واردات غیرقانونی 6 هزار خودروی لوکس نتیجه آتش نزدن کالای قاچاق

 
در شرایطی مسئولان درباره هک شدن یا نشدن سامانه ثبت سفارش خودرو و واردات غیرقانونی حدود 6 هزار خودروی خارجی مناقشه می‌کنند که اگر دستور فرمان آتش زدن خودروهای قاچاق اجرا می‌شد، شاهد بروز این تخلفات نبودیم.


چند ماه بعد از واردات غیرقانونی هزاران خودرو در زمان بسته بودن سامانه ثبت سفارش خودرو، روز دوشنبه رئیس سازمان بازرسی کل کشور اعلام کرد که سایت وزارت صنعت، معدن و تجارت (صمت) هک شد و حدود 6هزار خودرو مدل بالا و گران قیمت وارد کشور شد.»
به گفته ناصر سراج، از این تعداد حدود 4 هزار خودرو ترخیص و وارد بازار شده است و هزار خودرو همچنان در گمرک است که امیدواریم در این خصوص نیز تصمیم‌گیری شود. آنطور که رئیس سازمان بازرسی کل کشور تخمین زده است، اختلاف قیمت این خودروها به نزدیک نیم میلیارد تومان می‌رسد.
بلافاصله وزارت صنعت، معدن و تجارت «هک شدن سایت ثبت سفارش» را تکذیب کرد و با تایید تخلف صورت گرفته اعلام کرد: در مجموع 6 هزار و 481 دستگاه خودرو با تخلف واردکنندگان و سامانه ثبت سفارش، به گمرکات کشور وارد شده که از این تعداد، هزار و 900 خودرو ترخیص شده و بقیه آنها همچنان در گمرک مانده است.
با این حال معاون وزیر صنعت دیروز در حاشیه نشست هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی در جمع خبرنگاران اذعان کرد: ممکن است بعد از رسیدگی به تخلفات انجام شده برای ثبت سفارش واردات خودرو که وزارت صنعت آن را به مراجع مربوطه اعلام کرد، در بررسی‌ها مشخص شده باشد که سیستم ثبت سفارش هک شده است، اما من نمی‌توانم برای چگونگی تخلف نامی بگذارم.
مجتبی خسروتاج همچنین در اظهاراتی عجیب گفته است:  تعداد متخلفان زیاد است و برای ما هم هنوز این سؤال مطرح است که این ثبت سفارش‌ها چگونه انجام شده است!
متخلفان نظاره‌گر دعوای مسئولان!
در این شرایط، مناقشه در گرفته بین دو سازمان مسئول درباره روش تخلف در ثبت سفارش و واردات غیرقانونی خودرو، اصل موضوع را به حاشیه برده و شاید خیال متخلفان این پرونده را نیز راحت کرده باشد؛ زیرا دو سازمان مسئول به جای آنکه با همیاری یکدیگر به دنبال خشکاندن ریشه‌های فساد در روند واردات خودرو باشند به مجادلات حاشیه‌ای روی آورده‌اند؛ ایسنا با بیان این مطلب نوشت: در حالی‌که هک شدن سایت وزارت صنعت، معدن و تجارت موضوع اصلی نیست بلکه مهم این است که در روز روشن چند هزار دستگاه خودرو با ثبت سفارش جعلی در وزارت صنعت، معدن و تجارت وارد کشور شده است و با وجود گذشت چندین ماه از کشف این فساد، باید تاکنون مجرمان اصلی در هر جایی که هستند شناسایی، به مردم معرفی و با آنها برخورد می‌شد؛ نه آنکه مناقشه بر سر حاشیه‌ها و فرعیات، اصل موضوع را به حاشیه ببرد.
همچنین گفتنی است مسئولان در شرایطی بر سر یک موضوع فرعی دعوا دارند که علت اصلی، سهل‌انگاری در برخورد جدی با عاملان قاچاق کالا است. موضوع اصلی هک شدن یا نشدن سایت وزارت صنعت نیست، بلکه مماشات با متخلفان در سال‌های گذشته است.
رهبر انقلاب مرداد 95 تصریح کردند: «[در موضوع‌] قاچاق، بنده به مسئولین گفته‌ام که آقاجان! وقتی شما آن باند قاچاقچی را پیدا می‌کنید و آن جنس کلان قاچاق را که چند هزار تُن وزن آن است، وارد کشور می‌کنید، این جنس را جلوی چشم همه آتش بزنید؛ ضربه بزنید به قاچاقچی، به جنس دارای مشابه داخلی.» اما اولین زمزمه‌های چشم‌پوشی از برخورد با قاچاقچیان، تنها هفت ماه پس از اعلام ضرورت آتش زدن کالاهای قاچاق صورت گرفت، به این ترتیب که یک مسئول دولتی امحای خودروهای لوکس کشف شده را مشروط کرد.
در آن زمان که تعدادی خودرو لوکس قاچاق در گمرکات کشور توقیف شده بود، حبیب‌الله حقیقی، رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز اعلام کرد: اگر شرایط صادرات پورشه ها و دیگر خودروهای لوکس قاچاق به کشورهای دیگر فراهم شود، آنها را صادر کرده و در غیر این صورت، باید امحاء شوند.
در حقیقت برخورد غیرقاطع مسئولان باعث شده قاچاقچیان احساس امنیت کنند و حالا اتفاقاتی همچون واردات غیرقانونی هزاران خودرو، نتیجه آن مماشات است.
چشم‌پوشی مسئولان کشورمان از امحای برخی کالاهای قاچاق در حالی است که برخی کشورها محموله‌های کالاهای قاچاق را امحا می‌کنند.
به عنوان مثال سال گذشته «رودریگو دوترته»، رئیس‌جمهور فیلیپین در اقدامی قاطع دستور داد ۳۰ خودروی گرانبهای قاچاق در این کشور به وسیله بولدوزر منهدم شوند. کشور چین هم برای حمایت از تولید ملی و  به دلیل نگرانی‌های بهداشتی چندی پیش یک محموله بزرگ گوشت قاچاق از آمریکا را امحا کرد و در سایر کشورها نیز چنین برخوردهایی مشاهده می‌گردد.
اگر مسئولان یک‌بار خودروهای لوکس را آتش بزنند قاچاقچی‌ها متوجه می شوند که برخوردها جدی است و دیگر بعید است شاهد قاچاق دوباره این خودروها
 باشیم.

این بیانیه از کجا دیکته شده است؟! (نکته)



  در خبرها آمده است که بیش از صد نفر از مدعیان اصلاحات و عضو حزب کارگزاران و ضد‌انقلابیون تابلو‌دار فراری و دشمنان قسم‌خورده امام(ره) و پادوهای شناخته‌شده مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس با صدور بیانیه‌ای خواستار مذاکره مستقیم و بدون قید و شرط جمهوری اسلامی ایران با ترامپ شده‌اند! افرادی نظیر؛ غلامحسین کرباسچی، احمد منتظری، عیسی سحر‌خیز، عبدالعلی بازرگان، جمیله کدیور، علی کشتگر و... از جمله امضاء‌کنندگان این بیانیه هستند. غیر از غلامحسین کرباسچی که دبیرکل حزب کارگزاران است و از این منظر می‌توان او را یک فعال سیاسی تلقی کرد، سایر امضاء‌کنندگان این بیانیه افراد دست‌چندم و بی‌اهمیتی هستند که هرجا نسخه ذلت‌آوری علیه ایران اسلامی و مردم این مرز و بوم پیچیده می‌شود، در نقش سیاهی‌لشکر به صحنه واردشان می‌کنند تا امضای آنان ورقه را سیاه کرده و به اصطلاح پرطرفدار نشان دهد! در این‌گونه حرکت‌ها، همخوانی سیاسی و اعتقادی امضاء‌کنندگان اهمیتی ندارد و یا در درجه چندم اهمیت است. احمد منتظری دشمن امام و کرباسچی کارگزارانی و دارنده پرونده فساد اقتصادی و سحرخیز حامی حزب صهیونیستی بهائیت و علی کشتگر مارکسیست و... چه نسبتی با هم دارند که در این بیانیه دور هم جمع شده‌اند؟! تقریبا هیچ! اما، چرا؟!
 محتوای بیانیه و شرایط زمانی صدور آن در کنار هویت امضاء‌کنندگان به وضوح حکایت از آن دارد که دیکته‌کنندگان بیانیه از بی‌اهمیت بودن آن در تصمیم‌سازی نظام با‌خبر بوده‌اند و به خوبی می‌دانسته‌اند «جایی که عقاب پر بریزد / از پشه لاغری چه خیزد»؟! و در حالی که نظام اسلامی با اقتدار مثال‌زدنی خود در برابر آمریکا و متحدانش ایستاده است بدیهی است که به نسخه سازش ذلت‌بار مشتی پادوی مفلوک و فراری و یا ورشکسته سیاسی داخلی کمترین اهمیتی نمی‌دهد و حرکت آنان را داستان پشه‌ای می‌داند که روی درخت تنومند خرما نشسته بود و هنگام برخاستن به درخت گفته بود؛ خود را محکم نگاه‌دار که می‌خواهم برخیزم! پس انگیزه کسانی که این بیانیه را به امضاء‌کنندگان آن دیکته کرده‌اند چه بوده است؟! پاسخ این سؤال دشوار نیست و نمونه‌های مشابه دیگری از آن نیز می‌توان در تاریخ چهل‌ساله انقلاب آدرس داد.
یک روز قبل از حمله ناکام آمریکا به طبس که قرار بود بالگردهای آمریکایی بعد از فراری دادن جاسوسان، در پایگاه منظریه قم فرود بیایند، چه کسانی و با چه انگیزه‌ای توپ‌های ضد‌هوایی مستقر در اطراف این پایگاه را جمع‌آوری کرده بودند؟!... آن شب قرار بود تفنگداران آمریکایی در ورزشگاه امجدیه -شهید شیرودی کنونی- از بالگردها پیاده شوند و افراد نفوذی، چراغ‌های این ورزشگاه را که مطابق معمول، شب‌ها خاموش بود، آن شب روشن نگاه داشته بودند! قبل از حمله سازماندهی شده صدام به ایران، یک جریان وابسته داخلی، زمزمه انحلال ارتش را آغاز کرده بود! و ده‌ها نمونه دیگر از این دست که فهرست آن نیز به درازا می‌کشد.
حالا به صدر این وجیزه باز می‌گردیم. وقتی ترامپ بعد از کسب اطمینان از اروپا برای ادامه برجام، از آن خارج شد، برخی از مشاوران او این سؤال را پیش کشیدند که چرا با خروج از برجام فرصت ادامه مذاکره با ایران و کسب امتیازات بیشتر را از دست داده است و ترامپ با اطمینان گفت: «من واقعاً معتقدم که آنها (ایرانی‌ها) در یک مقطع زمانی دیگر باز می‌گردند و می‌گویند که می‌خواهند برای یک توافق دیگر مذاکره کنند»! اما انتظار ترامپ برای بازگشت ایران به میز مذاکره با آمریکا که عمیقا و با اطمینان به آن دل بسته بود و انتظار می‌کشید نه فقط برآورده نشد بلکه با مواضع سرسختانه و قاطع جمهوری اسلامی ایران نیز روبه‌رو شد تا آنجا که آقای روحانی مذاکره با آمریکا را دیوانگی نامید.
 ترامپ با خروج از برجام این سند طلایی را که جای جای آن به نفع آمریکا بود، از دست داده بود و بازگشت ایران به میز مذاکره تنها امیدش بود تا آنجا که در سفر اخیر خود به سنگاپور هم بار دیگر در پاسخ به سؤال خبر‌نگار فاکس‌نیوز، خواسته‌ای که انتظارش را می‌کشید تکرار کرد و گفت: هنوز هم اطمینان دارد که ایران برای مذاکره باز می‌گردد! اما، این خواسته استراتژیک ترامپ که در آرزوی آن از برجام خارج شده بود بر زمین مانده است. اکنون به وضوح می‌بینید بیانیه یاد شده که پیشنهاد بازگشت ایران به مذاکره با آمریکا اصلی‌ترین و تنها موضوع آن است با هدف تامین این نیاز بر زمین مانده ترامپ به امضاء‌کنندگان این بیانیه خیانت‌آمیز دیکته شده است. آیا هیچ علت دیگری برای آن قابل تصور است؟!
حسین شریعتمداری

با کفش وارد نشوید !(نکته)

 

در بخشی از تاریخ قیام سربداران آمده است که وقتی ارغون‌شاه مغول جماعتی از پیروان «شیخ حسن جوری» یکی از رهبران نهضت سر‌بداران را به بند کشیده و در میان آنها شیخ حسن جوری را جستجو می‌کرد، تمامی آن جماعت پاکباخته، خود را حسن جوری معرفی کردند تا شناسایی رهبر و امیرشان برای مغولان نا‌ممکن باشد و در این راه سر‌های خویش را به دار مجازات ارغون‌شاه مغول نیز سپردند.
شرکت آمریکایی تولید‌کننده لوازم ورزشی «نایک»، چند روز قبل از شروع بازی‌های جام جهانی فوتبال ۲۰۱۸ روسیه، اعلام کرد که به علت تحریم‌های آمریکا حاضر نیست کفش‌های تیم ملی فوتبال کشورمان را از تولیدات این شرکت تامین کند! تا اینجای ماجرا، از کینه‌توزی آمریکایی‌ها علیه ایران اسلامی و مردم شریف آن حکایت می‌کند که نه عجیب است و نه غیر منتظره، ولی در این میان نکاتی هست که نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت و نباید ناگفته بماند. از جمله اینکه؛
۱- در حالی که شرکت آمریکایی نایک از تامین کفش‌های ورزشی تیم ملی جمهوری اسلامی ایران خود‌داری کرده و این تصمیم خود را نیز به صراحت اعلام کرده بود، متاسفانه چند تن از اعضای تیم ملی کشورمان با پوشیدن کفش‌های «نایک» در میدان حاضر شدند! و حال آنکه کمترین انتظار از آنها این بود که برای اعلام همبستگی ملی و احترام به هموطنان خویش و مردم پاکباخته این مرز و بوم از پوشیدن کفش‌های نایک خود‌داری کنند و با این اقدام ناپسند خود به مردم کشورشان اهانت نکنند! آن هم مردمی که از ژرفای دل، در آرزوی پیروزی آنان بودند و بعد از پیروزی با شور و شوق فراوان این پیروزی را جشن گرفتند.
۲- ممکن است گفته شود- و گفته شده است- که اعضای یاد شده تیم ملی فوتبال کشورمان کفش‌های ورزشی نایک را از قبل خریداری کرده و یا از طریق اسپانسرهای خود دریافت کرده بودند! که این عذر پذیرفتنی نیست، چرا که پای حیثیت یک ملت در میان بوده و هست. آن عده از اعضای مورد ‌اشاره تیم ملی که بعد از تصمیم سیاسی و خصمانه شرکت نایک علیه مردم کشورمان- و نه فقط علیه تیم ملی فوتبال ایران- با پوشیدن کفش‌های نایک به میدان رفته‌اند، با این اقدام ناپسند خویش به‌گونه‌ای ناخواسته به ملت بی‌احترامی کرده‌اند و شایسته آن است که برای جبران این حرکت ناشایسته، اولا؛ از پوشیدن دوباره کفش‌های ورزشی نایک خود‌داری کنند و ثانیا؛ بعد از حضور در میدان بعدی مسابقه، در مقابل چشم تماشاگران حاضر در استادیوم و کسانی که از طریق دوربین‌های تلویزیونی مسابقات را دنبال می‌کنند، کفش‌های نایک را به اطراف میدان مسابقه پرتاب کرده و دور بیندازند که از فرزندان ایران اسلامی جز این انتظار نمی‌رود. آمریکایی‌ها باید بدانند که مردم ایران و تیم ملی این کشور که به نمایندگی از سوی همین ملت به میدان آمده است اهانت آنان در تحریم کفش‌های ورزشی فلان شرکت آمریکایی را بی‌پاسخ نمی‌گذارد و از مقابله به مثل که حق قانونی و نشانه شخصیت اسلامی و ایرانی آنان است، دست نمی‌کشند و به قول امیرالمومنین علیه‌السلام، سنگ را به همان سو که آمده است پرتاب می‌کنند.
۳- آمریکایی‌ها در حالی حتی از تحویل کفش ورزشی به اعضای تیم ملی فوتبال کشورمان خودداری می‌کنند که بارها گلو پاره کرده و ‌گریبان دریده‌اند که بازی‌های ورزشی را نباید سیاسی کرد! و حتی در مواردی فیفا - فدراسیون جهانی فوتبال- جمهوری اسلامی ایران را تنها به علت انجام برخی از مراسم مذهبی در ایام خاص، آنهم بدون دخالت دادن آن به بازی‌ها، جریمه نیز کرده است! به عنوان مثال روز بیست و پنجم مهرماه سال ۱۳۹۵ که با شب تاسوعای حسینی علیه‌ا‌لسلام همزمان بود، فیفا در اعتراض به مراسم نوحه‌خوانی که قبل از شروع بازی ایران و کره در استادیوم آزادی صورت گرفته بود، کشورمان را به پرداخت ۴۵ هزار فرانک جریمه محکوم کرد! و یا آقای احسان حدادی قهرمان دوو‌میدانی کشورمان در مسابقات ۲۰۱۲ لندن، تنها به این علت که روی پیراهنش کلمه مقدس «یا حسین (ع)» نقش بسته بود، با توبیخ! روبرو شد و یا اعلام کرده‌اند که در صورت خودداری کشتی‌گیران میهن اسلامیمان از مواجهه با ورزشکاران رژیم کودک‌کش و جعلی اسرائیل، کشتی ایران را از صحنه همه مسابقات حذف می‌کنند و سخن درباره آن است که بعید نیست در صورت تکرار، کل ورزش ایران را حذف کنند! و... در همان حال یقه می‌درند که ورزش را نباید سیاسی کرد!
۴- گفتنی است تحریم تامین کفش تیم ملی ایران از سوی شرکت نایک در حالی است که لوازم ورزشی این شرکت آمریکایي بازارهای ایران را پر کرده و در تسخیر خود دارد، همان‌گونه که لوازم صوتی و تصویری شرکت سامسونگ -که به بهانه تحریم آمریکا از دادن هدیه به ورزشکاران کشورمان خودداری کرده بود- بازارهای ایران را در تیول خود گرفته و باز هم، همان‌طور که خودرو‌های ژاپنی تویوتا که به خاطر فروش یک دستگاه خودرو به سفارت ایران در هند از آمریکا پوزش خواسته بود، جاده‌ها و خیابان‌های کشورمان را در اختیار دارد و به روی نامبارک خود هم نمی‌آورد که تقریبا تمامی خودروهای مورد استفاده تروریست‌های وحشی داعش از نوع تویوتا بوده است! و...
 
حسین شریعتمداری

نخود روسیه، نخود کرمانشاه را تهدید کرد

کرمانشاه از جمله استان‌هایی به شمار می‌رود که در زمینه تولیدات کشاورزی ودامداری جزو رتبه‌های برتر در میان استان‌های کشور به شمار می‌رود در میان انواع محصولات کشاورزی که درکرمانشاه تولید می‌شود، نخود این منطقه به دلیل کیفیت بالا از شهرت جهانی برخوردار است...
محمدرضا سوری

این درحالی است که با تمامی این مزایا و فراوانی تولید که توان تأمین نیاز ۹۰ درصد مصرف کشور را دارد واردات بی‌رویه موجب ورشکستگی تولیدکنندگان شده است؛ موضوعی که موجب شد تا رئیس اتاق بازرگانی استان کرمانشاه با اشاره به واردات این محصول استراتژیک از روسیه و سایر کشور‌ها خواستار افزایش تعرفه واردات نخود شود.

کیفیت بالای تولید نخود در کرمانشاه موجب شده تا همواره این استان در زمینه این محصول مهم کشاورزی شناخته شود؛ موضوعی که موجب شده تا این منطقه بیش از نیمی از تولید نخود کشور را به خود اختصاص دهد.  رئیس اتحادیه نخودکاران کرمانشاه در این خصوص می‌گوید: «نخود کرمانشاه یکی از بهترین نخود‌های دنیاست، چراکه میزان پروتئین آن حدود ۲۳ درصد است.» ناصر محمدی با اذعان به شهرت نخود تولیدی در این منطقه می‌افزاید: «این مهم سبب شده تا اکثر کشور‌های حاشیه خلیج فارس کرمانشاه را با نخود آن بشناسند.» وی ادامه می‌دهد: «طبق آخرین آمار‌ها ایران پس از هندوستان، پاکستان و ترکیه بیشترین سطح زیرکشت نخود در جهان را به خود اختصاص داده و دارای رتبه سوم است و در بین استان‌های کشور نیز کرمانشاه رتبه اول تولید این محصول را به خود اختصاص داده است.»

نخود رتبه اول تولید

شرایط مناسب آب‌وهوایی و خاک حاصلخیز از جمله دلایلی است که سبب شده کشت نخود در استان کرمانشاه با استقبال خوبی مواجه شود.  رئیس سازمان جهاد کشاورزی استان کرمانشاه در این رابطه می‌گوید: «سالانه ۴ میلیون تن انواع محصولات کشاورزی در این استان تولید می‌شود.» علی اشرف منصوری با اشاره به اینکه کشت نخود در کشور همواره به عنوان یک محصول سالم و ارگانیک مطرح است، می‌افزاید: «این در حالی است که شرایط خوب برای کاشت این محصول موجب شده تا سالانه ۸۰ هزار تن نخود در استان کرمانشاه تولید شود.» وی با بیان مزایای کاشت نخود در این منطقه ادامه می‌دهد: «کشت نخود در حاصلخیزی خاک نقش مهمی دارد، ضمن اینکه در تناوب با گندم ارزش اقتصادی بالایی دارد.»

نگاهی به مشکلات نخودکاران

با وجود تمامی مزایایی که کشت نخود می‌تواند برای تولیدکنندگان داشته باشد، اما استفاده از روش‌های سنتی، نبود صنایع تبدیلی و بسته‌بندی و بی‌توجهی به صادرات این محصول پرطرفدار موجب شده تا این روز‌ها نخودکاران کرمانشاهی حال و روز خوشی نداشته باشند. رئیس اتاق بازرگانی استان کرمانشاه از نخود به عنوان یک محصول استراتژیک نام برده و گفته است: «نخود کرمانشاه در کشور جایگاه ویژه‌ای دارد و می‌توان روی فرآوری این محصول و راه‌اندازی صنایع تبدیلی مرتبط با آن بیشتر کار کرد.» کاشفی می‌افزاید: «گاهی بخشی از نخود اندازه مناسبی برای صادرات ندارد و به همین دلیل روی دست کشاورزان می‌ماند، در حالی که می‌توان با فرآوری آن ارزش‌افزوده مناسبی به‌دست آورد.»

وی ادامه می‌دهد: «با اینکه کرمانشاه ظرفیت‌های کشاورزی فراوانی دارد، اما ضعف در صنایع تبدیلی مرتبط با مواد غذایی سبب شده تا هم اکنون بخشی از این نخود برای فرآوری به استان‌های همجوار فرستاده شود.» درکنار این مهم نبود صنایع بسته‌بندی در کرمانشاه نیز از جمله مشکلاتی است که سبب شده تا بسیاری از تولیدات استان به شهر‌های دیگر فرستاده و با نشان آن‌ها بسته‌بندی شود؛ موضوعی که به شدت بر سودآوری تولیدکنندگان استان تأثیر منفی می‌گذارد.

معاون صنایع کوچک شرکت شهرک‌های صنعتی استان کرمانشاه در تأیید این موضوع می‌گوید: «با وجود اینکه واحد‌های بسته‌بندی در این استان زیاد هستند، اما هیچ کدام توانایی رقابت با نشان‌های ملی را ندارند.»
علیرضا محمدی می‌افزاید: «از آنجا که نخود کرمانشاه یکی از بهترین‌هاست و اندازه بزرگ و طعمی عالی دارد به طوری که حتی نخود‌های مکزیک هم نمی‌توانند با این محصول کرمانشاه رقابت کنند، اما با این وجود واحد‌های استانی نمی‌توانند نخود‌ها را به طور مناسب بسته‌بندی کنند لذا این محصول برای بسته‌بندی به سایر استان‌ها می‌رود که جا دارد در این زمینه اقدام جدی انجام گیرد.»
واردات تهدید جدی برای نخود

با تمام مزایایی که نخود تولیدی کرمانشاه دارد، اما این روز‌ها واردات بی‌رویه آن از کشور‌هایی همچون روسیه سبب شده تا به شدت بر میزان تولید آن در استان تأثیر بگذارد و سبب دلسردی تولیدکنندگان شود. رئیس اتاق بازرگانی استان کرمانشاه با اشاره به واردات بی‌رویه این محصول استراتژیک از روسیه و سایر کشور‌ها می‌گوید: «با وجود تولید بهترین محصول که به راحتی می‌تواند نیاز ۹۰ درصد بازار داخلی را مرتفع سازد با این وجود واردات بی‌رویه موجب ورشکستگی تولیدکنندگان شده است لذا این مهم می‌طلبد تا افزایش تعرفه واردات نخود در دستور کار قرار بگیرد.»  کیوان کاشفی می‌افزاید: «ممکن است اندازه نخود کرمانشاه نسبت به سایر نخود‌ها از جمله نخود هند و روسیه متفاوت باشد، اما طعم و مزه آن منحصر به فرد است.»

طبق بند ۳۶ برجام ایران حق توقف تعهداتش را دارد

نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی گفت: طبق بند 36 برجام در صورت عدم پایبندی طرف مقابل به تعهدات، «حق ایران» است که توقف کلی یا جزیی به تعهدات خود بدهد. این «حق» باید تثبیت و به طرف اروپایی تفهیم شود. اجازه ندارند در حالی که یک طرف شانه از زیر بار تعهدات خود خالی کرده، برای ایران باید و نباید بگویند.


سعید جلیلی، عضو هیئت نظارت بر برجام در همایش «گفتمان هسته‌ای مقام معظم رهبری» در قم حاضر شد و به بیان نکاتی پیرامون برجام و آخرین تحولات در این باره پرداخت.
وی خاطرنشان کرد: یکی از توانمندی‌های مهم در حوزه‌های علمیه ما با توجه به مباحث دقیقی که در «اصول فقه» مطرح می‌شود، فهم صحیح متون و نیز آثاری است که می‌تواند به یک سند حقوقی مترتب شود لذا شایسته است این ظرفیتِ بزرگ اشراف به اصول فقه و مبانی حقوقی که در حوزه‌های علمیه وجود دارد، در تجزیه و تحلیل اسناد حقوقی بین‌المللی نیز به کمک نظام بیاید و ملاحظات خطیری را که ممکن است به یک سند بین‌المللی مترتب شود تبیین نماید.
به گزارش فارس، جلیلی در ادامه با اشاره به بند 37 برجام، اظهار داشت: طبق بند 37 برجام در صورت شکایت ایران از طرف مقابل به شورای امنیت نتیجه آن این است که ظرف 30 روز مفاد قطعنامه‌های سابق شورا مجددا اعمال خواهد شد!
عضو هیئت نظارت بر برجام ادامه داد: اما طبق بند 36 برجام در صورت عدم پایبندی طرف مقابل به تعهدات، «حق ایران» است که توقف کلی یا جزیی به تعهدات خود بدهد. این «حق» باید تثبیت و به طرف اروپایی تفهیم شود. اجازه ندارند در حالی که یک طرف شانه از زیر بار تعهدات خود خالی کرده، برای ایران باید و نباید بگویند.
مسئول سابق تیم مذاکره هسته‌ای کشورمان تصریح کرد: سران سه کشور اروپایی باید جواب دهند بر چه مبنایی به جای محکومیت آمریکا و به جای اینکه رفتار آمریکا را در شورای امنیت محکوم کنند، گستاخانه به خود اجازه می‌دهند بیانیه بدهند و بگویند ایران باید انجام تعهدات خود را ادامه دهد؟
وی گفت: سران سه کشور اروپایی باید تفهیم شوند طبق بند 36 برجام حق ایران است که اجرای کلی یا جزیی تعهدات خود را متوقف کند و اگر دولت اجرای این تعهدات را به هر دلیلی ادامه می‌دهد، سه دولت اروپایی باید بدانند انجام این تعهدات وظیفه ایران نیست و نباید موجب گستاخی و زیاده خواهی طرف اروپایی شود.
جلیلی تصریح کرد: امروز باید هم برای سه کشور اروپایی و هم برای تمام جامعه جهانی تبیین شود که علیرغم انجام کامل تعهدات از سوی ایران رفتار آمریکا بسیار فراتر از مصداق عدم پایبندی اساسی به برجام است و لذا طبق بند 36 برجام توقف کلی یا جزیی اجرای تعهدات، حق ایران است.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد: نباید طرف مقابل برجام را نقض کند و طلبکار هم شود، اگر این حقایق به خوبی برای مردم تبیین شود، افکار عمومی برای استیفای حق خود در برابر دشمن خواهد ایستاد. وی گفت: برجام مانند این بود که یک ماشین یک میلیونی را به مبلغ یک میلیارد خریداری کنیم اما طرف مقابل بعد از آنکه بخشی از پول را از ما گرفت، از دادن ماشین خودداری کند و با ماشین فرار کند و بعد شرکای او به شما بگویند باید بقیه اقساط ماشین را بدهید و بعد هم گفته شود یک مزاحم از معامله خارج شد! و بعد هم بگویند اگر برجام ایراد داشت پس چرا آمریکا از آن خارج شد؟ مهم‌ترین ایراد برجام همین است که ایران باید تعهدات کامل خود را اجرا کند اما نه تنها ضمانتی برای اجرای تعهدات آمریکا وجود ندارد بلکه وقتی بر شرارت‌های خود می‌افزاید گفته شد دستاورد برجام شکست اخلاقی آمریکاست!
عضو هیئت نظارت بر برجام تاکید کرد: اخیرا رئیس‌جمهور فرانسه در سفر به روسیه اعلام کرده در گفت‌وگو با آقای روحانی درباره موشک‌های ایرانی نیز مذاکره کرده است! چرا این خبر تکذیب نمی‌شود؟ چرا دفتر رئیس‌جمهور نسبت به این خبر موضع گیری نمی‌کند؟ امروز باید موضع یکپارچه نظام که عدم مذاکره در این باره است، با قوت بیان شود.
جلیلی تصریح کرد: به همین خاطر باید در عمل نشان داد تحریم‌ها بر ما اثرگذار نیست و اتفاقا بر اساس مباحث کارشناسی، مستند و دقیق و طبق توانمندی‌های داخلی از نیروی انسانی جوان و تحصیلکرده تا منابع متعدد انرژی و معدنی و ظرفیت‌های اقلیمی، ترانزیتی، گردشگری و ... در کشور، می‌توان ادعا کرد که کشور را با اتکا به این ظرفیت‌ها می‌توان به شکل شایسته اداره کرد. وی اظهار داشت: مثلا دشمن می‌گوید می‌خواهد فروش نفت ایران را تحریم کند، مگر این کار را سال 90 نکردند؟ حتی در یک برهه کوتاهی موفق شدند فروش نفت ما را تا روزانه 600 هزار بشکه نیز کاهش دهند اما سپس فروش نفت ایران روند صعودی پیدا کرد به گونه‌ای که طبق آمار بانک مرکزی در مرداد 92 فروش نفت ایران به بیش از 1/5 میلیون بشکه در روز رسید.
عضو هیئت نظارت بر برجام گفت: اینکه اوباما بعد از توافق هسته‌ای با ایران گفت: اگر این توافق صورت نمی‌گرفت، تحریم‌ها خود به خود فرو می‌پاشید عین واقعیت بود زیرا بر اساس اعلام رسمی مسئولین وقت وزارت نفت و اذعان مسئولین فعلی در سال‌های 90 تا 92 که اوج تحریم‌ها علیه ایران اعمال شد، بیشترین سکوهای نفتی ایران در حال فعالیت بودند که این مسئله باعث تعجب دشمنان شده بود.

نسخه ذلت نپیچید! (یادداشت میهمان)

 

  1- اکنون که آمریکا با خروج از برجام همه آنچه دولت و تیم هسته‌ای رشته بودند را پنبه کرده و نشان داده است که هزینه 4 ساله همه امکانات کشور به پای برجام، دود شده و به هوا رفته است، طیف لیبرال حامی برجام به جای عذرخواهی از ملت، پیشنهاد «مذاکره مستقیم با آمریکا»،«نسخه ذلت» برای ملت می‌پیچند!!
اولا این جماعت باید ابتدا پاسخ دهند که از مذاکره با اوبامای مودب چه گلی به سر ملت ایران زدند که حالا می‌خواهند با مذاکره با ترامپ، این مردک بی‌نزاکت بزنند!؟
ثانیا این نسخه‌پیچی ذلت نشان می‌دهد جماعت لیبرالی همچون برجام «بسیار بعید است» در «آزمون بزرگ حفظِ عزّت و اقتدارِ ملّت عزیز ایران» موفق باشند.
2- بعد از اینکه رئیس‌ جمهور آمریکا اعلام کرد «دنیا خواهد دید که ایرانی‌ها توافق بهتری با ما امضاء خواهند کرد!» رئیس ‌شورای سیاستگذاری یکی از احزاب اصلی لیبرالی و نفوذی اصلاح‌طلب همنوا با وی در تناقضی آشکار برای فریب افکار عمومی و در مواضعی خائنانه و ضدمنافع و امنیت ملی ادعا می‌کند «ترامپ برای نقش‌آفرینی و موفقیت در حل مسائل منطقه نیازمند مذاکره با ایران و اقتدار جمهوری اسلامی است و باید از این نیاز او استفاده و بدون حضور اروپایی‌ها با آمریکا مذاکره کنیم»!. البته این نماینده جریان لیبرالی و نفوذی که این طرح ذلیلانه و خائنانه را رسانه‌ای کرده، آن‌گونه هم که ادعا می‌کند از IQ بالایی برخوردار نیست چرا که یک وزیر شیر الاغ‌خورده‌ای از همین جماعت سال‌ها قبل در کنار پیشنهاد مادام‌العمرکردن ریاست‌ جمهوری پدر معنوی این جریان، چنین پیشنهادی را داده بود، اما سرانجام مجبور به پادوئی برای انگلیس شد و به بی‌بی‌سی پناه برد!. این جریان بدون اینکه از امتیازات فراوانی که در برجام به آمریکا داده شد، سخن بگویند، با آروغ روشنفکری القاء بن‌بست در کشور و ادعا می‌کنند «گفت‌وگو با آمریکا برای حل مشکلات موجود به معنی امتیاز دادن به آمریکا نیست، برای جلوگیری از بن‌بست در روابط خارجی و شکستن بن‌بست‌های بین‌المللی است!». اولا چرا اعتراف نمی‌کنید که خود شما در بن‌بست قرار گرفتید نه ملت ایران!. ثانیا چرا به‌جای متهم کردن لیدرهای خود که چنین فاجعه خسارت باری را با برجام و خروج از برجام رقم زدند، ملت ایران را متهم می‌کنید؟! مگر ملت ایران بن‌بست ایجاد کرده که مجبور باشد برای بن‌بست‌شکنی دوباره پای میز مذاکره‌ای جدید بنشیند و دوباره هزینه بدهد؟! ثالثا نفس مذاکره با ایران خود بزرگ‌ترین امتیازی است که آمریکایی‌ها به‌دنبال آن هستند، چراکه برای آمریکا مذاکره فقط در جهت القاء به زانو درآوردن ملت ایران در افکارعمومی جهان و منطقه مهم است نه نتیجه و محتوای مذاکره. چنانکه در برجام این موضوع به‌خوبی روشن شد. رابعا هرچند آقای روحانی تیم مذاکره‌کننده دولت دهم را که حاضر به امتیاز دادن به آمریکا و اروپا بدون نتیجه ملموس و مشخصی نبود، متهم به «مذاکره برای مذاکره» و «مذاکره برد–باخت» می‌کرد و خود ادعای «مذاکره برد–برد» را داشت، اما تیم مذاکره‌کننده دولت دهم به‌خوبی درک کرده بود که اصولا هیچ مذاکره برد– بردی بین آمریکا و جمهوری اسلامی ماهیتاً نمی‌تواند شکل بگیرد و سیاست آمریکا سیاست «برد- باخت» برای گرفتن امتیاز بیشتر و ندادن هیچ امتیازی است!. خامسا آمریکا با این همه امتیازات مُفتی که در برجام به‌دست آورد و به هیچ تعهدی هم عمل نکرد، با ادعای مذاکره جدید اگر به‌دنبال گرفتن امتیاز بیشتر از ایران در جهت خلع سلاح جمهوری اسلامی نبود، مذاکره جدید را برای چه می‌خواهد؟! سادسا مشکل اساسی آمریکا در منطقه همین اقتدار ملت ایران است که می‌خواهد آن را بگیرد، نه اینکه برای حل مشکلات منطقه از آن استفاده کند.! البته اگر کشوری صادقانه برای حل مشکلات و ایجاد امنیت و ثبات در منطقه بخواهد از اقتدار جمهوری اسلامی استفاده کند، ایران دریغ نخواهد کرد، آن‌گونه که سوریه و عراق با اقتدار جمهوری اسلامی داعش و تروریست‌های دیگر را در منطقه شکست دادند.
3- جریان لیبرال نفوذی در شرایط کنونی با فضاسازی برای تاخیر در اعلام و اجرای تصمیمات نظام در‌باره برجام و طولانی کردن بازی موش و گربه مذاکره با اروپایی‌ها درحقیقت به‌دنبال القاء بن‌بست در سیاست خارجی در جهت هموار کردن مسیر برجام 2 با القاء نیاز به گفت‌وگوی مستقیم آمریکا و ایران است، در حالی‌که شکست داعش و مجبور کردن آمریکا به خروج از منطقه و نتایج انتخابات عراق و لبنان و حضور در سوریه و همکاری با روسیه و دیگر کشورهای منطقه و خارج از منطقه نشان می‌دهد تاکنون جمهوری اسلامی به‌عنوان مرکز ثقل محور مقاومت بدون مذاکره و روابط با آمریکا، هیچ‌گاه دچار بن‌بست نشده است.لذا اولا حضور مقتدرانه ایران در منطقه موجب شده که خود آمریکا در منطقه دچار بن‌بست شود نه ایران! ثانیا تمام تهدیدات این کشور به‌علت همین بن‌بست استراتژیک در مسائل منطقه و مستاصل شدن در برابر قدرت بازدارندگی و دفاعی- موشکی ایران است. ثالثا ما در کشور نهاد مقدسی داریم که کارش فقط بن‌بست‌شکنی است و به فرمایش رهبری«جوان بسیجی هیچ‌وقت دچار بن‌بست نمی‌شود. بعضی از دستگاه‌های دولتی می‌گویند: نمی‌شود! چطور نمی‌شود؟ بن‌بست‌شکن‌ها بچه‌های متدینی بودند که بن‌بست‌ها را شکستند و جلو رفتند». مصداق این سخن رهبری از یک‌طرف انحراف در مذاکرات هسته‌ای و عبور نیروهای لیبرالی از خطوط قرمز نظام در برجام با خوشبین بودن و اعتماد به آمریکاست که نتیجه آن روشن شد و از طرف دیگر دلخوش نکردن نیروهای مومن و انقلابی سپاه و بسیج به مذاکرات سیاسی در منطقه و کوتاه کردن شر داعش از سر منطقه با مقاومت شجاعانه است که نمود این بن‌بست‌شکنی شلیک موشک‌های سپاه به مقر فرماندهان تروریست‌ها در دیرالزور سوریه بود. رابعا رهبری سال‌هاست که هشدار می‌دهند «آمریکا با جنگ روانی به ‌‌زور می‌خواهد القاء کند که پایان راه ملت ایران بن‌بست است. متاسفانه بعضی از سیاسیون و مسئولین هم در این زمین دشمن حرف می‌زنند». رهبری تاکید می‌کنند «اگر قرار بود آمریکا ملت ایران را به بن‌بست برساند، آن روز می‌کرد که این ملت مثل امروز قوی نبود، امروز نمی‌تواند» خامسا رهبرمعظم انقلاب وقاحت این روزهای جریان نفوذی را پیش‌بینی می‌کردند و در سال 95 تاکید کرده بودند «‌بن‌بستی در راه ملت ایران وجود ندارد و برجام را وسیله‌ای قرار ندهند برای فشارهای مجدّد به جمهوری اسلامی. جمهوری اسلامی از هیچ قدرتی در دنیا هراس ندارد و اگر کسی به تقلید از روحیّه ضعیف بنی ‌اسرائیل می‌گوید که «اِنّا لَمُدرَکون» (الان پدر ما را در می‌آورند) ما هم به تقلید از حضرت موسی عرض می‌کنیم که«کَلّا اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین».(چنین نیست؛ پروردگارم با من است)».
4- با این توضیحات، بهتر می‌توان درک کرد که چرا رسانه‌های آمریکایی– اروپایی به‌علت سرنوشت نافرجام برجام، نگران جماعت لیبرالی نفوذ کرده در ارکان کشور شدند و برای مدتی خط خبری و تحلیلی خود را به دلگرمی دادن به این جماعت اختصاص دادند، از جمله شبکه تلویزیونی سی ان ان آمریکا می‌گوید «مرگ برجام سبب تضعیف جریانی که به غرب گرایش دارد، خواهد شد و مخالفان نظام جمهوری اسلامی را نابود خواهدکرد». آسوشیتدپرس هم با بیان اینکه برجام دستاورد اصلی جریان غرب‌گرا در ایران بود ادعا می‌کند «خروج آمریکا از برجام هرگونه آشتی با غرب را در معرض خطر قرار داد! و بی‌شک جریان غرب‌گرا در انتخابات آینده شکست خواهند خورد». نشریه لس‌آنجلس‌تایمز نیز اذعان می‌کند «از بین رفتن برجام ارتباط برخی افراد و مقامات ایرانی با غرب را تضعیف و تنها سرمایه سیاسی موجود آمریکا و غرب را هدر می‌دهد». روزنامه صهیونیستی هاآرتص هم نوشت «با خروج ترامپ از برجام جریان غربگرای داخل ایران که در حال باز کردن فضا به روی غرب بود آسیب‌پذیر می‌شود». اما جان کری به هدف اصلی آمریکا از امضاء برجام اذعان می‌کند که «خروج ترامپ از برجام میانه‌روهای طرفدار آمریکا در ایران را تضعیف می‌کند»! لذا باید درک کرد که جریان لیبرال نفوذی چرا برای حفظ برجام به هرقیمتی تلاش می‌کند و چرا از سر درماندگی به‌دنبال مذاکره مستقیم حقارت‌آمیز با آمریکاست!.
 5- مشکل اصلی جماعت لیبرالی و نفوذ کرده در ارکان کشور این است که تصور می‌کردند با برجام می‌توانند خود را قهرمان ملی در افکار عمومی القاء کنند و آنچه را که در فتنه 88 نتوانسته بودند به‌دست بیاورند، اکنون می‌توانند به‌دست بیاورند!. لذا باید هوشیار باشیم که این جماعتِ مبتلا به «بیماری ذلت» با القاء بن‌بست و حاکمیت دوگانه، فتنه دیگری رقم نزند! چون «آمریکا اگر لااله الاالله هم بگوید ملت ایران باور نمی‌کند» و «شکست آمریکا در ماجرای اخیر نیز قطعی است»،چنانکه نیویورک‌تایمز و فارن پالیسی نیز پیشاپیش تاکید کردند «آنچه وزیرخارجه آمریکا گفته فقط امید واهی، آرزوهای محال و محقق نشدنی است»! و به‌قول روزنامه آلمانی تسایت «ترامپ در مقابل ایران پارس می‌کند، اما نمی‌تواند گاز بگیرد»!
 
 دکتر محمدحسین  محترم