یک مجلس و دوشاه؛ یکی گریست و دیگری به توپ بست

لیاخوف، فرمانده بریگاد قزاق با دستور محمدعلی شاه در دوم تیرماه ۱۲۸۷ مجلس را به توپ بست تا نخستین تجربه مجلس ایرانیان با تندروی افراطیون و خودکامگی شاه ناکام بماند.

خبرگزاری فارس ـ گروه تاریخ ـ رحمت رمضانی: دور اول مجلس شورای ملی در ۱۴ مهر ماه ۱۲۸۵ خورشیدی در حضور مظفرالدین شاه گشایش یافت. مظفر‌الدین شاه با اینکه در تب شدیدی می‌سوخت و از درد پا در عذاب بود با کمک دو نفر از درباریان که زیر بازوی قبله عالم را گرفته بودند، خود را به عمارت موقتی مجلس در کاخ گلستان رساند. سپس خطابه خود را در حالی که می‌گریست، آغاز کرد و گفت: «خدا را شاکرم که به آرزوی ۱۰ ساله‌ام رسیدم.»

به میمنت افتتاح مجلس نخست شهر‌های بزرگ چراغانی شد و ۱۱۰ گلوله توپ شلیک شد، اما گریه مظفری برای نخستین مجلس شورای ملی ایران شگون نداشت. چرا که در دوم تیرماه ۱۲۸۷ خورشیدی درست یک سال و ۸ ماه و ۱۷ روز دیگر به دستور شاه جدید محمد‌علی شاه به توپ بسته شد. 


مظفرالدین شاه قاجار در مجلس افتتاحیه اولین مجلس مشروطیت

نمایندگان دوره اول مجلس شورای ملی

نمایندگان دور اول مجلس قانونگذاری بر اساس رای مردم انتخاب نمی‌شدند. بلکه اصناف، طبقات مختلف و شاهزادگان نمایندگان را انتخاب می‌کردند. جالب است بدانید میرزا حسین علی سیگاری از طرف صنف سیگارفروشان به مجلس راه یافت، اما این یادآوری دلیل نمی‌شود بر مجلس نخست ارزش‌گذاری منفی صورت بگیرد؛ چون اصناف گوناگون چون وعاظ و ذاکرین، تجار، صرافان، دوره‌گردها، بقالان،‌ علافان (برنج‌فروشان و علوفه فروشان) و... نماینده در مجلس داشتند. اقلیت‌های مذهبی ارامنه و یهودی‌ها، آیت‌الله بهبهانی و طباطبایی را به نمایندگی از خود انتخاب کردند.


نخستین مجلس شورای ملی

برگزاری انتخابات اینگونه مخالفانی هم داشت. به طور مثال یکی از مورخان معروف و معاصر مشروطه با انتقاد از انتخاب نمایندگانی مانند وثوق‌الدوله و مخبرالملک معتقد بود «پیداست که اینان را خواست‌های دیگری در دل می‌بوده و جز در پی سودجویی نمی‌بوده‌اند. نکته جالب توجه این است که وثوق الدوله و مخبرالملک و محقق الدوله در صف نمایندگان صنف بازرگان قرار گرفته‌اند و معلوم نیست چگونه بازرگانان تهران به انتخاب آنان به عنوان نمایندگان صنف خویش رضا داده‌اند.»

او همچنین انتخاب نمایندگانی مانند مشهدی باقر بقال و حاجی علی اکبر پلوپز را دیدنی می‌داند و می‌گوید: «از این گونه کسان ناآگاه چه کار برخاستنی؟. در این هنگام که رشته کارها از جنگ دربار در آورده شده و به دست توده می‌افتاد، مردان کاردان و آزموده می‌بایست که به جایی برسد».

نخستین جلسه رسمی دوره اول قانون‌گذاری

روز پس از افتتاح مجلس، نمایندگان تهران بدون اینکه منتظر ورود نمایندگان شهرستان‌ها باشند، تشکیل جلسه دادند. آن‌ها حتی اولین هیات رئیسه را تعیین کردند. مجلسیان همگی روی زمین نشستند و طرز رای دادن نمایندگان هم مخفی نبود. مجلسیان با بلند کردن دست رای می‌دادند و مرتضی قلی‌خان هدایت (صنیع‌الدوله) را به ریاست برگزیدند. حتی برخی از نمایندگان قبل از رای‌گیری استخاره می‌کردند!

تاسیس مجلس چنان نوری در دل نخبگان ایرانی آن زمان ایجاد کرد که ادیب‌السلطنه اشعاری در هشت بند در مدح و ثنای افتتاح مجلس اول سرود و در بین مردم منتشر کرد.

شکر ایزد کز انگشت تایید خداوند اجل
عقده بدبختی ایرانیان گردیده حل

مجلس شورای ملی منعقد گردید باز
کار ملت مستقر شد امر دولت مستقل

به تدریج نمایندگانی که از ولایت انتخاب می‌شدند به جمع نمایندگان می‌پیوستند. نخستین نماینده شهرها، تقی وکیل‌الرعایای همدانی بود که به تهران رسید.

مجلس با حضور ۸ تن از نمایندگان آذربایجان که شوری انقلابی داشتند و مناسب با ذایقه تندروها سخن می‌گفتند اهمیت دو چندان پیدا کرد. از این هشت تن مستشارالدوله، سیدحسن تقی زاده و میرزا ابراهیم آقاهیجان تندروتر از همه بودند. 


سید حسن تقی‌زاده از نمایندگان افراطی مجلس

چند دور نخست مذاکرات دور اول مجلس در کاخ گلستان و از روز ۲۹ شعبان عمارت فعلی بهارستان که در اختیار مجلس شورای ملی قرار داده شده بود، برگزار شد. 

این عمارت توسط میرزا مهدی‌خان شقای ملقب به ممتحن‌الدوله نخستین مهندس معمار (آرشیتکت) ایران برای میرزا حسین خان سپهسالار مشیرالدوله (صدراعظم معروف دوره ناصری) بنا شده بود که پس از مرگ مشیرالدوله تا قبل از آغاز به کار مجلس غلام‌علی خان ملیجک و همسرش اخترالدوله (دختر ناصرالدین شاه) در آن می‌زیستند. 

عدل مظفر

در روز سه شنبه ۲۴ شوال المکرم سال ۱۳۲۴ لوحه‌ای سر در مجلس نصب کردند. نصب این لوح با حضور جمعیت و شکوهی بسیار انجام شد. هنگام نصب، لایحه مفصلی هم قرائت کردند. جمعیت که بسیار خوشحال بودند با سلام و صلوات و دعا این روز فرخنده را جشن گرفتند. تابلوی عدل مظفر را با حروف ابجد نوشتند که نشان‌دهنده تاریخ قمری ۱۳۲۴ است؛ مصادف با  سالی که فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدین شاه صادر شد.

انبار باروت

ادامه کار مجلس اول شورای ملی در ایران با وجود همه خوش بینی نسبت به تاسیس نهاد قانون‌گذاری در کشور با مشکلات عدیده‌ای روبه رو شد. بزرگ‌ترین مشکل مجلس را می‌توان از یک سو کارشکنی‌های محمدعلی شاه و مستبدان و از سوی دیگر آشنا نبودن نمایندگان با کار قانونگذاری و تندروی نمایندگان افراطی مجلس دانست؛ به گونه‌ای که فریدون آدمیت در کتاب «ایدئولوژی نهضت مشروطه» در دفاع از مرتضی قلی خان صنیع الدوله نخستین رییس مجلس شورای ملی نوشت: «کارنامه مجلس صنیع‌الدوله گواهی می‌دهد که هر فکر و نقشه ترقی و رفرم که به مجلس عرضه گشت، به ابتکار عناصر درس خوانده و ترقی‌خواه بود».

در حالی که از جانب دسته افراطی هیچ طرح بدیعی در منطق پیشرفت و اصلاحات عمومی ارائه نشد. به حقیقت چنان قابلیت فکری نداشتند. در حالی که دولت و رجال مستبد درباری هم به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ آسانی حاضر نبودند از اقتدار خود بکاهند، آنها می‌خواستند مجلس مرکز قانون‌گذاری باشد و در امور سیاسی و اجرایی دخالت نکند، چنانکه مشیرالدوله در روزهای نخست مجلس به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ سعدالدوله گفته بود اینجا مشروطه نیست، شاه یک مجلسی به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شما داده که بنشینید و قانون وضع کنید.

کشاکش بین شاه و مجلس ادامه می‌یابد و در اردوگاه مشروطه‌خواهان نیز صدای واحدی برنمی‌خیزد. مشروطه‌طلبان درباره طرز تلقی از نظام مشروطه با هم اختلاف دارند. از یک سو مشروطه طلبانی مانند سیدحسن تقی‌زاده خواستار اجرای مو به موی نظام مشروطه مانند کشورهای غربی هستند و از طرفی دیگر شیخ فضل‌الله نوری معروف به شیخ شهید خواستار عدم مغایرت قانون با شرع است. 

اما شاه به رفتار مستبدانه خود ادامه می‌دهد و حتی می‌خواهد بنا بر میل و اراده شخصی خود بدون اخذ رای تمایل از مجلس، مشیرالسلطنه را به نخست وزیری انتخاب کند. مجلس زیر بار نمی‌رود و روز به روز روابط بین شاه و مجلس تیره‌تر می‌شود؛ تا بدان جا که محمدعلی شاه  بدون دعوت از مجلس تاجگذاری می‌کند و راه تقابل آشکار با مجلس را پی می‌گیرد و در اقدامی دیگر، میرزا علی اصغر اتابک را ـ که سه سال در خارج بسر می‌برد ـ برای صدارت به ایران دعوت می‌کند.


تاجگذاری محمدعلی شاه در باغشاه بدون حضور نمایندگان مجلس

تندروها به شدت با صدارت اتابک ملقب به امین السلطان مخالفت می‌کنند. سیدحسن تقی زاده نماینده تندروی تبریز طی نطقی پرشور، حملاتی به اتابک می‌کند. اتابک از طریق روسیه با کشتی جنگی دولت روس و با تشریفات رسمی به بندرانزلی وارد می‌شود. مجاهدان بندر انزلی می‌خواهند از ورود او جلوگیری کنند، ولی او مجاهدان را به حفظ مشروطه و تقویت مجلس اطمینان می‌دهد.

اما تقی‌زاده و نواب در تظاهر اتابک که دوست دیرین روس‌ها و سد پیشرفت نفوذ انگلیسی است، جوش و خروش نشان می‌دهند، ولی اتابک در مجلس ضمن نطقی برنامه و هدف دولت را تشریح کرده و مدعی می‌شود مسافرت او به اروپا در افکارش تغییراتی داده است و همه امور را با مشورت و صلاحدید نمایندگان انجام خواهد داد.

در آن ایام اوضاع کشور بسیار آشفته بود. فقر و بی‌پولی کارها را فلج کرده بود و در اکثر شهرها ناامنی و اغتشاش حکمفرما بود. اتابک کوشید بر اوضاع ناهنجار چیره شود. انجمن‌های ملی مکرر او را به قتل تهدید می‌کردند، ولی اتابک از میدان در نمی‌رفت و می‌خواست در پایان عمر نام نیکی از خود به یادگار بگذارد. او سعی کرد بین تندروهای مجلس (دموکرات‌ها) با اعتدالیون هماهنگی ایجاد کند و روابط شاه و مجلس را بهتر کند که در نهایت دچار تیر غیب شد و به قتل رسید.

در مورد اینکه چه کسی او را ترور کرد و آمران ترور چه کسانی بودند و به چه علت ترور شد، نظرات متعدد و مختلفی ابراز شده است. 


علی اصغر اتابک (امین السطان)

قتل اتابک کفه ترازو را به سمت مجلس سنگین کرد و شاه موقتا دست از دشمنی با مجلس برداشت، اما نه محمدعلی شاه دست از عداوت برداشت، نه افراطی‌ها و تندرو‌ها قصد داشتند از تندروی بپرهیزند. 

لایحه متمم قانون اساسی در ۵۱ اصل توسط مظفرالدین شاه به امضا رسید؛ هرچند این قانون دارای نواقص بیشماری بود و رئیس مجلس مقرر داشت کمیسیونی برای رفع نواقص قانون اساسی تشکیل شود. حدود و وظایف مجلس شورای ملی، شاه، وزرا و قوه قضائیه در این قانون، مبهم و نامعلوم بود. بنابراین رئیس مجلس مقرر داشت کمیسیونی برای رفع نواقص قانون اساسی تشکیل شود. این کمیسیون قانونی مفصل‌تر از قانون اساسی در ۱۰۷ ماده تنظیم کرد. 

در نهایت، بعد از کشمکش میان نمایندگان، متمم قانون اساسی با رعایت تساوی حقوق عموم مردم ایران و مسئولیت دولت در مقابل مجلس و تفکیک قوا از یکدیگر و محدودیت شاه به تصویب رسید و برای امضاء تقدیم محمدعلی شاه شد. 

از دیگر مواردی که کشمکش میان شاه و مجلس را فراهم کرد، تنظیم بودجه کشور بود. مجلس اقدام به کاهش حقوق ارباب حقوق و حذف تیولات کرد. همچنین از میزان مواجب بزرگان و اعضای خاندان سلطنت کاست و برای شاه، مواجب تعیین کرد.

اختلاف میان شاه و مجلس زمانی شدیدتر شد که مجلس خواست خزانه دولت را که در اندرون شاهی بود و شاه بر آن نظارت کامل داشت، به وزارت مالیه انتقال دهد. شاه در واکنش به عملکرد کمیسیون مالیه مجلس، از پرداخت مواجب به کارکنان سلطنتی خودداری کرد. در پی آن، کارکنان سلطنتی در اعتراض ابتدا در مسجد شیخ عبدالحسین چادر زده و به شورش و غوغا دست زدند. سپس با پیوستن اهالی میدان کاه‌فروش‌ها، غوغا اوج گرفت و آشوب طلبان به میدان توپخانه نقل مکان کردند.

اما با پا در میانی رییس ایل قاجار و تهدید شاه، غوغا برای مدتی خوابید، ولی مسئله انجمن‌های سیاسی و رسمی بهانه دیگری به محمدعلی شاه داد تا نیات پنهان خود را در کودتا علیه مجلس عملی کند. شاه از اوایل تشکیل انجمن‌ها یکی از مخالفان سرسخت به خصوص  انجمن تبریز بود، اما از سوی دیگر انجمن‌های سیاسی در بهارستان متحصن شده و خواستار ایجاد قشون ملی، دریافت پول مقرره از شاهزادگان ـ که مجلس وضع کرده بود ـ و واگذاری حفظ و حراست شهر به آنان بودند.

طرح قشون ملی بهانه را برای شاه کامل کرد تا سواران آذربایجانی را به پایتخت فراخواند و نیز چند هنگ شاهسون و بختیاری را به تهران آورد تا تکلیف خود را با مجلس یک‌سره کند. 

شیخ فضل‌الله نوری نیز از تندروی‌های افراطیون مجلس خسته شده بود و گوش شنوایی پیدا نکرد. آن‌ها با مشروعه‌خواهان در میدان توپخانه اجتماع کردند تا اجتماع عظیمی علیه مشروطه و پارلمان در توپخانه گرد هم بیایند. نیروی قزاق نیز برای جلوگیری از آشوب خود را برای سرکوب مشروطه‌خواهان مهیا کرد.

از سوی دیگر انجمن ایالتی تبریز با ارسال تلگراف به سایر انجمن‌های رسمی خواستار خلع محمدعلی شاه شد. مجلس نیز با سه راهکار در پی دفاع از خود بود. نخست آرایش دفاعی در نگهبانی مجلس و مقابله با حمله محتمل قزاقان، دوم، فرستادن نامه اعتراض به شاه و صدور بیانیه به سفارت‌های خارجی در نهایت عضدالملک، رئیس ایل قاجار را به حضور شاه فرستاد و به وی متذکر شد اگر شاه دست از اقدامات خود برندارد، ایل قاجار او را خلع و ولیعهد را جانشین او خواهد کرد.

اقدامات همه جانبه مشروطه خواهان سبب شد محمدعلی شاه از مواضع خود کوتاه بیاید. قرآنی امضا شده را به هیات دولت داد تا به مجلس ارسال کند، اما سوء‌قصد به جان محمد‌علی‌شاه در ۲۵ محرم ۱۳۲۶ همه رشته الفت شاه را گسست.

شاه از حادثه رست و آسیبی ندید و ۱۰ روز بعد به مجلس اولتیماتوم داد که عاملان سوء‌قصد تا چند روز دیگر دستگیر شوند و در غیر این صورت خود شخصاً اقدام خواهد کرد. اندکی بعد شاه دستور توقیف متهمان به سوء‌قصد را صادر کرد و عده‌ای از رجال به خانه عضدالملک روانه شدند. اما عضد‌الملک نیز نتوانست کاری برای مشروطه‌خواهان انجام دهد. سرانجام شاه به قصد استراحت اما به نیت حمله به مجلس از شهر خارج و به باغ شاه عزیمت کرد. سیم‌های تلگراف قطع شد تا اخبار حمله به مجلس به دیگر شهر‌ها ارسال نشود. هرچند آیت‌الله بهبهانی و طباطبایی موفق شدند تلگراف‌هایی به شهرها ارسال کنند.

محمدعلی شاه و عده‌ای از درباریان و شاهزادگان هنگام اقامت در باغ شاه، چند روز قبل از بمباران مجلس ۱. مصطفی حاجب الدوله ۲. محمدعلی علاءالسلطنه ۳. محمدعلی سردار افخمی ۴. حسین پاشا امیربهادر جنگ ۵. لیاخوف (پالکونیک) ۶. احمد میرزا قاجار (ولیعهد) ۷. حسینقلی میرزا نصرت السلطنه ۸. محمدعلی شاه قاجار ۹. شاهزاده مشدی (پسر کامران میرزا ) ۱۰. احمد مشیرالسلطنه ۱۱. علی موثق الملک ۱۲. ناصرالدوله دیبا ۱۳. مهدیقلی مجدالدوله ۱۴. محمود علاءالملک ۱۵. محمدولی آصف السلطنه

قبل از یاری شهرها به مجلس  لیاخوف، فرمانده بریگاد قزاق با دستور شاه در دوم تیرماه ۱۲۸۷ مجلس را به توپ بست  تا نخستین تجربه مجلس با تندروی تندروها و خودکامگی شاه بدشگون باشد.

 

بی‌بی مریم بختیاری یا بانوی سردار کیست ؟

 

Bibi Mayam Bakhtiari.png

سردار مریم بختیاری در سال ۱۳۱۳ خورشیدی

زادروز۱۲۵۳
درگذشت۱۳۱۶
اصفهان
آرامگاهتخت فولاد، تکیه بختیاری‌ها
ملیتایرانی
شناخته‌شده برایاز زنان مبارز عصر مشروطیت
لقبسردار مریم بختیاری
دورهدوران مشروطه
جنبشجنبش مشروطه
دیناسلام
مذهبتشیع
همسرعلیقلی‌خان چهارلنگ
فتح‌الله‌خان سردار ارشد
فرزندانعلی‌مردان خان
محمدعلی‌خان
مصطفی‌قلی‌خان
سهراب‌خان
والدینحسینقلی خان ایلخانی
خویشاوندانعلیقلی خان سردار اسعد (برادر)
نجفقلی صمصام‌السلطنه (برادر)
جایزه‌هانشان پادشاهی آلمان

بی‌بی مریم بختیاری (زاده ۱۲۵۳ منطقه بختیاری – درگذشته ۱۳۱۶ اصفهان) مشهور به سردار مریم بختیاری، نویسنده ایرانی و از فعالان در انقلاب مشروطه بود. وی دختر حسینقلی خان ایلخانی، خواهر علیقلی خان سردار اسعد و نجفقلی صمصام‌السلطنه و مادر علیمردان‌خان بختیاری بود.[۱] او از پیشگامان مطالبه حقوق زنان و از مدافعان ملی سرزمین ایران، در خلال جنگ جهانی اول بشمار می‌آید.[۲]

محتویات

زندگی‌نامه

بی‌بی مریم بختیاری دختر حسینقلی خان ایلخانی در سال ۱۲۵۳ در منطقه بختیاری زاده شد.[۳] او از زنان باسواد و روشنفکر عصر خود بود و به طرفداری از حقوق زنان برخاست. وی فنون اردوکشی نظامی و لشکر داری را از پدر و برادرانش آموخت و در جنگ جهانی اول به کار بست. وی از سرمایه مادی و معنوی خانواده خود برای تشکیل یک هنگ از سواران بختیاری، برای مبارزه با اشغال‌گران روس و انگلیس، در جنگ جهانی اول استفاده کرد.[۴]

فتح تهران

نوشتار اصلی: فتح تهران

بی‌بی مریم، یکی از مشوقان اصلی سردار اسعد بختیاری برای فتح تهران محسوب می‌شد. وی طی نامه‌ها و تلگراف‌های مختلف بین سران ایل بختیاری و سخنرانی‌های مهیج و گیرا، افراد ایل را جهت مبارزه با استبداد صغیر در زمان محمدعلی‌شاه قاجار، آماده می‌کرد و همواره به عنوان یکی از شخصیت‌های ضداستعماری و استبدادی عصر قاجار مطرح بود.

بی‌بی مریم بختیاری، قبل از فتح تهران، مخفیانه با عده‌ای سوار وارد تهران شد و در خانه پدری حسین ثقفی، منزل کرد. به مجرد حمله سواران بختیاری به فرماندهی علی‌قلی‌خان سردار اسعد، به تهران، پشت بام خانه را که مشرف به میدان بهارستان بود، سنگربندی کرد و با عده‌ای سوار بختیاری، از پشت سر با قزاق‌های طرفدار محمدعلی‌شاه، مشغول نبرد شد. در این رویداد، او شخصاً تفنگ به دست گرفت و با قزاقان جنگید. نقش او در فتح تهران، میزان محبوبیتش را در ایل بختیاری، افزایش داد و طرفداران بسیاری یافت، به طوری که به لقب سرداری مفتخر شد.[۵]

انقلاب مشروطه

منزل بی‌بی مریم، مأمن و پناهگاه بسیاری از آزادی‌خواهان عصر مشروطه بود. به طوری که هنگام فتح اصفهان، توسط روس‌ها در جنگ جهانی اول، فن کاردف؛ کاردار سفارت آلمان، به خانه سردار مریم بختیاری پناه برد و مدت ۳ ماه و نیم، در پناه او بود، تا اینکه پس از شکست بختیاری‌ها از روس‌ها و کشته شدن ۵۸ نفر از سواران بختیاری، راهی کرمانشاه شد و از آنجا به برلن رفت.[۶]

به پاس حمایت‌های سرسختانه، بی‌بی مریم از ویلهلم دوم (امپراتور آلمان) کمان تمثال میناکاری و الماس نشان و همچنین صلیب آهنین خود را، که مهم‌ترین نشان دولت آلمان بود، برای او فرستاد.[۷] جریان مبارزات سردار مریم بختیاری با بریتانیایی‌ها در طی قرارداد ۱۹۱۹ و نیز کودتای ۱۲۹۹ همچنان ادامه یافت، به طوری که محمد مصدق، حاکم وقت فارس، در زمان کودتای ۱۲۹۹، پس از مخالفت و عزل از اصفهان، راهی منطقه بختیاری شد و مدت‌ها مهمان بی‌بی مریم بود.[۸]

باستانی پاریزی؛ از مورخین معاصر، در خصوص سردار مریم می‌نویسد:

در این کوهستان زنی می‌زیسته که برابر ۱۰۰ مرد، در سرنوشت تاریخ معاصر ایران دخیل بوده‌است. منظورم بی‌بی مریم بختیاری است، که وقتی در جنگ بین‌الملل اول، ایرانیان وطن‌خواه ابتدا از اولتیماتوم روس و بعد از هجوم انگلیسی‌ها، ناچار به مهاجرت و آواره کوهستان شدند، این زن نامدار، همه آنان را پناه داد.

روزنامه خاطرات

بی‌بی‌مریم زنی باسواد و روشنفکر بود و از معدود زنان زمان خویش بود، که سواد خواندن و نوشتن داشت و حوادث عصر خویش را می‌نوشت. کتاب خاطرات بی‌بی‌مریم سال‌ها بعد از درگذشتش منتشر شد که در آن دربارهٔ دوران کودکی و نوجوانی، شرح زندگی و حوادث سیاسی تا پایان دوره مشروطیت را نوشته‌است. خاطرات به قلمی ساده و روان، از سال ۱۲۹۶ هجری شمسی ثبت شده‌است.[۹]

بی‌بی‌مریم در ابتدای خاطراتش اینطور نوشته‌است:

به امید خداوند که امیدوارم فرصت بدهد به بنده که یک زن ایرانی و از ایل بختیاری می‌باشم، روزنامه خاطرات خود را ساده و مختصر بنویسم. به تاریخ ماه شعبان المبارک ۱۳۳۶ هجری قمری

خانواده ایلخانی

پدر بی‌بی‌مریم، حسینقلی خان ایلخانی بود، که در زمان حیات، به مدت ۳۰ سال حاکم بلامنازع ایل بختیاری بشمار می‌آمد. بی‌بی‌مریم دارای ۶ برادر و ۱۱ خواهر از همسران متعدد پدرش بود. برادران وی که هر کدام به نحوی در تاریخ معاصر ایران نقش آفرین بودند عبارتند از: اسفندیار خان، نجفقلی صمصام‌السلطنه، امیرقلی‌خان، علیقلی خان سردار اسعد، خسروخان سردار ظفر و یوسف خان امیر مجاهد.

خانواده بی‌بی‌مریم در اواخر دوره قاجار سمت‌های مختلفی را در مقاطع مختلف برعهده داشتند. پس از انقلاب مشروطه، برادران و عموزادگان او در مناصبی چون وزارت، نمایندگی مجلس شورای ملی و رئیس‌الوزرایی (نجفقلی صمصام‌السلطنه برادر بزرگتر او) حضوری فعال داشتند. بسیاری از رجال سیاسی و نویسندگان آزادی‌خواه ایرانی همچون علی‌اکبر دهخدا، ملک الشعرای بهار و وحید دستگردی با خانواده بی‌بی مریم و نیز با خود او، ارتباط نزدیک داشتند.[۱۰]

درگذشت

سردار مریم بختیاری، در سال ۱۳۱۶ خورشیدی، ۳ سال پس از اعدام فرزند ارشدش؛ علی‌مردان خان در شهر اصفهان در گذشت.[۱۱][۱۲] او در تکیه بختیاری‌های تخت فولاد، در اصفهان به خاک سپرده شد.[۱۳]

در فرهنگ عامه

زندگی بی‌بی مریم سوژه سریال تلویزیونی، بانوی سردار، ساخته پرویز شیخ طادی، از شبکه سوم سیما، پخش شده‌است.[۱۴]

جستارهای وابسته

پانویس

  1.  
  1. ««بی بی مریم» سوژه سریال «بانوی سردار» که بود؟». ایرنا. دریافت‌شده در ۳۰ اوت ۲۰۱۹.

منابع

  • ابوالفتح اوژن بختیاری، تاریخ بختیاری، تهران، انتشارات بینا، ۱۳۴۵. (ص ۲۱۹)
  • حیدری محسن، مقدمه‌ای بر شناخت زندگی و اندیشه سردار مریم بختیاری، تهران، انتشارات تمتی، ۱۳۹۳.
  • رالف گارثویث، بختیاری در آئینه تاریخ، ترجمه مهراب امیری، تهران، انتشارات سهند، ۱۳۴۵. (ص ۲۲۸–۲۲۷)
  • نورالله دانشور علوی، جنبش وطن پرستان اصفهان و بختیاری، تهران، انتشارات آنزان، ۱۳۷۷. (ص ۱۷۹)
  • سپهر. عبدالحسین، ایران در جنگ بزرگ، تهران، انتشارات بانک ملی، ۱۳۳۶. (ص۳۰۸–۳۰۴)
  • بختیاری، مریم، خاطرات سردار مریم بختیاری از کودکی تا آغاز انقلاب مشروطه، تهران، انتشارات آنزان، ۱۳۸۲. (ص ۲۱)
  • پور بختیار، غفار. بختیاری نامه، تهران، انتشارات آنزان:۱۳۸۴

کوتاهی دولت در مهار گرانی علی‌رغم همت بانک مرکزی در کنترل نرخ ارز

در شرایطی که بانک مرکزی با اجرای یک برنامه یکساله توانست ثبات نسبی را در بازار ارز حاکم کند، کارنامه سایر وزارتخانه‌های اقتصادی در رابطه با کنترل قیمتها، عملکرد مطلوبی را نشان نمی‌دهد.


سرویس اقتصادی-

رئیس‌کل بانک مرکزی دیروز با ارسال نامه‌ای به رئیس‌جمهور، اسامی افراد و مجموعه‌هایی را که با تائید دستگاه‌های دولتی اقدام به ثبت سفارش و دریافت ارز چهار هزار و 200 تومانی از بانک مرکزی کرده‌اند اما هنوز کالای مورد نظر را به کشور وارد نکرده‌اند اعلام کرد.
در بخشی از نامه عبدالناصر همتی خطاب به حسن روحانی تاکید شده است: «این موضوع (تأمین ارز کالاهای اساسی و دارو در سال ۹۷) با توجه به شرایط ویژه کشور، تشدید تحریم‌های یکجانبه از جانب دولت آمریکا و تحدید صادرات و مانع ارزی کشور، محدود و بسته شدن کانال‌های بانکی اهمیتی دوچندان یافته و این بانک مدیریت تقاضای ارز را در اولویت اول برنامه‌ها و اقدامات اجرایی خود قرار داد و در این ارتباط با برگزاری جلسات متعدد، با دستگاه‌های متولی تائید تخصیص ارز برای این کالاها یعنی وزارت جهاد کشاورزی، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و وزارت صنعت، معدن و تجارت (متولی اصلی ثبت سفارش واردات کالا) و تشریح وضعیت منابع و ذخایر ارزی کشور و انجام هماهنگی‌های لازم و تأمین سهمیه ارزی هر یک از دستگاه‌های متولی در راستای مدیریت تقاضای ارز اقدام نمود. حال علیرغم تمام تلاش‌های به عمل آمده و تخصیص و تأمین ارز برای واردکنندگان مورد تائید دارای ثبت سفارش، دستگاه‌های یاد شده متأسفانه حسب اطلاعات سامانه رفع تعهد ارزی این بانک، به نظر می‌رسد بخش قابل توجهی از تعهدات ارزی مربوط به ورود کالا به کشور، علیرغم تأمین ارز و انقضای مهلت قانونی به صورت رفع تعهد نشده، بوده و اسناد و مدارک سالیانه مبتنی بر ورود و ترخیص قطعی کالاهای مورد‌اشاره در سامانه به ثبت نرسیده است.
با عنایت به مراتب فوق و ضمن ارسال لیست پیوست حاوی اطلاعات میزان ارزهای تأمین شده و تعهدات ارزی ایجاد و ایفا نشده برخی از واردکنندگان مربوطه، خواهشمند است دستور فرمائید با وزارتخانه‌های یاد شده ضمن اهتمام و توجه جدی به ورود به موانع کالا به کشور، پیگیری و اتخاذ تدابیر ویژه نسبت به ترغیب واردکنندگان مزبور جهت تسریع در واردات کالاهای یاد شده، اقدامات لازم به عمل آورند».
رئیس‌جمهور نیز در پی نوشت این نامه به صراحت خطاب به چهار وزیر کابینه خود دستور داده که «فوراً پاسخ دهند که چرا چنین تخلفی رخ داده است؟» دستور رئیس‌جمهور خطاب به رضا رحمانی وزیر صنعت، معدن و تجارت، محمود حجتی وزیر جهاد کشاورزی، سعید نمکی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و محمد شریعتمداری وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی صادر گردیده است.
عبور از بحران
عبدالناصر همتی یکسال قبل یعنی در مردادماه 97 به جای ولی‌الله سیف، سکان بانک مرکزی را در دست گرفت. وی در شرایطی در راه رفتن به سفارت ایران در چین، مسیر خود را تغییر داد و به برج شیشه‌ای خیابان میرداماد قدم گذاشت که بازار ارز ایران حال و روز خوشی نداشت. موج نوسانات ارزی که از زمستان 96 آغاز شده بود، در سال 97 برای اندک روزهایی تا کانال‌های بالاتر از 15 هزار تومان هم قد کشید. هر چند آن روزها در نرخهایی مانند 19 هزار تومان معاملات گسترده‌ای شکل نگرفت، اما ثبت همین ارقام در خاطره بازار، ترسی را بوجود آورد که هر لحظه ممکن است بازار دوباره این قیمت‌ها را به خود ببیند. این وضعیت در کنار آشفتگی عملکرد سیاستگذار پولی باعث شد پیش‌بینی‌ها از روند بازار عموما افزایشی باشد.
با این حال از مردادماه سال گذشته که همتی سکان بانک مرکزی را در دست گرفت، روند اجرای سیاست‌های ثبات‌آفرین تقویت شده و با جایگزینی رویکرد انفعالی بانک مرکزی با عملکرد فعال در مدیریت بازار، امیدها را به کنترل پایدار نرخ ارز زنده کرده است.
در انتظار «نرخ تهران»
بانک مرکزی در یک‌سال اخیر توانسته است با وجود همه انتقادات و ضعفها، عملکرد قابل قبولی از خود به جای بگذارد. این بانک همین که توانست از تکرار سیاست‌هایی مانند عرضه دهها تن ذخیره طلای کشور به بهانه جمع‌آوری نقدینگی خودداری نماید، به خودی خود موفق بوده است.
تا کنون عناوین متعددی از برنامه‌های کوتاه، میان و بلندمدت بانک مرکزی برای ساماندهی بازار پولی کشور مطرح گردیده است که شاید مواردی از آن، همچون عملیات بازار باز، به عمر این دولت قد ندهد، اما این روزها بازار چشم‌انتظار مهم‌ترین برنامه میان‌مدت همتی برای ثبات‌بخشی نسبی قیمت ارز است. «بازار متشکل ارز»؛ چیزی که شاید بتوان با نگاهی خوشبینانه، از آن به عنوان تولد نوزادی خوشقدم با نام «نرخ تهران» یاد کرد.
این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که به طور سنتی، استخراج قیمت ارز بازار تهران در امارات، به عنوان هاب بزرگ ارزی کشور، صورت می‌گرفت و همین عامل باعث می‌شد قیمت‌گذاری از دستان سیاستگذار پولی خارج و در دستان صرافی‌های بزرگ آن سوی آب‌های خلیج‌فارس قرار بگیرد و به این ترتیب بانک مرکزی تنها می‌توانست با واکنش‌های انفعالی، برای کاهش دامنه نوسانات بازار دست و پا بزند. اما به اعتقاد حامیان ایده بازار متشکل ارزی، از این پس میتوان امیدوار بود که نه در حرف، بلکه در عمل، قیمت ارز از تهران به سایر شهرها مخابره شود.
البته این ایده منتقدانی جدی هم دارد که معتقدند نرخ حقیقی دلار بسیار کمتر از ده هزار تومان است و تلاش بانک مرکزی برای تشکیل این بازار، با هدف تثبیت نرخ نیمایی به عنوان نرخ معیار و مشروعیت بخشیدن به این نرخ است.
با این حال باید منتظر ماند تا جدیدترین وعده بانک مرکزی برای راه‌اندازی بازار متشکل در آستانه عید قربان (21 مردادماه) فرا برسد و این سیاست در عمل محک بخورد. تا اینجا بانک مرکزی توانسته دامنه نوسان دلار را از بالای 15 هزار تومان به حوالی 12 هزار تومان برساند، و از آنجا که دولت تدبیر و امید آستانه انتظارات را بسیار پایین آروده است، باید از همین اتفاق هم خوشحال و به بازار متشکل ارزی امیدوار باشیم.
بازار نابسا‌مان
اما این روزها سؤال پرتکرار مردم این است که پس از کاهش قیمت دلار، چرا قیمت‌ها در سایر بازارها کاهش نمی‌یابد؟ و سؤال دیگر آنکه، مگر دارو و کالاهای اساسی، همان‌طور که در نامه رئیس‌کل بانک مرکزی به رئیس‌جمهور تصریح گردیده، با نرخ ترجیحی (چهار هزار و 200 تومان) تأمین نشده، پس چرا تورم آنها اگر از سایر کالاها بیشتر نباشد، کمتر نیست؟
بر اساس گزارش‌های رسمی دولت، قیمت هر متر مربع واحد مسکونی در تهران طی یک‌سال گذشته بیش از صد درصد گران شده است. مردم این روزها علاوه‌بر گرمای طاقت‌فرسای تابستان، از داغی قیمت‌ها در بازار خرید و فروش و اجاره مسکن هاج و واج مانده‌اند. در مناطق میانی تهران، واحدهای مسکونی با عمر چند سال، بر اساس رهن کامل، به متری دو میلیون تومان رسیده است. یعنی 100 میلیون تومان رهن برای یک واحد 50 متری، آن هم با وجود صاحبخانه منصف! و به همین ترتیب در سایر نقاط تهران و کشور همین وضعیت کم و بیش برقرار است. مسکن حدود یک‌چهارم تا یک‌سوم سبد هزینه خانواده‌های ایرانی را به خود اختصاص می‌دهد، اما وضعیت سایر کالاها نیز بهتر از مسکن نیست.
مرکز پژوهش‌های مجلس که زمستان 97 در گزارشی با تاکید بر اینکه «سیاست تخصیص ارز چهار هزار و 200 تومانی به کالاهای اساسی منجر به ثبات قیمت آنها در بازار نشده است»، در اردیبهشت امسال در گزارش خود از تورم 53 درصدی کالاهای اساسی (وارد شده با ارز چهار هزار و 200 تومانی) و تورم 85 درصدی سایر کالاها خبر داد.
بر اساس جدیدترین گزارش مرکز آمار، روند تغییرات نرخ کالاها و خدمات در تیر ماه 98 نسبت به ماه مشابه پارسال نشان می‌دهد که نرخ تورم نقطه به نقطه از 40 درصد گذشته و در این مدت، نرخ خوراکی‌ها 70 درصد، دخانیات مسکن ۲۴,۷ و حمل‌ونقل ۵۶ درصد با رشد مواجه بوده است. لبنیات هم در ماه‌های گذشته چندبار افزایش قیمت داشته و به همین ترتیب سایر کالاها....
در بازار خودرو هم قیمت‌ها عجیب است. خردادماه امسال، مرکز آمار ایران شاخص بهای تولید‌کننده مربوط به زمستان سال گذشته را منتشر کرد که نشان می‌داد تورم تولیدکننده در بخش وسایل نقلیه موتوری در فصل زمستان سال 97 نسبت به زمستان 96 به بیش از ۶۳ درصد افزایش یافته است. البته تورمی که مردم در بازار احساس کردند از این هم فراتر رفته است. پراید 20 میلیون تومانی به بالای 55 میلیون تومان رسید و حالا که به مرز 50 میلیون تومان بازگشته، همه از این موفقیت دولت خوشحالند!
دولت کجاست؟
دراین شرایط مردم می‌پرسند مسئولان دولت، بویژه وزارتخانه‌های اقتصادی در کجا ایستاده‌اند؟ همان‌طور که بانک مرکزی توانسته است با یک برنامه یک‌ساله تا حدودی از نوسان ارز جلوگیری کند، سایر مردان اقتصادی کابینه هم چنین کاری کرده‌اند؟ در این شرایط دولت به جای پرداختن به ریشه‌ها و اهتمام به مشکلات تولید که هم‌اشتغال ایجاد می‌کند و هم تورم را کاهش می‌دهد، ماهها به دنبال احیای وزارت بازرگانی افتاد.
دولت و شخص رئیس‌جمهور اصرار و پیگیری زیادی برای تشکیل وزارت بازرگانی داشتند و حتی روحانی مدعی شده بود که «اگر وزارت بازرگانی تأسیس شود، هفته بعد زندگی مردم و وضع بازار بهتر می‌شود»!
این ادعا در حالی بود که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، تشکیل این وزارتخانه، در حقیقت فراهم نمودن بستری قانونی و فراخ برای کنترل قیمت‌ها از طریق واردات گسترده خواهد شد که اولین ضربه آن به تولید کشور وارد شده و به تعطیلی کارخانه‌ها و بیکاری کارگران ایرانی خواهد انجامید.
نهایتا پس از مخالفت مجلس با درخواست تشکیل وزارت بازرگانی، با نظر شورای سران قوا وظایف وزارت جهاد کشاورزی در حوزه بازرگانی به وزارت صمت محول شد تا این غائله بخوابد، اما خبرها حاکی از آن است هنوز ناهماهنگی‌ها بین دستگاه‌ها وجود دارد. روز گذشته معاون وزیر جهاد کشاورزی از توقف هرگونه کنترل و تأیید ثبت سفارش کالاهای اساسی و کلیه کالاهای کشاورزی خبر داده و معاون وزیر صنعت هم در واکنش به این اقدام، در نامه‌ای بر ضرورت ثبت سفارش بدون وقفه کالاهای اساسی تأکید کرده است. نتیجه این ناهماهنگی‌ها دودی است که به چشم مردم می‌رود.
معلوم نیست در این وزارتخانه‌ها چه خبر است که رئیس‌کل بانک مرکزی ناچار شده به رئیس‌جمهور نامه بنویسد و اعلام کند بخش قابل توجهی از تعهدات ارزی مربوط به ورود کالا به کشور، علی‌رغم تأمین ارز و انقضای مهلت قانونی به صورت رفع تعهد نشده، بوده و اسناد و مدارک سالیانه مبتنی بر ورود و ترخیص قطعی کالاهای مورد‌اشاره در سامانه به ثبت نرسیده است.
ریشه‌یابی دقیق
یک‌سال قبل (22 مرداد 97) رهبر انقلاب در دیدار مردم، با ‌اشاره به نوسانات آن روزهای بازار ارز و سکه و کاهش ارزش پول ملی تأکید کردند: «در همین قضایای ارز و سکه گفته شد مبلغ ۱۸ میلیارد دلار از ارز موجود کشور آن هم در حالی که برای تهیه ارز مشکل داریم، بر اثر بی‌تدبیری، به افرادی واگذار شد و برخی از آن سوءاستفاده کردند. این موارد مشکلات مدیریتی است و ارتباطی با تحریم‌ها ندارد».
رهبر انقلاب اسلامی در آن سخنان، به نکته‌ای کلیدی ‌اشاره کردند و با‌اشاره به مسببان بروز مشکل، خاطرنشان کردند: «وقتی ارز یا سکه به صورت غلط عرضه و تقسیم می‌شود، مشکلات فعلی به‌وجود می‌آید، زیرا این قضیه دو طرف دارد، یک طرف آن فردی است که دریافت می‌کند و طرف دیگر آن کسی است که عرضه می‌کند. همه بیشتر به‌دنبال آن فردی هستند که ارز یا سکه را گرفته است در حالی که تقصیر عمده متوجه آن فردی است که ارز یا سکه را با بی‌تدبیری عرضه کرده است که اقدامات اخیر قوه قضائیه نیز در واقع برخورد با کسانی است که با یک تخلف و خطای بزرگ، زمینه‌ساز این مسائل و کاهش ارزش پول ملی شده‌اند».
اکنون یک سال از سخنان حکیمانه رهبر انقلاب می‌گذرد، در این فرصت کسی نبود در دولت که بگرسد عامل تصویب و توزیع رانت ارزی بزرگ چه کسی بوده و او را بازخواست کند؟ حالا پس از یک‌سال که رئیس‌بانک مرکزی معلوم نیست این پولها سر از کجا درآورده، در جواب او با اظهار تعجب دستور صادر می‌شود که «فوراً پاسخ دهند که چرا چنین تخلفی رخ داده است؟»(!)
سرچشمه گل‌آلود
بهار سال گذشته که نوسانات ارز قوت گرفت، اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت پس از جلسه ستاد اقتصاد مقاومتی، شبانه جلو دوربین رسانه‌ها آمد و گفت دولت، واردات کالاهای مورد نیاز مردم را با نرخ چهار هزار و 200 تومان تأمین خواهد کرد. فردای آن روز، روزنامه حزب متبوع وی هم، آقای معاون اول را در هیبت ابرانسان «سوپرمن» بر جلد خود نقاشی کرد و از آن روز «دلار جهانگیری» وارد ادبیات پولی کشور شد. در ادامه هم او و هم رئیس‌جمهور گفتند که دولت «همه» کالاها را با نرخ ترجیحی تأمین ارز خواهد کرد.
همچنین سال گذشته وقتی انتقادها از ارز ترجیحی بالا گرفت، بازی فرافکنی آغاز شد. حسن روحانی گفت همه اقتصاددانان حاضر در جلسه تصویب ارز چهار هزار و 200 تومانی این تصمیم را تأیید کرده‌اند، مسعود نیلی، دستیار ارشد اقتصادی سابق وی هم پاسخ داد که اگر این‌طور بوده، صوت جلسه را منتشر کنید و تا به امروز قرار است آن فایل صوتی منتشر گردد!
این فرافکنی‌ها مربوط به امروز و دیروز دولت نیست و همواره وجود داشته است. محمد شریعتمداری، وزیر فعلی تعاون، کار و رفاه اجتماعی در گفت وگو با ایسنا، درباره نامه رئیس‌کل بانک مرکزی برای پاسخگویی درخصوص عدم ایفای تعهدات ارزی در قبال واردات کالا، ضمن اظهار بی‌اطلاعی از این نامه گفته است که نامه را هنوز ندیده و پس از آنکه نامه را دید می‌تواند درباره آن پاسخ بدهد!
او همان کسی است که زمانی که وزیر صمت بود، چهار هزار و 600 خودرو به صورت غیرقانونی ثبت سفارش شد ولی به جای اینکه مورد بازخواست قرار بگیرد، از سوی حسن روحانی به عنوان وزیر کار معرفی گردید. این وزیر هم در کنار افراد دیگری که در تصویب و توزیع رانت ارزی دخیل بوده‌اند، مخاطب نامه همتی هستند و باید در برابر ارزهایی که برای واردات کالا تخصیص داده شده اما کالایی به ازای آنها وارد نشده جوابگو باشند.

روایت جالب مناقشه‌ی ایران و ژاپن بر سر درآوردن کفش در ۱۸۸۰!

نخستین مناقشه‌ی ایران و ژاپن سر کفش بود. سرپرست هیات اعزامی ژاپن به ایران حاضر نبود پروتکل تشریفات دربار را رعایت کند و کفش‌هایش را دربیاورد تا خدمت قبله‌ی عالم شرف‌یاب شود.

سرویس بین الملل جوان آنلاین: در سال ۱۸۸۰ میلادی هیاتی از ژاپن راهی آسیای غربی شد تا از ایران و عثمانی دیدار کند. سرپرست هیات، یوشیدا ماساهارو بود که در آن هنگام ۲۸ سال داشت. همراه او کاپیتان فوروکاوا نوبویوشی ۳۱ ساله بود و پنج نفر دیگر از بازرگانان ژاپنی که به خصوص امیدوار بودند چای به ایران بفروشند. دوره‌ی توسعه و پوست‌انداختن ژاپن بود و ان‌ها بسیار کنجکاو بودند ببینند دو ملت قدیم آسیایی - ایران و عثمانی - چطور دارند مدرن می‌شوند. یوشیدا ماساهارو از روشنفکران تجددطلب ژاپن عصر میجی به شمار می‌رفت، از آن‌هایی که در ایران به‌شان «غرب‌زده» می‌گوییم و حرص و ولع زیادی داشتند که نه تنها اروپایی شوند که حتی جزو ملل متمدن اروپایی هم شناخته شوند!

هیات ژاپنی مخصوصا با ناو جنگی هی‌ای (Hiei) رهسپار خلیج فارس شدند تا مثلا قدرت و عظمت ژاپن را به رخ بکشند. از بوشهر عازم تهران شدند و گویا سفر سختی هم داشتند تا به پایتخت رسیدند.

یوشیدا و فوروکاوا روز ۲۷ سپتامبر ۱۸۸۰ برای دیدار ناصرالدین‌شاه عازم قصر شدند. آداب دربار ایران قبلا با یوشیدا مرور شده بود: باید جلوی در تالار کفش‌هایش را بکند و در تالار با قدم‌های شمرده و آهسته پیش برود. اما یوشیدا، که شمایل اروپایی داشت و لباس و کلاه فرنگی پوشیده بود، حاضر نبود کفش‌ها را دربیاورد و اصرار داشت که کار «متمدنانه‌ای» نیست.

وزیر خارجه‌ی ایران به یوشیدا می‌گوید، این رسم عام ایرانی‌هاست که وقتی وارد خانه می‌شوند کفش‌ها را در می‌اورند.

البته که ژاپنی‌ها کفش‌ها را در می‌آوردند - هنوز هم چنین رسمی دارند -، اما یوشیدا پایش را در یک کفش کرده بود و حاضر نبود بی‌کفش وارد قصر شود. بگومگو داشت بالا می‌گرفت که رییس تشریفات سلطنتی، ظهیرالدوله اشیک آقاسی‌باشی، درایت به خرج داد و مناقشه‌ی دیپلماتیک را حل کرد. به یوشیدا گفت که مرحمت خاصه نصیبش شده، برای او استثنا قائل می‌شوند و اجازه می‌دهند با کفش وارد قصر شود. مشکل حل شد!

چند روز بعد یوشیدا وزیر مختار انگلیس را می‌بیند. ماجرای کفش‌ها به گوش تامسون رسیده بود و او به یوشیدا بابت این سنت‌شکنی آفرین می‌گوید.

چهارده‌سال دیرتر، یعنی سال ۱۸۹۴، یوشیدا سفرنامه‌ی ایران را منتشر می‌کند. دست بر قضا، این آدم غرب‌زده درس جالبی از مشاهداتش در ایران گرفت و بعد‌ها به ژاپن توصیه می‌کند که مبادا دچار تجددخواهی ظاهری و تقلید صرف از فرهنگ غربی شود و هویت‌اش را ببازد.

 

روایت جالب اولین مناقشه‌ی ایران و ژاپن بر سر کفش!

تنها تصویر موجود از یوشیدا

 

منبع: این مطلب در کانال ماقال منقول و به قلم علیرضا اشراقی منتشر شده است.

 

متهم ردیف اول گرانی مسکن محاکمه نشد، طلبکار شد!

عباس آخوندی که متهم ردیف اول گرانی مسکن است، به جای پاسخ گویی در قبال وضعیت این روزهای مسکن، ژست طلبکار به خود گرفته و ناکارآمدی دولت روحانی را گردن دولت موهومی با عنوان من‌درآوردی دولت پنهان انداخته است!

سرویس اقتصادی-  روزنامه کیهان

نزدیک به شش سال پیش که عباس آخوندی به عنوان وزیر راه و شهرسازی دولت تدبیر و امید به مجلس معرفی شد، هیچکس فکر نمی‌کرد در حوزه مسکن چنان رکودی ایجاد شود که حتی صدای رئیس‌دولت هم در اعتراض به آن، بلند شود!
عباس آخوندی که طی دهه‌های گذشته همواره در اغلب دولت‌ها (سازندگی،اصلاحات و اعتدال) مسئولیت داشته و حتی در دهه 70 به عنوان وزیر مسکن فعالیت کرده است،عمدتا کارنامه‌ای خالی از اقدامات مثبت در جهت خانه‌دار شدن محرومین و حتی متوسطین جامعه داشته و فرصت طلایی مسئولیت را با حرف‌های بی‌خاصیت از دست داده است.
او که از سال 92مجددا با حمایت چهر‌ه‌های لیبرال بر کرسی وزارت راه و شهرسازی تکیه زد از همان بدو امر صراحتا به پروژه‌هایی مانند مسکن مهر که میلیونها نفر را خانه دار کرده بود تاخت و با الفاظی نظیر «مزخرف»، «خانه برانداز»، «مسجد ضرار» و... بر این اقدام مفید دولت قبل حمله کرد تا راه را بر ادامه این پروژه بزرگ ببندد.
با تمام این اوصاف، گرانی بیش از 130 درصدی قیمت مسکن دردوره وی، در کنار کاهش محسوس معاملات ملکی، این مطالبه را در مردم به وجود آورد که با اتمام دوره وزارت وی، محاکمه و دادگاهی شدن وی رخ خواهد داد؛ اما عباس آخوندی که در روز تودیع خود اعلام کرده بود: «افتخار می‌کنم که حتی یک واحد مسکونی هم نساختم» برای ارائه توضیحی ساده درباره عملکردِ تقریبا هیچش حتی احضار هم نشد!
حالا، این وزیر مدعی که میکروفن خبرنگار را از دستش می‌کشید و چپ و راست پز لیبرال بودنش را می‌داد؛ در جایگاه سخنران، در جمع دانشجویان دانشگاه شیراز در نشستی با عنوان «نگرانی برای فردای ایران» به تجزیه‌وتحلیل شرایط کشور در 40 سال گذشته پرداخته و در جای جای سخنانش دولت موهومی به نام دولت پنهان را نقد کرده است!
وزیر سابق راه و شهرسازی در این نشست از «وجود دولت پنهان» در ایران نام برد و گفت: یکی از دلایلی که امکان سیاست‌ورزی به دولت رسمی نمی‌دهد، وجود دولت پنهانی است که همه‌چیز را کنترل می‌کند؛ به‌عنوان نمونه دلیل اینکه دولت نتوانست برجام، اف‌ای تی اف و... را به سرانجام برساند، همین موضوع است.
آخوندی ادامه داد: ما عملاً تفکیک قوا در ایران نداریم و آنچه مشاهده می‌شود ظاهری است؛ حتی در حال حاضر نیز رکن جدیدی ایجادشده به نام رکن نظارت بر اجرای سیاست‌ها که می‌تواند سه قوه را متوقف کند. در چنین شرایطی آن نهادی که باید پاسخگو باشد، هیچ مسؤولیتی نمی‌پذیرد و در مقابل نهادی که هیچ مأموریتی ندارد وارد کارزار می‌شود. لذا مردم نیز سرگردان می‌شوند که پاسخ خود را از چه کسی باید دریافت کنند.
وزیر سابق راه و شهرسازی که اظهاراتش چندین بار ، با انتقاد چند تن از دانشجویان روبه‌رو ‌شد، با این ادعا که در ایران چیزی به نام «نهاد عمومی غیردولتی» نداریم اما 65 درصد اقتصاد را در اختیار دارد، گفت: این نهاد نه دولت است نه بخش خصوصی و نه تعاونی و به‌غلط آدرس می‌دهند که منابع نیز باید به حساب این نهاد ریخته شود؛ نهادی که به هیچ‌کس پاسخگو نیست.
سخنان آخوندی درخصوص دولت پنهان در شرایطی ایراد شده که خود او یکی از پرسابقه‌ترین افرادی است که در مناصب مختلف حکومتی حضور داشته، و سمت‌هایی از معاون وزیر (چهار سال) تا وزیر (9 سال) در کارنامه او نقش بسته است. چنین سخنانی از سوی کسی که خودش در بالاترین سمت‌ها کار کرده پذیرفته نیست، چون منطقی نیست کسی که دولت رسمی را تقریبا هیچکاره می‌داند، برای دریافت سمت، در آن حضور پیدا کند.
اگر آقای آخوندی اعتقاد دارد که دولتی پنهان وجود دارد که همه چیز را کنترل می‌کند، پس چرا به تصدی پست‌های مختلف در دولت رضایت داده است؟ به عبارت دیگر، اگر تمام امور ممکلتی (یا بیشتر آن) توسط یک دولت پنهان انجام می‌شود چرا ایشان سمت‌هایی که عملا کارکردی ندارند را قبول کرده است؟ آیا این فعل او تضییع حق الناس نیست؟ نکته دیگر اینکه در نظام اسلامی تمامی ارکان مدیریتی کشور از راس تا ذیل به مردم و نهادهای ذیربط باید پاسخگو باشند و هیچ فردی از این قاعده مستثنی نیست البته اگر جناب آخوندی می‌خواهند به این بهانه از پاسخگویی فرار کنند امر دیگری است که البته به نظر می‌رسد دستگاههای نظارتی و قضایی بایستی یک‌بار قاطعانه در برابر این فرافکنی‌ها بایستند.
از طرفی، ایشان حتی در دوره وزارت خود سه بار توسط مجلس استیضاح شد،اما از هیچ تلاشی برای بازگشت به کرسی وزارت امتناع نکرد و هر بار هم از مجلس شورای اسلامی رای لازم را برای بازگشت به کار اخذ کرد؛ پس چگونه است که حالا –بعد از یک‌سال دوری از وزارت- نطقشان درباره دولت دیگری در کشور باز شده است؟!
اصلا اگر چنین حقیقت بزرگی! وجود داشت چرا برای بار دوم (در سال 1392) و بار سوم! (در سال 1396) ردای وزارت را بر تن کرد؟ بهتر نبود همان موقع از وزارت در کشوری که علاوه‌بر دولت رسمی، دولت پنهانی دارد! امتناع می‌نمود و صداقت خود را نشان می‌داد؟
به نظر می‌رسد این قبیل اظهارات بیش‌تر با این هدف بیان می‌شود که نقایص موجود در کارنامه دولتمردان پوشیده شود، به عبارت دیگر، وقتی یک دولت در موضوع خاصی موفق نمی‌شود، بهترین راهکار این است که مشکلات را فرادولتی جلوه داده و از بار مسئولیت خود بکاهد.
از همین رو می‌توان متوجه شد که چرا عباس آخوندی با آن کارنامه افتضاحی که از خود به جا گذاشته سعی در دادن آدرس‌های غلطی می‌کند که در کل، عملکرد دولت و دولتمردان در آن پررنگ قلمداد نشود. بر همین اساس نگاهی به عملکرد او می‌اندازیم تا مشخص شود چرا وی مشکلات گردن دولت موهومی به نام دولت پنهان می‌اندازد!
کارنامه‌ای سرشار از تهی!
عباس آخوندی زمانی که وزارت مسکن را در دوره نخست آقای حسن روحانی تحویل گرفت، تعداد پروانه‌های ساختمانی رقمی در حدود 222 هزار و 850 واحد بود که در همان سال اول به میزان 135 هزار و 24 واحد سقوط کرد! این کاهش همچنان تداوم داشت تا اینکه در پایان سال 1396 به رقم 131 هزار و 910 واحد رسید.
به عبارت دیگر، پروانه‌های ساختمانی در دوره او تقریبا 60 درصد کاهش یافت و در کنار توقف طرح مسکن مهر، عرضه مسکن به شکل چشمگیر کاهش یافت. این در حالی است که عباس آخوندی با استناد به خانه‌های دوم و خانه‌های خالی که عمدتا به‌لحاظ مشکلات ناشی از ارث و سایر موارد قانونی در روند عرضه قرار ندارند، معتقد بود مسکن به‌اندازه کافی ساخته شده است.
با این حال براساس اظهارات رئیس‌کمیسیون عمران مجلس، در سال 97، چهارمیلیون واحد در کشور کمبود مسکن وجود دارد که همین عامل در افزایش تقاضا و به تناسب آن به افزایش قیمت‌ها در سال‌های اخیر دامن زده است. بررسی آمار نشان می‌دهد اگر سالانه یک تا 1/5 میلیون واحد مسکونی در کشور ساخته شود، این میزان می‌تواند به تقاضای سالانه مسکن در کشور پاسخ دهد، با این حال تولید سالانه واحدهای مسکونی به کمتر از 500 هزار واحد در سال 96 رسید!
کاهش عرضه مسکن در نهایت به اینجا رسید که قیمت هر متر مربع زیر بنای واحد مسکونی از سه میلیون و 648 هزار تومان در شهریور 92 به هشت میلیون و 95 هزار تومان افزایش یافت تا قیمت آن در دوره وزارت آخوندی بیش از 2/2 برابر شده باشد!
زنجیره نابسامانی‌های بازار مسکن همچنان ادامه یافت تا در پی افزایش قیمت مسکن، معاملات هم به شدت کاهش پیدا کرده و از تعداد 14 هزار و 575 واحد در شهریور 92 به 10 هزار و 335 واحد در شهریور 97 کاهش رسیده باشد. در حال حاضر هم که حدود یک‌سال از رفتن آخوندی می‌گذرد، همچنان روند افزایشی قیمت و کاهش معاملات وجود داشته و بی‌آنکه نامی از وزیر سابق راه و شهرسازی در میان باشد، تاوان سیاست هایش همچنان‌گریبان مردم را می‌گیرد.
به عنوان نمونه، متوسط قیمت واحد مسکونی در فروردین 98 به بالای 11 میلیون رسیده که سه میلیون تومان از زمانی که وی پست وزرات را ترک کرد افزایش یافته است، اما در این مدت آخوندی تنها به مصاحبه و سخنرانی درباره ایرانشهری، لیبرالیسم و... پرداخته و عملا هزینه آن را گردن مسئولین کنونی وزارت راه انداخته
است.
جالب اینجاست که وی در متن استعفای خود عدم توجه به قانون را از دلایل کناره‌گیری‌اش اعلام کرده بود، در حالی که طبق قانون برنامه ششم توسعه، باید در سال ۱۳۹۵ بالغ بر ۶۸۰ هزار مسکن شهری جدید در کشور تولید می‌شد که کمتر از نصف آن تحقق پیدا کرد و طبق گزارش سازمان برنامه و بودجه، عملکرد دولت یازدهم در حوزه مسکن روستایی افتضاح‌ بوده به طوری که تولید مسکن در سال گذشته نسبت به رکورد دولت دهم نزدیک به ۸۰ درصد کمتر بوده است.
همان طور که مشاهده شد، کاهش محسوس عرضه مسکن و گرانی آن، مشکلات عدیده‌ای برای مردم به وجود آورده، به نحوی که یکی از کارشناسان مسکن در این باره گفته بود: «امروز اگر بر اساس گزارش بانک مرکزی متوسط قیمت هر مترمربع واحد مسکونی در تهران 11 میلیون تومان و حداقل حقوق 1/5 میلیون تومان باشد، به نظر می‌رسد یک متقاضی مسکن باید 70 سال پس‌انداز کند.»
بر همین اساس، می‌توان فهمید ریشه این جوسازی عباس آخوندی و معرفی کردن یک دولت پنهان به عنوان ریشه مشکلات کشور بیش از اینکه ناشی از واقعیت‌ها باشد، ناشی از تبرئه خود و مجموعه دولت‌های سازندگی ،اصلاحات و اعتدال می‌باشد. بگذریم که وی در همین نظر غلط خود هم صداقت نداشت وگرنه به جای متهم کردن این و آن، مهم‌ترین پست‌های دولتی را برای مدت طولانی‌اشغال نمی‌کرد.

 

از گوجه فرنگی و پیاز تا مسکن و دلار (یادداشت روز)

به این نکات توجه کنید:

 

۱- بنابر اعلام منابع رسمی، چیزی بین 50 تا 70 درصد درآمد یک مستاجر صرف اجاره بها می‌شود. البته با احتساب پول پیش. یعنی اگر به فرض کارمندی 3 میلیون تومان حقوق ماهیانه داشته باشد، باید حداقل یک میلیون و پانصد یا دو میلیون و صد هزار تومان آن را صرف اجاره بها کند. واقعا ناراحت کننده و مایه تاسف است، نیست؟! حال اگر دولت روی حوزه مسکن سرمایه‌گذاری کرده و مثلا برنامه‌ریزی کند طی یک مدت مشخص مشکل مسکن را حل کند، چیزی بین 50 تا 70 درصد درآمد یک مستاجر در جیبش خواهد ماند.
35 درصد جمعیت کشور مستاجرند. حل مشکل مسکن فقط این ویژگی را  ندارد که نیمی از درآمد  28 میلیون و 350 هزار نفر(35 درصد جمعیت
81 میلیونی کشور) را در جیبش نگاه دارد. بخوانید:
کارشناسان یکی از مهمترین علل جهش شدید قیمت مسکن و اجاره بها را، کم شدن عرضه مسکن (تولید) اعلام می‌کنند. توقف طرح «مسکن مهر» و جایگزین نکردن آن با یک طرح غیر مزخرف! نیز، از جمله علل کاهش «عرضه» عنوان شده است. ما در کشور سالی یک میلیون متقاضی خرید مسکن داریم و 35 درصد مردم نیز مستاجرند. اگر این افراد در آن سال، صاحب خانه نشوند، چیزی به نام «انباشت تقاضا» به وجود آمده و از آنجایی که «عرضه» مسکن نیز به شدت کاهش یافته، این عده مجبور می‌شوند به سمت اجاره‌نشینی بروند. این یعنی جهش همزمان قیمت خانه و اجاره بها؛ چیزی که امروز با آن مواجهیم. جهش شدید قیمت‌ها (چه خانه چه اجاره بها) نیز به نوبه خود باعث افزایش حاشیه‌نشینی می‌شود، یعنی همان چیزی که در تهران اتفاق افتاد!
دولت در این شرایط می‌تواند چند کار انجام بدهد. مثلا شرایطی را فراهم کند که باعث افزایش عرضه مسکن می‌شود. کاری که با طرح «مسکن مهر» انجام می‌شد. یا قدرت خرید مردم را با دادن مثلا وام افزایش دهد. دولت هم اکنون به «خانه اولی‌ها» (زوجین) 160 میلیون تومان وام می‌دهد. آن هم به شرط خرید خانه نوساز! بخش اعظم مردم نیز قدرت خریدشان به اندازه یک سوم توانایی لازم برای خرید یک خانه است. با توجه به کوتاهی دولت در این امر، این مقدار وام قدرت لازم برای خرید خانه را ایجاد نمی‌کند و مشکل سرجای خود باقی می‌ماند.
حالا یک سوال مهم: چرا دولت هیچ اراده‌ای برای حل مشکل مسکن ندارد؟ چرا دولت مسکن مهر را که میلیون‌ها نفر را خانه‌دار کرد، متوقف نمود؟ این خانه‌ها مشکل داشت؟ فرض بگیریم داشت. چرا این مشکلات را حل نمی‌کند؟ آیا کاری بهتر از «مزخرف» خواندن و متوقف کردن طرح مسکن مهر وجود ندارد؟ وزیر وقت مسکن گفت افتخارش این است که حتی یک خانه نساخته است، این مثل این است که یک خبرنگار بگوید، افتخارش این است که یک خبر ننوشته! پاسخ این سوال را در انتهای یادداشت خواهم گفت. برویم سراغ نکته دوم...
۲- گوجه فرنگی در کشور مثلا روسیه کیلویی حدود 3 دلار است. به پول ما و با دلار 14 هزار تومانی می‌شود از قرار هر کیلو، 42 هزار تومان. حالا چرا کشاورز باید صادرات را رها کرده و این محصول را در داخل کیلویی مثلا
3 الی 4 هزار تومان بفروشد؟ (بر فرض این‌که هیچ دلالی وجود ندارد و کشاورز خود صادر کننده است)
آیا می‌دانستید کشور صادر کننده‌ای مثل چین، به عمد ارزش پول ملی خود را در برابر دلار پایین می‌کشد تا شرایطی مشابه شرایط امروز ایران ایجاد و تولید کنندگان به صادرات تشویق شوند؟ اما چرا چین با افزایش قیمت دلار، با تورم افسار گسیخته و کمبود کالا مواجه نمی‌شود اما ایران می‌شود؟
پاسخ این است که، چین کشوری صادر کننده است و با وجود داشتن جمعیت میلیاردی، با ایجاد «سازوکارها»ی مناسب بیش از نیاز داخلی تولید و مابقی را صادر می‌کند. اما کشور ما در مورد چنین محصولاتی، همیشه به اندازه مصرف داخلی تولید کرده و اگر بعضا میزان تولید نیز بیش از میزان مصرف داخلی بوده، به دلیل نبودن آن «سازوکارها»، یا توسط کشاورز بیرون ریخته شده یا قیمت آن به قدری پایین آمده که تولید آن دیگر، مقرون به صرفه نبوده است.
«بدترین» راه‌حل در شرایط امروز ایران این است که به محض گرانی مثلا پیاز جلوی صادرات را بگیریم. این یعنی خسارت زدن به کشاورز و جلوگیری از ورود ارز به کشور! «بهترین» راه‌حل اما این است که مسئولین یا بخش‌های خصوصی فعال شده و با ایجاد آن «سازوکارها»، به افزایش تولید و صادرات مازاد بپردازند تا هم محصول در کشور ناگهان تا سه برابر قیمت گران نشود و هم جلوی صادرات گرفته نشود و هم کشاورزان به نان و نوایی برسند. باور بفرمایید شرایط امروز حاکم بر کشور یک فرصت استثنایی است و فقط یک «اراده جدی» می‌طلبد تا به کشوری صادر کننده تبدیل و از «تک محصولی بودن» یک بار برای همیشه نجات پیدا کنیم.
سوال ابتدای این وجیزه را اینجا نیز تکرار می‌کنیم: «چرا اراده جدی برای ایجاد آن ساز و کار وجود ندارد؟» و اما نکته سوم...
۳- دی ماه سال 97 آقای محمدباقر نوبخت، رئیس محترم سازمان برنامه و بودجه گفت در بهترین شرایطی که برای سال 98 پیش‌بینی شده، درآمد نفتی دولت 21 میلیارد دلار است. شاهکار آقای جهانگیری که به «دلار جهانگیری» معروف شد نیز باعث بر باد رفتن چیزی بالغ بر 18 میلیارد دلار شد آن هم در شرایطی که کشور به شدت به دلار نیاز داشت.(درباره این که این تصمیم اشتباه از سوی آقای رئیس جمهور گرفته شده یا آقای جهانگیری یا توسط هیئت دولت، اختلاف نظر وجود دارد اما در این که این تصمیم توسط همین دولت گرفته شده هیچ اختلاف نظری وجود ندارد) حالا رقم درآمد
21 میلیارد دلاری نفتی را بگذارید کنار این 18 میلیارد دلار. چیزی نزدیک به درآمد یک سال نفت کشور با یک تصمیم اشتباه بر باد رفته است! چرا کسی پاسخگو نیست؟ آیا این اتفاق اگر مثلا در چین یا کره جنوبی یا حتی همین آمریکا رخ می داد، به همین شکل از کنار قضیه رد می‌شدند؟ چرا قوه قضائیه پیگیر این موضوع نمی‌شود؟ آیا یکی از راه‌های جلوگیری از تکرار چنین اشتباهاتی، برخورد قضائی نیست؟ نکته چهارم را هم بخوانید:
بنزین، یکی  از آن مجاری است که، به دلیل وجود برخی خلأها و کم‌کاری‌ها و سوء استفاده‌ها، باعث هدر رفت مقادیر زیادی از ثروت کشور می‌شود. طبق بررسی‌هایی که صورت گرفته همین بنزین در کشورهایی مثل عراق یا عربستان چیزی بالغ بر 18 هزار تومان در هر لیتر به فروش می‌رسد. قیمت هزار تومانی آن در ایران، شرایط ویژه‌ای را برای قاچاق این ثروت ارزشمند فراهم آورده است. ضمن این که ما به دلیل نبود کنترل و ارزانی قیمت روزی 100 میلیون لیتر مصرف بنزین داریم! دولت از سال 93 به بعد، به رغم تصریح قانون می‌بایست اقدام به افزایش پلکانی قیمت‌ها می‌کرد. اما به جای کنترل مصرف و جلوگیری از خسارت‌هایی که اشاره شد، مهمترین عامل کنترل و توقف قاچاق کالا را بنا به دلایلی مضحک، حذف کرد: کارت سوخت! شاید به این دلیل که یکی از افتخارات دولت قبل از این دولت بوده! حالا مدتی است همین دولت می‌گوید، به دنبال احیای کارت سوخت است! دولت آیا نباید در این باره پاسخگو باشد؟ احیای کارت سوخت آیا هزینه ندارد؟ و....
بیایید با یک جمع بندی، پاسخ این سوال‌ها را پیدا کنیم. سه مسئله و سه راه حل. هم مسائل مشخص هستند هم راه‌حل‌ها معلوم. این که چرا اراده‌ای برای حل این مسائل(لااقل تا لحظه تنظیم این یادداشت) دیده نمی‌شود، 3 پاسخ به ذهن حقیر می‌رسد:
1- یکی از ده‌ها دلیل آن، وجود «تضاد منافع» است. با ایجاد این سازوکارها و توقف اجرای قوانین و همینطور احیای طرح‌هایی که «جواب می‌دهند» برخی نانشان آجر می‌شود! در کشورهایی مثل چین، هر کس مسئولیتِ دولتی داشته باشد، به هیچ وجه اجازه فعالیت تجاری ندارد. به هیچ وجه! البته برخی مطامع سیاسی مثل جمع‌آوری چند رای بیشتر نیز در برخی کوتاهی‌ها بی‌تاثیر نبوده‌اند.
2- نقشه راه دولت، نگاه به داخل نیست. این دولت طی 6 سالی که در راس بوده نشان داده، به دنبال حل مشکلات از طریق «نگاه به بیرون» است. پیشنهاد وارد کردن مدیر از خارج، امیدواری به فرانسه برای ایجاد شغل برای جوانان ایرانی، خودِ برجام و انفعالی که این روزها همه در دولت می‌بینیم نشانه‌هایی هستند که می‌گویند، ایراد در «نقشه راه دولت» است و نقشه راه نیز نگاه به بیرون از مرزهاست. یعنی کسی یا کسانی از خارج بیایند و مشکلات ما را حل کنند! جالب این که غالب این کشورها نیز جزو دشمنان جمهوری اسلامی ایران، قولا و عملا هستند.
3- بخشی از پاسخ نیز در قوه قضائیه است. باور بفرمائید اگر یکی از تخلفات آشکاری که بالا اشاره شد در مقیاسی به مراتب کوچکتر در یکی از کشورهای صنعتی رخ می‌داد، به شدت با فرد خاطی برخورد می‌شد. مراجعه شود به سرنوشت خانم «پارک گئون های»، رئیس جمهور سابق کره جنوبی، «کارلوس گون»، مدیر همزمان و ناجی شرکت‌های خودروسازی نیسان، میتسوبیشی و رنو (قهرمان ملی ژاپن) و... برخوردهای جدی که سالانه با صدها مسئول ریز و درشت در برخی از کشورهای صنعتی می‌شود. یا اعدام شده‌اند، یا از قدرت به زیر کشیده شده و در زندانند. قوه قضائیه الحق و الانصاف با تروریست‌های اقتصادی و دانه‌درشت‌ها برخورد جدی داشته است اما نه به اندازه... نفس تشکیل قوه قضائیه در همه کشورها، برخورد با متخلفین و کاستن از تخلفات است، و در آن ملاحظه‌کاری و مصلحت‌اندیشی! نمی‌تواند جایی داشته باشد.

جعفر بلوری

 

هجوم ملخ شبه جزیره به کشاورزی ایران

 

ملخ‌ها می‌توانند روزانه غذاى ٣٥ هزار نفر را بخورند! تا دیر نشده باید راه‌های تجربه‌شده را برای مقابله با ملخ‌ها به کار گیریم.

علیرضا سزاوار

سرویس جامعه جوان آنلاین: ملخ‌های همه چیزخواری که به جنوب ایران هجوم آورده‌اند، بزرگ‌ترین دشمن محصولات کشاورزی و پوشش گیاهی هستند، اما یک تجربه بسیار خوب جهانی برای این مشکل وجود دارد که وزارت جهاد کشاورزی باید آن را مدنظر قرار دهد.

یکی از جدیدترین روش‌هایی که سازمان جهانی فائو (سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد) برای مقابله با ملخ‌ها پیشنهاد می‌کند، پیش‌بینی حضور آنهاست؛ یعنی استفاده از اطلاعات ماهواره‌ای و امکان تعیین مناطق بالقوه مطلوب برای ملخ‌ها با استفاده از این پایش ماهواره‌ای است؛ ایده‌ای که از ایتالیا شروع شد و این رویکرد جدید به پیش‌بینی زمان هشدار ملخ‌ها، دوماه قبل از آن کمک می‌کند. این به لطف پروژه همکاری بین دانشمندان فضایی اروپا (ESA) و FAO است و دیگر کشور‌ها هم به رایگان می‌توانند از آن بهر‌ه‌مند شوند.
این هشدار کمک می‌کند، اقدامات مناسب انجام و به این ترتیب از به‌وجود آمدن یک زیان بزرگ غذایی جلوگیری شود. ایده این طرح در ایتالیا شروع و امروز به یک تجربه عملی و موفق بدل شده است.
سال‌های قبل رصد ماهواره‌ای براساس میزان تراکم پوشش گیاهی، حضور ملخ‌ها را پیش‌بینی می‌کرد، اما امروز به مراتب پیشرفته‌تر هم شده است.


آفریقا را نقره داغ کردند
در واقع براساس میزان رطوبت موجود در زمین می‌توان پیش‌بینی از رویش زمین‌ها و باردهی آن‌ها داشت و به دنبال آن الگوی حرکت ملخ‌ها و در نهایت برای جلوگیری از وقوع این آفت، پیش‌بینی مناسب را انجام داد.
در حال حاضر در کشور موریتانی روی پروژه‌هایی کار می‌شود که حتی می‌تواند آفت‌های گیاهی مانند قارچ‌ها را هم تا ۷۰ روز قبل پیش‌بینی کند. در سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ ملخ‌ها در غرب آفریقا حدود ۹۰ درصد محصول غله و حبوبات را خوردند و حدود ۶۰۰ میلیون دلار آسیب رساندند و برای کنترل وضعیت به‌وجود آمده مقدار ۱۳ میلیون لیتر آفت‌کش مصرف شد.
این ملخ‌های همه‌چیزخوار روزانه به طور میانگین ۳۰۰ کیلومتر در ارتفاعی ۱۷۰۰ متری پرواز می‌کنند. هجوم این ملخ‌ها از دریای سرخ شروع شد و به شبه جزیره عربستان رسید. عمان، قطر و عربستان را درگیر کرد و به سمت ایران آمد.


تخمگذاری ۴۰۰ عددی!
غالباً هر اتفاق زیست‌محیطی که در شرق آفریقا و شبه‌جزیره عربستان بیفتد، از طریق وزش باد ایران را هم درگیر می‌کند. آخرین حمله بزرگ ملخ‌ها به ایران به سال ۴۰ و ۴۲ برمی‌گردد.
«باهوکلات» یکی از مناطق حفاظت‌شده سیستان و بلوچستان است که هجوم ملخ‌ها امنیت کل، بزها، قوچ و میش‌ها را نشانه رفته است. نباید اجازه داد ملخ‌ها در جایی تخم‌ریزی کنند و هر ملخی در کوچک‌ترین تعداد را هم باید از بین برد. یک ملخ بالغ در هر بار تخمگذاری ۳۰۰ تا ۴۰۰ تخم می‌گذارد.
حضور ملخ‌ها یک تهدید برای گیاهان طبیعی، مراتع و جنگل‌هاست و مبارزه با آن‌ها در مراتع می‌تواند خسارت‌ها را در مزارع و باغات کاهش دهد.


زنبور و ماهی هم قربانی می‌شود
ملخ‌ها ابتدا به شهرستان‌های غربی هرمزگان یعنی بندرلنگه و پارسیان حمله کردند. حضور آن‌ها در این بخش کنترل شد، حالا آن‌ها میناب را هم رد کرده‌اند و به سمت «سیریک» رفته‌اند. با بهره‌گیری از دستاورد فائو می‌توان امیدوار بود که سیریک آخرین نقطه حضور ملخ‌ها باشد و آن‌ها به‌زودی از هرمزگان خارج شوند.
آمار‌ها نشان می‌دهد ملخ‌ها در یک دسته می‌توانند روزانه غذاى ٣٥هزار نفر را هم بخورند و با باد موافق حتى تا ۴٠٠ کیلومتر هم در یک روز جابه‌جا شوند. ٤٠منطقه و بیش از ١٧٠٠٠هکتار در ایران امروز درگیر حمله ملخ‌هاست.
از طرف دیگر سمى که براى کشتن ملخ‌ها به‌کار می‌رود، می‌تواند زنبور و ماهی‌ها هم بکشد و براى انسان هم خطرآفرین باشد که براى کشتن‌شان حداقل باید دو تا سه روز سم روى گیاه بماند و با بارش‌هاى حتى رگبارى در مناطق تحت تأثیر وضعیت کنترل‌شان بسیار پیچیده می‌شود.


بودجه ۱۰ میلیاردی در کما
سایت سازمان فائو پنج‌شنبه شرایط ایران را در درجه وخیم‌تری نسبت به اعلام قبلی خود قرار داد. استان‌هاى درگیر، اغلب در تولید گندم و دانه‌هاى روغنى سهم بسیار مهمى دارند. با این وضعیت و از دست دادن بخش مهم دیگرى از محصولات کشاورزى در اثر سیل، قطعاً با بحران امنیتى در زمینه موادغذایى مواجه خواهیم شد.
از طرفى با تحریم‌های کشور ممکن است حتی وزارت جهادکشاورزی مجبور به واردات موادغذایى درجه چندم یا مواد غذایی دست اول به چند برابر قیمت شود. با همه این تفاصیل روشن نیست که دلیل تصویب نشدن اعتبار ۱۰میلیارد تومانی از سوی دولت برای مبارزه با ملخ‌های مهاجم چیست؟ سازمان حفظ نباتات هم اعلام کرده است که در صورت تأمین نشدن این اعتبار تا دو هفته آینده، کار از کار خواهد گذشت و هجوم این آفت در کنار سیل، تبدیل به بحران تازه‌ای برای کشور خواهد شد.


گام‌های جدی برداریم
عده‌اى در صفحات مجازى، پیشنهاد خوردن این پروتئین بدون چربى (ملخ‌ها) را مطرح کرده‌اند! چیزى که در خاور دور بسیار مرسوم است، اما تا ما روى پذیرش افزودن حشرات به بشقاب روزانمان کار کنیم و آن‌ها را بخوریم، آن‌ها ما را خورده‌اند! وقت آن رسیده که گام‌های جدی در این زمینه برداریم.

 

نامه مهدوی حجت‌الاسلام قرائتی به مناسبت نیمه شعبان ۳ وظیفه اصلی منتظران

 

رئیس ستاد اقامه نماز به مناسبت نیمه شعبان نوشت:‌ مهدویت وصل به قرآن است. تمام فرقه‌های اسلامی در اصل آن اتفاق نظر دارند و می‌تواند این موضوع محور وحدت باشد.

۳ وظیفه اصلی منتظران/ مهدویت متصل به قرآن است

به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیت‌های دینی خبرگزاری فارس، حجت‌الاسلام و المسلمین محسن قرائتی رئیس ستاد اقامه نماز و رئیس هیأت مدیره بنیاد فرهنگی مهدی موعود (عج) به مناسبت نیمه شعبان نامه‌ای را خطاب به همکارانش در حوزه علمیه، آموزش و پرورش و دانشگاه نوشت که در ادامه می‌آید:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین، اللهم صل علی محمد  و آل محمد

نامه‌ای به همکاران عزیز در حوزه، آموزش و پرورش، دانشگاه و ...

سلام علیکم

به مناسبت نیمه شعبان ۱۳۹۸ به نظرم رسید نامه‌ای خدمت شما بنویسم تا سال جدید را با یاد حضرت مهدی (عج) آغاز  کنیم.

قرآن می‌فرماید: اراده حتمی خداوند آن است که بر مستضعفان منت گذارد و آنان را حاکم و وارث زمین قرار دهد. «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِین» (قصص، ۵)

در جای دیگر می‌فرماید: بندگان صالح خداوند وارث زمین خواهند شد. «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُون‏» (انبیاء، ۱۰۵)

جالب آن است که در همه‌ نمازها با سلامی که به «عباد الله الصالحین» می‌کنیم، بین نماز و قرآن و یاران حضرت مهدی (عج) ارتباط برقرار می‌­کنیم.

قرآن در سه آیه جداگانه می‌فرماید: اسلام بر همه ادیان و مکاتب جهان غالب خواهد شد. «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» (توبه، ۳۳) (فتح، ۲۸) (صف، ۹)

و در آیه‌­ای دیگر می‌فرماید: خدا به اهل ایمان و عمل صالح وعده داده است که در زمین حاکم شوند. «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِم‏»‌ (نور، ۵۵) و همه می‌دانیم وعده‌ خدا حتمی و تخلف‌­ناپذیر است. «وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ» (حج، ۴۷)

چون مهدویت وصل به قرآن است، تمام فرقه‌های اسلامی در اصل آن اتفاق نظر دارند و می‌تواند این موضوع محور وحدت باشد.

بدانیم غایب بودن امام زمان (عج) به خاطر عملکرد بد ماست. اگر یازده چراغ را در خیابانی شکستند، حق با مسئول اداره برق است که لامپ دوازدهم را نصب نکند

مهدویت، برای مؤمنان امید و برای منحرفان تهدید است.

مهدویت، یعنی خدا بشر را بدون رهبر آسمانی رها نکرده و نخواهد کرد.

مهدویت، یعنی مدیریت صحیح و جامع امام معصوم بر کره‌ زمین.

مهدویت، یعنی رابطه‌ی زمین با آسمان بوده و هست.

وظیفه ما درباره مهدویت سه چیز است:

معرفت و بصیرت

مودت و اطاعت

آمادگی و زمینه سازی

-بدانیم انسان نیاز به حجتی از سوی خدا دارد که معدن علم و حکمت و آگاه بر امور غیبی و معصوم و جامع باشد.

-بدانیم که برای حجت خدا، سن مهم نیست، چنانکه حضرت عیسی در گهواره پیامبری خود را اعلام کرد و بعضی از امامان ما از جمله حضرت مهدی (عج) در کودکی به امامت رسیدند. امروزه در یک فلش کامپیوتر، می‌توان اطلاعات یک کتابخانه بزرگ را ذخیره کرد.

-بدانیم خداوند می‌تواند یک نفر را عمر طولانی دهد، همانگونه که به موی ابرو و مژه عمر طولانی و رشد اندک می‌دهد، ‌ولی موی سر و صورت دائما در حال رشد و نیازمند کوتاه شدن است. در حالی که هر دو از یک پوست و یک گوشت و یک غذا استفاده می­‌کنند، ولی موهایی ثابت و موهایی متغیر است. خداوند می‌تواند یک انسان را ثابت نگه دارد و سایر انسان‌ها را متغیر!

- بدانیم انبیاء و اولیاء معجزه و علم غیب و دعای مستجاب دارند، ولی برای دعوت مردم به خدا و راه حق. آن عزیزان به همه‌ی مشکلات از قبیل بیماری، جنگ‌ها، تلخی‌ها، گرفتار می‌شوند، ولی برای زندگی شخصی خود از معجزه و علم غیب استفاده نمی‌کنند. زیرا در این صورت برای بشر الگوی عملی نخواهند بود. امروزه به پلیس اسلحه می‌دهند، ولی هیچ پلیسی حق ندارد برای منافع شخصی از اسلحه خود استفاده کند.

- بدانیم غایب بودن امام زمان (عج) به خاطر عملکرد بد ماست. اگر یازده چراغ را در خیابانی شکستند، حق با مسئول اداره برق است که لامپ دوازدهم را نصب نکند. یازده امام را یا شهید و یا مسموم کردند. خداوند آخرین امام را نگهداشت تا زمانی که آمادگی مردم برای پذیرش حضرت مهیا شود.

-بدانیم طول عمر امام زمان (عج) برای قدرت خدا چیزی نیست. قرآن نقل می‌کند که پیامبری از منطقه‌ای مخروبه عبور می‌کرد. از خدا پرسید: مردمی که در این خرابه‌ها بوده‌اند و مرده‌اند چگونه زنده خواهند شد؟ خداوند او را میراند و بعد از صد سال زنده کرده و به او فرمود: صد سال پیش سؤالی کردی و من روی خودت آزمایش کردم. تو را میراندم و زنده کردم. اکنون به غذا و نوشیدنی خود نگاهی بینداز که چگونه بعد از صد سال بدون تغییر مانده است. «فَانْظُرْ إِلى‏ طَعامِکَ وَ شَرابِکَ لَمْ یَتَسَنَّه‏» (بقره،  ۲۵۹)

 انتظار ظهور به معنای سکوت و سکون نیست. همان‌گونه که ما در شب تاریک، منتظر طلوع خورشید هستیم و در تاریکی نمی‌نشینیم 

همه می‌دانیم که غذا بیرون یخچال بعد از یک هفته فاسد می‌شود و این غذا بعد از صد سال فاسد نشده است. هر سال ۵۲ هفته دارد و صد سال معادل ۵۲۰۰ هفته است. آیا خداوندی که می‌تواند غذا را، ۵۲۰۰ برابر عمر طبیعی آن سالم نگه‌دارد، نمی‌تواند حضرت مهدی (عج) را که تاکنون حدود ۱۲۰۰ سال دارد، ۱۷ برابر عمر طبیعی یک انسان زنده نگه‌دارد؟

-بدانیم انتظار ظهور به معنای سکوت و سکون نیست. همان‌گونه که ما در شب تاریک، منتظر طلوع خورشید هستیم و در تاریکی نمی‌نشینیم و در زمستان، منتظر آمدن فصل بهار هستیم و در سرما آرام نمی‌نشینیم؛ باید منتظر امام زمان باشیم و به آیه «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» (انفال، ۶۰) عمل کنیم و خود را آماده کنیم.

-بدانیم که رسول خدا (ص) فرموده است: انتظار فرج افضل اعمال است، نه افضل احوال! پس انتظار، عمل است، نه حالت!

-بدانیم دوران  انتظار، دوران نداشتن مشکلات و به سربردن در رفاه نیست، همانگونه که انتظار تولد کودک، به معنای نداشتن درد زایمان نیست.

-بدانیم با ظهور حضرت، بسیاری از متخصصان دنیا با ایشان بیعت می‌کنند و تخصص خود را در اختیار حضرت می‌گذارند. همان‌گونه که برخی از خلبان‌های متخصص آمریکا رفته، با امام خمینی بیعت کردند و هشت سال دوشادوش رزمندگان اسلام جنگیدند. بعضی شهید  و بعضی اسیر شدند، ولی دست از حمایت برنداشتند.

-بدانیم حکومت مستضعفان امکان‌پذیر است. مگر نبود معلم عزیزی مثل شهید رجایی که پس از ریاست جمهوری­اش، برای شرکت در جلسه‌ سازمان ملل به آمریکا رفت و هنگامی که رئیس جمهور آمریکا از ایشان وقت ملاقات خواست، به او وقت نداد و او را تحقیر کرد.

-بدانیم که رابطه ما با امام باید در همه ابعاد باشد:

۱- از نظر عاطفی امام را پدر خود بدانیم. همانگونه که قرآن می‌فرماید: حضرت ابراهیم پدر شماست. «مِلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْراهِیم‏» (حج، ۷۸) و پیامبر اکرم فرمود: من و علی پدر شما هستیم. « أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الامَّةِ» (علل‌الشرائع، ج۱، ص۱۲۷)

۲- از نظر علمی باید علم خود را از منبع وحی و علوم اهل بیت‌ (ع) بگیریم.

۳- از نظر مالی باید خمس درآمد خود را بدهیم.

۴- از نظر رفتاری، سبک زندگی ما آن­گونه باشد که برای امام خود زینت باشیم. «کُونُوا لَنَا زَیْناً وَ لا تَکُونُوا عَلَیْنَا شَیْناً» (امالی صدوق، ص۴۰۰)

۵- و امام را بر گفتار و رفتار خویش، ناظر و شاهد بدانیم. «فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» (توبه، ۱۰۵) زیرا مراد از مؤمنانى که اعمال مردم را مى‏بینند و به آن علم پیدا مى‏‌کنند، مطابق روایات، امامان معصوم‌ (ع) است.

- بدانیم با اراده خداوند همه چیز ممکن است، اگر خدا بخواهد، پرواز هدهد را وسیله ایمان آوردن یک ملت قرار می‌دهد. اگر خدا بخواهد پیامبری را روی آب حفظ می‌کند، مانند نوح! پیامبری را زیر آب حفظ می‌کند، مانند یونس! و پیامبری را کنار آب حفظ می‌کند، مانند یوسف و موسی!

-بدانیم که امام زمان‌ (عج) طبق فرموده خودش، دائماً به ما دعا می‌کند. رفتار و کردار ما را زیر نظر دارد. گاهی از کار ما شاد و زمانی از کار ما ناراحت می‌شود.

-بدانیم که در کنار هر حقی، باطلی پیدا می‌شود. در کنار حدیث درست، حدیث جعلی، در برابر تاریخ حق، تاریخ جعلی و در برابر مکتب حق، مکاتب باطل ظهور می­‌کند. امروز مدعیان دروغین ارتباط با امام زمان‌ (عج) کم نیستند و عالمان دین وظیفه دارند با منطق آن‌ها را رسوا کنند. «وَ لِتَسْتَبِینَ سَبِیلُ الْمُجْرِمِینَ» (انعام، ۵۵)

- بدانیم اگر دعاهای حضرت نبود، دشمنان ما را نابود می‌کردند.

-بدانیم اگر خدا بخواهد حضرت مهدی‌(عج) را در برابر همه ابرقدرت‌ها حفظ می‌کند، همانگونه که نوزادی مثل موسی را بدون دست و پازدن، روی رود نیل حفظ کرد و فرعون را با همه تجهیزات، در همان رود غرق کرد.

-بدانیم وظیفه ما در دوارن غیبت، ارتباط با نزدیک‌ترین افراد به آن حضرت است و آن حضرت فرمودند: نزدیک‌ترین افراد به ما فقهای عادل بی‌هوس هستند که باید در حوادث به آن‌ها مراجعه کنیم و مخالفت با آنان، به منزله مخالفت با امام معصوم است. «الّرادُ عَلَیهِم کَالّرادُ عَلَینا»

 آمادگی جهانی که این آمادگی را باید با تحصیل و تدبیر و تعقل و عبادت و تبلیغ و ترویج فرهنگ مهدوی، به دست آورد

- بدانیم که اگر افراد جامعه صالح شدند، لیاقت پذیرش مصلح جهانی را خواهند داشت.

-بدانیم که تشکیل حکومت حق بر کره‌ زمین به سه چیز نیاز دارد:

۱- رهبری جهانی که دنیا را اداره کند و او را خداوند ذخیره کرده است. «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُم‏» (هود، ۸۶)

۲- قانونی جهانی به دور از هرگونه خطا و نقص که قرآن مجید است.

۳- آمادگی جهانی که این آمادگی را باید با تحصیل و تدبیر و تعقل و عبادت و تبلیغ و ترویج فرهنگ مهدوی، به دست آورد.

بحمدالله در موضوع مهدویت فعالیت‌های بسیاری صورت گرفته که امید است مورد قبول حضرتش واقع شود.

ولی شاید لازم باشد به این اقدام اشاره شود که در سال ۷۹ با اجازه مقام معظم رهبری دامة‌برکاته، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی‌ (عج) تأسیس گردید و تاکنون صدها نفر از طلاب فاضل دوره‌های تخصصی مهدویت را دیده­‌اند و آمادگی دارند معارف مهدوی را به شکل درست برای عموم مردم تبیین کنند.

صدها عنوان کتاب برای اقشار مختلف جامعه از کودک دبستانی تا اساتید دانشگاه تألیف شده است تا پاسخگوی سوالات و شبهات در این زمینه باشد.

در همه استان‌ها، زیر نظر امام جمعه محترم، دفتر بنیاد تأسیس و فعالیت‌های مهدوی استان را هدایت و هماهنگی می­‌کند.

از خداوند می‌خواهیم در معرفت و بصیرت و مودت و اطاعت، دست ما را بگیرد و نسل ما را از خطرات و انحرافات حفظ نماید تا بتوانیم در مقابل شیادان و مدعیان دروغین و القائات و شبهاتی که مطرح می‌شود، از مرزهای اعتقادی و فکری نسل نو دفاع کنیم. بازویی برای حضرت مهدی‌ (عج) و مرجعیت دینی و سدّی در برابر هجمه‌های دشمنان باشیم.

 «والسلام»

محسن قرائتی

 

زندگینامه و سوابق رئیس جدید قوه قضاییه

خبرگزاری فارس سوابق و زندگینامه حجت‌الاسلام سید ابراهیم رئیسی را منتشر کرد.

زندگینامه و سوابق رئیس جدید قوه قضاییه

به گزارش خبرنگار حقوقی و قضایی خبرگزاری فارس، سوابق و زندگینامه حجت‌الاسلام سید ابراهیم رئیسی رئیس جدید قوه‌قضاییه به شرح زیر می‌باشد.

* آشنایی با آیت الله سید ابراهیم رئیسی:

زندگینامه

آیت الله سید ابراهیم رئیسی در آذرماه سال ۱۳۳۹ هجری شمسی در خانواده‌‌ای روحانی در شهر مشهد و در محله نوغان دیده به جهان گشود. پدر و مادر ایشان از سلاله سادات حسینی هستند و نسبتش از هر دو طرف به حضرت زید بن علی بن الحسین(ع) می‌رسد. او در 5 سالگی پدر خود را که از روحانیون مشهد بود از دست داد.

ایشان تحصیلات ابتدایی را در مدرسه جوادیه گذرانده و تحصیل در علوم حوزوی را در مدرسه نواب و سپس در مدرسه آیت الله موسوی‌نژاد شروع نمود. در سال ۱۳۵۴ جهت ادامه تحصیلات به حوزة علمیة قم ، مدرسه آیت الله بروجردی رفت و مدتی نیز در مدرسه‌ای که با مدیریت آیت الله پسندیده و در واقع با نظر امام خمینی(ره)  اداره می‌شد، اشتغال به تحصیل داشت.

آیت الله سید ابراهیم رئیسی در حوزه علمیة قم، اصول فقه را نزد آیت الله مروی، لمعتین را محضر آیت‌الله فاضل هرندی، رسائل را نزد آیت‌الله موسوی تهرانی، مکاسب محرمه را خدمت آیت الله دوزدوزانی، کتاب البیع مکاسب را نزد آیت‌الله خزعلی، خیارات مکاسب را نزد آیت الله ستوده و آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی و کفایه را خدمت آیت‌الله سید علی محقق داماد، تفسیر قرآن کریم را نزد آیت الله مشکینی و آیت الله خزعلی، شرح منظومه و فلسفه را نزد آیت‌الله احمد بهشتی و دوره شناخت را نزد آیت الله مطهری و نهج البلاغه را محضر آیت الله نوری همدانی آموخت.

آیت الله سید ابراهیم رئیسی از درس خارج اصول آیت ‌الله سید محمدحسن مرعشی شوشتری و آیت‌ الله هاشمی شاهرودی و خارج فقه آیت ‌الله آقا مجتبی تهرانی و آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب استفاده کرده است علاوه بر این ایشان با اتمام دوره سطح حوزه توانست به دوره کارشناسی ارشد رشته حقوق خصوصی راه یافته و پس از دفاع از پایان نامه خویش با عنوان  «ارث بلا وارث» در سال تحصیلی ۱۳۸۰ با قبولی در کنکور دکترای مدرسه عالی شهید مطهری در رشته فقه و حقوق خصوصی ادامه تحصیل دهد.

آیت الله سید ابراهیم رئیسی با تکمیل تحقیقات خود در حوزه فقه و حقوق، موفق به اخذ مدرک عالی‌ترین سطح آموزشی حوزه (سطح چهار) شد و در نهایت رساله دکترای خود را با عنوان «تعارض اصل و ظاهر در فقه و حقوق» دفاع نمود.

آیت الله رئیسی بدنبال هتک حرمت امام خمینی (ره) در روزنامه اطلاعات و آغاز حرکت‌های مردمی، در اجتماعات اعتراضی که مبدأ اغلب آنها مدرسه آیت الله بروجردی (مدرسه خان) بود، شرکت داشته و در قالب هسته‌ای از طلاب انقلابی فعالیت می‌نمود. وی در این دوران فعالیت‌های مبارزاتی خود را در قالب ارتباط برقرار کردن با علمای انقلابی که از زندان آزاد شده بودند و یا در تبعید به سر می بردند پی گرفت.

وی همچنین در تجمعاتی مثل تحصن علما و روحانیون در دانشگاه تهران، شرکت داشت.

وی به دنبال شورش‌های مارکسیستی و ایجاد مشکلات متنوع در شهر مسجد سلیمان، جهت شرکت در فعالیت های فرهنگی همراه با گروهی از طلاب عازم آن منطقه شد. پس از بازگشت از مسجد سلیمان، مجموعه سیاسی-عقیدتی پادگان آموزشی صفر- دو در شاهرود را تأسیس و برای مدت کوتاهی آن را اداره کرد.پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در دوره تربیتی خاصی که مرحوم شهید بهشتی جهت کادرسازی برای تأمین نیازهای مدیریتی نظام اسلامی برگزار می نمود، شرکت داشت.

ورود آیت الله رئیسی به عرصه مدیریت از سال ۱۳۵۹ و با حضور در جایگاه دادیاری شهرستان کرج آغاز شد و پس از چندی با حکم شهید آیت الله قدوسی، به سمت دادستان کرج منصوب شد. موفقیت ایشان در ساماندهی وضعیت پیچیده این شهر موجب شد تا پس از دو سال خدمت در این جایگاه مهم ( در سالهای ۱۳۵۹،۱۳۶۰) ایشان در سال ۱۳۶۱ همزمان با دادستانی کرج مسوولیت دادستانی شهر همدان را نیز عهده دار شود. حضور همزمان ایشان در این دو مسوولیت برای مدتی ادامه یافت تا آنکه به عنوان دادستان استان همدان معرفی شد و از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۳ به مدت سه سال در این سمت خدمت نمود.

آیت الله رئیسی در سال ۱۳۶۴ به عنوان جانشین دادستان انقلاب تهران منصوب شد و به این ترتیب، دوره مدیریت قضایی ایشان در تهران آغاز شد سپس ایشان مورد توجه حضرت امام خمینی (ره) قرار گرفت و احکام ویژه و مستقیمی را برای رسیدگی به مشکلات اجتماعی در برخی استانها از جمله لرستان، کرمانشاه و سمنان از بنیانگذار انقلاب اسلامی دریافت کرد که این احکام در صحیفه امام ثبت شده است.

وی بعد از رحلت امام (ره) آیت الله رئیسی با حکم رئیس قوه قضائیه به سمت دادستان تهران منصوب شد و از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳ به مدت پنج سال این مسئولیت را برعهده داشت. ایشان از سال ۱۳۷۳ به ریاست سازمان بازرسی کل کشور منصوب شد که خدمت ایشان در این سمت تا سال ۱۳۸۳ ادامه یافت. تحولات ایجاد شده در حوزه نظارت بر دستگاههای اداری مربوط به این دوره است که همزمان با روی کار آمدن دولت ششم و هفتم می باشد.

آیت الله رئیسی از سال ۱۳۸۳ تا سال ۱۳۹۳، به مدت ده سال معاون اول قوه قضائیه بوده و از سال 1393 تا اواخر سال 1394 نیز مسئولیت دادستانی کل کشور را برعهده داشته است همچنین ایشان از سال ۱۳۹۱ تا کنون با حکم مقام معظم رهبری به عنوان دادستان کل ویژه روحانیت می باشد.

او  در ۱۷ اسفند ۹۴، با حکم مقام معظم رهبری عهده دار تولیت آستان قدس رضوی علیه السلام شده و تا کنون نیز مفتخر به خدمت در آن آستان رفیع است.

گفتنی است در سال ۱۳۷۶، ایشان به پیشنهاد برخی اعضای مؤثر جامعه روحانیت مبارز از جمله آیت‌ الله مهدوی کنی  و تصویب شورای مرکزی جامعه روحانیت  به عضویت در آن شورا در آمد.

آیت الله رئیسی در سال ۱۳۸۵، از طرف جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعة روحانیت مبارز و به توصیة نخبگان استان خراسان جنوبی برای عضویت در چهارمین دوره مجلس خبرگان رهبری خود را در معرض انتخاب مردم شریف ان دیار قرار داد و با نظر مثبت بیش از ۸۰ درصد مردم این استان وارد مجلس خبرگان شد. دو سال پس از حضور در این مجلس با رای خبرگان ملت به عنوان عضو هیأت رئیسه انتخاب و عضویت ایشان در این جایگاه تا اتمام دوره چهارم با رای نمایندگان محترم مجلس خبرگان تمدید شد.

همچنین ایشان در دوره پنجم مجلس خبرگان رهبری نیز با کسب اکثریت قاطع آرا برای دومین بار به عنوان نماینده مردم شریف خراسان جنوبی برگزیده شد و عضویت ایشان در هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری همچنان ادامه دارد.

آیت الله رئیسی علاوه بر مسؤولیت های کلان کشوری، بنا به توصیه مکرر آیت الله مهدوی کنی و آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی مبنی بر حفظ ارتباط درسی خود با طلاب، از سال ۸۰ تا کنون به عنوان مدرس در مدارس علمیه تهران از جمله مدارس مجد، امیرالمومنین علیه السلام، امام حسین علیه السلام و مروی به تدریس دروس سطوح عالی : رسائل و مکاسب، کفایتین و درس خارجه فقه( قواعد فقهیه) مشغول بوده اند ایشان بعد از انتقال به مشهد مقدس از ابتدای سال تحصیلی ۱۳۹۵ در مدرسه عالی نواب مشهد و پس از آن در مدرسه علمیه 2 درب حرم مطهر تدریس در موضوع «فقه وقف» را آغاز کرد و طی دو سال تحصیلی موضوع وقف و نذر را به صورت کامل تدریس نمود و در ادامه(سال تحصیلی 97) درس خارج فقه با موضوع امر به معروف و نهی از منکر را شرع کرد که مورد استقبال باشکوه فضلا حوزه علمیه مشهد نیز قرار گرفت تا کنون یک دوره از درس ها حوزوی ایشان در زمینه قواعد فقه در قالب سه جلد کتاب با عنوان قواعد فقه عبادی قواعد فقه قضایی و قواعد فقه اقتصادی به رشته تحریر درآمده است و کتاب وقف و امر به معروف و نهی از منکر ایشان نیز که طی سه سال اخیر در حوزه علمیه مشهد تدریس کرده اند در حال تدوین می باشد.

آیت الله رئیسی علاوه بر این در دانشگاه نیز در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه امام صادق (علیه السلام) و دانشگاه شهید مطهری و دانشگاه آزاد اسلامی به تدریس دروس تخصصی فقه قضا، فقه اقتصاد، اصول فقه و قانون مدنی پرداخته‌ است.

* خلاصه سوابق آیت الله سید ابراهیم رئیسی:

تولد: آذر 1339 در مشهدمقدس، در خانواده روحانی، پدر و مادر هر دو از سادات حسینی.

* تحصیلات حوزوی:

حوزه‌ی علمیه مشهد، دوره مقدمات، در مدرسه نواب و مدرسه آیت الله موسوی نژاد .

حوزه‌ی علمیه قم، سطوح متوسطه و عالیه، در محضر حضرات آیات مروی، فاضل هرندی، موسوی تهرانی، دوزدوزانی ، ستوده، خزعلی، طاهری خرم آبادی و محقق داماد،تفسیر قرآن نزد آیت الله مشکینی و ایت الله خزعلی ، فلسفه در محضر حضرات آیات احمد بهشتی ، شهید مطهری و نهج البلاغه در محضر آیت الله العظمی نوری همدانی

حوزه‌ی علمیه تهران، خارج فقه و اصول، در محضر آیات عظام سید محمد حسن مرعشی شوشتری، سید محمود هاشمی شاهرودی، آقا مجتبی تهرانی و مقام معظم رهبری مدظلهالعالی.

* تحصیلات دانشگاهی:

-مدرسه (دانشگاه) عالی شهید مطهری، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی.

-مدرسه ( دانشگاه) عالی شهید مطهری، دکترای فقه و  حقوق خصوصی.

(پذیرش سال 1380 با قبولی در کنکور و در نهایت فارغ التحصیل با دفاع از رساله‌ دکتری با عنوان تعارض اصل و ظاهر در فقه و حقوق )

* تدریس:

-حوزه علمیه تهران، رسائل ، مکاسب، کفایتین (سطوح عالیه ) در مدارس مجد، امیرالمومنین (ع) و امام حسین (ع) ، و قواعد  فقهیه ( درس خارج ) در مدرسه مروی.

-حوزه علمیه مشهد ، تدریس درس خارج در موضوعات ، وقف ، نذر ، امر به معروف و نهی از منکر.

-دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی، تدریس دروس تخصصی فقه قضا، فقه اقتصاد، اصول فقه، و حقوق مدنی در دوره‌های کارشناسی ارشد و دکتری در دانشگاه‌های امام صادق (ع)  شهید مطهری و آزاد اسلامی.

* سوابق قضایی:

1. دادیار دادسرای کرج سال 1359.

2. دادستان کرج، 1360.

3. دادستان استان همدان، 1361 تا 1363.

4. جانشین دادستان تهران ، 1364 .

5. دادستان تهران ، 1368 تا 1373 .

6. رئیس سازمان بازرسی کل کشور، 1373 تا 1383.

7. معاون  اول قوه‌ی قضاییه ، 1383 تا 1393 .

8. دادستان کل کشور ، 1393 تا 1394.

9. دادستان کل ویژه روحانیت از سال 1391.

* مسئولیت های اجرایی و نظارتی:

تولیت آستان قدس رضوی، از 17 اسفند 1394.

نماینده مجلس خبرگان رهبری از استان خراسان جنوبی دوره چهارم و پنجم( دوره فعلی).

عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری(دوره چهارم و پنجم).

عضو شورای عالی فضای مجازی.

عضو شورای پول و اعتبار

عضو ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی و ...

* سایر فعالیت های اجتماعی:

شرکت در مبارزات قبل از پیروزی انقلاب به همراه روحانیت مبارز، و شرکت در تحصن علما و روحانیون در دانشگاه تهران.

نمایندگی حضرت امام(ره)، جهت بررسی موردی مشکلات قضایی و اجتماعی در استان های لرستان، کرمانشاه و سمنان.

عضویت در هیات امنای ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) و ...

موسس حوزه علمیه فاطمه الزهرا(س) (کوی نصر تهران).

موسس مرکز تخصصی شیعه شناسی امام هادی(ع) زیر نظر حوزه علمیه قم.

حضور در ده‌ها اجلاس بین‌المللی در کشورهای مختلف و ارائه مقاله و سخنرانی

سوابق آیت الله سید ابراهیم رئیسی: 

* سوابق علمی

سطح چهار فقه و اصول از حوزه علمیه قم

دکترای فقه و مبانی حقوق با گرایش حقوق خصوصی از دانشگاه شهید مطهری

تدریس متون فقهی سطح عالی و فقه قضاء و فقه اقتصاد در حوزه‌های علمیه تهران و دانشگاه‌ها

* سوابق مدیریتی و سیاسی

انجام سه مأموریت‌ ویژه قضایی در حوزه های اجتماعی در سه استان مختلف با حکم امام خمینی (ره)

عضویت در هیأت امنای ستاد اجرایی فرمان امام (ره) به مدت ده سال از سوی مقام معظم رهبری

افتخار خدمت گزاری و تولیت آستان قدس رضوی(ع) با حکم مقام معظم رهبری

معاون اول قوه قضاییه به مدت ده سال

ریاست سازمان بازرسی کل کشور به مدت ده سال

دادستان انقلاب اسلامی تهران

دادستان انقلاب اسلامی استان همدان

اولین دبیر ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر کشور

ریاست شورای نظارت بر صدا و سیما

عضو شورای عالی گزینش کشور

مؤسس حوزه علمیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها خواهران در تهران (کوی نصر)

مؤسس مرکز تخصصی شیعه‌شناسی امام هادی علیه السلام زیر نظر حوزه علمیه قم

* مسئولیت‌ها به اعتبار جایگاه حقوقی

عضو شورای عالی فضای مجازی

عضو شورای عالی استاندارد

عضو شورای عالی نفت

عضو شورای توسعه شرق و غرب کشور

عضو شورای عالی پول و اعتبار

عضو ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی 

عضو ستاد مبارزه با مواد مخدر

* سخنرانی در اجلاس‌های بین المللی

اجلاس مبارزه با فساد اداری در قاره آفریقا

اجلاس مبارزه با جرائم سازمان یافته در آرژانتین

اجلاس سلامت اداری در سوچی روسیه 

اجلاس حقوق بشر در پاکستان 

اجلاس نقش عاشورا در تحولات اجتماعی – استانبول ترکیه 

اجلاس دلالت های قانون اساسی در حفظ حقوق بشر – نیجریه 

اجلاس همکاری های بین المللی در مبارزه با فساد – چین 

اجلاس حقوق بشر سازمان ملل – ژنو

اجلاس مبارزه با فساد اداری در فیلیپین و انتصاب به عنوان قائم مقام بازرسان کل آسیا

و ده ها نشست تخصصی دیگر با حضور مقامات کشورهای خارجی 

الف/کتب چاپ شده* تألیفات و آثار:

کتاب تقریرات درس قواعد فقه (بخش قضایی)

کتاب تقریرات درس قواعد فقه (بخش عبادی)

کتاب ارث بلا وارث در فقه و حقوق

کتاب تعارض اصل و ظاهر در فقه و حقوق

ب/کتب در دست انتشار

کتاب سیر تحول در نظارت و بازرسی

کتاب الوقف

کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر

ج/ سخنرانی علمی ارائه شده

تعدد اسباب مسئولیت

بیع فاسد و اقسام آن

مفهوم رهن

مدیریت کارآمد  

نظارت اثر بخش  

تأثیر متقابل تصمیمات قضایی و اقتصادی  

جایگاه نظارت و بازرسی در اسلام 

عدالت و تأثیر آن بر سبک زندگی 

و ده‌ها سخنرانی علمی در حوزه‌های اقتصادی، مدیریتی، اجتماعی و حقوقی و معرفتی در حوزه ها و دانشگاه‌ها و مراکز علمی و سمینارهای تخصصی وزارتخانه‌ها و سازمان‌های کشور

* مسئولیت‌های کنونی:

تولیت آستان قدس رضوی علیه السلام

دادستان کل ویژه روحانیت

نماینده مردم شریف استان خراسان جنوبی و عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری

انتهای پیام/

 

داستان تعطیل شدن تفسیر سوره حمد امام(ره) در سیما

اختلاف، اتحاد و بزرگواری

وقتی به خاطر درس و بحث رفتم به میرزا جواد آقا گفتم استخاره بگیرید برای رفتن به جبهه ایشان گفت: «استخاره نمی‌خواهد ولیّ خدا گفته باید بروی.

استاد رحیم پور ازغدی نقل می‌کنند: وقتی {آیت الله} میرزا جواد آقا تهرانی که در مشهد بودند با تفسیر امام (تفسیر سوره حمد که از تلویزیون پخش می‌شد) مخالفت کردند. ایشان نگفتند مردم مرا می‌خواهند من هم یقین به کارم دارم و تفسیر را ادامه می‌دهم و اگر ادامه می‌داد اتفاقی نمی‌افتاد، ولی به احترام میرزا جواد آقا امام تفسیر را تعطیل کردند!

او هم زمانی به ملاقات امام می‌آید که تمام ملاقات‌های امام تعطیل است، ولی امام می‌پذیرد. او به امام می‌گوید خواسته‌ای دارم که باید بپذیری. امام می‌گوید بفرما. او می‌گوید می‌خواهم دستتان را ببوسم که امام میپذیرند.

استاد رحیم پور ادامه می‌دهند: «وقتی به خاطر درس و بحث رفتم به میرزا جواد آقا گفتم استخاره بگیرید برای رفتن به جبهه ایشان گفت: «استخاره نمی‌خواهد ولیّ خدا گفته باید بروی.»

 

چرا گنجشک‌ها در ایران تخم نمی‌گذارند؟

 
دکتر مجتبی لشکربلوکی طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود با اشاره به نتایج آزمایشی درباره گنجشک‌ها به بررسی وضعیت امید در ایران و راهکارهای پیش‌رو پرداخت. وی معتقد است: «اگر در شرایطی باشیم که همه متغیر‌های سیاسی و اقتصادی خوب باشد و ما امیدوار باشیم که هنری نیست.» متن کامل این یادداشت در ادامه از نظر می‌گذرد:
سرویس جامعه جوان آنلاین: دانشمندان کانادایی تصمیم گرفتند که دور تا دور تمام قسمت‌های یک دشت را حصارکشی کنند و راه ورود دشمنان گنجشک‌ها را ببندند: راکون ها، جغدها، شاهین‌ها و ... گنجشک‌ها در امان کامل بودند. بدون هیچ گونه تهدید! اما دانشمندان بلندگو‌هایی را در برخی نقاط این دشت جاسازی کردند. در گوشه‌ای از این دشت صدا‌های معمولی می‌آمد و در گوشه‌ای دیگر از این دشت صدا‌های ضبط شده راکون ها، جغد‌ها و شاهین ها.

نتیجه آزمایش باورنکردنی بود: گنجشک‌هایی که در بخش صدا‌های ناخوشایند بودند چهل درصد کمتر تخم گذاشتند و آن تخم‌هایی هم که گذاشتند کوچک‌تر بود. از آن تخم‌های کوچک تر، نسبت کمتری هم به جوجه تبدیل شد. برخی از آن جوجه گنجشک‌ها هم از گرسنگی مردند. چون پدر و مادرشان جرات نمی‌کردند برای جستجوی غذا خیلی تقلا کنند (منبع: هنر خوب زندگی کردن).
یک بار دیگر نتایج را مرور کنید:
- میزان تخم گذاری کمتر.
- تخم‌های کوچک‌تر
- تبدیل کمتر تخم به جوجه
- میزان کمتر زنده ماندن همان معدود جوجه‌های سر برآورده از تخم ها.

تحلیل و تجویز راهبردی:
 
این حکایت در مورد انسان‌ها نیز صدق می‌کند. این آزمایش نشان می‌دهد که برای تاثیرگذاری بر یک جامعه یا یک سیستم اقتصادی-اجتماعی، نیازی به تهدید واقعی نیست بلکه همان سایه تهدید کافیست. ترس و ابهام به اندازه تهدید واقعی اثرگذار است.
 
ما دو نوع گنجشک مهم داریم که باید زاد و ولد کنند تا چرخ‌های این مملکت بچرخد.
- صاحبان ثروت (گنجشک‌های سرمایه گذار)
- نخبگان علمی و فنی (گنجشگ‌های خلاق)
 
متاسفانه این روز‌ها آن‌ها که می‌توانند می‌روند (فرار سرمایه و مهاجرت فراگیر نخبگان) و آن‌ها که می‌مانند تخم‌های کمتر و کوچک تری می‌گذارند و از همان تخم‌های کمتر و کوچک تر، جوجه‌های کمتر و ضعیف تری می‌ماند و بخشی از این جوجه‌ها نیز می‌میرند.
سرمایه گذاری در ایران چه شرایطی دارد: میزان ریسک پذیری کمتر، میزان سرمایه گذاری کمتر، تبدیل موفقیت آمیز کم از سرمایه گذاری به کسب وکار و میزان بیشتر مرگ و میر بیشتر کسب وکار‌ها
 
چه می‌توان کرد؟

۱- مدیران ارشد: دولت و مدیران ارشد تنها وظیفه ندارند که بیمارستان بسازند، جاده بزنند، مدرسه داری، بانک داری و بنگاه داری کنند. وظیفه دولت آن است که چیزی را تولید کند که مردم نمی‌توانند: امنیت! تصویر مثبت و قابل پیش بینی از آینده مهم‌ترین خروجی حاکمیت است. اگر این تصویر را بدهید گنجشک‌های مهاجر برخواهند گشت و تخم‌های بزرگ‌تر و بیشتری خواهند گذاشت. آنگاه مدرسه ها، بیمارستان ها، بانک‌ها و بیمه‌ها دوباره جان خواهند گرفت؛ و کار نیاز به هنر دیپلماسی و سیاست گذاری هوشمندانه دارد.

۲- اعضای جامعه: وظیفه ما حفظ امید است. اگر در شرایطی باشیم که همه متغیر‌های سیاسی و اقتصادی خوب باشد و ما امیدوار باشیم که هنری نیست. امیدواری زمانی معنا دارد و فضیلت است که شرایط دشوار، مبهم و ترس آور است. وظیفه اخلاقی (تاکید می‌کنم وظیفه اخلاقی) همه ماست که چراغ امید را روشن نگاه داریم. ته دل جوانان را خالی نکنیم. اگر اعتراضی داشتند صبورانه بشنویم و به تخم‌های گذاشته شده و ثمر نشسته در همین فضا اشاره کنیم. برای من نظام استارت آپی و جوانانی که در شرکت‌های استارت آپی (نوپا) کار می‌کنند زیباترین چراغ امید است. هر گاه کسی به من می‌گوید که کاری نمی‌شود کرد من هم اسم چند استارت آپ را پشت سرهم ردیف می‌کنم و می‌گویم اگر این‌ها هستند پس هنوز امید هست!

‌نمی‌شود آرزو کرد که جغد‌ها و شاهین‌ها نباشند. این سنت هستی است که دشمنی‌ها باشند. مهم آن است که ما چگونه هنرمندانه دشمنی‌ها را تبدیل به دوستی یا حداقل به «دشمنی غیرموثر» کنیم و امنیت و امید ایجاد کنیم. تا شقایق هست زندگی باید کرد!

تلگرام!(گفت و شنود)

 

گفت: روزنامه آمریکایی فارین‌پالیسی در گزارشی آورده است؛ تلگرام با انتشار خبر‌های دروغ ارزش پول ایران را نابود کرد.
گفتم: بعضی‌ها در دولت، تلگرام را خط قرمز می‌دانستند و با فیلتر شدن آن به شدت مخالفت می‌کردند و هنوز هم سنگ تلگرام را به سینه می‌زنند!
گفت: یعنی از گزارش‌ها و خبرهای دروغ و جهت‌دار آن اطلاع نداشتند؟! تلگرام تلاش گسترده‌ای را برای آلوده کردن فضای سیاسی و فرهنگی کشورمان تدارک دیده و در آشفتگی بازار ارز و فروپاشی جایگاه پول ملی سر از پا نمی‌شناخت. بعید است این حرکت تلگرام از نگاه مسئولان ذی‌ریط پنهان مانده باشد!
گفتم: صاحبنظران و کارشناسان دلسوز هم بارها در این‌باره به دولت و وزارت ارتباطات هشدار داده بودند.
گفت: حالا که تلگرام پول ملی را به نابودی کشانده است، آقایان در مقابل هشدار‌های کارشناسان چه پاسخی دارند؟!
گفتم: طرف داشت گربه را می‌شست، به او گفتند؛ نشور می‌میرد، اما توجهی نکرد. یک‌ساعت بعد، دیدند گربه مرده است، به طرف اعتراض کردند که مگر نگفتیم نشور می‌میرد؟! جواب داد؛ می‌شستمش که نمرد، وقتی داشتم می‌چلاندمش مرد!

خط قرمزهایی که نباید باشند

 
   شهناز سلطانی/ اواخر شهریور بود که خبر مسمومیت با الکل دست‌ساز و غیراستاندارد در چند استان کشور منتشر شد،  این کش‌وقوس مصرف و مسمومیت و مرگ تا به امروز همچنان ادامه دارد و هر روز بر آمار قربانیان آن افزوده می‌شود. چند ده نفر به وادی مرگ رهسپار و چند صد نفر هم با مسمومیت‌های شدید روبه‌رو شدند. در این میان عده‌ای با نقص عضو (نابینایی دائمی و از کار افتادن کلیه‌ها) از بیمارستان ترخیص شده‌اند. این اخبار وقتی تلخ‌تر می‌شود که به آن ناآگاهی بسیاری از ما نسبت به شیوع و افزایش مصرف مشروبات الکلی و پیامدهای جبران‌ناپذیر آن افزوده شود. 
 
سن قربانیان 
نگرانی جامعه از میزان مواد مخدر تا حد بسیاری اذهان ما را از مصرف مشروبات الکلی در کشور غافل کرده است (البته به همان میزان اذهان مسئولان در حوزه مواد مخدر هم به این موضوع معطوف نیست. این را از جالی خالی برنامه‌های پیشگیرانه و جست‌وجوی راه برای نجات معتادان به الکل می‌توان دریافت.)، در حالی که در اثنای خبرهای ناگوار قربانیان اخیر، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی استان هرمزگان از سن متوفیان آماری را اعلام کرد که توأمان تأمل و تأسف‌بر‌انگیز بود. سن فوت‌شدگان بین 17 تا 50 سال عنوان شده است. همین خبر به تنهایی هشدار می‌دهد شیوع مصرف تا چه اندازه پایین بوده و تا چه حد نوجوانان و جوانان در معرض این آسیب اجتماعی هستند که ما از آن بی‌خبریم. 
در کشورهای اروپایی منعی در مصرف و فروش مشروبات الکلی وجود دارد که بد نیست به آن اشاره شود. در این کشورها مصرف‌کنندگان زیر 18 سال و فروشندگان الکل به افراد زیر 18 سال در صورت تخلف، مجازات سنگینی در انتظارشان است!
 
مصرف بی‌اشکال!
در یک پژوهش جامعه‌شناسانه در کشور معلوم شد 25 درصد دانشجویان مصرف الکل را بدون اشکال می‌دانند. این نه تنها یک زنگ خطر است که باز بودن دست تولیدکنندگان و واردکنندگان و فروشندگان این ماده کشنده را هم نمایان می‌کند. متأسفانه آخرین آماری که از ورود مشروبات الکلی به کشور اعلام شده است مربوط به سال 92 است؛ یعنی پنج سال پیش. بنا بر اعلام نیروی انتظامی سالیانه دست‌کم 60 تا 80 میلیون لیتر مشروبات الکلی به شکل قاچاق از مرزهای کشور وارد می‌شود. اگر به این آمار افزایش قاچاق پنج سال اخیر را هم اضافه کنیم، جز تأسف و نگرانی باقی نمی‌ماند. متأسفانه تا اندازه‌ای این معضل و مشکل و آسیب اجتماعی و جرم مغفول مانده که هیچ مقام رسمی در طی این پنج سال اخیر آمار روشن و تحقیق شده‌ای ارائه نکرده است. 
 
آماده شدن سریع‌تر از پیتزا!
به نظر می‌رسد در دسترس بودن مشروبات الکلی در کشور سبب شده نه تنها مصرف آن هم به سهولت انجام شود که آمار مصرف‌کنندگان هم فزونی بگیرد. چند سال پیش ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام کرد، میانگین دسترسی به انواع مواد مخدر در کشور 22 دقیقه است. این آمار برای مشروبات الکلی 17 دقیقه است؛ یعنی کافی است شخصی اراده کند، در چشم برهم‌زدنی فقط با یک تماس تلفنی انواع مشروبات الکلی را می‌تواند دم در خانه‌اش تحویل بگیرد، بسیار سریع‌تر از تحویل گرفتن یک پیتزا! راه‌های دیگری هم هست. همان موضوعی که دکتر باقر لاریجانی قائم‌مقام وقت وزیر بهداشت چند سال پیش از آن با عنوان الکل‌های صنعتی با طعم‌های مختلف در سوپرمارکت‌ها نام برد. کسی هم به آن شک نمی‌کند چون معمولاً این نوشیدنی خانه‌برانداز را در ظروف نوشیدنی‌های مجاز می‌فروشند. نوشیدنی‌ای که به گفته پزشکی قانونی ضریب خالص آن 10 تا 15 درصد و ضریب ناخالص آن با افزودنی‌های غیر مجاز و کشنده و سرطان‌زا 60 تا 70 درصد است. همان عاملی که مرگ‌های اخیر را در این زمینه رقم زده است. 
 
عینک‌مان را عوض نکنیم
به هر حال با همان عینک که به آسیب‌های اجتماعی و مواد مخدر نگاه می‌کنیم با همان عینک هم باید به معضل مشروبات الکلی بنگریم. در کنار حرمت استفاده از مشروبات الکلی در دین مبین اسلام، خرید و فروش و تولید و وارد کردن آن به کشور، هم جرم و هم یک آسیب اجتماعی جدی است. آسیب‌های اجتماعی برای پدیدار شدن علل و عواملی دارند، مصرف‌کنندگان مشروبات الکلی هم از این قاعده مستثنی نیستند. فقر، بیکاری، طلاق، تجاوز و... بخشی از علت‌های روی‌آورندگان به این ماده کشنده هستند. اما از یک نکته غافل نشویم که بخشی از این مصرف‌کنندگان به صورت تفننی آن را مصرف می‌کنند و به آن به چشم تفریح می‌نگرند. بنا بر پژوهشی که در این زمینه انجام گرفته است باید توجه کرد که وقتی از خلأ تفریحات سالم و در دسترس و با قیمت‌های پایین یا رایگان صحبت می‌کنیم، بحث مهمی را طرح می‌کنیم. اگر بخشی از هیجانات و انرژی‌های نهفته نوجوان و جوان در این تفریحات ایمن و مطمئن خالی شود، نگرانی‌ها تا حدی کم می‌شود. تا جایگزین‌های درست و قابل دسترس فراهم نکنیم نمی‌توانیم سرمان را با خیال راحت از جانب فرزندان‌مان زمین بگذاریم.
 
نیاز به آگاهی 
ما نیاز داریم افکار عمومی جامعه را نسبت به مصرف، شیوع و افزایش و پیامدهای منفی مشروبات الکلی آگاه کنیم. بی‌شک بسیاری از ما در جایگاه پدر و مادر و... نمی‌دانیم که تا این حد آسیب بچه‌های ما را تهدید می‌کند. باید اول خودمان آگاهی کسب کنیم، بعد آن را به فرزندان‌مان انتقال دهیم. روشن و شفاف برای‌شان توضیح بدهیم که چه خطری ممکن است آنها را تهدید کند و چگونه باید با آن روبه‌رو شوند. مهارت «نه» گفتن اینجاست که به کمک‌مان می‌آید. اگر آن را به فرزندان‌مان آموخته و با او تمرین کرده باشیم، او هم در مقابل دوستان و همکلاسی و... که او را دعوت به همراهی در مصرف می‌کنند، قاطعانه نه می‌گوید و خود را از این مخمصه رها می‌کند. افزون بر این همراه بودن با فرزندان‌مان در تفریحات و سرگرمی‌های آنها و پر کردن اوقات فراغت آنها به شکل صحیح همان موضوعی است که به مدد ما می‌آید. اگر بدانیم که 44 درصد بزهکاران در خانواده‌های بی‌بندوبار زندگی کرده‌اند، آن‌وقت به نقش خانواده در آسیب‌های اجتماعی پی خواهیم برد. 
 
رسانه‌های مغفول
نقش رسانه‌ها را هم به هیچ وجه نباید دست کم گرفت. سریال‌هایی که با هدف ساخته و در شبکه‌های ماهواره‌ای نمایش داده می‌شوند به خوبی توانسته‌اند به خواسته‌های‌شان جامه عمل بپوشند. در این سریال‌ها مصرف الکل عادی و بی‌مشکل و برای رهایی از دغدغه‌های فرد نشان داده می‌شود. همین به تنهایی کافی است نوجوان و جوانی که بیننده آن است راه را برای خودش هموار ببیند و از آنجا که در دسترس هم هست همه چیز را مهیا می‌بیند. اما متأسفانه ما هنوز به هشدار درباره مصرف مشروبات الکلی به چشم یک خط قرمز نگاه می‌کنیم. در حالی که گفتن از یک واقعیت تلخ در جامعه نه تنها خط قرمز نیست؛ بلکه ضروری و واجب است. نه در سریال‌ها و نه در برنامه‌های تلویزیونی هیچ جایی برای آن باز نکرده‌ایم. در سکوت رسانه‌ها، رشد مصرف مشروبات الکلی سیر صعودی در پیش گرفته‌اند و وقتی سراغی از آن می‌گیریم که قربانی می‌گیرد و نقص عضو برجا می‌گذارد و تیشه به ریشه خانواده‌ای می‌زند. به همان اندازه که مصرف مواد مخدر در جامعه جرم می‌آفریند و به قتل و... می‌انجامد، مصرف الکل هم دست کمی از آن ندارد، اما آیا جامعه و افکار عمومی از این شباهت‌ها آگاهند؟

فتخار! (گفت و شنود)

  گفت: خانم موگرینی گفته است؛ اتحادیه اروپا تمایل دارد روابط اقتصادی و تجاری با ایران را افزایش دهد، اما این همکاری‌ها به دلیل تحریم‌های آمریکا دشوار است!
گفتم: یعنی چی؟!
گفت: ‌ای عوام! منظورش این است که اروپا نمی‌تواند تحریم‌های آمریکا را نادیده بگیرد و با ایران روابط تجاری داشته باشد.
گفتم: وقتی اروپا رسما اعلام می‌کند که حاضر نیست با ایران روابط تجاری داشته باشد، پس دولت معطل چیست و چرا دست روی دست گذاشته و هنوز هم به حضور ذلت‌بار در برجام ادامه می‌دهد؟!
گفت: خب برای اینکه دولت طی ۵ سال گذشته همه امکانات و ظرفیت‌های کشور را از حلقوم مردم بیرون کشیده و پای برجام ریخته و حالا هم برای حفظ موقعیت خود، اصرار دارد سرنوشت کشور را به برجامی که دیگر وجود ندارد گره بزند! و به برجامی که هیچ دستاوردی نداشته و ندارد افتخار کند!
گفتم: یارو می‌گفت وقتی می‌گویند به افتخارش دست بزنید، نمی‌دانم افتخارش کجاست که باید بهش دست بزنم؟!

تظاهرات گرگ ها ‌برای آزادی گوسفندان !

به گزارش بولتن نیوز :چوپان گله را به آغل برد و همه درهای آن را بست. گرگ‌های گرسنه سر رسیدند و درها را بسته یافتند و از رسیدن به گوسفندان ناامید شدند.
گرگ های گرسنه در این فکر فرو رفتند که چگونه می توان گوسفندان را از آغل بیرون کشید؟

سرانجام گرگ‌ ها به این نتیجه رسیدند که راه چاره، ایجاد هیاهوئی که جلوی خانه چوپان است. هیاهوئی که طی آن آزادی گوسفندان را فریاد بزنند.

گرگ‌ها به دور آغل چرخیدند و زوزه و فریاد کشیدند که چرا گوسفندهای بیچاره را از حق آزادی محروم کرده و گرسنه و تشنه در آغل زندانی کرده ای؟!
گوسفندان فریادهادی را شنیدند که از آزادی و حقوق آنان دفاع می‌کنند، خوشحال و برانگیخته شدند و به آنها پیوستند.
گوسفندان با کمک گرگ ها، در آغل را شکستند و دیوارهای آن را با شاخ هایشان خراب کردند و همگی آزاد شدند.

گوسفندان آزادانه به صحرا گریختند و با خوشحالی به پایکوبی پرداختند. گرگ‌ها اطراف گوسفندان جمع شدند و برایشان هورا کشیدند و با سر دادن شعار گوسفندان باید همیشه آزاد باشند، گفتند می خواهیم یک جشن مفصّل به مناسبت آزادی برپا کنیم. چوپان با ناراحتی فریاد میکشید و گاهی عصایش را پرتاب می‌کرد تا بلکه گرگ ها را از اطراف گوسفندان دور کند. اما فایده ای نداشت و فریاد و عصا پرت کردن سودی نداشت.
گوسفندان با آزادی کامل چریدند و هر علفی را هر اندازه که دوست داشتند خوردند. شب فرارسید و گوسفندان بدون مزاحمت چوپان در صحرایی وسیع به رقص و پایکوبی پرداختند. چه شبی با صفائی بود. نیمه های شب گوسفندان با شکم سیر در صحرای بزرگ و آزاد به استراحت پرداختند. گرگ ها برای آسایش گوسفندان کنسرت لالائی برپا کردند و گوسفندان با رویاهای فردای بهتر، به خواب خوشی فرو رفتند. گرگ‌های گرسنه به کمین نشسته سرود دوستت دارم ای گوسفند و سمفونی زنده باد آزادی گوسفندان را به بهترین شکل اجرا کردند. پاسی از نیمه شب گذشته بود که زوزه خفیفی سر داده شد و گرگ های گوسفند دوست زوزه کشان به سوی گوسفندان خواب آلود یورش بردند. چه بزم شاهانه ای! یکی پاچه می خورد و دیگری زبان و آن یکی دل و قلوه و آنگاه ران لذیذ و راسته لطیف و خوش و خوراک. سرود حالا نخور پس کی بخور سردادند و بره های کوچک را به رقص واداشتند. جشن گرگ ها بسیار با شکوهتر از جشن گوسفندان بود. جای غضنفرها خالی. 

 تظاهرات گرگ ها ‌برای آزادی گوسفندان !

روز بعد که چوپان خسته به صحرا شتافت، جز لاشه های پاره شده و نیمه خورده، چیزی نیافت.

 حکایت آشنایی است.. مردمی که به دعوت و دام منافقین و شیپور دشمن، با پای خود به خیابان میریزند!

خورجین!(گفت و شنود)

گفت: آقای ظریف گفته است «همواره می‌دانستیم که به وعده‌های آمریکا نمی‌توان اعتماد کرد»!
گفتم: پس چرا آنهمه امتیاز نقد دادند و در مقابل یک مشت وعده نسیه گرفتند؟!
گفت: مگر وقتی منتقدان هشدار می‌دادند که آمریکا قابل اعتماد نیست همین آقایان نمی‌گفتند؛ امضای جان کری سند است؟! مبادا چند روز بعد بگویند از اول می‌دانستیم که اروپا هم قابل اعتماد نیست!
گفتم: آدم شارلاتانی از مردم قرض می‌گرفت و پس نمی‌داد، قاضی دستور داد او را سوار الاغ کنند و در شهر بگردانند و جار بزنند که بد‌عهد و مال مردم خوار است و کسی به او اعتماد نکند. بعد از اجرای حکم، صاحب الاغ از او کرایه الاغش را خواست و یارو گفت؛ مرد حسابی! مگر از صبح تا حالا جار نمی‌زدی که کسی به من اعتماد نکند؟! حالا خورجینت را بده که پر از گندم کنم!... القصه، بنده خدا صاحب الاغ، هنوز دم در خانه یارو ایستاده که خورجین را بیاورد!

شناسایی! (گفت و شنود)


  گفت: چی شده بود که یکدفعه رسانه‌های داخلی و خارجی به پخش فیلمی کوتاه از یک دختر نوجوان در تلویزیون، که از انتشار تصویر غیر‌اخلاقی خود در فضای مجازی ابراز پشیمانی کرده بود اعتراض کرده و جیغ بنفش کشیدند؟!
گفتم: ادعا می‌کردند که احساساتشان جریحه‌دار شده است؟!
گفت: یعنی احساسات رسانه‌های آمریکایی و اروپایی و روزنامه‌های زنجیره‌ای دنباله‌رو آنها از قتل عام روزانه زن و کودک مظلوم یمن و فلسطین و افغانستان جریحه‌دار نشده؟!
گفتم: کیهان ضمن آنکه اقدام صدا و سیما را بدسلیقگی دانسته بود، جنجال هماهنگ داخلی و خارجی در این ماجرا را به حمله کفتارها تشبیه کرده بود!
گفت: ولی یکی از آنها فقط به نظر کیهان درباره بدسلیقگی صدا و سیما پرداخته و درباره تشبیه جنجال‌کنندگان به کفتارها سکوت کرده بود! چرا؟!
گفتم: دو نفر برای دزدی به خانه‌ای رفته بودند، صاحبخانه بیدار شد و آنها را تعقیب کرد و خطاب به یکی از آنها که نزدیک‌تر بود، داد زد و گفت؛ نامرد وایستا، کجا فرار می‌کنی؟ و یارو به رفیقش گفت؛ تو فرار کن منو شناسایي کردند!

شعار هر انقلابی !

مرگ بر آمریکا ، مرگ بر اسرائیل ، مرگ بر انگلیس ، مرگ بر فرانسه ، مرگ بر آلمان

خرج!(گفت و شنود)


گفت: چند روز قبل پادشاه سعودی دستور داده بود که همه مفتی‌های وهابی همراه با کارکنان ادارات و معلمان و... نماز باران بخوانند.
گفتم: «خونه خرس و بادیه مس»؟ با آن‌همه جنایت انتظار دارند به دعای آنها باران هم بیاید؟!
گفت: اتفاقاً، دیروز طوفان شدید و کم سابقه شن وزیدن گرفت و تمام فرودگاه‌ها و بازارها و خیابان‌های عربستان را فلج و تعطیل کرد!
گفتم:‌ حالا که این‌قدر مستجاب‌الدعوه هستند! کاش برای سلامتی آل‌سعود هم یک دعایی می‌کردند!!
گفت: ایول، فکرش را بکن که چی می‌شد!
گفتم: اسب یکی از خان‌های فاسد و فاجر مریض شده بود، به مباشرش گفت؛ دو رکعت نماز بخواند و دعا کند که خوب شود، ولی از قضا اسبش مرد! چند روز دیگر گاوش مریض شد و مباشر خان بازهم دعا کرد ولی گاو خان هم مرد! خان که حسابی عصبانی شده بود، مباشر را به باد ناسزا گرفت و مباشر گفت؛ کاری نکن که دو رکعت هم خرج تو کنم!

تکلیف!(گفت و شنود)

گفت: اظهارات آقای صدیقی امام جمعه موقت تهران که عوامل اصلی آشوب‌های اخیر را «آشغال» نامیده بود، باعث عصبانیت بعضی‌ها شده است!
گفتم: خوب حق دارند عصبانی شوند! چون این جرثومه‌های پلیدی هزاران مرتبه کثیف‌تر و خبیث‌تر از آشغال هستند.
گفت: ‌ای عوام! بعضی‌ها عصبانی شده‌اند که چرا به آنها اهانت شده است!!
گفتم: کسانی که انسان‌های بی‌گناه را کشته‌اند، به اسلام و قرآن اهانت کرده‌اند، حسینیه‌ها را به آتش کشیده‌اند، پرچم کشور را آتش زده‌اند، مرقد مطهر اولیاءالله و امامزاده‌ها را ویران کرده‌اند، اموال عمومی را تخریب کرده‌اند و... اگر هزاران مرتبه پلید‌تر از آشغال نیستند پس چه هستند؟!
گفت: کسانی به آقای صدیقی اعتراض کرده‌اند که منتقدان خود را، «بی‌سواد، بی‌شناسنامه، مزدور، جیب‌بر، لات، خرابکار، عقب‌مانده و...»  می‌نامیدند و آنها را به جهنم حواله می‌دادند!
گفتم: از این گذشته، آقای صدیقی حساب فریب‌خورده‌ها را از آشوبگران جدا کرده بود، در حالی که ناکارآمدی دولت در ایجاد‌ اشتغال و تامین معیشت و مسکن و گرانی و رکود و مشکلات دیگری از این دست عامل نارضایتی و فریب خوردن آنها بود.
گفت: با این حساب دولت باید از آقای صدیقی خیلی هم ممنون باشد که عامل سوء‌استفاده از این نارضایتی‌ها را آشغال نامیده و صف آنان را از صف فریب‌خوردگان جدا کرده است. نه اینکه گناه کم‌کاری خود را با حمله بی‌اساس به آقای صدیقی رفع و رجوع کند!
گفتم: دانش‌آموزی از آموزگار خود پرسید؛ آیا شما مرا به خاطر کاری که نکرده‌ام تنبیه می‌کنید؟! آموزگار گفت، نه جانم و هیچ‌کس را به خاطر کاری که نکرده تنبیه نمی‌کنند. چرا این سؤال را می‌پرسی؟ و دانش‌آموز گفت؛ آقا اجازه؟ چون من تکلیفم را انجام نداده‌ام!!