اشرافیت ارتجاعی ناراضی‌تراش» و «خط نفوذ»، تنها دوخط موازی‌ای هستند که به هم می‌رسند. انحراف‌ها ابتدا کوچکند اما وقتی مورد مقابله قرار نگرفتند، تشدید می‌شوند و زاویه را بیشتر می‌کنند. امیرمومنان (ع) به تکلیف الهی «ما كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُداً» (من گمراهان را به یاری نمی‌گیرم) وفادار بود که وقتی مروان بن حکم را پس از جنگ جمل اسیر گرفتند و گفت بيعت می‌كنم، فرمود «أَوَ لَمْ يُبَايِعْنِي بَعْدَ قَتْلِ عُثْمَانَ؟ لَا حَاجَهًَْ لِي فِي بَيْعَتِهِ، إِنَّهَا كَفٌّ يَهُودِيَّهًْ لَوْ بَايَعَنِي بِكَفِّهِ لَغَدَرَ بِسَبَّتِهِ. آیا بعد از كشته شدن عثمان با من بيعت نكرد؟ مرا به بيعت او نيازى نيست. دست او، دست يهودى است.».(خطبه 73 نهج‌البلاغه).
2- حکم بن ابی‌العاص پدرِ مروان، به خاطر افشای اسرار پیامبر(ص) نزد قریش، از مدینه اخراج و لعنت شد. با آنکه عثمان برای رفع تبعید، چند مرتبه نزد رسول خدا (ص) از آنان شفاعت کرد ولی مورد قبول حضرت واقع نشد. در دوره خلیفه سوم، مروان همراه پدرش به مدینه بازگشت و کاتب و از خاصّان خلیفه سوم و داماد او شد. منابع تاریخی اقدامات وی را از عوامل اصلی شورش مردم ذکر کرده‌اند. مروان از کسانی بود که طلحه و زبیر را برای شورش علیه امیرمومنان ترغیب کرد. با وجود آنکه ‌اشرافیگری امثال مروان و ولید، اسباب اعتراض طلحه و زبیر علیه خلیفه سوم را فراهم کرده بود، اما آنها با هم علیه امیر مومنان جبهه ائتلافی تشکیل دادند؛ دو صحابی مرتجع و ‌اشرافیت‌زده، دست در دست کسی گذاشتند که وصی پیامبر، دست غدّار او را به عنوان «دست یهودیه» پس زده بود. انحراف نسل به نسل بیشتر شد. بنی عباس هرچند با نقاب دفاع از اهل بیت (ع) در مقابل بنی امیه سر کار آمدند اما رئیس‌شرطه‌ها و استخبارات هارون‌الرشید، سِنْدی بْن شاهِکْ «یهودی» بود که بر امام موسی بن جعفر (ع) سخت گرفت و امام را به شهادت رساند.
3- شاخص خوشبختی و فلاکت کدام است؟ کدام آمار و نمودار نشان می‌دهد فرد یا مردمی خوشبخت یا بدبخت هستند؟ آمار برخورداری و مصرف؟ میزان سرانه تولید و درآمد ملی؟ درصد رشد اقتصادی؟ امام محمد باقرعلیه‌السلام فرمود «إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ سَبِیلُ الْأَنْبِیَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِیضَهٌ عَظِیمَهٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَکَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ یَسْتَقِیمُ الْأَمْرُ. امر به معروف و نهى از منکر، راه و روش پیامبران و شیوه صالحان است و فریضه بزرگى است که دیگر فرایض به واسطه آن بر پا مى‏‌شود، راه‌‏ها امن مى‌‌گردد و درآمد‌ها حلال مى‏‌شود و حقوق پایمال شده به صاحبانش برمى‌‌گردد، زمین آباد مى‏‌شود و کارها سامان مى‏‌پذیرد».
4- در روزگار غربت جانشین پیامبر، عصمت کبرای الهی زهرای مرضیه (س) - به ناچار- از خانه برون آمده بود تا جان نازنین خویش را سپر مولایی کند که پهلوانی شجاع‌تر از او نمی‌شناختند اما به حکم مصلحت، مأمور به صبری تلخ بود. بانویی که پیامبر(ص) بارها درباره‌اش فرموده بود «فداها ابوها»، با جان گرامی خویش، جوّ اختناق را شکست. اما آیا اگر اصحاب پیامبر (ص) پای حق می‌ایستادند و به‌تدریج در مارپیچ سکوت گرفتار نمی‌شدند، کار به شهادت حضرت زهرا (س) می‌کشید؟ کار به جایی رسید که به واسطه خودکامگی مدیریت‌اشرافی بدمست، جناب ابوذر به بیابان ربذه تبعید شد. ابوذر همان صحابی‌ای بود که پیامبر فرمود زیر آسمان راستگو‌تر از او نیست.
5- جناب عایشه شهادت می‌دهد «روی زمین کسی را راستگوتر از فاطمه ندیدم» و «در میان مردم کسی را شبیه‌تر از فاطمه به پیامبر از نظر کلام و گفتار ندیدم». بنابراین فاطمه سلام‌الله علیها آن روز از زبان پیامبر(ص) خطبه خواند که فرمود «فَجَعَلَ اللَّهُ... طاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّهًِْ وَ اِمامَتَنا اَماناً لِلْفُرْقَهًْ. خداوند اطاعت ما را مایه نظام دین و امامت ما را امان از تفرقه قرار داد... آنگاه که خداوند خانه پیامبران را برای پیامبرش برگزید، نفاق پنهان در شما ظاهر شد و جامه دین کهنه گردید... همانا می‌بینم که به عیش و رفاه چسبیده‌اید... پس آب [ایمان] را که در دهان خود جمع کرده بودید، یکباره همه را بیرون ریختید و هرچه را خورده بودید، بالا آوردید (و البته به فرموده قرآن) کفر شما و تمام انسان‌های روی زمین زیانی به خدا نمی‌رساند».
6- مقتدای انقلاب دیروز در جمع پرشور مردم آذربایجان، ضمن تجلیل از حماسه حضور مردم در راهپیمایی دشمن‌شکن 22 بهمن فرمودند: «من وظیفه دارم خطر را به مردم عزیزمان بگویم. ما اگر به سمت ‌اشرافیگری حرکت کردیم، این رفتن به سمت ارتجاع است. اگر به جای توجه به طبقه ضعیف، دل سپرده طبقات مرفه و زیاده‌خواه شدیم، این حرکت به سوی ارتجاع است. اگر به جای تکیه به مردم، به خارجی‌ها تکیه کردیم امیدمان را به بیگانه‌ها بستیم این حرکت به سمت ارتجاع است... ما نتیجه اتکاء به خارجی‌ها را در قضیه برجام مشاهده کردیم و در قضیه مذاکرات هسته‌ای به آنها اعتماد کردیم اما سودی نبردیم». این هشدار تکلیف مسئولان غیرتمند و نخبگان را دو چندان می‌کند.
7- هفته گذشته، گزارش دانیل کوتز مدیر«جامعه اطلاعاتی آمریکا» با موضوع «تهدیدهای جهانی» به کنگره ارائه شد که تاکید می‌کند «سیاستمداران میانه‌رو و تندرو ایران در تلاش جهت اجرای چشم‌انداز خود برای آینده، به شکلی فزاینده درگیر خواهند شد. این رقابت‌، عامل کلیدی در مشخص کردن این مسئله خواهد بود که آیا ایران، رفتارش را به نحوی که در راستای منافع ایالات متحده باشد، تغییر خواهد داد یا نه». گزارش اذعان می‌کند «ایران شبکه‌ای از عوامل را در سرتاسر جهان گرد هم می‌آورد.ایران و شریک استراتژیکش حزب‌الله، همچنان تهدید دائمی محسوب می‌شوند. ایران در عراق، سوریه و یمن - جاهایی که می‌بیند چالش‌ها به نفع تهران پیش می‌رود - در پی گسترش نفوذ خواهد بود و از دستاوردهای میادین جنگ در جهت توافق‌های سیاسی، امنیتی و اقتصادی استفاده خواهد کرد. ایران توانایی‌های نظامی‌اش را توسعه خواهد داد».
8- همزمان، وزیرخارجه آمریکا به شبکه الحره گفت «ایران نفوذی گسترده در منطقه دارد. پاسخگویی به نفوذ ایران به ویژه سوریه، از راه مذاکرات میسر می‌شود». جمع‌بندی سخنان تیلرسون و گزارش کوتز این می‌شود که ایران تبدیل به ابرقدرت منطقه‌ای شده و می‌خواهد این نفوذ را تبدیل به عایدات امنیتی و اقتصادی و سیاسی برای خود و شرکایش کند. آنها نام این نفوذ را تندروی گذاشته‌اند و در مقابل، امیدوارند منافع استعماری شان از طریق طیفی منفعل احیا شود. کدام میانه‌رو؟ سازمان CIA و MI6 انگلیس، چهره سکولار و ناسیونالیستی در حد دکترمصدق را هم تحمل نکردند.
9- رهبر انقلاب، پس از اعلام توافق، بارها درباره نفوذطلبی استکبار هشدار دادند. ایشان در دیدار دولت (4 شهریور 94) با تشکر از «ختم مذاکرات» فرمودند: «جزو نگرانی‌ها و دغدغه‌های من این است که دشمنان هدف‌هایی را در ذهن می‌پرورانند... دشمنی‌ها کاسته نشده، این را نباید از نظر دور داشت. همه دستگاه‌های اقتصادی و فرهنگی مطلقاً توجه داشته باشند که ما در داخل نقشه طراحی شده دشمن قرار نگیریم و بازی نکنیم؛ که فلان تصمیم سیاسی یا اقتصادی یا فرهنگی کمک بکند به آن بسته تعیین شده دشمن... کاری که علی‌العجاله باید کرد این است که در اتخاذ مواضع انقلابی باید صراحت داشت، یعنی رودربایستی نکنیم». ایشان در دیدار فرماندهان سپاه (24 شهریور 94) فرمودند «یکی از راه‌های ورود و نفوذ، ایجاد خلل در باورهای انقلابی و دینی است... دشمنان ما مکرر می‌گویند شما کشور قدرتمند و با نفوذ و اثرگذاری هستید [اما]... این مسئله انقلاب و روحیه انقلابی را کنار بگذارید و دنبال نکنید! اگر روحیه و عملکرد انقلابی نبود، این نفوذ هم وجود نداشت. معنایش این است که انقلاب را بگذارید کنار تا از این قدرت بیفتید تا ما بتوانیم شما را ببلعیم. این را صریحاً به افرادی از جمهوری اسلامی می‌گویند و توجه نمی‌شود به معنا و مفهوم واقعی این حرف».
10- سؤال مهمی وجود دارد که مخاطب آن دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و وزارت اطلاعات است. رهبر انقلاب در دیدار وزیر و مدیران وزارت اطلاعات (19 مرداد 1395) فرمودند «مبانی انقلاب اسلامی، آثار و بیانات صریح امام خمینی(ره) است. ایجاد خط فاصل با رأس جریان استکبار، از مهم‌ترین مبانی قطعیِ امام بزرگوار ماست و جای هیچگونه مسامحه و سهل‌انگاری ندارد... ناکامی استکبار جهانی در مقابل نظام اسلامی با وجود انبوه توطئه‌ها، جز با پشتوانه‌ی ایمان ممکن نبود. هر اقدامی در تضعیف ایمان مردم و مسئولان خیانت است. آن نیروی دفاعی که کشور را درهمه این سال‌ها حفظ کرده، نیروی ایمان است و اگر این سلاح قوی و کارآمد تضعیف شود، آفات فراوانی به دنبال خواهد داشت... وزارت اطلاعات، پوسته‌ سخت نظام است که به هیچ‌وجه نباید آسیب‌پذیر شود...وزارت اطلاعات چشم بینا و بیدار نظام اسلامی است و مبانی و جهت‌گیری‌های انقلاب اسلامی باید به طور کامل در وزارت اطلاعات حفظ شود».
11- ایشان شبیه همین مطالبات را 14 بهمن 94 خطاب به شورای عالی امنیت ملی و دبیرخانه آن مطرح کردند: «انجام صحیح نقش تصمیم‌سازی دبیرخانه، منوط به حاکم بودن فضای صد درصد انقلابی در این نهاد است زیرا اگر جهت‌گیری‌های زاویه‌دار با انقلاب در دبیرخانه‌ شورا تأثیرگذار شود، نتیجه‌ مطلوب بدست نخواهد آمد ... برخی تلاش‌ها برای جابه‌جایی خطوط اصلی و روشن انقلاب در جریان است... از همان ابتدای پیروزی انقلاب، برخی تفکر انقلابی را قبول نداشتند و برخی هم با اینکه در داخل نظام بودند اما اعتقادی به مبارزه با استکبار نداشتند که باید در مقابل این جریان ایستاد». سؤال این است که پس از دو سال، در قبال این مطالبات صریح، چه اقدامی صورت گرفته است؟
12- چند جاسوس و دزد و وطن‌فروش دو زیست (دوتابعیتی) دیگر باید شناسایی بشوند یا فرار کنند تا دولت و وزارت نفت و اطلاعات و خارجه و بانک مرکزی و سازمان برنامه و... هوشیار شوند؟! آن مدیر دوتابعیتی چگونه به شرکت نفت رخنه کرده بود که 100 میلیارد اختلاس کرد و‌گریخت؛ یا آن عضو تیم مذاکره‌کننده که مدال و سکه گرفت و با مشاور خاص اوباما در ارتباط بود؟ فرزندان و خانواده برخی مدیران در خارج کشور چه می‌کنند و چرا تابعیت در آمریکا و انگلیس و کانادا گرفته‌اند؟ آنها هنگام اخذ تابعیت سوگند می‌خورند که برای آن کشور بجنگند! وزیر اطلاعات ۲۴ تیر ۱۳۹۶ در شورای اداری کرمانشاه گفت «جمهوری اسلامی ایران امروز همزمان با ناتوی فرهنگی و نظامی، با ناتوی اطلاعاتی هم مواجه است». با سرپل‌های این جریان چه برخوردی شده است؟ چرا باید سربازان گمنام امام زمان(عج) خون دل بخورند و مجال برخورد لازم را نداشته باشند؟
13- دشمن می‌کوشد از طریق برخی عناصر، در برخی مراکز مهم تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز رخنه کند؛ نمونه‌هایی مانند دری اصفهان، جیسون رضائیان مرتبط با دفتر یک دولتمرد ارشد، نزار زکا مرتبط با تیم دستیار حقوق شهروندی و تیم مدیریتی قبلی در وزارت ارتباطات، کاووس سید امامی و کاوه مدنی مرتبط با مدیریت محیط زیست، و پدر و پسر نمازی که برای برخی مراکز راهبردی دولت برنامه می‌نوشتند، مواردی از نفوذ جریانی را بازگو می‌کنند. چه سر و سرّی میان مدیریت‌اشرافی ناکارآمد و ناراضی تراش با خط نفوذ وجود دارد که اولی سعی می‌کند برای تحرکات گروه دوم حاشیه امنیت ایجاد کند؟

محمد ایمانی

جاسوسی در پوشش محیط زیست بازخوانی هشدارهای 3 سال پیش کیهان



پس از انتشار خبر دستگیری یک شبکه جاسوسی در قالب فعالیت زیست‌محیطی توسط یکی از نهادهای امنیتی کشور در روزهای گذشته و افشای پشت‌پرده تکان‌دهنده ماجرا از سوی دادستان تهران، مناسب است تا بخش‌هایی از گزارش سه سال قبل کیهان که در آن به برخی تحرکات مشکوک در حوزه محیط زیست ‌اشاره شده است دوباره منتشر شود.
کیهان طی گزارشی در ۱۲اسفند ماه ۱۳۹۳ به ماجرای مشکوک حضور اتباع خارجی یا دو تابعیتی در کشورمان در پوشش شکار و فعالیت زیست محیطی از جمله پروژه صیانت از یوزپلنگ ایرانی پرداخته بود که البته مانند بسیاری از هشدارهای دیگری که بعد از وقوع واقعه درستی آن معلوم شد، مورد توجه قرار نگرفت!
مجوز شکار حیوانات یا جمع‌آوری اطلاعات!؟
«داستان حضور هر ساله و مداوم شکارچیان خارجی در ایران به ماجرایی عجیب و غریب تبدیل شده است! شایعات زیادی در مورد همکاری برخی مدیران سازمان محیط زیست با شیوخ عرب و واسطه‌های خارجی وجود دارد.... پای آژانس‌های رسمی ایرانی- آمریکایی به میان آمده که به صورت رسمی تور گردشگری با مجوز شکار راهی ایران می‌کنند!... تلاش می‌کنیم دریابیم چه ارتباطی میان دغدغه‌های زیست‌محیط برخی نهادهای بین‌المللی و برنامه‌های مخفی نظامی وجود دارد؟ آیا تسلط بر «آب و هوا» به منظور ایجاد تغییرات اقلیمی سناریویی هالیوودی است یا حقیقت دارد؟ آیا با جمع‌آوری اطلاعات دقیق تغییرات زیست‌محیطی مناطق مختلف ایران توسط برخی شکارچیان خارجی و معدودی از NGO‌های داخلی، برنامه نظامی مدیریت آب و هوا پیشرفت سریع‌تری خواهد کرد؟
... در دوره اصلاحات اخبار ورود شکارچیان از کشورهای حاشیه خلیج فارس به ایران اوج گرفت. ماجرا از این قرار بود که شیوخ عرب دسته دسته مرزهای کشور را درمی‌نوردیدند و در برخی موارد مثل سال 79 پس از شکار بیش از 100 قطعه «هوبره» ایرانی با انتشار تصاویر جنایات محیط زیستی خود راهی منزل می‌شدند. معصومه ابتکار، رئیس‌ وقت سازمان محیط زیست نیز اغلب معترض این ماجرا می‌شد و از حمایت این افراد توسط وزارت امور خارجه و دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی خبر می‌داد! با این حال مشخص نبود چرا رویه مذکور علی‌رغم معترض بودن همه بخش‌های دولتی پایانی نداشت!....
... قوه قضائیه و دستگاه‌های امنیتی مدعی بودند که افراد مذکور پس از دستگیری از «مجوز‌دار بودن» اقدامات خود خبر داده‌اند و به همین جهت امکان برخورد قانونی جدی با آنها وجود ندارد. براساس «آیین‌نامه ویژه شکار» که در آخرین سال‌های دولت اصلاحات یعنی سال1381در هیئت دولت به تصویب رسید، اجراي برنامه شكار توسط مقامات عالي‌رتبه كشورهاي خارجي در ايران از شمول ضوابط و‌ دستورالعمل‌هاي عمومي ‌شكار مستثني شد و تابع مقررات آيين‌نامه مذکور قرار گرفت.
... در همین آیین‌نامه عجیب و ضد‌محیط زیستی حتی مواردی برای تبلیغ این امتیاز‌دهی عجیب به بیگانگان در سفارتخانه‌های ایران نیز در نظر گرفته شده است.
.... تصویب آیین‌نامه اجرایی شکار ویژه در دوره اصلاحات با اعتراضات مکرر دوستداران حقیقی محیط زیست و انجمن حمایت از حیوانات ایران مواجه شد که این آیین‌نامه را مصداق بارز «کاپیتولاسیون» دانسته و از برخورد دوگانه دولت با شکارچیان ایرانی و شیخ‌نشین‌های عرب و دیپلمات‌های غربی منزجر شده بودند.....
خیز شکارچیان انگلیسی- آمریکایی
اخیرا یک فعال محیط زیست ایرانی افشا کرده که دیوید لیلین(David Laylin)، از اقوام سببی اسکندر فیروز، این روزها به جهت اقامت در ایران، به واسطه مدیریت آژانس «ایران سافاری» به فروش پروانه شکار قوچ آسیب‌پذیر لارستان به متمولین آمریکایی به قیمت صد هزار دلار ‌اشتغال دارد و همکار و همراه موسسه حیات‌وحش پارسیان است. براساس متن یادداشت افشاگرانه مذکور، این شکارچی و شکارفروش دیروز و امروز، هم فروشنده تجهیزات جانبی شکار و ماهیگیری و هم مشاور «مرکز مطالعات اسلام و خاورمیانه» در واشنگتن است! با این حال در رسانه‌های کشورمان وی به عنوان «مشاور مرتبط با مسائل تالاب‌ها و مدیریت منابع آب» یا به عنوان دکتری که سابقه ۴۷ ساله در پژوهش و تحقیق دارد معرفی‌ می‌شود. بدتر آنکه وی براساس اطلاعات به‌دست آمده کیهان، از معتمدین برخی از نهادهای مهم کشور به شمار می‌رود و در موضوع مهم سهم ایران از آبراهه‌ها و رودهای مرزی مشاور رسمی و مورد تایید همزمان ایران و انگلیس به شمار می‌رود!
پدر دیوید لیلین براساس اسناد منتشر شده در آمریکا و پایگاه ویکی لیکس، از مشاورین بلندمرتبه دولت آمریکا و رابط سیا بوده که با سفیر وقت ایران در آمریکا «علی امینی» که بعدها به مقام نخست‌وزیری نیز رسید، ارتباطات گسترده و سطح بالایی در موضوعاتی همچون «جدایی آذربایجان از ایران» و «تعیین حق‌آبه ایران از هیرمند» داشته است.
شکار آمریکایی‌ها در ایران
دیوید لیلین به اعتراف خودش، در سال ۱۹۶۵ یعنی زمانی که بیش از 28 سال سن نداشت، «ایران ‌سافاری»، نخستین شرکت شکار در ایران را در دوره مدیریت اسکندر فیروز، تاسیس کرد. به نوشته شکارچیان خارجی فقط همین یک شرکت خصوصی بود که خدمات توریستی به شکارچیان ارائه می‌کرد.
... لیلین تاکید دارد که پس از انقلاب کمک به شکارچیان خارجی و شکار در ایران را کنار گذاشته است اما سایت اینترنتی «ایران سافاری» کماکان فعال است و مشتاقانه از خارجی‌ها برای شکار و گردش در ایران دعوت می‌کند!
اشتغال همزمان در ایران و اسرائیل!
گذشته از سابقه دیوید لیلین و همکاری‌های گسترده وی با مجموعه‌ای از سازمان‌های مردم‌نهاد فعال محیط زیست در ایران، توجه به این نکته نیز ضروری است که همکاری‌های فردی با سابقه خانوادگی وی با یکی از مدیران و موسسین «موسسه حیات وحش پارسیان» که مقیم آمریکاست و دیگر شرکت وی به نام «شرکای آمریکایی» مجری پروژه مهم ساخت فروشگاه‌ها و کلاب‌های اسرائیل در قالب طرحی به نام «Israel by the sea» است در نوع خود بی‌نظیر است!
جالب توجه است که موسسه مذکور از ارتباطات بسیار جدی با سازمان محیط زیست کشور و شخص معصومه ابتکار برخوردار است به نحوی که می‌توان مدعی شد مهم‌ترین کلان NGO همکار سازمان محیط زیست، پارسیان حیات وحش «مراد طاهباز» مشهور است! همین موسسه بود که طرح تبدیل تصویر یوزپلنگ ایرانی به نماد محیط زیستی ایران را ارائه کرد و مورد تقدیر ویژه دفتر عمران سازمان ملل و معصومه ابتکار قرار گرفت.
... اکنون با توجه به اسناد قابل بررسی افشا شده درخصوص همکاری ویژه مجموعه ایران سافاری و موسسه حیات وحش ایران در موضوع شکار خارجی‌ها در زیستگاه‌های حفاظت شده کشورمان علاوه ‌بر اهمیت نقش سازمان محیط زیست در این ماجرا و بی‌توجهی به سابقه ضدامنیتی دیوید لیلین و مراد طاهباز، مهم است که بدانیم که هدف از همکاری‌های ویژه چنین افرادی در برنامه‌های محیط زیستی کشورمان چیست؟
آیا طبیعی است که فرض کنیم تاجری همچون مراد طاهباز پول هنگفتی را به امر حفاظت از گونه‌های نایاب حیات وحش ایران اختصاص داده و در عین دلسوزی برای آینده محیط زیست ایران به تجارت کلان با مهم‌ترین دشمن ایران نیز می‌پردازد؟
سازمان دشمن‌نهاد!
بخشی از سازمان‌های به اصطلاح مردم‌نهاد فعال در عرصه محیط زیست هم اکنون با مجوز سازمان محیط زیست در مناطق حفاظت شده و جای جای کشور اقدام به راه‌اندازی دفتر و بنا ساختن برجک و مراکز نظارتی نموده‌اند. فارغ از دغدغه‌های امنیتی این ماجرا، مشخص نیست به چه علت NGO‌های مذکور تا این اندازه مورد عنایت و توجه مشترک معصومه ابتکار و سازمان‌های جهانی قرار دارند!
تسلط بر آب و هوا؟!
آمریکا در سال 2013 در گزارش رسمی «شورای شوراها» اعلام کرد تا پیش از سال 2025 میلادی طرح تسلط تکنولوژیک بر «آب و هوا» را نهایی خواهد ساخت! تسلط بر «آب و هوا» موضوعی است که هم اکنون کشورهای در حال توسعه حتی از معنای دقیق آن نیز مطلع نیستند!...
شاه‌کلید اطلاعاتی
غرض اصلی این است که هر دستکاری آب و هوایی نیازمند «اطلاعات دقیق» منطقه‌ای است. برخی NGO‌های فعال در حوزه محیط زیست ایران با توجه به ارتباطات کنترل نشده مستقیم با سازمان‌های جهانی و واسطه‌های قدیمی همچون دیوید لیلین می‌توانند بهترین منابع برای ثبت و ضبط اطلاعات منطقه‌ای باشند. این در حالی است که در هیچ یک از کشورهای توسعه یافته امکانی مشابه برای جمع‌آوری اطلاعات برای محققین غیرحاکمیتی وجود ندارد و مستندات بسیاری درخصوص نحوه برخورد با شاهدین و دانشمندان محلی فضول حتی با پاسپورت بومی موجود است!
جاسوسی از کیسه ملت!
از طرف دیگر ‌‌های و هوی بسیار معصومه ابتکار همراه با فضاسازی رسانه‌ای حداکثری پس از قطع بودجه 60 میلیاردی سازمان‌های مردم‌نهاد محیط زیست نشان از آن دارد که هیچ خیّر فرامنطقه‌ای مدیریت مالی پروژه‌های پر سر و صدا اما بی‌حاصلی همچون حمایت از یوزپلنگ و قوچ ایرانی را عهده‌دار نشده است و کماکان براساس فرضیات قابل بررسی مطرح شده، عده‌ای به هزینه جیب ایرانی، اطلاعات دقیق مورد نیاز سازمان‌های چندملیتی بیگانه را تهیه و ارسال می‌کنند. به این ترتیب می‌توان با توجه به پیش‌بینی جدی سیاستمداران غربی درخصوص نقش‌آفرینی «آب» و «تغییرات زیست محیطی» بی‌سابقه با منشأ نامعلوم در تعیین سرنوشت سیاسی و ژئوپلیتیک خاورمیانه، نگاهی دوباره به ساختارسازی‌های موازی حاکمیت در حوزه محیط زیست در ایران و نقش حقیقی سازمان محیط زیست در فضاسازی تاکتیکی داشت.
جوابیه محیط زیست به گزارش ویژه کیهان
اما پیرو درج گزارش ویژه کیهان در آن سال با عنوان «مجوز شکار حیوانات با جمع‌آوری اطلاعات» سازمان محیط زیست جوابیه‌ای ارسال کرد که متن آن به همراه توضیحات کیهان در تاریخ 26 اسفند سال 93 چاپ شد که به بخش‌های مختصری از آن و پاسخ کیهان ‌اشاره می‌کنیم.
در بخش‌هایی از جوابیه سازمان محیط زیست آمده بود: «کارشناسان خارجی که با طرح‌های بین‌المللی این سازمان همکاری می‌نمایند حسب تخصص و صلاحیت‌های علمی که در رابطه با موضوعات مورد نظر دارند، دعوت به همکاری گردیده‌اند اما رسیدگی به صلاحیت‌های آنها با سوابق همکاری آنها با دولت‌های دیگر و رفت و آمد ایشان به دیگر ممالک، در حیطه صلاحیت‌های دستگاه‌های امنیتی مسئول در کشور است که یقینا اطلاعات آنها در مورد افراد مذکور، کمتر از نویسنده محترم مطلب نبوده و در صورت لزوم، این سازمان را از این سوابق و ضرورت‌های امنیتی آگاه می‌ساختند.»
در پاسخ کیهان به این جوابیه آمده بود:
«صیانت از محیط زیست به فرموده رهبر انقلاب امری حاکمیتی است. منطق حکم می‌کند در امور حاکمیتی از مشارکت با دشمنان و حتی بیگانگان پرهیز شود. با توجه به گزارش‌های رسمی منتشر شده درک منفی بودن همکاری‌های محیط زیستی باواسطه و بی‌واسطه با نهادهایی همچون «انجمن سلطنتی جغرافیای انگلیس»، «موسسه قوچ‌های وحشی آمریکا»، «بنیاد حیات وحش پارسیان»، «آژانس بین‌المللی محیط زیست و توسعه»، «بنیاد میراث ایران» وابسته به موزه لندن، «برنامه عمران سازمان ملل»، «دانشگاه سوآس لندن» با سابقه همکاری‌های گسترده با 6 MI و برخی نهادهای دیگر و افرادی همچون مراد طاهباز با سابقه همکاری تجاری با اسرائیل نیازمند استعلام از وزارت اطلاعات نیست. روال عادی کار این است که رئیس ‌سازمان محیط زیست پیش از آغاز همکاری با سمنی که موسس آن سازنده پروژه شهرک‌های توریستی اسرائیل است با وزارت اطلاعات مشورت کند.»
گفتنی است، با نگاهی به گزارش سه سال قبل کیهان و اظهار نگرانی از تحرکات مشکوک ضد‌محیط زیستی و ضدامنیتی برخی افراد مشکوک در پروژه‌های به اصطلاح محیط زیستی و همچنین افشای این روزهای فعالیت‌های جاسوسی از جمله رصد و مخابره اطلاعات موشکی کشور در پوشش فعالیت‌های زیست‌محیطی یک بار دیگر اثبات شد که غفلت یا خوش‌بینی افراطی برخی سازمان‌ها و مسئولان به برخی افراد وابسته و همچنین کم‌کاری آنها تا چه حد می‌تواند آسیب‌زا باشد.

انتقام تروریست‌های اقتصادی از مردم/ مراکز امنیتی و قضایی ورود کنند

دلار به مرز 5000 تومان رسید!
دلار 5 هزار تومان شد! جمله چند کلمه‌ای و کوتاهی که تاثیر تلخ و باورنکردنی روی ثروت مردم دارد و هیچ مرجعی به‌عنوان عامل و سبب ساز یا... پیدا نمی‌کند!




از شروع به کار دولت روحانی در مرداد 92 تا کنون 4 سال و 6 ماه می‌گذرد و تقریبا روزی نبوده که در این دو دولت (یازدهم و دوازدهم)حمله و هجمه‌ای به دولت قبل نشده باشد و همه خوبی‌ها و بدی‌های آن دولت یکجا و یک پیمانه در سبد پلیدی‌‌ها و ناکارآمدی‌ها قرار نگرفته باشد. اما در بین همه این هجوم‌ها، حمله به‌عنوان بی‌برنامه، بریده از نخبگان و طبقه الیت، ویرانگر اقتصاد و عناوینی مشابه بیش از بقیه به چشم می‌خورد!
در مقابل هرچه نیکویی و خوش‌سیرتی و خوش صورتی است، خدا یکجا به دولت اعتدال داده و همه خصال پسندیده را یکجا به آنها ارزانی داشته! از خلق خوش و مردمداری تا سواد و تخصص و تجربه و پیوند با فرزانگان!
حالا حدود 5 سال بعد از آن‌همه لاف گزاف، یک اتفاق غیر قابل انکار افتاده و آن اینکه دلار 5 هزار تومان را هم رد کرده است! به همین راحتی!
رئیس‌جمهور البته همچنان و بی‌توجه به آثار مخرب این ماجرا، بر درستی رویه اقتصادی دولت تاکید دارد! اما کارشناسان معتقدند اساسا دولت رویه خاصی ندارد که بر سر درستی یا نادرستی آن بحث کنیم!
دولت کماکان معتقد است تورم حدود 8 درصد است اما از سوی دیگر دلار حدود 40 درصد گران شده است ! اینکه خرید از کوچه نزدیک منزل رئیس‌جمهور نصیب همه بشود یا نشود حرف دیگری است و تورم آن یک مغازه خیالی را نباید ملاک و معیار قرار داد،بلکه به گفته رئیس‌جمهور محترم، ملاک تورم جیب مردم است و گزارش این جیب تورمی حداقل 40 درصدی را حکایت می‌کند اما دولت همچنان ترجیح می‌دهد بدیهیات را انکار کند.
 اینکه دولت بازار را به حال خودش رها کرده جای کمترین تردید ندارد. حتی همین وضع هم برای دولتی‌ها غیرقابل تحمل است و با اینکه هیچ نظارتی بر هیچ قیمتی ندارند، باز هم از عالم و آدم شاکی هستند! عباس آخوندی وزیر ‌اشرافی راه و مسکن که در طول دوره زمامداری‌اش به جز بد و بیراه گفتن به مسکن مهر، حتی یک واحد از مسکن اجتماعی معهود را هم نساخته، از وجود ابزارهای نظارتی و «داغ و درفش» گلایه کرده و آنها را مانع شکل‌گیری اقتصاد آزاد دانسته است!
می‌بینید که وزرای فرهیخته دولت اعتدال به شدت غمگینند که چرا برخی مراکز در جمهوری اسلامی هستند که حتی به اسم هم که شده مانع آزادی قیمت‌ها هستند!
در چنین شرایطی و در هنگامه بلاکشی مردم، چنین حرف‌هایی نمک به زخم عمیق ناشی از تسلط بی‌هنران مدعی و تکنوکرات‌های بی‌اخلاق است که همه چیز را برای خود می‌خواهند، حتی به قیمت نابودی اقتصاد ملی!
موج اخیر گرانی ارز را بسیاری از کارشناسان پیش‌بینی کرده بودند، از حدود یک‌سال قبل هشدار‌هایی مبنی بر شکل‌گیری یک رژیم جدید در مناسبات ارزی بخصوص بین ایران و منطقه خلیج‌فارس به گوش می‌رسید، هشدارهایی که همگی از در راه بودن یک طوفان خبر می‌داد و بسیاری از رسانه‌ها بدون کمترین پرده‌پوشی از آن سخن گفتند. این موج حتی به زنجیره‌ای‌ها هم رسید و آنها هم نتوانستند پیش‌بینی کارشناسان را نادیده بگیرند.
در مقابل، مسئولان دولتی مدعی بودند در اثر برجام، همه چیز بر وفق مراد است و همه دلارهای ناشی از فروش نفت به کشور باز می‌گردد! این ادعا بارها و بارها از زبان مسئولان کوچک و بزرگ دولتی بیان و تکرار شد و هرچه نخبگان منتقدان به این دروغ بزرگ اعتراض کردند، نه تنها به جایی نرسید که برعکس به مخالفت با برجام مقدس متهم شدند!
اما زمان زیادی لازم نبود که این دروغ هم اثبات شود،البته با هزینه‌ای گزاف از جیب ملت! اوایل محکم گفته می‌شد پول نفت تمام و کمال برمی‌گردد! کم‌کم با آشکار شدن نحستین علائم بحران،مجبور شدند اندکی عقب بنشینند،هرچند افرادی مثل عراقچی کماکان متبحرانه این ادعا را در چشم دوربین تلویزیون تکرار می‌کند!
زنگنه می‌گوید ما هیچ حساب بلوکه شده‌ای در خارج نداریم و پول نفت آزادانه به آن حساب‌ها می‌رود،فقط نمی‌توانیم آن را به راحتی به ایران منتقل کنیم! این مهم‌ترین دستاورد برجام است!
دولتمردان در اقدامی عجیب اعلام کرده‌اند که بخشی از پول نفت را که هنوز به کشور باز نمی‌گردد و در اصل در کشورهای مقصد بلوکه شده،در ایران به‌عنوان ریال چاپ کرده و روانه بازار می‌کنند! این اقدام را یک‌بار دیگر بخوانید تا بفهمید چرا امروز بازار تا این حد آشفته است!
این سقف دانش و کمال مدعیانی است که به همه از بالا نگاه می‌کنند و دچار بیماری خودبزرگ‌بینی هستند! جماعت متخصص به این سؤال پاسخ نمی‌دهند که اگر می‌توان پولی را که در یک کشور دیگر بلوکه شده، در ایران به ریال تبدیل و به بازار روانه کرد، چه نیازی به زحمت استخراج و فروش نفت است!؟ چرا ارزش نفت یک چاه را به ریال تبدیل نمی‌کنید و پولش را وارد چرخه نمی‌کنید!؟
می‌بینید که نظریات مشعشع جماعت تکنوکرات کار دست جامعه داده و مصیبت ناشی از حضور این جماعت تمامی ندارد.
اما این همه ماجرا نیست. ما در یک نبرد مهم و تمام نشدنی با دشمن هستیم و اکنون در جنگ ارزی، آنها از مردمی انتقام می‌گیرند که پای آرمان‌های انقلاب ایستاده‌اند و 22 بهمن را آفریدند.
اگر این یک نبرد تمام عیار است – که با هزار شاهد و دلیل هست - حتما همه مختصات نبرد راباید در آن دنبال کرد و از مهم‌ترین آنها وجود و نقش شبکه نفوذ در قامت تروریست اقتصادی است.
اینکه شبکه‌ای رخنه کرده در شریان‌های کلیدی و اصلی و مهم کشور بتوانددر یک پروسه مرموز و حساب شده، ارزش پول ملی را تا 40 درصد کاهش دهد چیز کمی نیست و نباید به سادگی از کنار آن گذشت.
اما متاسفانه معمولا این بخش ماجرا مغفول مانده و کسی توجه چندانی به عوامل عمدی آشفتگی بازار ارز نمی‌کند.
تروریست‌های اقتصادی که در این ماجرا نقش دارند چه کسانی هستند و اتاق فرمان آنها کجاست که ناگهان و بدون رخداد هیچ تغییری در میزان عرضه یا مصرف ارز، می‌توانند این‌گونه بازار را به هم بریزند؟!
کدام بخش امنیتی فعالیت شبکه در هم تنیده ارزی کشور را رصد می‌کند و نتیجه این رصد چیست؟
هرچند دلالان کف خیابان هم می‌توانند در این سوداگری بیمار نقش داشته باشند، اما مراد این نوشته،بازی با چند دست‌فروش خیابان فردوسی نیست. آنها را هم باید به جای خود دنبال کرد و این سؤال مهم را از مسئولان در باره‌شان پرسید که در کدام مملکت در ممالک پیشرفته، چنین سوداگری بیماری در مقابل بانک مرکزی وجود دارد و چرا باید بازار سیاه ارزی (متکی بر در پشتی بانک مرکزی) وجود داشته باشد!؟
اما موضوع فراتر از این حرف‌هاست و جمشید بسم‌الله‌ها در این دریای مواج آشفتگی، پر کاهی بیش نیستند.
باید به این نکته مهم توجه کرد که اصلی‌ترین (و حتی یگانه) دارنده ارز در کشور فقط و فقط دولت است. این دولت است که پول ناشی از فروش نفت، پتروشیمی،گاز، میعانات نفتی و... را دریافت می‌کند و بقیه صادرات کشور در برابر آنچه از سوی دولت صادر می‌شود نزدیک به هیچ است. در چنین شرایطی که دارنده اصلی ارز دولت است،دو نکته مهم رخ می‌نماید،نخست آنکه ذینفع مستقیم و کوتاه‌مدت گرانی ارز دولت است و نکته دوم نقش مهم و غیر قابل انکار دولت در تنظیم بازار ارز است.
اکنون نباید از دستگاه‌های امنیتی و نظارتی و نیز دستگاه قضایی برخورد قاطع و جدی با جریان تروریست اقتصادی را مطالبه کرد؟! نباید انتظار داشت جلوی نابودی ثروت مردم و حراج اعتبار ایران را بگیرند!؟
دستگاه قضایی یک دزد را محاکمه و حتی اعدام می‌کند چون بخشی از ثروت یک نفر را به یغما برده است،آیا جماعتی که ثروت یک ملت را در چند روز بی‌ارزش کرده‌اند مستحق برخورد قاطع و بدون اغماض نیستند؟!
 این انتظار زیادی نیست. هر چند روز گذشته جمعی از دلالان ارز دستگیر شدند اما واقعیت این است که موضوع به مراتب فراتر از چند دلال خرده‌پاست و فقدان نگاه کلان به جریان رخنه کرده در دل دولت،کار را از آنچه هست سخت‌تر می‌کند.

خرج!(گفت و شنود)


گفت: چند روز قبل پادشاه سعودی دستور داده بود که همه مفتی‌های وهابی همراه با کارکنان ادارات و معلمان و... نماز باران بخوانند.
گفتم: «خونه خرس و بادیه مس»؟ با آن‌همه جنایت انتظار دارند به دعای آنها باران هم بیاید؟!
گفت: اتفاقاً، دیروز طوفان شدید و کم سابقه شن وزیدن گرفت و تمام فرودگاه‌ها و بازارها و خیابان‌های عربستان را فلج و تعطیل کرد!
گفتم:‌ حالا که این‌قدر مستجاب‌الدعوه هستند! کاش برای سلامتی آل‌سعود هم یک دعایی می‌کردند!!
گفت: ایول، فکرش را بکن که چی می‌شد!
گفتم: اسب یکی از خان‌های فاسد و فاجر مریض شده بود، به مباشرش گفت؛ دو رکعت نماز بخواند و دعا کند که خوب شود، ولی از قضا اسبش مرد! چند روز دیگر گاوش مریض شد و مباشر خان بازهم دعا کرد ولی گاو خان هم مرد! خان که حسابی عصبانی شده بود، مباشر را به باد ناسزا گرفت و مباشر گفت؛ کاری نکن که دو رکعت هم خرج تو کنم!

چرا روحاني صداي مردم را نشنيد؟

 
محمدكاظم انبارلويي

 مردم در راهپيمايي 22 بهمن سنگ تمام گذاشتند. جهان در قاب دوربين هاي خبرنگاران و عکاسان، شاهد بزرگترين و حماسي ترين و تماشايي‌ترين حضور مردم در جشن چهل سالگي انقلاب بود. توفان حضور مردم، نفس ضد انقلاب داخلي و خارجي را گرفت. ترامپ که هميشه در توئيتر دست به ماشه بود، خفقان گرفت و در برابر اين قيام تماشايي حرفي نزد!
خبرنگاران صدا و سيما طي دو روز گذشته در مصاحبه با مردم در مورد انعکاس علت حضور در راهپيمايي و نمايش اقتدار ملي، سنگ تمام گذاشتند. مردم از طريق صدا و سيما حضور خود را حس کردند و ديدگاه هاي خود را در مورد امام و نظام و رهبري و تداوم انقلاب شکوهمند اسلامي بيان کردند. البته گله ها و نقدهاي خود را از مسئولين در عدم پاسخگويي به مطالبات مردم به ويژه مطالبه انقلابي گري 
بي پرده بيان کردند. همه چيز براي يک قدرت نمايي بي نظير در برابر دشمنان نظام مهيا بود اما بخشي از سخنان بي ربط رئيس جمهور در اين مراسم، آب سردي بر اين گرمي و آتش حضور  بود.
رئيس جمهور در اين سخنان، حرف از «بن بست»، «رفراندوم» و وجود 
«کينه هاي 40 ساله» به ميان آورد و همين سخنان در رسانه هاي خارجي و رسانه هاي 
وابسته به آن در داخل، بزرگ نمايي شد تا شکوه و عظمت راهپيمايي مردم را تحت الشعاع قرار دهد.
در اين باره چند کلمه را از باب نصيحت به ائمه مسلمين، قلمي مي کنم؛
1- اولين بار که در انقلاب سخن از «بن بست» و «رفراندوم» به ميان آمد، توسط رئيس جمهور نگون بخت يعني بني صدر بود. منافقين دور او را گرفتند و با القاي شبهات، او را به کژراهه‌اي بردند که الان در پاريس دست حسرت به هم مي سايد.
او دخترش را به علامت وفاداري به سرکرده منافقين پيش‌کش کرد اما نمي دانست سرکرده منافقين حرمسرا دارد و به يکي دو سه نفر قناعت نمي کند. او به پاريس رفت تا  دفاع از ليبراليسم و ارزش‌هاي منحط غربي را ترويج کند. منافقين هم به بغداد رفتند تا صدام را در کشتار ملت ايران ياري رسانند. مقوله رفراندوم را از طريق کشتار مردم پي گرفتند. ميليون ها ايراني در سراسر کشور روز 22 بهمن به خيابان‌ها آمدند. با اين امت عظيم آيا بن بستي باقي مي ماند تا از رفراندوم سخن به ميان آيد؟
چرا براي دشمنان قسم خورده نظام خوراک تهيه مي کنيد به طوري که 
«بي بي سي» در انعکاس راهپيمايي عظيم مردم فرصت پيدا کند تا با لاپوشاني حقيقت حضور ميليوني مردم بگويد؛ «رئيس جمهور ايران همه پرسي را راه خروج از بن بست سياسي دانست»؟
آقاي روحاني 5 سال است بر مسند رياست جمهوري تکيه زده است . شوراي نگهبان او را تاييد کرده، مردم راي داده اند. او از چه بن بست سياسي اي سخن مي گويد؟!
2- آقاي روحاني گفته است؛ «رقابت را کنار بگذاريم ، کينه ها را رها کنيم ، مردم را راحت بگذاريم.»
مخاطب او کيست؟ نزديک به 5 سال است رقابت ها پايان يافته و او رئيس جمهور مردم با هزار وعده و وعيد است. رقباي او هم به او تبريک گفته اند. روحاني از توهّم رقيب پنداري منتقد مشفق، کي رهايي پيدا مي کند؟ او از کدام کينه سخن 
مي گويد؟ مردم از ديدگاه او کيستند؟
اگر همين مردمي هستند که 22 بهمن در سراسر کشور به خيابان ها آمدند، اينها که با نشاط و سرور، جشن پيروزي انقلاب را برپا کردند. اگر منظور او کينه ملت ايران نسبت به آمريکا و جنايات غرب است، بايد از فهم او در مسائل ايران به خدا پناه برد.
3- آقاي روحاني گفته است؛ «اسلام گفته است اگر 40 نفر شهادت دادند اين فردي که از دنيا رفته آدم خوبي است، اگر آدم بد هم باشد در روايات ما آمده خدا از گناهانش مي گذرد. آيا وقتي 400 نفر شهادت مي دهند اين آدم خوب است، يک جناح شهادت مي دهد اين آدم خوب است، ميليون ها نفر شهادت مي دهند اين آدم خوب است، کافي نيست؟»
مردم سوال مي کنند اين حرفها چه ربطي به 22 بهمن دارد؟ رئيس جمهور از کدام آدم گناهکار خوب سخن مي گويد؟ تسويه حساب با شوراي نگهبان، آن هم در يک روز ملي با يک استدلال سست و بي اساس که هيچ پايه منطقي و حقوقي ندارد، چرا بايد از زبان رئيس جمهور مملکت صادر شود؟ با اين استدلال رئيس جمهور، منافقين، بهايي ها، سلطنت طلب‌ها و ... مجاز به راهيابي به مراکز قدرت هستند چون بالاخره 400 نفر هوادار دارند شهادت بدهند آنها آدم خوبي هستند و يک جناح هم هستند و...
حالا فلسفه طرح اين حرف ها در روز جشن ملي پيروزي انقلاب چيست؟ قرار است در يک روز ملي سخن از انقلاب و تکريم طرفداران آن بشود يا دفاع غير منطقي از ضد انقلاب؟
4- رئيس جمهور از قواعد سياسي جهاني در رقابت ها ياد کرده و گفته آن را رعايت کنيم! اين قواعد چيست؟ چه نسبتي با قواعدي که در قانون اساسي براي رقابت تعريف شده دارد؟ اگر مي خواستيم آن قواعد را رعايت کنيم که به چهل سالگي انقلاب نمي رسيديم. بني صدر با همان رفراندوم و ادعاي طرفداري از آزادي فاتحه انقلاب را مي خواند.
چرا بايد رئيس جمهور حرف هاي پوسيده 40 سال پيش ليبرال ها را آن هم در يک روز ملي تکرار کند؟
5- امسال سال اقتصاد مقاومتي ، توليد و اشتغال است. آقاي روحاني وفق اصل 126 قانون اساسي مسئول مستقيم «برنامه» و «بودجه» و در حقيقت، اول مسئول اقتصاد کشور است. اين حرف‌هايي که گفته شد چه ربطي به اقتصاد مقاومتي و توليد و اشتغال دارد؟ اين حرف ها جز اينکه براي چند روزنامه ‌نگار فراري در «بي بي سي» و «راديو آمريکا» اشتغال ايجاد کند فايده ديگري ندارد.
مملکت بن بست ندارد. با تکيه بر همين مردم، چهل سال است ايرانيان با عزت و در قله هاي افتخار خودکفايي زندگي مي کنند و زيست مشروع و معقول دارند. اگر بن بستي وجود دارد در اعتماد رئيس جمهور به آمريکا و انتظارات وي از برجام است.
قرار بود با برجام همه تحريم ها لغو شود، نشد. قرار بود همه مشکلات از جمله محيط زيست و آب خوردن مردم حل شود، نشد . قرار بود...
هنوز رئيس جمهور از امامزاده برجام شفاي همه دردها و مشکلات خود را مي خواهد اما نتيجه برجام اين شد که ايران امتيازات بزرگي به غرب داد، صنعت هسته اي مملکت را که محصول خون دانشمندان هسته اي 
بود، بر باد داد و به دستاورد تقريبا هيچ رسيد. چرا رئيس جمهور نمي خواهد بپذيرد رو دست خورده است؟ چرا  نمي خواهد بپذيرد در اعتماد به آمريکا اشتباه کرده و به بن بست رسيده است؟ براي برون رفت از اين بن بست، رفراندوم 22 بهمن امسال کافي نيست؟ چرا همراه مردم هر چه فرياد دارد بر سر آمريکا نمي کشد؟
آقاي روحاني بايد بداند رقباي نجيبي دارد. در اين معرکه که آمريکا بدعهدي کرده، اين قدر شعور سياسي دارند که يقه آمريکا را رها نکنند. روحاني بايد بداند مردم ايران هم نجيب هستند. زبان به ملامت از کرده او در برجام نمي گشايند و فريادهايشان را سر آمريکا و غرب مي‌کشند . چرا روحاني صداي مردم را 
نمي شنود؟ او صداي چند عدد پياده نظام آمريکا در آشوب‌هاي دي ماه را شنيد و بر طبل به رسميت شناختن حق اعتراض ضد انقلاب کوبيد اما صداي ميليون ها 
ايراني پاکباخته و شيداي امام و انقلاب را در دفاع از نظام نشنيد. اين نتيجه «دوست انگاشتن» دشمن و «دشمن انگاشتن» دوست است! اين  نتيجه فراموش کردن سوگند رياست جمهوري و عهد و پيمان خود با مردم است. حرف هاي نسنجيده او اهانت به مردم بود. اين نوعي سست عهدي است که مردم، آن را بالأخره علاج خواهند کرد. مجلس شوراي اسلامي در اين مورد وظيفه کليدي دارد که بايد به انجام آن همت گمارد.

داستان قطار انقلاب

رئيس‌جمهور در مراسم پيروزي انقلاب اعلام كرد: «برخي را از قطار انقلاب پياده كرديم كه مي‌توانستيم نكنيم.»
دکتر عبد‌الله گنجی

رئيس‌جمهور در مراسم پيروزي انقلاب اعلام كرد: «برخي را از قطار انقلاب پياده كرديم كه مي‌توانستيم نكنيم.» در فضاي پسا انقلاب‌ها معمولاً افراط و تفريط وجود دارد و علماي علم سياست نيز آن را اجتناب‌ناپذير مي‌دانند و ممكن است درصدي از حرف روحاني درست باشد اما كاش در مركز مطالعات استراتژيك آقاي آشنا پروژه‌اي تعريف مي شد كه چقدر را پياده كرديم، چقدر خودشان پياده شدند و چقدر مجدداً سوار شدند؟ در خصوص روحاني كه امروز خود را جدا از صف پياده‌كنند‌‌گان القا مي‌كند بايد گفت ايشان فراتر از پياده كردن كه دنبال حذف فيزيكي و اعدام بود و در اوج بحران و تجزيه‌طلبي، درخواست اعدام ارتشيان را داشت كه با مخالفت جدي مردي مواجه شد (شهيد چمران) كه خود را «خداي عشق و پرستش مي‌دانست.» داستان عجيبي است! متقاضيان اعدام كه باتري خلخاني را شارژ مي‌كردند، امروز به پياده‌كنندگان خيالي از قطار انقلاب حمله مي‌كنند. گلايه روحاني از پياده كردن همانقدر چندش‌آور است كه هادي غفاري و خلخاني اصلاح‌طلب باشند و سخنان گل و بلبلي آنان را در رسانه كار كنيم و اما بعد... 
 
«قطار انقلاب» مفهوم خوبي براي تقريب اذهان نسبت به ريزش‌ها و رويش‌‌هاي  انقلاب اسلامي و مدل مفهومي ساختارمندي براي فهم مسئله است. البته قطار 39 ساله انقلاب ما ريزش‌‌هاي  كمتري از قطار چهار ساله اميرالمؤمنين(ع) دارد. او كه مظهر عدالت و عصمت بود چند جنگ خونين در درون قطار پيامبر كرد، اما همه ما و از جمله روحاني حق را به او مي‌دهيم.
 
«مقصد نهايي» و «عدالت» دو عامل ريزش‌‌ مسافرهاي قطار اميرالمؤمنين بودند و تا آنجا پيش رفتند كه به تعبير امام راحل «اميرالمؤمنين را فشل» كردند. مقام معظم رهبري در اين باره مي‌فرمايند: «اميرالمؤمنين رفت سراغ رويش‌ها، وقتي زبان مي‌خواست ابن عباس، وقتي شمشير مي‌خواست مالك اشتر، محمد‌بن ابوبكر و ...» اينها كساني بودند كه پيامبر را درك نكرده بودند. در زمان خلافت امام حسن (ع) سعد‌بن‌ابي‌وقاص تنها بازمانده از صحابه بود كه امام حسن (ع) را بيچاره كرده بود. هر چه مي‌خواستند انجام دهند ايشان به ميدان مي‌آمد كه زمان پيامبر اينگونه نبود و چون پيامبر را درك كرده بود مردم هم مي‌پذيرفتند و اينچنين حسن‌بن علي (ع) به آن سرنوشت كشيده شد. 
 
وجه مشترك اميرالمؤمنين و رهبران انقلاب اسلامي اين است كه قدرت برايشان اصالت ندارد و تن به هر پلشتي براي استمرار آن نمي‌دهند و دين خود را سياسي نخواهند كرد. 
اما هنگام قضاوت درباره قطار انقلاب اسلامي بايد همه گزينه‌‌هاي  ذيل را مد نظر داشت و برخورد‌‌هاي  كادر قطار را هم به عنوان يك گزينه از نظر دور نداشت (منكر اشتباهات نشد).
 
- برخي سوارشدگان به قطار لكوموتيوران را قبول ندارند و لكوموتيوران خارجي مي‌خواهند.
- برخي ريل جديد مي‌خواهند تا تغيير مسير دهند و با سوزن‌بان درگير هستند. 
- برخي داخل قطار هستند اما مرتب نق مي‌زنند كه چرا با ايرباس و بوئينگ سفر نكرده‌ايم. 
- برخي داخل قطار هستند اما دوست دارند كلاً آن را منفجر كنند و نمي‌دانند خودشان نيز نابود خواهند شد. 
- برخي بليت هم دارند و قانوناً حق سوار شدن دارند، اما مرتب افسوس مي‌خورند كاش با ماشين شخصي مي‌رفتيم (سكولاريسم).
- برخي دوست ندارند در كوپه خودشان باشند و ترجيح مي‌دهند بيشتر اوقات در واگن پذيرايي باشند.
- برخي مي‌خواهند با زيرپوش و لباس خواب در واگن‌‌هاي  قطار تاب بخورند. 
- برخي مخالفند كه قطار براي نماز توقف كند.
- برخي از اول همه‌كاره قطار بوده‌اند -  نه مسافر -  و مسئول چك بليت و پياده و سوار شدن مسافران بودند اما اكنون احساس مي‌‌كنند مي‌توانند خودشان اتوبوس بخرند و مسافران را ترغيب به سوار نشدن به قطار مي‌كنند.
- برخي داخل قطارند اما اصرار دارند درهاي قطار هميشه باز باشد تا هر موقع خواستند پياده شوند يا كسي را سوار كنند اما قطار در ايستگاه‌هاي تعريف شده مي‌ايستد.
- برخي دوست دارند هر موقع اراده كردند ترمز اضطراري را بكشند.
- برخي بليت مشهد گرفته‌اند اما وسط راه هوس آنتاليا كرده‌اند اما قطار بر ادامه مسير خود اصرار دارد.
- برخي مي‌گويند همان قطار قبلي راحت‌تر بود، خدمات ويژه هم ارائه مي‌كرد. اشتباه كرديم قطار عوض كرديم.
- برخي به خريد واگن‌هاي داخلي معترض‌ هستند.
- برخي مي‌خواهند بروند بالاي پشت‌بام واگن و بزنند و برقصند اما از خطرات جدي آن آگاه نيستند.
- برخي با مخالفان لوكوموتيوران هماهنگ كرده‌اند كه شب هنگام در ريل مسير موانعي ايجاد كنند تا حال وي را بگيرند و مهارت او را تنزل دهند.
- برخي مي‌‌گويند هنگام حركت قطار خوابمان نمي‌برد بايد چند ساعتي توقف كنيد تا استراحت كنيم.
- برخي با بليت ديگران سوار شده‌اند و وسط راه لو مي‌روند اما سعي در تحريك مسافران دارند.
- برخي از كاركنان قطار پس از خراب شدن آن به جاي تعمير، وسط مسافران مي‌روند و عليه راه‌آهن شعار مي‌دهند.
و ....
 
اما قطار انقلاب با رويش‌هاي جديد هميشه پر از مسافر بوده است و سوارشدگان چند برابر پياده‌شدگان هستند.  طبيعي است كه مسئولان چنين قطاري نمي‌توانند به اين همه ناهمگوني توجه كنند و بايد دست به انتخاب قاطع بزنند. حضرت امام پاسخ پياده‌شدگان از قطار انقلاب را قبلاً داده‌اند و روحاني از ما بهتر مي‌داند اما «دين سياسي» حكم مي‌‌كند كه نظام را در موضع بدهكار قرار دهند. كروبي را بنگريد! سال 1384 مي‌گفت يك چرت زدم و بيدار شدم ديگري رئيس‌جمهور شد و تقلب شده است. سال 1388 مي‌گفت چطور 1384 حدود 5 ميليون رأي آوردم و اكنون 300 هزار؟ باز تقلب شده است. واقعاً نظام با اين جماعت چه بايد بكند؟
با كساني كه هم مدعي مردم‌سالاري‌اند و هم مي‌خواهند هميشه باشند چه بايد كرد؟ با كساني كه دست رد مردم به سينه خود را دست رد مردم به سينه انقلاب مي‌دانند و شرط مشروعيت نظام، حضور آنان در هر صورت است،  چه بايد كرد؟ نبايد آنجا كه افراد با مردم‌سالاري از قطار پياده مي‌شوند را به حساب نظام نگذاريم. طبق سخن روحاني اولين پياده‌كننده از قطار انقلاب، حضرت امام (ره) است حال بايد ديد با معيارهاي امام (ره) خود روحاني در قطار است يا بيرون آن.
 
حضرت امام درباره پياده‌شدگان از قطار انقلاب مي‌فرمايند: «امروز هيچ تأسفي نمي‌خوريم كه آنان در كنار ما نيستند چراكه از اول هم نبوده‌اند. انقلاب به هيچ گروهي بدهكاري ندارد. ما هنوز هم چوب اعتماد‌هاي فراوان خود به گروه‌ها و ليبرال‌ها را مي‌خوريم.» و سپس درباره كساني كه به بيرون از قطار رفته و سرد و گرمشان شده است، مي‌فرمايند: «آغوش كشور و انقلاب هميشه براي پذيرفتن همه كساني كه قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولي نه به قيمت طلبكاري آنان از همه اصول كه چرا مرگ بر امريكا گفتيد؟ چرا جنگ كرديد؟ چرا نسبت به منافقين و ضدانقلابيون حكم خدا را جاري مي‌‌كنيد؟ چرا شعار نه شرقي و نه غربي داده‌ايد؟ چرا لانه جاسوسي را اشغال كرده‌ايد؟ و صدها چراي ديگر و نكته مهم ديگر در اين رابطه اين كه نبايد تحت تأثير ترحم‌هاي بيجا و بيهوده نسبت به دشمنان خدا و مخالفان و متخلفان نظام به گونه‌اي تبليغ كنيم كه احكام خدا و حدود الهي زير سؤال رود. من بعضي از اين موارد را نه تنها به سود كشور نمي‌دانم كه معتقدم دشمنان از آن بهره مي‌برند.» (صحيفه امام، جلد 21، ص 285). نگارنده از مواضع امروز و دوران انتخابات رياست جمهوري دكتر روحاني به اين باور رسيده است كه مخاطب برخي از اين عبارات امام (ره) خود روحاني است. جناب روحاني لطفاً امام را محاكمه كنيد.

درباره سه گفت‌و‌گوی اخیر رئیس‌جمهور محترم(یادداشت روز)

 

در فاصله زمانی حدود 3 هفته گذشته، آقای حسن روحانی، رئیس‌جمهور محترم کشورمان دو گفت‌و‌گوی تلویزیونی و یک سخنرانی داشته‌اند. به گفته هر دو طیف طرفداران و منتقدان دولت، صحبت‌ها در دو گفت‌و‌گوی تلویزیونی (یکی مصاحبه و دیگری گفت‌و‌گوی یک طرفه)، سوای از ‌اشکالات محتوایی، حرف تازه‌ای برای ارائه به مردم نداشت و بعضا حتی با واقعیت‌های موجود نیز فرسنگ‌ها فاصله داشت. سخنرانی 22 بهمن ایشان نیز خالی از این ‌اشکالات نبود. از نظر شکلی هم دو گفت‌و‌گوی تلویزیونی را می‌توان ساعت‌ها نقد کرد چرا که، شباهتی به یک مصاحبه یا کنفرانس خبری «واقعی» نداشتند. ترتیب سؤال‌هایی که مجری تلویزیون در مصاحبه دوم بهمن ماه مطرح کرد تا فرصت برای پاسخ دادن به سؤال‌های مهم و اصلی نماند، یا رسانه‌هایی که اجازه طرح پرسش در کنفرانس خبری سه‌شنبه 17 بهمن را نیافتند، در کنار پاسخ‌های عجیبی که به همان یکی دو سؤال مهم مطرح شده داده شد واقعی بودن این گفت‌و‌گوها را زیر سؤال برد و همه را نا امید کرد. روز 22 بهمن هم که حضور تماشایی مردم بسیاری را «غافلگیر» کرد و پایبندی مردم به انقلاب اسلامی را به رخ همه کشید، برخی اظهارات رئیس‌جمهور محترم، خالی از ‌اشکال نبود. شاید بتوان گفت، «بی‌توجهی به پرسش‌های اساسی مردم» و «پاک کردن صورت مسئله» و القاء این مفهوم که«همه مقصرند جز دولت» و «اوضاع کشور گل و بلبل است» مخرج مشترک این سه گفت‌و‌گو و سخنرانی بود. بخوانید:
وقتی سؤال از فرجام وعده‌های دولت برای ایجاد شغل مطرح شد، گفتند از نوبخت بپرسید و هنگامی که از دلیل تورم افسار گسیخته سؤال شد، گفته شد، تورم فقط 8 درصد است؛ آنجایی هم که پرسیدند، چرا صدای اعتراض مردم به مشکلات اقتصادی را نشنیدید، گفته شد، سؤال ‌اشتباه است! هنگامی هم که پرسیدند چرا دلار شد 4800 تومان، جواب شنیدند که «این طور نیست... وسط دعوا نرخ تعیین نکنید» و وقتی مردم با حضور حماسی خود در روز 22 بهمن، نشان دادند به‌رغم گلایه از اوضاع بد اقتصادی و ناتوانی دولت، پای آرمان‌های امام و انقلاب ایستاده‌اند، صحبت از رفراندوم کردند! در حالی که حضور میلیونی و کم‌سابقه مردم در این راهپیمایی که رئیس‌جمهور سخنران آن بود خود، یک «آری تاریخی» به انقلاب و نظام بود، نبود؟!
به‌جز سخنرانی روز 22 بهمن، دو گفت‌و‌گوی قبلی رئیس‌جمهور حتی جناح‌های نزدیک به دولت را هم قانع نکرد و رسانه‌های نزدیک به این جریان تا توانستند گله و اعتراض کردند. اگرچه، جنس اعتراض‌های مطرح شده از سوی جناح‌های سیاسی به این گفت‌و‌گوها تفاوت‌هایی با هم دارند که فاصله آنها با هم بعضا به بزرگی عدد 180 درجه است. زنجیره‌ای‌ها اگر انتقادی به اظهارات آقای روحانی دارند، نه به این خاطر است که چرا اوضاع اقتصادی بهبود نیافته یا تورم افزایش یافته یا مشکل ‌اشتغال و مسکن زیادتر شده است یا مثلا چرا برجام شده بلای جان مردم، بلکه هرجا ایشان از اصول دفاع کرده و در نقش اپوزیسیون ظاهر نشده یا در دفاع از امنیت ملی و توانایی‌های نظامی کشورمان سخن گفته، اعتراض کرده‌اند «چرا به اصول حمله نمی‌کنید؟» و نوشته‌اند «آقای روحانی برگرد!» نگاهی به صفحه اول رسانه‌های زنجیره‌ای در تاریخ 23 بهمن بیندازید. برخی جملات که شائبه حمله به اصول نظام و انقلاب دارند، مورد استقبال قرار گرفته و شده تیتر یک مدعیان اصلاحات.
«وعده» هم از جمله مواردی است که در این سخنرانی و دو گفت‌و‌گوی قبلی زیاد تکرار شد، در حالی که وعده دادن برازنده دولتی نیست که 5 سال است بر سر قدرت است. دولت فقط کمی بیش از 3 سال فرصت دارد، به وعده‌هایی که 5 سال است به مردم داده عمل کند و طبیعتا فرصتی برای دادن وعده‌های بیشتر نیست. مردم امروز وعده نمی‌خواهند، عمل می‌خواهند. درخواست برای انجام رفراندوم هم برای رد گم کنی است، پاک کردن صورت مسئله است. اقتصاد، معیشت، عدالت، مبارزه با فساد، محاکمه مدیران حرامخوار نجومی و... یک مطالبه عمومی است و تحقق آنها هم نیازی به انجام رفراندوم ندارد.
دولت وعده داده بود تورم را مهار و آن را تک رقمی کند، زنجیره ای‌ها هم چنین القاء می‌کردند که با آمدن روحانی دلار می‌شود 1500 تومان. اکنون که در حال مطالعه این وجیزه‌اید، قیمت دلار حول و حوش 4850 تومان است و تورم هم به تبع قیمت دلار، قطعا رشد می‌کند. کمبود ارز به دلیل بی‌توجهی آمریکا به تعهدات خود در برجام و وحشت بانک‌های بزرگ کشورهای دنیا از این کشور برای همکاری با ایران و در نتیجه، بلوکه ماندن پول نفتمان، این روزها باعث افزایش لحظه به لحظه قیمت دلار می‌شود، اما رئیس‌جمهور همچنان اصرار دارد برجام یک سند بین‌المللی است و آمریکا هنوز به آن پایبند مانده است:«آمریکایی‌ها تاکنون چند نوبت برای از بین بردن این توافق مهم منطقه‌ای و بین‌المللی تلاش کردند. تا امروز آمریکا ناموفق بوده است. امروز دوباره اعلام می‌کنم ملت ما به عهد خودش تا روزی پایبند است که طرف مقابل ما هم به عهد خود پایبند باشد.اگر بخواهند از پیمانی خارج شوند، آنها ضرر می‌کنند.»(22 بهمن 96)
این دولت توافقی را امضاء و یک طرفه اجرا کرده که هر 4 ماه یک بار باید ترامپ پایبندی ما به آن را تایید کند. در این بین کسی هم تعیین نشده که به پایبندی طرف مقابل نظارت کند! یعنی هر 4 ماه یک بار باید منتظر اخم و لبخند جناب ترامپ بمانیم و ببینیم ایشان چه تصمیمی درباره برجام خواهد گرفت. در چارچوب این توافق، ترامپ می‌تواند با یک اخم، بازار ما را تحت تاثیر قرار داده و با ایجاد نگرانی، قیمت ارز و تورم را با هم افزایش دهد! بنابر این برجام برای آمریکا یک گنج است چون اولا همه امتیازهای آن را نقدا گرفته ثانیا به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکرده، ثالثا با استفاده از آن، کنترل روان جامعه و بازار ما را به دست گرفته است. برجام برای ما اما یک تله است. مسیر حرکت دولت غلط است. آقای روحانی باید به اجرای یک طرفه برجام پایان داده و حریف را وادار به انجام تعهداتش کند، نه اینکه مدام القاء کند، این یک توافق بزرگ بین‌المللی و منطقه‌ای است و آمریکا آن را زیر پا نگذاشته است. با شنیدن این جملات، آمریکایی‌ها یک پیام دریافت می‌کنند و آن اینکه، «هر قدر بدعهدی کنیم، ایران از توافق خارج نخواهد شد» اگر این روند غلط اصلاح نشود،4 ماه بعد باید باز هم نگاهمان به اخم و لبخند ترامپ باشد و دوباره 4ماه بعد و...
آقای روحانی اما در تمام این گفت‌و‌گو‌ها و سخنرانی‌های یک ماه گذشته، هم خسارت بار بودن برجام را نپذیرفت، هم افزایش قیمت دلار را از اساس منکر شد، یا گفت این افزایش قیمت زیاد نبوده و هیچ ربطی هم به سیاست‌های اقتصادی ایشان و برجام ندارد چون دولت در مسیر درست حرکت می‌کند! به گفته آقای روحانی افزایش قیمت ارز امری است موقتی و حاصل برخی تبلیغات ها! دلار با این دست فرمان دولت، از مرز 5 هزار تومان هم خواهد گذشت و بازارهای ما را باز هم به هم خواهد ریخت. این خط این هم نشان!
هیچ کس نمی‌تواند انکار کند «اقتصاد» و «وعده‌های اقتصادی» دولت، مردم را به سمت این جریان کشاند و اکنون نیز بزرگترین خواسته مردم مسکن، شغل، ازدواج، مهار تورم و فساد است. این را می‌توان از نظرسنجی‌هایی که خود دولت انجام داده فهمید. نظرسنجی دانشگاه مریلند هم این ادعا را کاملا تایید می‌کند. می‌توان سری به کوچه و خیابان و بازار زد و با مردم همکلام شد. امید بستن به خارج از کشور و نا امیدی از ظرفیت‌های داخلی و گره زدن همه چیز این مملکت حتی آب خوردن مردم به برجام از یک طرف و بد عهدی طرف مقابل از طرف دیگر، ظرفیت‌ها را معطل، کارخانه‌ها را تعطیل و کارگران را بیکار کرد. مردم هم به ناچار اعتراض و حساب خود را از آن اقلیت منزوی ضد دین جدا کردند. رئیس‌جمهور محترم اما در چند هفته گذشته تلاش کرد اقتصادی بودن ریشه اعتراض‌های اخیر را هم کمرنگ جلوه دهد. اینکه، اعتراض مردم فقط اقتصادی نیست و مردم به مسائل دیگری هم اعتراض دارند، رویه دولت در این مدت بوده است. شاید منظور رئیس‌دولت از مشکلات مردم، مسائلی مثل کنسرت یا آزادی زنان و ممنوعیت ورودشان به ورزشگاه‌ها و از این دست مسائل باشد، که باید پرسید واقعا در کشور ما زنان آزاد نیستند؟ یا دغدغه مردم کنسرت و نرفتن زنان به استادیوم‌های ورزشی است؟ واقعا چند درصد مردم به کنسرت می‌روند؟ اصلا کسی که شغلی ندارد، مسکن ندارد، از شهرستان‌ها و روستا‌های دور دست به تهران مهاجرت کرده و مشغول مسافرکشی است و شب‌ها هم در همان خودرو می‌خوابد، دغدغه‌اش فوتبال و کنسرت است؟! آیا رفتن به همین کنسرت نیاز به تهیه بلیط و پول ندارد؟ راستی مگر وزیر همین دولت نگفت، فقط یک درصد کنسرت‌ها لغو شده است؟!
اولین قدم برای حل یک معضل، پذیرفتن وجود آن معضل است.
اولویت بندی معضلات برای حل، قدم بعدی است و پس از آن نیز اعتماد به شعار زیبای «ما می‌توانیم» است. اینکه در چنین شرایط اقتصادی، اولویت را بگذاریم روی معضلاتی که مسئله مردم نبوده و بعضا حتی معضل نیستند و یا اصلا وجود خارجی ندارند، شاید خوشایند لیبرال‌ها و زنجیره‌ای‌ها باشد اما خوشایند آن جوان بیکار بدون مسکن بی‌پول نیست. لیبرال‌ها ماموریت دارند در پوشش «مطالبه آزادی»، «شفافیت» و «مدارا» پروژه براندازی خود را پیش ببرند و اگر موفق شدند، هرگونه مدارا را کنار گذاشته و منتقدان را به نام همین قانون سر ببرند. آنها مامورند با نفوذ در بدنه مراکز تصمیم گیر و تصمیم ساز، اولویت‌ها را وارونه جلوه دهند تا پروژه خود را پیش ببرند. اولین معضل دولت که رفع آن به اعتقاد راقم این سطور، جزو نخستین اولویت هاست و از معیشت و اقتصاد هم مهم‌تر است، زدن ریشه این لیبرال‌ها و پاکسازی مراکز مهم دولتی از وجود آنهاست. تا وقتی چنین موجوداتی در اطراف و بدنه دولت هستند، مشکلات حل نخواهد شد. آقای روحانی! حل معضلات را با پاکسازی همین لیبرال‌ها شروع کنید. بسم الله...

جعفر بلوری

پیام رهبر انقلاب به حماسه‌آفرینان۲۲بهمن:

در پی حماسه راهپیمایی دیروز ملت عزیز ایران در سراسر کشور، حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی پیامی صادر کردند.


متن پیام رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است:

 بسم الله الرحمن الرحیم


ملت عزیز و سربلند ایران! امروز عزم و بصیرت شما حادثه‌ بزرگ و خیره‌کننده‌ای آفرید. عظمت راه‌پیمایی امروز شما که به نظرِ محاسبه‌گرانِ دقیق، از سال‌های پیش پرجمعیت‌تر و پرشورتر بود، پاسخ قاطع و دندان‌شکنی به بیگانگان و دشمنان و سست‌عهدان داد. دشمن با تکیه بر تصوّر ناقص و باطل خود از ایران و ایرانی، همه توان و تلاش تبلیغی خود را بر این متمرکز کرده بود که ۲۲ بهمن امسال را بی‌رونق و احیاناً به ضد خود تبدیل کند. شما عملاً زنده و پویا بودن انقلاب را به رخ آنان کشیدید و پایبندی به آرمان‌های امام راحل را با شعارهای خود و با حضور گرم خود، با صدای بلند فریاد کردید. نهیب ملت ایران دشمن را به عقب می‌راند و عزم راسخ او معادلات غلط آنان را به هم می‌ریزد. مسئولان کشور قدر این پدیده‌ بی‌نظیر را بدانند و با استقامت کامل و روحیّه‌ انقلابی و عمل جهادی به ملت عزیز خدمت و از آرمان‌های انقلاب دفاع کنند. آینده متعلق به ملت بیدار و بصیر ماست، ما مسئولان باید بکوشیم از ملت عقب نمانیم. ولا تهنوا و لاتحزنوا و انتم الأعلون
ان کنتم مؤمنین.

والسلام علیکم و رحمت‌الله
بیست و دوم بهمن ۱۳۹۶
سید علی خامنه‌ای

آیا اهل سنت هم سادات دارند؟

قرآن تنها کتاب آسمانی که از گزند حوادث از تحریف مصون مانده است و تمام مسلمین اعم از شیعه و سنی بر آن اتفاق نظر دارند، در مورد اهل بیت پیغمبر(ص) خداوند متعال میفرماید: «قُلْ لاأسْئَلکُم علیه اجْراً إلاّ المودة فی القربی».{1}

ترجمه: بگو (ای پیغمبر(ص)) من هیچ پاداش از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم، جز دوست داشتن نزدیکانم(اهل بیتم).

اما اینکه اهل بیت پیغمبر(ص)کیست؟

مسلم و نسائی از زید بن ارقم روایت میکند، که رسول خدا در حالیکه ایستاده بود و سخنرانی میکرد فرمود: أُذَکّرِکُمُ اللَّه فِی اَهْلِ بَیْتِی - ثَلاثاً - فقیل لزید بن ارقم ؛ من اهل البیت(علیهم السلام)؟ قال: اهل ابیت من حرم الصّدقة بعده. قیل: و من هم؟

قال: آل علی و آل عقیل و آل جعفر و آل عباس.{2}

لذا مسلمانان اهل بیت پیغمبر(ص) را به جهت انتساب آنها به حضرت رسول خدا(ص) تعظیم و اکرام مینمایند.

لفظ «سیّد» در کتاب و سنّ آماده است:

قال اللَّه تبارک و تعالی: «و مصدّقاً بکلمة من اللَّه و سیدا و حصوراً»{3}

و قول پیغمبر(ص): اَنَا سید ولد ادم و علی سید العرب»{4} فیروز آبادی در کتاب قاموس گفته است: «السید الذی لیس فوقه شی»{5} لفظ «سیّد» در نزد علماء انساب بر تمامی کسانی اطلاق میشود که از ذریه علیبن‏ابیطالب(ع) باشند.

به نظر میرسد این لفظ از گفتار پیغمبر(ص) مشتق شده است آنجای که فرمود: «الحسن و الحسین سیّدا اهل الجنّة»{6}

و قول آن حضرت(ص) که فرمود: ان ابنی هذا سید و سیصلح اللَّه به بین فئتین عظیمتین من المسلمین.»{7}

در ایام خلافت و حکومت عباسی و عثمانیها به «سیّد» (شریف) میگفتند؛ و منصب (نقابة الأشراف) به جهت دقت در صحت انتساب علویان و سادات کرام ساخته بودند که آنها از خدمت سربازی معاف شوند و بعضی حقوق و مزایای که مخصوص آنان است مراعات گردد و احترام شایسته شأن و منزلت آنها به جهت نزدیکی شان به رسول خدا(ص) انجام شود.

هر شهر و دیاراصطلاحات مخصوص خود دارد، در عراق کلمه «سید» بر تمام کسانی که علوی باشند اطلاق میشود، در حجاز «سید» را (شریف) میگویند. در مغرب عربی کلمه «شریف» بر کسانی که حسنی نسب باشند یعنی نسب‏شان به امام حسن(ع) برسد اطلاق میشود، و کلمه «سیّد» را بر کسانی که حسینی نسب یعنی اولاد امام حسین(ع) باشند، استعمال مینمایند.

یکی از ظرائف اینست که امام جلال الدین سیوطی در رسال «زینبیه» خود ذکر نموده‏اند که من ترجمه عبارات او را در اینجا میآورم:

در صدر اسلام اسم «شریف» بر هر یک از اهل بیت پیغمبر(ص) اطلاق میشد، چه آن شخص حسینی بود یا حسنی یا علوی و از اولاد محمد حنفیه یا غیر آن از بقیه اولاد علیابن ابیطالب(ع) یا اولاد جعفر یا اولاد عقیل یا اولاد عباس.

لذا کتاب تاریخ حافظ الذّهبی در زندگی نامه بزرگان پر از این اسم که مینویسد: شریف عباس، و شریف عقیلی،{8} و شریف جعفری{9} و شریف زینبی، چونکه نوبت خلافت به فاطمیان مصر رسید، اسم «شریف» را تنها بر ذریّه حسن و حسین(علیهما السلام) منحصر ساختند و در آن دیار تا حالا چنین است و فقط اولاد حسن و حسین(علیهما السلام) «شریف» میگویند.»{10}

حافظ ابن حجر در کتاب «الالقاب» گوید: شریف در بغداد لقب هر کسی است که از اولاد عباس عموی پیغمبر(ص) باشد. و در مصر لقب کسی است که از اولاد علی ابن ابیطالب(رضی) باشد.{11}

شکی نیست که اصطلاح قدیمی بهتر است، که آن عبارت از اطلاق کلمه‏ای «سید» بر تمام کسانی که علوی یا جعفری یا عقیلی یا عباسی باشد چنانچه آقای ذهبی نقل نموده است. و آقای قاضی ماوردی و قاضی أو یعلی فراء از برگان حنابله در کتاب احکام السلطانیه گفته است. و مانند آن قول ابن مالک در «الفیة» است: «واله المستکملین الشرفاء».{12}

روایات در فضیلت سادات از طریق اهل سنت و مذهب اهل بیت(علیهم السلام) زیاد آمده است که لازم است از باب نمونه به چند تای آنها اشاره کنم:

در کتاب معجم الطبرانی از ابن عباس، و اربعین مؤذن و تاریخ خطیب به اسناد ایشان که به جابربن عبداللَّه انصاری رسانیده‏اند از رسول خدا(ص) نقل نموده‏اند:

قال النبّی(ص) انّ اللَّه تعالی عز وجل جعل ذریة کل نبی من صلبه خاصة و جعل ذریتی من صلبی و صلب علی بن ابیطالب(ع)، ان کل نبی بنت ینسبون الی ابیهم الا اولاد فاطمة فانی انان ابوهم.{13}

خداوند ذریّة هر پیغمبری را از صلب همان پیغمبر قرار داده است. ذریه‏ای مرا از صلب خودم و صلب علیابن‏ابیطالب قرار داده است. بدرستیکه دخترزادگان مردم به‏پدران‏شان منسوب میشوند مگر فرزندان فاطمه که من پدر آنها هستم.

عن عمر بن الخطاب قال سمعت رسول اللَّه(ص) یقول کل سبب و نسب ینقطع یوم القیامة ما خلا سببی و نسبی و کل بنی انثی عصبتهم لابیهم ما خلا ولد فاطمه فانّی ابوهم و عصبتهم»{14}

خلیفه دوم عمر خطاب گوید: شنیدم رسول خدا میفرمود: هر خویشی و نسبت دامادی در روز قیامت گسیخته میشود(سود نبخشد) جز خویشی با من خواه نسبی باشد یا سببی (که در آنجا نیز برقرار است.)

و در زمان حاضر اهل سنت خانواده‏های سادات معروف دارند مثلاً آل گیلانی خانواده بزرگ در عراق و در تمام عالم اسلامی موجود است که از نسل عبدالقادر گیلانی میباشد و نسب ایشان به حسن مثنّی بن حسن بن علی بن ابیطالب(ع) میرسد.

و خانواده‏های عباسیان نیز در موصل 40 خانوار و بغداد 12 خانوار، سامرّا و در خارج عراق مناطق مختلفه 5 خانوار عائله‏های بزرگ را تشکیل میدهند. و در اندونزی و مالزی سادات زیاد اهل سنّت از نسل امام موسی کاظم(ع) وجود دارد ک شناسنامه‏های مخصوص دارند.

عجیب است که شیعه و سنی به حساب حق‏شناسی و بر اتکاء آیات و اخبار سعی داشته‏اند که سادات را محترم بدارند تا جای که نورالدین سمهودی شافعی گوید: هر ذریه از پیامبر، پاره جگر پیامبر است یعنی از فاطمه است که بضعه رسول اللَّه میباشد و لو اینکه فاصله زیادی با پیامبر داشته و نسل‏های زیادی تا به او رسیده باشد.

هر کس در این باره تأمل کند در دلش انگیزه احترام و بزرگداشت نسبت به سادات پیدا میشود و از دشمنی با آنها دوری خواهد کرد.{15}

و ابن حجر معروف گوید: هر کس کاری در حق فاطمه کرده باشد باتکاء سخن رسول خدا(ص): اگر او را آزار رسانده باشد پیامبر را آزار رساند و بدتر از این نیست که کسی فاطمه را یا آزار رساندن به فرزندان و دریه‏اش آزار دهد.{16} بدون شک آنهای که زحمات محمد و علی را و فاطمه را نادیده نمیگیرند چون دسترسی به آنها ندارند که ناچیز حجقشناس بجای آورند، به فرزندانشان احترام میگذارد، شما اگر معلّمی داشته باشید که واقعاً برایتان دلسوزی کرده و اینک در حال حاضر: و سید علوی المالکی حسنی در مکه مکرمه در ایام حج برنامه شبانه در مدح اهل بیت(علیهم السلام) دارند و با؟؟؟ که علائم سبز و سیاه دارند یا وقار و عظمت مجلس بسیار با شکوه را بر 1پا مینمایند با غذاها و میوه‏ها از مهمانان پذیرائی مینمایندکه بسیاری از حجاج از سراسر بلاد اسلامی در آن مجلس شرکت مینمایند، اشعار بسیار مهم و جانسوز در مدح حضرت زهرا(س) و اولاد هاشم میخوانند.

و علماء و بزرگان اهل سنت کتابهای زیادی درباره شرف نسب پیغمبر(ص) و اهل بیت آن حضرت نوشته‏اند که اسامی نمونه از این کتابها را در اینجا میآورم:

در افغانستان، پاکستان، عراق، هندوستان در شرق ایران، اندونزی، مالزی عربستان... و سرای جهان اسلام سادات زیاد از نسل فاطمه زهرا(س) وجود دارد که سنّی میباشد و یکی از مذاهب چهارگانه اهل سنّت عمل مینمایند لکن اصالت و نسب و شجره خود را فراموش نکرده‏اند و عرق سیادت در وجودشان زنده است و این نسب افتخار مینمایند.

در حال حاضر پادشاهان و رؤسای دنیا که از سادات هستند میتوان از آیت اله العظمی خامنه‏ای مقام معظم رهبری ایران وریاست محترم جمهور ایران سید محمد خاتمی ومراکش که از اولاد ریف مکی هستند وی سالهای سال در مکه پادشاهی داشته است. که با آمدن آل سعود به عمان هجرت کرد. و زین العابدین بن علی و آقاخان امام فعلی فرقه‏ای اسماعیله نامبرد که همه از سادات هستند. در کل جهان اسلام 17 نفر از اولاد فاطمه سلطنت میکنند و حکومت دارند.

زین العابدین بن علی از سادات ادریسیّه که نسب آن به امام حسن مجتبی میرسد. و آقاخان که اصالةً از محلات ایران بوده و در کرمان از طرف قاجار حاکم بوده است از سادات الموتی که به سادات فاطمیین مصر میرسد که آنها از اولاد امام صادق(ع) میباشد. در آفریقا، اندونزی و مالزی نیز سادات زیاد از اهل سنت وجود دارد که از اولاد امام موسی کاظم(ع) است که یک پسر امام موسی کاظم(ع) به اسم علی عریض (عویصی) به آنجا رفته است که فعلاً سادات زیاد از نسل ایشان موجود میباشد و دارای شناسنامه‏های مخصوصی و شجره‏های ثبت شده هستند. که فتوکپی آن را مشاهده میکنید.

کتاب مؤلف:

1- العلم الظاهر فی نفع النسب الطاهر ابن عابدین

2- الصواعق المحرقه ابن حجر هیثمی

3- شرف الأسباط القاسمی

4- تذکرة الخواص سبط جوزی

5- الفصول رشیدالدین ابوالفضل میبدی حنفی

6- مطالب السؤال فی مناقب آل الرسول(ص) محمدبن طلحه شافعی 652

7- کفایة الطالب در فضائل امیرالمؤمنین و اهل البیت(علیهم السلام) محمدبن یوسف محمدگنجی شافعی 658

8- الفصول المهمّة فی معرفة الأئمة ابن صبّاغ مالکی

9- الاتحاف بحبّ الاشراف شیراوی 1172

10- نورالابصار شبلنجی

11- ینابیع المودّة قندوزی حنفی 1294

12- وسیله الخادم الی المخدوم ابن روز بهان

[1].سوره شوری؛ آیه 23.

[2].صحیح مسلم.

[3].آل عمران / 39.

[4].کنز العمال ج 1 ص 400.

[5].قاموس اللغة مادة (سود)

[6].حدود الشریعه، المحرمات، ج 2 ص 208.

[7].صحیح بخاری کتاب الصلح باب قول النبی(ص) للحسن بن علی(رض)

[8].عقیل ابن ابیطالب(رضی)

[9].جعفر ابن ابیطالب(رضی)

[10].به نقل از کتاب: القبائل و البیوتات الهاشمیّه فی العراق؛ یونس الیخ ابراهیم السامرائی مطبعة الشرق الجدید – بغداد. ص 9.

[11].همان مدرک. ص 9.

[12].القبائل و البیوتات الهاشمیه فی العراق، یونس الشیخ ابراهیم السامرائی ص 10.

[13].مناقب آل ابیطالب ج 2 ص 133، ابن شهر آشوب مازندرانی.

[14].همان مدرک.

[15].الغدیر ج 7 ص 232 و ص 233.

[16].الغدیر ج 7 ص 232 و ص 233.

10 ادعای خلاف واقع در یک گفت‌وگوی تلویزیونی درباره برجام

دفاع یکطرفه عراقچی از توافق هسته‌ای

 


سیدعباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه دوشنبه شب در برنامه «جهان آرا» حاضر شد و حدود دو ساعت درباره برجام صحبت کرد. به سیاق سابق اعضای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای همچنان حاضر نیستند به هیچ وجه در برنامه‌ای با حضور منتقدان برجام حضور یابند و شرط حضورشان را یکطرفه بودن برنامه اعلام کرده‌اند. هرچند مجری کوشید با طرح برخی سؤالات چالشی، بخشی از حقایق را آشکار کند اما محدودیت‌های حرفه‌ای اجرا و مهم‌تر از آن، ضرورت رعایت موارد بسیار زیادی (که عدم توجه به آنها می‌تواند باعث قهر مذاکره‌کنندگان از سیما شود) از این برنامه هم یک مونولوگ کسالت‌بار و تکراری ساخت.
مهم‌ترین مشکل آنجا بود که عراقچی با اطلاع از این محدودیت‌ها، با خونسردی کامل موارد خلاف واقع بسیاری بر زبان راند! این رفتار عراقچی واکنش‌های بسیاری در بین فعالان فضای مجازی و کارشناسان موضوع مذاکرات به وجود آورد که هریک در جای خود قابل توجه است.
اکنون بخش اندکی از مهم‌ترین اظهارات خلاف واقع معاون سیاسی وزارت خارجه و توضیحاتی درباره آن، تقدیم شما می‌شود:
آنچه در ادامه می‌خوانید، فهرست 9 حرف خلاف واقعی است که از سوی او بیان شد:
1- پول نفت آزاد است!
دکتر عراقچی در آن برنامه با اعتماد به نفس کامل گفت که«پول نفت آزاد است»!!
این یعنی هیچ محدودیتی برای استفاده از درآمدهای نفتی وجود ندارد.
اما واقعیت غیر از این است و درباره انتقال پول نفت به داخل، دو مشکل اساسی وجود دارد که عراقچی تنها به یکی از آنها ‌اشاره کرد و البته آن را بی‌ارتباط با برجام دانست و به دیگری اصلا ‌اشاره‌ای نکرد!
مشکل مهمی که عراقچی دوست نداشت ‌اشاره کند، باقی ماندن تحریم‌های ثانویه بانکی بود. وزارت خزانه‌داری در دستورالعمل اجرای برجام در بخشB.1 مربوط به خرید نفت خام ایران شفاف اعلام کرده است که خریداران نفت ایران باید مراقب باشند که در تراکنش مربوط به پول نفت هیچ فرد و نهاد تحریمی یا همان SDN‌ها درگیر نباشند.
همین یک شرط (که باید از سوی بانک‌های طرف حساب ایران راستی‌آزمایی شود) کار را برای انتقال آزادانه پول‌های ایران سخت کرده است. در نتیجه راحت‌ترین کار خرید اقلام مصرفی از آن کشورها به جای دریافت دلار است!
اما مشکل دومی که عراقچی به آن ‌اشاره کرد، مسئله تبدیل ارزهاست. وقتی در کره جنوبی معادل چند میلیارد دلار پول نفت انباشت شده است و از طرف دیگر نیاز ارزی ایران در امارات و به درهم است، (حتی برای خرید کالاهای مصرفی) باید بانک مرکزی بتواند این درآمد را به امارات منتقل کند. اما تبدیل مستقیم پول کره به درهم در حجم زیاد امکان‌پذیر نیست چرا که بازار کافی ندارد. برای تبدیل باید به ارز مرجع دلار تبدیل شود و بعد به درهم تبدیل شود. ولی چون چرخه دلار برای ایران بسته است، این تبدیل امکان‌پذیر نیست.
 فراموش نکنیم که بستن چرخه دلار، یک تحریم ثانویه هسته‌ای بوده است که برداشتن آن جزء مهم‌ترین اهداف برجام بود، اما چنین نشد!
از سوی دیگر عراقچی در حالی ادعا می‌کند «بانک مرکزی می‌تواند پول نفت را در قالب اسکناس به داخل بیاورد» که نوبخت سخنگوی دولت و رئیس ‌سازمان برنامه و بودجه از این نقل و انتقالات خبر ندارد! چرا که همین چند روز قبل گفته بود: «در بازار ما دلار زیاد است ولی برای کنترل نرخ آن باید بانک مرکزی ورود کند که متاسفانه برای تهیه ارز مشکل دارد»!
با این توضیحات روشن است که اظهارات عراقچی خلاف واقع بوده و ما همچنان دسترسی آزادانه به پول نفت نداریم. چیزی که آثار آن به وضوح در اقتصاد کشور مشهود است.
2- تثبیت حق هسته‌ای!
عباس عراقچی در برنامه جهان آرا مدعی شد در اثر مذاکرات هسته‌ای«حق هسته‌ای ایران تثبیت شده است»! این ادعا از جمله آن ادعاهایی است که خود گوینده هم به نادرستی و خلاف واقع بودن آن تردید ندارد! بر اساس متن برجام، ایران تا سال‌های طولانی و تا زمانی که آژانس انرژی اتمی تایید نکند، به‌عنوان عضو عادی NPT شناسایی نخواهد شد و این یعنی حق فعالیت صلح‌آمیز هسته‌ای ندارد. به نظر می‌رسد دکتر عراقچی به مرحله‌ای از توجیه نائل شده که می‌تواند حتی متن برجام را هم انکار کند!
3- ترامپ مقصر است!
عراقچی در آن برنامه با فراموش کردن حقایق مسلم دو سال قبل مدعی شد: «فضای سازنده‌(!)اجرای برجام با روی کار آمدن ترامپ، بهم خورد.» این البته رسم دولت‌مردان و به‌خصوص مذاکره‌کنندگان است که چهره آمریکا را بزک کنند و همه اتفاقات تلخ را به ترامپ نسبت بدهند نه به کلیت ساختار آمریکا! اما باید به عراقچی یادآوری کرد که اتفاقا مهم‌ترین موارد نقض فاحش برجام با تمدید قانون تحریمی «آیسا» در زمان اوباما صورت گرفت. اتفاقا علی‌رغم هیاهو و عربده‌کشی‌های ترامپ، او تاکنون اقدامی فراتر از رفتار برجامی اوباما انجام نداده است.
4- آب سنگین
دکتر عراقچی که ظاهرا به دلیل سفرهای متعدد خارجی فرصتی برای سفر داخلی و حتی سر زدن به اراک ندارد در آن برنامه مدعی شد:«ماهیت آب سنگین اراک حفظ شد»! این ادعا در حالی است که دولت یازدهم سخاوتمندانه و بدون در نظر گرفتن خون‌های ریخته شده در راه اعتلای علمی هسته‌ای، قلب رآکتور اراک را نابود کرد و سپس با
بتن ریزی، خاطر آمریکایی‌ها را برای ابد از بسته شدن این مجموعه راحت کرد و پس از آن رخداد تلخ، حتی نیم گرم آب سنگین استفاده نکرده و نمی‌تواند هم بکند. می‌دانید چرا؟ چون دیگر اساسا چیزی تحت عنوان رآکتور آب سنگین در ایران وجود ندارد! و معلوم نیست که عراقچی با چه چیزی و در کجا مشغول غنی‌سازی با آب سنگین است!
5- واکنش شدید!
در گذشته و پس نقض عهدهای اوباما، عراقچی و تیم مذاکره‌کننده واکنش‌های شدیدی نشان دادند. اقداماتی مثل پرتاب خودکار و یا ارسال ایمیل اعتراضی! اکنون عراقچی اعلام کرده که به عهدشکنی‌های ترامپ هم واکنش نشان داده است! به گفته عراقچی: «ما به تخریب اطمینان سرمایه‌گذاری در ایران توسط ترامپ، واکنش نشان دادیم»! او البته نگفته واکنش مذاکره‌کنندگان چه بوده اما اخبار منتشر شده گویای آن است که دولتمردان کشورمان، حتی یک مورد اقدام عملی در واکنش به این نقض فاحش توافق هسته‌ای نشان نداده‌اند و گواه این سخن اینکه هیچ گشایشی در امور ایجاد نشده است.
6- باز هم جنگ روانی!
چند بند بالاتر خواندید که عراقچی به مرحله‌ای از توجیه رسیده که می‌تواند حتی متن برجام را هم انکار کند! در نمونه‌ای دیگر او ادعا کرد که اساسا «بتن‌ریزی در قلب رآکتور اراک، جنگ روانی کری و اوباما بود»! یعنی از نظر آقای عراقچی، الان رآکتور مشغول کار است و هیچ اتفاقی نیفتاده و همه چیز جنگ روانی بود!؟ این ادعای مضحک و این خلاف‌گویی آشکار عراقچی در حالی است که به موجب متن برجام «بتن ریختن در کلندریا به نحوی که قابل استفاده نباشد» به ایران تحمیل شده و دیپلمات‌های متخصص ما هم آن را پذیرفته و سخاوتمندانه اجرا کرده‌اند و معلوم نیست اکنون چه چیزی را انکار می‌کنند!؟ آن هم وقتی که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی این رخداد تلخ را تایید کرده است! معلوم نیست عراقچی از کدام جنگ روانی صحبت می‌کند!؟ به نظر می‌رسد ادعای جنگ روانی به‌خاطر باخت در جنگ دیپلماتیک باشد.
7- سراب سرمایه‌گذاری!
از جمله آرزوهای محقق‌نشده دولتمردان، سرازیر شدن سرمایه‌های جهانی به ایران در سایه برجام است. اما همگان دیدیم که چنین نشد و بر اساس گفته ده‌ها تن از کارشناسان و دست‌اندرکاران و اقتصاددانان حامی دولت، حتی یک قلم سرمایه‌گذاری حقیقی در کشور صورت نگرفت و قراردادهایی مثل توتال هم به استناد اظهار صریح رئیس‌توتال، متوقف به تایید شرایط از سوی آمریکا شد! با این حال عراقچی آرزوهای برباد رفته خود را به خبر تبدیل کرد و گفت:«سرمایه‌گذاران زیادی بدون توجه به فضای مخرب ترامپ، در ایران فعالیت می‌کنند»! می‌بینید که او البته همچنان در فضای تفکیک آمریکا از ترامپ است و حتی در هنگام این اظهار خلاف واقع هم این اصل را فراموش نمی‌کند! ادعای عراقچی مبنی بر حضور آزادانه سرمایه‌گذاران در حالی است که به رغم خواست مکرر منتقدان، حاضر نیستند فهرستی از سرمایه‌گذاری‌های واقعی انجام‌شده را نشان بدهند تا مردم هم در جریان رونق تولید در کشور باشند. خوب است آقای عراقچی به این نکته شرم‌آور توجه کند که بر اساس اظهار یک مقام مسئول در  جشنواره تئاتر فجر، به دلیل استمرار تحریم‌ها، حتی گروه‌های تئاتری بخش بین‌الملل هم به ایران نیامدند! آقای عراقچی از کدام سرمایه‌گذار سخن می‌گوید!؟
8- کلید دست خودمان است!
نمایش اینکه همه اختیارات در دست خودمان است، یکی از ویژگی‌های برخی دولتمردان است. تهدید‌های گاه و بیگاه دکتر روحانی این را به روشنی نشان می‌دهد! طبیعتا در حالی که همه چیز را یکطرفه به دشمن داده‌اند، تهدید مضحک و بی‌معنی است.  دکتر عراقچی هم از این سیاق پیروی می‌کند و مانند شخصی که با شنیدن خبر دزدیده شدن ماشینش با اعتماد به نفس گفته بود: «کلیدش دست خودم است»! درباره امکان واکنش ما به عهدشکنی آمریکا می‌گوید: «مکانیزم نظارت بر تخلفات برجامی آمریکا، در دست ایران است»! این ادعا درحالی است که در متن برجام، تله بسیار سختی برای ما طراحی شده است. طبق متن برجام، به محض شکایت ایران از نقض برجام توسط آمریکا، موضوع به کمیسیون مشترک می‌رود و در آنجا سازوکار به گونه‌ای چیده شده (و مذاکره‌کنندگان هم قبول کرده‌اند) که حتی اگر اثبات کنیم آمریکا نقض عهد کرده، همه تحریم‌های ایران برمی‌گردد! واقعا آقای عراقچی معتقد است ما می‌توانیم شکایت کنیم!؟ از آمریکا به آمریکا و اروپا!!؟
9‌- انزوای آمریکا!
داستان انزوای آمریکا از آن طنز‌های تلخ تاریخی است که جز دیپلمات‌های دولت یازدهم، کسی به آن معتقد نیست. اگر انقلاب اسلامی با ایجاد امید در دل محرومان عالم هیمنه آمریکا را شکست، مذاکرات هسته‌ای پرچم اقتدار ما را پائین کشید و نه تنها آمریکا را منزوی نکرد، بلکه کاری کرد که به تعبیر اوباما آنها بتوانند «بدون شلیک حتی یک گلوله» پیروز شوند! با این حال عراقچی هنوز در حال و هوای آن روزهاست که از شکاف تاریخی و برای نخستین بار بین دولت و کنگره، جمهوری‌خواه‌ها و دموکرات‌ها قصه‌سرایی می‌کردند و فریب افکار عمومی را رقم زدند! اکنون عراقچی می‌گوید:«آمریکا الان در بین متحدانش هم منزوی شده است»! کافی است به رفتار مشترک آمریکا و اروپا در موضوع توان موشکی و اقتدار منطقه‌ای ایران توجه کنید تا نادرستی این گزاره بر شما معلوم شود. ادعای عراقچی در حالی است که اروپا و آمریکا در این موضوع کاملا متفق و متحد هستند و هر یک به شیوه‌ای می‌کوشند برجام دو و سه را به تیم مذاکره‌کننده ما تحمیل کنند. همین چند روز قبل بود که تیلرسون وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد: «آلمان، انگلیس و فرانسه هم موارد اصلاح و تکمیل برجام از سوی آمریکا را پذیرفته‌اند و بر آن تاکید دارند»! ظاهرا انزوای آمریکا با برجام روز به روز بیشتر می‌شود!
10- تحریم هدف ما نبود!
عراقچی در آن برنامه سخن عجیب دیگری هم گفت. او مدعی شد:« از اول هم هدف برجام برداشتن تحریم‌ها نبود بلکه تثبیت حق هسته‌ای هدف اول ما بود»! واقعا این حرف چه معنایی دارد!؟ آیا دکتر روحانی نبود که می‌گفت همه تحریم‌ها در روز اول اجرای برجام برداشته می‌شود!؟ آیا فراموش کرده که رئیس‌جمهور همه چیز حتی آب خوردن و هوا و... را منوط به برجام می‌دانست!؟ یعنی از اول هم هدف تیم مذاکره‌کننده به دست آوردن کاپ اخلاق بود!؟
کاش معاون سیاسی وزارت خارجه بیش از این به شعور و حافظه مردم توهین نکند و با دفاع بلاوجه از برجام، موجبات وهن دیپلماسی و اعتماد عمومی را رقم نزند. قطعا اگر برجام دستاوردی داشت، مردم در زندگی خود آن را حس می‌کردند و نیازی به داستان‌سرایی نبود و اگر دستاوردی نداشته باشد(که ندارد) با هزار برنامه تلویزیونی دیگر هم چیزی عوض نمی‌شود که گفته‌اند: مُشک آن است که خود ببوید..

شگفتی‌های انقلاب آخرالزمانی(یادداشت روز)




انقلاب اسلامی در کدام موقعیت قرار دارد؟ آیا مانند اغلب انقلاب‌های غرب و شرق دنیا پایان یافته یا همچنان در جریان است؟ آورده‌اش چه بوده است؟ اگر برخی کارگزاران ارشد در طول چند دهه گذشته، خلاف آرمان‌ها عمل کرده‌اند، آیا می‌توان از این ضدکارکرد، نافرجام بودن انقلاب را نتیجه گرفت؟ همواره ده‌ها پرسش از این قبیل، در جامعه ما محل گفت‌و‌گو بوده و اکنون که به چهل سالگی وقوع انقلاب نزدیک می‌شویم، اهمیتی دوچندان یافته است. بیم آن می‌رود که در انبوه شبهات، حقیقت انقلاب دیده نشود. به عنوان مثال می‌گویند چرا از 7 رئیس‌جمهور پس از انقلاب، 5 نفر مسئله‌دار از آب درآمده‌اند و آن دو نفر دیگر، یکی شهید و یکی رهبر شده است. آیا این مسئله‌دار شدن رجال، نشانه ضعف انقلاب نیست؟ و... از این قبیل که مطرح می‌شود.
1- انقلاب اسلامی، همچنانکه نظم استبدادی را برهم زد، نسبت به نظم غالب در دنیا نیز شالوده‌شکن بود. اما فراتر از همه اینها، انقلابی «آخرالزمانی» است. بنابراین برخی اتفاقات آن نیز درعرصه ریزش‌های عجیب و رویش‌های عجیب‌تر، آخرالزمانی است. انقلاب‌ها در شرق و غرب جهان، منحصرا نسبت خود را به قبله لیبرال دموکراسی و یا قبله کمونیسم و مارکسیسم می‌رساندند. شورش علیه نظم سلطنتی- کلیسایی درغرب، به لیبرال دموکراسی انجامید که اتفاقا در نسبت با دیگران کاملا محافظه‌کارانه، سرکوبگرانه و مستعمره‌انگارانه برخورد می‌کرد. در برابر این وضعیت، انقلاب‌های کمونیستی در روسیه و چین و... سربرآوردند که هرچند معترض لیبرال دموکراسی غرب بودند، اما خود از شیر غرب جدید (ماتریالیسم و انکار ابعاد ملکوتی انسان) تغذیه می‌کردند و به سرعت، تبدیل به بدیل استعمار شدند.
2- از انقلاب1917 روسیه و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی، جهان به مدت چند دهه دستخوش رقابت تمامیت‌خواهانه دو قطب شد و تا 1991 که شوروی فروپاشید، تمام اتمسفر سیاسی دنیا در چالش میان این دو تعریف می‌شد. انقلاب اسلامی در مقابل این انحصار دوقطبی، خود را به عنوان «امر واقع» و «شالوده‌شکن» و نه فقط ایده و نظریه، تحمیل کرد. به همین دلیل هم در جنگ تحمیلی، هر دو ابرقدرت کنار رژیم متجاوز صدام ایستادند.
3- آمریکا در دوره‌ای که با رحلت حضرت امام خمینی(ره) مقارن شد، خیز بزرگی برای احیای ابرقدرتی برداشت. اوت 1990 میلادی (تابستان 1369) دولت آمریکا به ریاست جرج بوش پدر ضمن حمله به عراق، قدرت‌نمایی بزرگی انجام داد. به فاصله یک سال در شوروی کودتا صورت گرفت و چند ماه بعد (دسامبر- آذر 1370) اتحاد جماهیر شوروی فرو پاشید و شرق اروپا از هم گسیخت. یک دهه بعد بوش پسر سر کار آمد تا «قرن جدید آمریکایی» و «خاورمیانه جدید» را با ‌اشغال افغانستان و عراق نهایی کند.
4- درست در همین دوره، ابتدا تکنوکرات‌های کارگزاران و سپس مؤتلفان اصلاح‌طلب آنها در ایران سرکار می‌آمدند که در اظهار ضعف نسبت به آمریکا مشترک بودند و بر طمع جهان‌گشایان می‌افزودند. براساس معادلات ظاهری و تحولات جهانی در حد فاصل 1990 تا 2003، کار ایران هم تمام بود. اما روند تحولات در همین 17 سال گذشته -به واسطه مدیریت راهبردی جانشین حضرت روح‌الله- چنان با موفقیت‌های معجزه‌آسا برای ایران رقم خورد که مایک پمپئو رئیس‌سازمان سیا همین چند ماه قبل در گفت‌و‌گو با شبکه «MSNBC» تاکید کرد «نفوذ ایران در منطقه در مقایسه با ۷سال گذشته (2010 میلادی/ 1389 شمسی) بسیار بیشتر شده است. امروز، این کشور نفوذ بسیار زیادی دارد، نفوذی که فراتر از نفوذ آنها در ۶ یا 7 سال گذشته است. ایران در همه‌جای خاورمیانه حضور دارد».
5- یک سال قبل، شاول شای معاون پیشین شورای امنیت ملی رژیم صهیونیستی در روزنامه اسرائیل‌هیوم نوشت «سال 2016 به واسطه پیروزی‌های چشمگیر ایران و متحدانش در عراق و سوریه و یمن و لبنان و تشکیل دولت مورد حمایت حزب‌الله، یکی از پرموفقیت‌ترین سال‌ها در تاریخ حکومت اسلامی بود». و امریکن اینترست گزارش داد «ایران، به هفتمین قدرت برتر دنیا تبدیل شده و در زمره 8 قدرت بزرگ قرار گرفته است». دقیقا در همین دوره پرماجرا، «هرتسل هالوی» (فرمانده رکن اطلاعات در ستادکل ارتش اسرائیل) گفت «از ابتدای انقلاب اسلامی 1979، ما 3برابر رشد علمی داشته‌ایم اما رشد علمی و فنی ایران 20برابر شده است. آنها به برتری فنی نزدیک می‌شوند. جنگ واقعی در آینده نیست؛ بلکه همین امروز ادامه دارد. برداشتن فاصله 30 سال پیش ایران با ما، برای ما بسیار پرهزینه خواهد بود.جنگ امروز جنگ ذهن‌ها و عقل‌هاست و تبلیغات طرف مقابل می‌تواند روحیه اسرائیلی‌ها [صهیونیست‌ها] را درهم بشکند.». اینها نماد قدرتمند هوشمند جمهوری اسلامی است.
6- ما می‌توانیم یا نمی‌توانیم؟ آیا می‌توانیم از عهده چالش‌ها و مشکلات ریز و درشت خود برآییم یا نه؟ پاسخ این پرسش راهبردی در کارنامه خود انقلاب نهفته است. انقلاب و «مدیران تراز آن» با عمل خویش - ونه حتی حرف- یاد دادند که می‌توانیم بر هر چالش بزرگی غلبه کنیم؛ همچنانکه برخی سیاسیون یا مدیران فربه از خلق‌وخوی ‌اشرافیگری و جا مانده از روحیات انقلابی، میل بازگشت به فرهنگ مبتذل قجری و پهلوی را کردند که جوهره آن، «ما نمی‌توانیم» و «باید جزو اقمار ذلیل غرب باشیم»، بوده است. اتفاقا این طوایف- از هر جناح و با هر شعار انتخاباتی که می‌خواهند باشند- پس از نواختن آهنگ ارتجاع، از داشتن آورده تهی گردیده و زحمت‌افزا شده‌اند. به تعبیر رهبر انقلاب «هر جا انقلابی عمل کردیم، پیش رفتیم؛ هر جا از انقلابی‌گری و حرکت جهادی غفلت کردیم، عقب ماندیم» و «هر جا مدیریت انقلابی فعال پرتحرک داشتیم، کار پیش رفته است، هر جا مدیریت‌های ضعیف، کم‌جان، ناامید، غیرانقلابی و بی‌تحرک داشتیم، کارها یا متوقف مانده یا انحراف پیدا کرده است... عزت و امنیت و اقتدار ملی... بدون مسئولان شجاع و فعال و پرکار تأمین نخواهد شد».
7- در حالی که نسل سوم و چهارم پا به عرصه می‌گذارند، انقلاب اسلامی به عنوان یک وجود زنده و جاری به حیات خود ادامه می‌دهد و به زیست سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در ایران معنا می‌بخشد؛ هر چند که «ضد» این انقلاب نیز به مثابه معارض- از جهات گوناگون- در خارج و داخل کشور مدام باز تولید می‌شود. یکی از وجوه معارضه پنهان و زیرپوستی با انقلاب، همین منحصرسازی انقلاب به یک اتفاق تاریخی پایان یافته است. آنها که انقلابی‌گری را تندروی و افراطی‌گری، و مخالف عقلانیت و تدبیر و مصلحت جلوه می‌دهند، در حقیقت با جوهره و روح انقلاب بیگانه‌اند، اگر نگوییم که به جبهه «ضد» یاری می‌رسانند.
8-برخی دستاوردهای تمدنی انقلاب اسلامی در طول تاریخ چند صد سال اخیر ما بی‌نظیر بوده ‌اما از شدت بروز و ظهور، به چشم نمی‌آید. این دستاوردها هریک در حکم هم‌آوردطلبی در مقابل انواع طیف‌های مدعی لیبرالیسم و کمونیسم و ناسیونالیسم است. در حوزه انقلاب‌های سده اخیر ایران، انقلاب اسلامی تنها نهضتی است که پیروز شد، ادامه پیدا کرد و به 40 سالگی خویش نزدیک گردید. ما در ایران انتخابات نداشتیم. از شاه تا نمایندگان مجلس و نخست‌وزیر و مدیران ارشد نظامی و امنیتی و اقتصادی و سیاسی را سفارتخانه‌های آمریکا و انگلیس تعیین می‌کردند. انقلاب اسلامی حق تعیین سرنوشت را به اراده خود ملت، به داخل کشور آورد.  از سوی دیگر، در میان جنگ‌های تحمیلی 200 سال اخیر، تنها دفاع مقدس 8 ساله بود که با عزت تمام، بی‌آنکه یک وجب از خاک کشور در‌اشغال اجنبی بماند، به پایان رسید. اگر یک ناسیونالیست یا لیبرال و کمونیست در این دفاع عزتمندانه خون از دماغش ریخت و زخمی برای دفاع برداشت، یا نظیری برای آن در تاریخ پر قهقرای 200 سال گذشته سراغ دارند، بگویند. این در حالی است که در جنگ‌های ما با روس و انگلیس و آمریکا، از 7-8 ایالت شمالی بگیرید تا هرات (افغانستان) و سپس بحرین، با زور یا تهدید، به تسخیر حریف درآمد و از خاک ما جدا شد.
9- ملتی که حاکمانش از سر تمسخر می‌گفتند نمی‌تواند آفتابه و لولهنگ بسازد، تا مرز تولید سوخت 20 درصد رآکتور هسته‌ای پیش رفت و بزرگان فناوری هسته‌ای در دنیا را به اعجاب و تحسین واداشت. ملتی که نیازمند واردات سیم خاردار در جنگ تحمیلی بود اما همان را تحریم می‌کردند، توانست موشک بازدارنده دوربرد و نقطه زن بسازد و آمریکا و رژیم صهیونیستی را مجبور کند دیگر لاف تهدیدهای بزن دررویی را تکرار نکند. وقتی شهید تهرانی‌مقدم یا شهید مجید شهریاری درباره تولید موشک یا سوخت 20 درصد راکتور تهران ‌گفتند «ما می‌توانیم»، سهل اندیشی و بی‌عملی در کارشان نبود. فکر نمی‌کردند قرار است این اقلام راهبردی را آکبند بخرند و وارد کنند. «ما می‌توانیم» رنج و زحمت دارد. زحمت اندیشیدن به مسئله‌های غامض و یافتن راه‌های صعب‌الوصول، زحمت عرق ریختن و مسیر ناهموار را هموار کردن. حالا هم راه همان راه است؛ نه ناامیدی و تسلیم، و نه رویااندیشی محض و آماده‌طلبی.
10- اگر کسی ریزش یا لغزش امثال بنی‌صدر و خاتمی و موسوی و هاشمی و احمدی‌نژاد و روحانی را می‌بیند - که در نوع خود مهم است- باید رویش نو به نو شاخه‌های درخت انقلاب را در قالب حسن باقری‌ها و تهرانی‌مقدم‌ها و مجید شهریاری‌ها و احمدی‌روشن‌ها و محسن حججی‌ها و نصرالله‌ها و زکزاکی‌ها و عیسی قاسم‌ها و حوثی‌ها را هم ببیند که هرکدام، فرسنگها بر قلمروی انقلاب اسلامی افزوده‌اند. نیروهای خدوم و خلاق کم نیستند و می‌توان ادعا کرد این کثرت افراد پای کار حق، در طول تاریخ کم نظیر است. کار انقلاب هم با همین رویش‌های نو به نو پیش رفته، نه ریزش‌ها که سنت الهی و جزو قانونمندی نهضت اسلامی است.
11- خاصیت غربال‌کنندگی، خاصیت همیشگی انقلاب اسلامی آخرالزمانی است. انقلاب آخرالزمانی، فراز و نشیب بسیار دارد. محمّد بن منصور و او از پدرش روایت کرده است امام جعفر صادق(ع) فرمود؛ «نه، به خدا سوگند آنچه که شما دیدگان خود را بدان دوخته‌اید، پدید نمی‌آید، مگر بعد از ناامیدی. نه به خدا سوگند آنچه چشمان خود را به آن دوخته اید، آشکار نمی‌گردد؛ مگر اینکه غربال شوید. نه به خدا سوگند کسی که شما چشم به او دارید، نمی‌آید؛ مگر بعد از اینکه از هم امتیاز داده شوید. نه به خدا سوگند امری را که شما به آن چشم دوخته‌اید، به وقوع نمی‌پیوندد تا آنکه شقّی از سعادتمند معلوم شود». همچنین از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود «به خدا قسم شما شیعیان همچون شیشه شکسته می‌شوید، و شیشه را بعد از شکستن می‌توان ذوب کرد و به صورت نخست برگرداند. به خدا قسم شما مانند سفال شکسته می‌شوید. سفال بعد از شکسته شدن دیگر بصورت اول برنمی‌گردد. به خدا قسم شما امتحان وغربال خواهید شد، چنانکه دانه تلخ (یا پوسته) از گندم جدا می‌شود».
12- حتما باید انقلاب را آسیب‌شناسی کرد؛ از جمله اینکه مسئولان در میان مردم و همراه رنج‌ها و مشکلات آنها هستند یا تافته جدا از مردمند؟ قانونمدار هستند یا خودکامگی پیشه می‌کنند؟ به گفتمان امام خمینی که جوهره آن ولایت فقیه است، وفادارند یا خط انحراف و تحریف در پیش گرفته‌اند؟ جزو سنت‌های الهی است که هر موسس انقلاب دینی در طول تاریخ پس از خود، با کارشکنی و کژتابی عناصر متنفذ درباره وصی و جانشینش مواجه شود. انقلاب ما نیز از این آزمون بزرگ مستثنا نبوده است.

محمد ایمانی

تشویش اذهان عمومی «بودجه میلی» است نه اجرای قانون اساسی

 
مقامات دولتی که به جای پاسخگویی در باره فاجعه عملکرد خود در «بودجه میلی» ، به تمسخر و اتهام‌زنی به گزارش یک نهاد نظارتی کاملا رسمی روی آورده‌اند، پاسخ نمی دهند که تخلف 80 درصدی و هزینه کرد میلی بودجه تشویش اذهان است یا اجرای نص صریح قانون اساسی؟!


سرویس سیاسی-

می‌گویند «بودجه» آنقدر مهم است كه در ادبيات بودجه‌ريزي، وزن سياسي رأي نياوردن كليات بودجه معادل عدم رأي اعتماد به كابينه است، می گویند «بودجه» آنقدر حياتي است كه نمي تواند اصل هشتاد و پنجی (رسیدگی در کمیسیون تخصصی) شود و بايد در صحن مطرح شود  و می گویند اصلا مردمسالاري که اگر احيانا اين روزها براي كسي مهم باشد از بودجه شروع می شود نه رأي.
با این حال چهارشنبه هفته گذشته یعنی 4 بهمن ماه 96 گزارش تفریغ بودجه سال ۱۳۹۵ کل کشور در صحن علنی مجلس شورای اسلامی توسط عادل آذر رئیس دیوان محاسبات کشور قرائت شد تا فاجعه «اختصاص میلی بودجه» مصوب از سوی دولت راستگویان و دولت شفافیت!  بیش از پیش آشکار شود.
گزارش تفریغ بودجه 95 نشان می‌دهد دولتی که منتقد دولت سابق بود و از بی‌انضباطی بودجه‌ای آن انتقاد می‌کرد، حالا خود به یکی از بی‌انضباط‌‌ترین دولت‌ها در این زمینه تبدیل شده است. فاجعه عملکرد دولت آنجا اهمیت دارد که «بخش بزرگی از درآمد به خزانه واریز نشده» و مشخص نیست این درآمدها کجا هزینه شده است. بدتر از آن، این موضوع است که دولت 80 درصد از تبصره‌ها و احکام  بودجه مصوب را اجرا نکرده یا ناقص اجرا کرده است!
نکته قابل توجه اینکه عادل آذر، رئیس فعلی دیوان محاسبات و یکی از مسئولان ارشد دولت روحانی در دولت یازدهم بوده و همه وی را گزینه دولت در این نهاد نظارتی می‌دانستند. از همین رو دولت این بار نمی‌تواند مدعی شود این گزارش مغرضانه و برای تخریب دولت تهیه شده است!
دو ابهام بزرگ بودجه ۹۵
بررسی این گزارش نشان می‌دهد سرنوشت برخی منابع در سال ۹۵ نامشخص است؛ از آن جمله می‌توان به ۷ میلیون بشکه نفت اشاره کرد. براساس آنچه از جداول و جزئیات این گزارش مکتوب دیوان محاسبات در حوزه نفت برمی‌آید، ۱۴۱۸ میلیون بشکه نفت در سال ۹۵ تولید شد که از این میزان، ۷۶۵ میلیون بشکه صادر شد و ۶۰۹ میلیون بشکه به فروش داخلی رسید. همچنین میزان موجودی تا پایان سال ۹۵، معادل۳۷ میلیون بشکه نفت بود. این ارقام نشان می‌دهد گزارشی از سرنوشت ۷ میلیون بشکه نفت در سال ۹۵، موجود نیست و دیوان محاسبات نیز در گزارش خود به سرگذشت این تعداد بشکه نفت اشاره نکرده است.
واریز نشده‌ها...
براساس گزارش تفریغ بودجه ۹۵، منابع دیگری نیز وجود دارند که سرنوشتشان نامشخص است. منابعی که به خزانه واریز نشده‌اند؛ نخست ۱۱ هزار و ۴۷۹ میلیارد تومان از منابع حاصل از فروش داخلی گاز طبیعی ازسوی شرکت ملی گاز ایران است که تاکنون به حساب خزانه واریز نشده است. دوم، مبلغ ۴ هزار و ۴۷۹ میلیارد تومان از وجوهی است که از سوی شرکت‌های پتروشیمی بابت ارزش خوراک دریافتی واریز شده، اما شرکت ملی نفت ایران تاکنون آن را به خزانه واریز نکرده است. سوم، سهم صندوق توسعه ملی از منابع حاصل از صادرات نفت در سال ۹۵ است؛ در این بخش باید ۸ هزار و ۴۸۹ میلیارد دلار به حساب صندوق توسعه ملی واریز می‌شد که از این میزان مبلغ ۷هزار و ۳۱۲ میلیارد دلار واریز شد، اما مابقی آن یعنی یک هزار و ۱۷۷ میلیارد دلار به حساب صندوق توسعه ملی واریز نشده است. علی لاریجانی، رئیس مجلس نیز در تذکری خطاب به نمایندگان تاکید کرد که بخش مربوط به نفت و مبالغ مربوط به شرکت ملی گاز، پتروشیمی، پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی که مبلغی از آن به خزانه واریز نشده است، از سوی کمیسیون برنامه و بودجه مجلس پیگیری شود.
انحراف از اهداف
همچنین در بررسی گزارش تفریغ بودجه ۹۵، می‌توان به مواردی اشاره کرد که در آن انحراف از اهداف و بی‌انضباطی دیده می‌شود. یکی از این موارد صندوق نوآوری و شکوفایی است که منابع این صندوق از محل صندوق توسعه ملی به‌صورت بدون بازگشت تامین شده است. بر مبنای این گزارش، از سال ۱۳۹۱ تا پایان سال ۱۳۹۵، معادل ۲۰۲۳ میلیارد تومان یعنی حدود ۶۷ درصد سرمایه اولیه صندوق نوآوری و شکوفایی تامین شده و نکته جالب آنکه تنها ۵۰۳ هزار میلیارد تومان یعنی حدود ۲۵ درصد منابع مذکور در قالب تسهیلات در اختیار شرکت‌های دانش بنیان قرار گرفت  و 75 درصد این مبلغ،یا  هزینه های جاری دولت بوده  یا در بانکها سپرده گذاری شده است. یعنی اینکه دولت بر دوش مردم هزینه می گذارد اما در زمینه خدمت رسانی و ایجاد اشتغال و چرخش چرخ تولید، بسیار کم کار است.
توهین و تمسخر اجرای قانون!
نکته قابل توجه اما برخورد عجیب دولت با این گزارش است. دولت در مواجهه با گزارش تخلفات خود در تفریغ بودجه ۹۵ به تمسخر و اتهام‌زنی به دیوان محاسبات رو آورده است. در واقع برای نخستین بار در تاریخ اقتصادی کشور، گزارش رسمی یک نهاد نظارتی توسط مدیران اقتصادی دولت به‌عنوان تشویش اذهان عمومی شناخته شد و نوبخت در اظهاراتی عجیب و قابل تامل گزارش تفریغ بودجه سال 95 کل کشور را تشویش اذهان عمومی خواند! اما پاسخ نداد که اجرای میلی «بودجه میلی» تشویش اذهان است یا اجرای نص صریح قانون اساسی؟
وی همچنین در اظهار نظر عجیب تر  و خلاف قانون‌ گفت: «انتظار می‌رفت گزارش تفریغ بودجه‌ای که ارائه شده، برمبنای گزارش قوه مجریه باشد(!) اما دیوان خود اقدام به تهیه گزارش کرده حداقل کار این بود که دولت را از گزارش مطلع کرده تا راجع به شبهات و ابهامات پاسخ دهد تا تشویش اذهان عمومی مورد سوءاستفاده‌ رسانه‌های خارجی قرار نگیرد(!)»
این در حالی است که اصل 54 و 55 قانون اساسی ضمن تاکید بر این مسئله که «دیوان محاسبات کشور مستقیما زیر نظر مجلس شورای اسلامی است»، تصریح می دارد که «دیوان محاسبات به کلیه حسابهای وزارتخانه‏ها، موسسات، شرکتهای دولتی و سایر دستگاه‏هایی که به نحوی از انحاء از بودجه کل کشور استفاده می‌کنند به ترتیبی که قانون مقرر می‌دارد رسیدگی یا حسابرسی می‌نماید که هیچ هزینه‏‏ای از اعتبارات مصوب تجاوز نکرده و هر وجهی در محل خود به مصرف رسیده باشد دیوان محاسبات، حسابها و اسناد و مدارک مربوطه را برابر قانون جمع‏آوری و گزارش تفریغ بودجه هر سال را به انضمام نظرات خود به مجلس شورای اسلامی تسلیم می‌نماید. این گزارش باید در دسترس عموم گذاشته شود.»
بنابراین دیوان محاسبات برای اولین بار نیست که چنین گزارشی را منتشر کرده و همه‌ساله طبق وظیفه‌ای که قانون برای او مشخص کرده، مکلف شده گزارشی را به عنوان تفریغ بودجه متشکل از دخل و خرج کلیه دستگاه‌های دولتی منتشر کند و آن را در دسترس عموم قرار دهد.
 گزارشی که حیثیت دولت را برد !
نوبخت همچنین روز گذشته در حاشیه صحن علنی مجلس درباره گزارش تفریغ بودجه دیوان محاسبات از تخلفات دولت در «بودجه میلی»  گفت: در گزارش تفریغ بودجه ۹۵ از سوی دیوان محاسبات مطالبی مطرح شد که اگر از بنده می‌پرسیدند همه را شفاف می‌گفتم. حیثیت دولت و دستگاه‌های دولتی با قرائت این گزارش برده شد و گفتند که فلان پول واریز نشد و یا فلان پول به جای دیگری واریز شده است.
سخنگوی دولت همچنین به جای پاسخگویی درباره تخلفات 80 درصدی در اجرای میلی بوجه 95 به ناسزاگویی علیه دویان محاسبات پرداخت و مدعی شد: «دیوان محاسبات با کارکردهایش در دهه‌های گذشته خیلی فاصله گرفته است. امروز به عنوان یک مرجع مچ بگیر و پرونده ساز برای مدیران است،  گزارش تفریغ بودجه ۹۵ و اعداد و ارقامی که از برداشت‌ها و پرداخت‌های دولت مطرح شد دستمایه رسانه‌های بیگانه قرار گرفت که این ظلم به نظام است!».
وی همچنین با بیان اینکه قرائت گزارش تفریغ بودجه در صحن مجلس اصلا به عهده دیوان محاسبات نیست! ، افزود :« روال این طور است که بعد از تهیه گزارش تفریغ، تقدیم هیئت رییسه می‌شود و رییس دیوان محاسبات اجازه دارد که یک ساعت درباره این گزارش توضیح دهد و نه که آن را قرائت کند.»
قرائت گزارش تفریغ بودجه
 کاملاً قانونی بود
این در حالی است که علی لاریجانی رئیس مجلس در پاسخ به اعتراض دولتی ها به گزارش دیوان محاسبات گفت: «دیوان محاسبات براساس آئین‌نامه داخلی مجلس موظف است گزارش تفریغ بودجه را ارائه دهد و پس از آن در کمیسیون بودجه بررسی شود. از این رو کار دیوان محاسبات در قرائت بودجه تفریغ سال 95 کاملاً قانونی است و اینکه دولت توقع دارد که با آنها در این‌باره مشورت شود امر دیگری است.»
رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه دیوان محاسبات مرجع حسابرسی کشور است، گفت: در آئین‌نامه مصوب سال 91 مجلس مقرر داشتیم که دیوان محاسبات گزارش خود را درباره تفریغ بودجه در صحن مجلس قرائت کند و پس از آن گزارش جهت بررسی بیشتر به کمیسیون برنامه و بودجه ارسال شود.
پیام کارت زرد مجلس
به «بودجه میلی» دولت
همچنین رای منفی اکثریت نمایندگان مجلس به کلیات «بودجه میلی» دولت ، آنهم از سوی مجلسی که به همراهی و مدارای بیش از اندازه با دولت شناخته می شود نشان می دهد که نمایندگان ولو با دولت همسو باشند، به نحوی نسبت به خودرایی و سوء مدیریت دولت و نیز  بی انضباطی شدید و خودکامگی در عدم اجرای چهار پنجم قانون بودجه بود که به تشدید تورم و رکود و گران شدن نرخ ارز انجامید، اعتراض کرده و  به نوعی، درباره سلب اعتماد خویش هشدار داده اند.
دولتی‌ها طی هفته های گذشته بارها برای به کرسی نشاندن حرف خود در تحمیل «بودجه میلی» به ملت و وکلای آن ، جایگاه مجلس را تضعیف و شان نمایندگان آن را زیر سؤال برده بودند ، آنجا که برای مجلس خط نشان کشیده و صراحتا تهدید می کردند که نمایندگان حق ندارند در لایحه بودجه‌ای که توسط دولت تدوین شده تغییر ایجاد کنند و باید بودجه 97 را به صورت آکبند به دولت دوازدهم تحویل دهند و در  صورتی که لایحه بودجه عینا به تصویب نرسد «مجلس» را بعنوان منشا عدم حل مشکلات معرفی خواهند کرد.
در واقع مجلس به رغم همه کاستی ها و ضعف‌های خود ، روز گذشته ضمن مخالف با کلیات این «بودجه میلی» در واقع یک کارت زرد به موقع داد و امید آن که پیام مجلس همسو  از سوی دولت درک شود. مسیر دولت حتما باید اصلاح شود. این پیام روز گذشته مجلس است.

سنگ (گفت و شنود)

گفت: گزارش دیوان محاسبات مجلس درباره تخلف۸۰ درصدی دولت در اجرای بودجه ۹۵ باعث عصبانیت دولت
شده است!
گفتم: باید باعث عصبانیت مردم از دولت بشود که این بلا‌ها را بر سر اقتصاد کشور آورده است.
گفت: سخنگوی دولت گفته است دیوان محاسبات کار درستی نکرده است!
گفتم: یعنی از نظر ایشان کار درست آن بود که صدایش را در نیاورد تا دولت هر تخلفی را که اراده کرد، انجام بدهد؟! تازه ادعای شفافیت هم می‌کنند!
گفت: ایشان گفته است دیوان محاسبات باید براساس گزارش ما نظر می‌داد!
گفتم: عده‌ای برای فتح یک قلعه رفته بودند و نگهبانان قلعه به سوی آنان سنگ پرتاب می‌کردند، یکی از سنگ‌ها به سر یکی از متجاوزان خورد و سرش را شکست و طرف با عصبانیت به نگهبان قلعه گفت؛ مرد حسابی مگر سپر به این بزرگی را نمی‌بینی که سنگ را به سر من
می‌زنی؟!

وسط خیابان دیوار نمی‌کشند(یادداشت روز)



  1- نگرش و ارزیابی روندی از مسیر طی شده در 4-5 سال اخیر، این حقیقت را یادآوری می‌کند که مشکلات، برخلاف برخی رویکردهای آرزو اندیشانه و سهل‌اندیشانه، راه‌حل‌های جادویی ندارند. فقط در افسانه‌ها می‌شود با غول چراغ جادو، کارهای محیرالعقول کرد. البته اگر درهمان فضای افسانه هم کسی قالب‌شکنی می‌کرد و غول چراغ جادو را به حرف می‌کشید، لابد می‌شنید که می‌گوید من اگر کاری از دستم بر می‌آمد، ابتدا برای گرفتاری خودم چاره می‌کردم! متاسفانه این آرزو اندیشی، به افکار عمومی هم تزریق و چنین القا شد که بدون زحمت تدبیر و تلاش و اصلاح رویه‌های غلط اقتصادی، صرفا با جادوی برجام و بستن با کدخدا می‌شود به اقتصاد رونق داد. به دفعات گفته شد با توافق، تمام تحریم‌های مالی و بانکی و اقتصادی بالمرّه (یک جا) «لغو» و مشکل‌اشتغال و تولید و رکود و تورم و آلودگی هوا وآب خوردن حل خواهد شد. از خود نپرسیدند شیطان بزرگ اگر دغدغه بشریت داشت، چرا به داد 48 میلیون فقیر مطلق در آمریکا که محتاج کوپن برای هر وعده غذایی هستند، نرسیده است.
2- حفظ یا تغییر وضع موجود، یک دوگانه مهم است که اگر درست تبیین نشود، راه به ناکجاآباد می‌برد. برخی تغییرطلبی‌ها مصداق کور کردن چشم به جای درست کردن ابروست؛ نقطه قوت‌ها و قدرتمندی‌های داخلی را هدف تغییر قرار می‌دهد اما نقطه ضعف‌ها را مثبت می‌شمارد و بر حفظ آنها تاکید می‌ورزد. درست در همین بزنگاه بود که دشمنان، ارکان قدرت ایران جدید را «مایه دردسر و مزاحمت» برای ملت که باید به قیمت ارزان به شرخرها فروخت و از شرشان خلاص شد، جا زدند. برنامه هسته‌ای به عنوان نوک کوه یخ رشد علمی و فنی در کشور، جزو اولین اهداف قدرت‌های انحصارطلب غربی بود که با همین مغالطه بر زبان غربگرایان نیز جاری شد؛ مبنی بر اینکه با این همه دردسر فشار و تحریم، برنامه هسته‌ای می‌خواهیم چه کنیم؟! آمریکا و غرب پس از آن، سراغ نفوذ منطقه‌ای، برنامه موشکی، احکام اسلامی، نهادهای اقتدار نظام و حوزه‌های خودکفایی علمی و اقتصادی ایران رفتند.
3- مسئله راهبردی آمریکا و برخی رژیم‌های اروپایی با ایران، قدرت و نفوذ منطقه‌ای مشروع جمهوری اسلامی است. مایک پنس معاون ترامپ در سفر به فلسطین ‌اشغالی گفته است «آمریکا گسترش نفوذ ایران در منطقه را تحمل نمی‌کند». اما همزمان اندیشکده کارنگی درباره سیاست محدودسازی نفوذ ایران نوشت «آمریکا باید نفوذ ایران را در منطقه محدود کند اما به نظر می‌رسد که در وضعیت کنونی نمی‌تواند این روند را دنبال کند. اگر طرح جدی وجود داشته باشد، دولت‌های اروپایی هم می‌توانند به آن بپیوندند. آمریکا از سال 1979 روش‌های متفاوتی را برای بازدارندگی ایران بکار گرفته؛ از جمله برخورد با نفوذ عدالتخواهانه انقلاب ایران. همچنین در سال‌های گذشته آمریکا بیشتر نسبت به توانمندی‌های نظامی ایران نگران شده است. آمریکا درکی از نفوذ مشروع ایران ندارد؛ به این دلیل که هرگز رویکرد تغییر رژیم را کنار نگذاشته است. بنابراین هر اقدام مشروعی که جمهوری اسلامی انجام دهد، مخالفان به بزرگنمایی آن می‌پردازند. این در حالی است که بودجه دفاعی13 تا 15 میلیارد دلار ایران بسیار کمتر از بودجه 90 میلیارد دلاری عربستان یا بودجه 28 میلیارد دلاری امارات و بودجه نظامی آمریکا 600 میلیارد دلار است». در حقیقت مشکل غرب، قدرتمندی ایران است و روح برجام که امروز از اصلاحیه و مکمل و متمم آن حرف می‌زنند، زمینه‌سازی برای خلع همین اقتدار است.
4- متاسفانه این واقعیت که آمریکا و متحدان اروپایی آن در موضع عداوت راهبردی با ما قرار دارند، از سوی برخی روشنفکران و سیاسیون انکار شد، بی‌آنکه کمترین تاثیری در کاهش خصومت داشته باشد بلکه بر جسارت دشمن افزود. برخی مدیران، هرچه اهل «خطرپذیری» به مفهوم مثبت آن درعرصه مدیریت اجرایی نبودند و رفتارهای محافظه‌کارانه در نسبت با دیوانسالاری دولتی داشته‌اند، برعکس، پای در حوزه «رفتارهای پرخطر» گذاشتند که اعتماد بی‌مبنا به شیطان بزرگ و برخی رژیم‌های همسو از آن جمله بود. رهبر انقلاب 28 شهریور 1395 در این باره فرمودند "یکی از عناصر قدرت جمهوری اسلامی ایران، بی‌اعتمادی مطلق به قدرت‌های سلطه‌گر جهانی است که امروز مظهر آن آمریکاست. باید بی‌اعتمادی به آمریکا را گسترش داد. متأسفانه برخی‌ها حاضر نیستند این بی‌اعتمادی را قبول کنند واگرچه به زبان می‌گویند، آمریکا دشمن است اما احساس واقعی بی‌اعتمادی به آمریکا در آنها وجود ندارد. هنگامی که در انسان احساس دشمنی و بی‌اعتمادی واقعی به طرف مقابل وجود داشته باشد، در مذاکرات و دیدارها، الزامات آن را رعایت می‌کند و به گفته‌های طرف مقابل مطلقاً اعتماد نخواهد کرد».
5- مشابه همین خطای «اعتماد یکطرفه»، درباره اروپا در حال تکرار است. معاون وزیر خارجه که در اوج مباحثات درباره عدم توازن در توافق و فقدان ضمانت اجرای آن گفت «امضای جان‌کری تضمین است»، این بار با سهل‌اندیشی می‌گوید «میزان اختلاف اروپا و آمریکا بی‌سابقه است». او می‌افزاید «ایده برخی از اروپایی‌ها، دادن امتیاز غیربرجامی به ترامپ برای نگه داشتن او در برجام است». «امتیازات غیربرجامی» از جیب چه کسی؟ ادعای «اختلافات بی‌سابقه اروپا و آمریکا» درحالی است که وزیر خارجه آمریکا در سفر به اروپا، هماهنگی‌هایی با دولت‌های اروپایی درباره تشدید فشار بر ایران در زمینه‌های موشکی و نفوذ منطقه‌ای ایران داشته و دولت‌های فرانسه و انگلیس و آلمان هم صراحتاً در چند نوبت برای فشارهای تحریمی درباره محدود کردن برنامه موشکی و نفوذ منطقه‌ای ایران اعلام آمادگی کرده‌اند. این فرآیند، بازسازی نقشه فریبکارانه پلیس خوب و پلیس بد است که تیم مذاکره‌کننده ما را به خطای محاسباتی و دادن امتیازهای یکطرفه کشاند و وزیر خارجه بعدها با گلایه به وزرای خارجه طرف برجام گفت 20 ماه پس از برجام هنوزهم نمی‌توانیم حتی یک حساب بانکی در انگلیس باز کنیم.
6- اتفاق عجیب‌تر این است که وزارت امور خارجه در واکنش به اظهارات مستند یک منتقد در مناظره تلویزیونی، ضمن نثار انواع اهانت می‌نویسد» چرا بر خلاف آنچه امام‌راحل ما به‌حق فرمود که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، این آقایان تلاش دارند اثبات نمایند که اتفاقا آمریکا هر کاری خواسته با مردم ایران چه در تحریم‌ها و چه در مذاکرات کرده است؟ چه برنامه‌هایی پشت پرده وجود دارد که آمریکا را در ذهن مردم قدرتمند جلوه دهند؟». آیا کسی غیر از وزیر خارجه سال 92 همزمان با دور جدید مذاکرات گفت «آمریکا می‌تواند ظرف پنج دقیقه تمام توان دفاعی ما را نابود کند»؟! کدام دولتمرد گفته بود «آمریکا کدخداست؟» و «مقابل ابرقدرت‌ها نمی‌توان ایستاد؛ آن هم با شعارهایی که بعضا توخالی است»؟ چه کسانی این توهم را به آمریکای درمانده در چهارگوشه منطقه تزریق کردند که می‌تواند غلطی بکند و بنابراین مجاز است زیر تعهدات نیم بند برجام بزند؟!
7- همان نایب‌رئیس ‌مجلس که ادعا کرده بود «20 دقیقه هم برای تصویب برجام زیاد بود»، چند ماه قبل گفت؛ «رزمایش‌های موشکی کم‌عقلی است»! امثال وی چرا هر بار که دشمنان دیرین ملت ایران، یکی از ارکان قدرت ما را هدف می‌گیرند، هم قافیه با ادبیات و مطالبات دشمن سخن می‌گویند؟ نایب‌رئیس‌دیگر مجلس که او هم عضو فراکسیون امید است، می‌گوید «زمانی که به عنوان عضو اکیپ مجلس در مورد برجام انتخاب شدم، به دلیل تخصصی بودن بحث، زیاد متوجه قضایا نشدم چرا که در موضوعات غیرتخصصی همواره سعی می‌کنم ورود پیدا نکنم». او با این حال ادعا می‌کند «هر روز از بابت تحریم‌ها قبل از برجام، هزار میلیارد تومان متضرر می‌شدیم»! این وسوسه و تلقین از کجا رسوخ کرد؟ چرا اکنون از 730 هزار میلیارد تومانی که طبق ادعای ایشان باید در خزانه کشور پس از دو سال جمع شده باشد، خبری نیست و دولت اصرار دارد مجلس را در برابر حذف یارانه 34 میلیون نفر و گران کردن انفجاری حامل‌های انرژی منفعل کند؟ چرا امثال این نمایندگان نمی‌توانند از دولتی که قانونا مُشرف و ناظر بر آن هستد، انتقاد کنند و بگویند به اعتبار وارونه درآمدن بسیاری از ارزیابی‌ها و محاسبات‌تان، از حرکت تخته گاز در بیراهه بکاهید و برای پاسخگویی و ادای توضیح و همچنین دریافت خط مشی اصلاح شده، به مجلس بیایید؟ چرا می‌توانند از سران خیانتکار فتنه حمایت کنند اما نمی‌توانند سهل اندیشی و اعتماد بی‌پایه به دشمن را به چالش بکشند؟
8- بسیاری از وعده‌ها و پیش‌بینی‌های مدیران ارشد دولت درباره رفع رکود، رونق اقتصادی، افزایش ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم، بی‌نیاز کردن مردم از پول یارانه و...اشتباه یا برعکس از آب درآمده است. آیا دولت و شخص رئیس‌جمهور نمی‌خواهند از هاله تقدس بیرون بیایند، اندکی از سرعت سیر در بیراهه بکاهند - بلکه توقف کنند - و فروتنانه از صاحب نظران راه اصلاح و جبران را بپرسند؟ از بدایع رویکرد دولتمردی که پیغمبر(ص) و امام زمان(ع) را هم سزاوار نقد دانست، این است که مجری میتینگ‌های تبلیغاتی خود در انتخابات را به عنوان مجری گفت‌و‌گوی تلویزیونی تعیین می‌کند! اولویت‌های مردم در تمام نظرسنجی‌های دولت، «رکود اقتصادی، تعطیلی کارخانه‌ها، بیکاری، گرانی، مسکن و اجاره نشینی و ازدواج» است. اما در گفت‌و‌گوی تلویزیونی اخیر، تقریبا هیچ اثری از این اولویت‌ها نبود. اینکه مجری بگوید«امشب فرصت نشد درباره ‌اشتغال صحبت بکنیم»، مخاطب را به پرسشی روشن وا می‌دارد و آن اینکه پس برنامه اصلا برای چه طراحی شده بود؟ چرا در پایان دومین سال اجرای برجام، این گفت‌و‌گو از «عایدی و آورده ملموس برای زندگی مردم» که هیچ، حتی از «حرف» و «قول» هم تهی بود؟ و چرا حتی در حد تعارف، از سالگرد اجرای «فتح‌الفتوح بزرگ قرن» و «پیروزی 3 بر 2 مقابل ابرقدرت‌ها»! یاد نشد؟
9- بی‌اعتنایی به اولویت‌ها و مشکلات قابل حل توده‌های مردم به حدی که عده‌ای از آنان را به ستوه آورد، و سپس ادعای لزوم به رسمیت شناختن اعتراض خیابانی، جفای عظیم و دشمن شادکن نسبت به نظام و مردم است. این رویکرد سؤال‌برانگیز، حکایت دیوار کشیدن درعرض خیابانی پررفت و آمد و گذاشتن چراغ خطر چشمک‌زن روی آن است. از کسی که چنین می‌کرد، حکمت کارش را پرسیدند؛ پاسخ داد «معلوم است. دیوار می‌کشم که بتوانم چراغ هشدار را روی آن نصب کنم». دوباره پرسیدند چراغ را برای چه نصب می‌کنی؟ پاسخ داد «معلوم نیست؟ برای اینکه رانندگان، دیوار را ببینند و با آن تصادف نکنند»! آیا تولید مسئله یا عدم حل آن و ایجاد نارضایتی و سپس، حق دادن به مردم که فریاد به اعتراض بلند کنند، شباهتی به رویکرد عقلا دارد؟ مگر قصد خودآزاری یا مردم آزاری دارند؟
10- اگر در پی اصلاح و بهبود امور هستیم، روندهای زاویه گرفته از گفتمان بالنده و پیش‌برنده انقلاب باید تغییر کند. انقلاب اسلامی و نظام امت – امامت، یک هندسه مشخص دارد که در هر قالب معوجی جای نمی‌گیرد و هر محتوای التقاطی را پذیرا نمی‌شود. بیزاری و برائت از دشمن و سیر در چارچوب گفتمانی ولایت و رهبری، قاعده کلی هندسه انقلاب اسلامی است و بدون آن نمی‌توان انقلابی عمل کرد. بدیل این رویکرد، اعتماد از سر اضطرار به شیاطین عالم و خسارت‌زدگی محض است. راه بینابینی وجود ندارد. به تعبیر سعدی در باب هشتم گلستان «جان در حمایت یک دم است و دنیا وجودی میان دو عدم. دین به دنیا فروشان خرند. یوسف بفروشند تا چه خرند؟ اَلَم اَعهَد اِلَيکُم يا بَنی آدَمَ اَن لاتَعبُدُوا الشَّيطان. به قولِ دشمن، پيمانِ دوستی بشکستی/ ببين که از که بريدی و با که پيوستی؟».

محمد ایمانی