واکنش حسین شریعتمداری به توئیت حاشیه‌‌برانگیز مشاور رئیس‌جمهور

هر چه کرد آن «آشنا» کرد!

آقای آشنا در این نوشته کوتاه، حکم اسلامی قصاص را که در تمامی ادیان الهی نیز وجود دارد و به تعبیر قرآن کریم «حیات‌آفرین» است، انکار کرده‌اند

به گزارش جوان آنلاین، حسین شریعتمداری در واکنش توییت عجیب حسام‌الدین آشنا بعد از شهادت جمعی از پاسداران مظلوم در زاهدان، طی یادداشتی کوتاه در روزنامه کیهان نوشت: بعد از حمله تروریستی به اتوبوس حامل برادران سپاه در جاده خاش به زاهدان که شهادت ۲۷ تن از آن عزیزان تامین‌کننده امنیت کشور را در پی داشت آقای حسام‌الدین آشنا، مشاور رسانه‌ای رئیس‌جمهور و رئیس ‌مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری توئیت کرد که:

«مرزبانان ما به شهادت رسیدند. اما، ما در دام چرخه خونین و باطل انتقام نخواهیم افتاد. مسئولیت بر عهده آمران و دیه بر عهده عاقله است»!

۱- آقای آشنا در این نوشته کوتاه، حکم اسلامی قصاص را که در تمامی ادیان الهی نیز وجود دارد و به تعبیر قرآن کریم «حیات‌آفرین» است، انکار کرده‌اند
-وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاهًٌْ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ- (۱۷۹- بقره).  این حکم تضمین‌کننده جان انسان‌های بیگناه و تامین‌کننده امنیت جوامع است و کسانی که قصاص قاتل را ناموجه قلمداد می‌کنند برخلاف پُز به اصطلاح انسان‌دوستانه‌ای! که می‌گیرند، از رواج قتل و جنایت دفاع کرده‌اند و بین قاتل که مرتکب ظلمی بزرگ شده است و مقتول که بی‌گناه کشته شده است، جانب قاتل را گرفته و قاتلان را به ارتکاب جرایم بعدی تشویق کرده‌اند! این قصه اگرچه سر دراز دارد ولی کوتاه سخن اینکه شواهد نشان می‌دهد اظهار نظر آقای آشنا از روی نا آگاهی بوده است!. گفتنی است که در آیه شریفه نیز
«اولی الالباب/خردمندان» مورد خطاب هستند.

۲-  ضمن آنکه انتقام، حق قانونی، منطقی و انسانی اولیای دم است، حق مسلم نظام اسلامی نیز هست. به گونه‌ای که حتی اگر اولیای دم نیز از حق خود صرفنظر کنند- که هرگز نخواهند کرد- نظام اسلامی برای حفظ امنیت مردم و پاسداری از حریم اسلام و انقلاب باید تروریست‌ها را به سختی مجازات کند که هلاکت آنها کمترین مجازاتی است که در این دنیا متحمل می‌شوند و عذاب الیم آنان به آن سرای موکول شده است. با این حال آقای آشنا می‌نویسد: «اما، ما در دام چرخه خونین و باطل انتقام نخواهیم افتاد»! و توضیح نمی‌دهد که منظورش از «ما» چه کسانی است؟! و ایشان در کدام سوی ماجرا ایستاده است؟! و به قول همسر یکی از ۲۷ شهید بزرگوار؛ «آقای آشنا، شما از جانب خودت حرف بزن»!

۳- مشاور رئیس‌جمهور در حالی «انتقام» از تروریست‌ها و مدیران و رؤسای آنها را «دام چرخه خونین و باطل»! می‌نامد که علاوه بر تاکید تمامی نظام‌های حقوقی دنیا، و گواه عقل سلیم، در کلام خداوند تبارک و تعالی نیز بر انتقام تاکید شده است. «إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ... ما از مجرمان انتقام می‌گیریم» (۲۲- سجده). و یا «فَانتَقَمنا مِنَ الَّذينَ أَجرَموا وَكانَ حَقًّا عَلَينا نَصرُ المُؤمِنينَ... از مجرمان انتقام گرفتیم (و مؤمنان را یاری کردیم)؛ و یاری مؤمنان، همواره حقّی است بر عهده ما» (۴۷- روم). و...

۴- و بالاخره، همین وادادگی‌ها و خودباختگی‌های برخی از دولتمردان است که گستاخی امروز دشمنان را درپی داشته و باعث شده که هر روز مشکل جدیدی به ملت تحمیل شود. انگار خواجه شیراز، این بیت از غزل خود را در وصف همین آقای آشنا سروده است! آنجا که می‌گوید:
 من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هر چه کرد آن «آشنا» کرد .

گرچه نمرود هیزم آورده‌ست! (یادداشت روز)

  بعد از جنگ جمل که در آن، آتش‌افروزان، علی‌رغم آنهمه خط و نشان كشيدن‌ها و رجزخواني‌ها به سختي شكست خورده و به ذلت افتاده بودند، مولاي بزرگوار ما حضرت امير عليه‌السلام در وصف دو سپاهی که در دو سوي آن آوردگاه مقابل هم ایستاده بودند فرمودند: «و قد ارعدوا و ابرقوا، و مع هذين الامرين الفشل، و لسنا نرعد حتي نوقع و لانسيل حتي نمطر. دشمنان، چون رعد غريدند و مثل برق جرقه‌زده و از جا درآمدند، اما، علي‌رغم
(آنهمه لاف گزاف)، هنگام كارزار ناتوان و ترسان بودند، ولي ما خروش برنمي‌داريم، مگر آن كه دست به عمل مي‌زنيم و نمي‌باريم، مگر آنكه سيل جاري مي‌كنيم».‬
روز ۲۲ بهمن امسال، در حالی جمعیت ده‌ها میلیونی مردم با حضور حماسی و به مراتب پرشور‌تر و پرشمار‌تر از سال‌های قبل در پاسداشت چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی به خیابان‌ها آمده و زیر بارش برف و باران از ژرفای دل شعار‌های مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل را فریاد می‌زدند، که دشمنان بیرونی و برخی از دنباله‌های داخلی آنها طی چند ماه گذشته عملیات روانی پر حجم و کم‌سابقه‌ای را با هدف نا‌امید کردن ملت از انقلاب و پیشگیری از حضور آنان در این روز تدارک دیده و به صحنه آورده بودند. مشکلات اقتصادی ترجیع‌بند حریف بود! اما نه از سر دغدغه و برای چاره‌جویی ، بلکه با انگیزه سیاه‌نمایی و انصراف ملت از حضور حماسی آنها در جشن چهل سالگی انقلاب اسلامی! دشمن تا آنجا به پمپاژ گسترده ترفندهای روانی خود دل بسته بود که پیشاپیش به قضاوت درباره میزان حضور مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال نشسته و آرزوهای خود را به پیشگویی! تبدیل کرده بود.
مردم اما، با هوشیاری و بصیرت مثال‌زدنی خود می‌دانستند که مشکلات اقتصادی پیش‌روی ربطی به انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن ندارد، بلکه حاصل مشترک دو عامل به هم پیوسته و درهم تنیده است. اول؛ تحریم‌های ظالمانه و باج‌خواهانه‌ای که آمریکا و متحدانش به ملت و نظام تحمیل کرده‌اند و دوم؛ بی‌توجهی برخی از مسئولان به نسخه‌ای که انقلاب برای اقتصاد کشور پیچیده بود و رویکرد آنان به نسخه‌های غربی که متاسفانه با اعتماد بیجا به آمریکا و اروپا همراه بوده و هست. ریشه هر دو عامل یادشده در نادیده گرفتن مبانی و اصول انقلاب بود، با این تفاوت که تحریم‌ها از سوی دشمنان بیرونی با هدف تعریف شده مقابله با اساس انقلاب اسلامی به صحنه آمده بود ولی عملکرد غیر‌انقلابی برخی از مسئولان ناشی از سوء‌تدبیر آنان بود و البته نمی‌توان و نباید حضور احتمالی شماری از نفوذی‌ها و بد‌اندیشان را در پست‌های مشاورت و یا برخی از مدیریت‌ها نادیده گرفت! هر دو عامل مورد ‌اشاره که نقش اصلی را در تحمیل مشکلات اقتصادی داشته و دارند، صرفنظر از انگیزه‌های متفاوت آنها، در عدول و عبور از «نقشه راه» انقلاب اسلامی پدید آمده و مشکل‌ساز شده‌اند.
 مردم با هوشیاری دریافته بودند که باطل‌السحر مشکلات موجود در عرصه اقتصادی کشور، تاکید آنان بر اساس و مبانی انقلاب اسلامی است، چرا که هر دو عامل در تضاد با انقلاب و نتیجه دوری از مبانی اصیل آن بود، بنابراین طبیعی و بدیهی بود که تاکید بر مبانی و اصول انقلاب اسلامی و اعلام وفاداری به تمامیت تعریف شده انقلاب را موثرترین راه برای غلبه بر مشکلات بدانند  و چنین بود که با حضور چند ده میلیونی و پر‌شمارتر از همیشه خود در راهپیمایی ۲۲ بهمن، بر اصول بنیادین انقلاب اسلامی تاکید ورزیدند.
پلاکارد‌ها و دست‌نوشته‌هایی که مردم با خود حمل می‌کردند نیز به وضوح نشانه آگاهی آنان از ریشه‌ها و آبشخور برخی ناهنجاری‌ها و نارسایی‌های پیش‌روی بود. ملت در این دست‌نوشته‌ها و شعارها، بر بازگشت مسئولان و مخصوصا دولتمردان به مبانی اصیل انقلاب اسلامی تاکید می‌ورزیدند؛
«حقوق‌های نجومی در نظام اسلامی قابل قبول نیست»،
«‌صف گوشت حاصل انتخاب است، نه انقلاب. بهت آدرس غلط ندهند»، «برای دفاع از انقلاب آمده‌ایم ولی از دولت، مجلس و قوه قضائیه گله‌مندیم»، «من انقلابی‌ام و انقلابی خواهم ماند، نه زیر بار ذلت دشمن خواهم رفت و نه در برابر کم‌کاری و فساد برخی مسئولان داخلی سکوت خواهم کرد»، «FATF و اینستکس تحقیر ملت سرافراز و انقلابی ایران است»، «امام خمینی: تا وقتی دولت و مجلس از قشر مرفه سرمایه‌دار نیست کشور محفوظ است»، «به عشق رهبر آمده‌ایم»، «خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست» و...
و اما در این میان، مواضع و اظهار‌نظرهای مقامات رسمی و رسانه‌های آمریکایی و اروپایی خنده‌دار بود. آنها در حالی برای مردم ایران ‌اشک تمساح می‌ریختند و در پوشش دلسوزی، از همراهی خود با ملت سخن می‌گفتند که انگار مردم از کینه‌توزی‌های آشکار و بی‌پرده آنان علیه تمامیت ایران اسلامی، چه نظام و انقلاب و اسلام و چه مردم این مرز و بوم بی‌خبرند. ترامپ، رئیس‌جمهور و پمپئو، وزیر خارجه آمریکا به زبان فارسی توئیت می‌کردند که خواستار سعادت مردم ایران هستند! و تاکید آنها بر عدم حضور ملت در راهپیمایی ۲۲ بهمن از سر خیر‌خواهی برای خود مردم است! و... انگار نه انگار که طی چهل سال گذشته هیچ فرصتی را برای توطئه و دشمنی با همین ملت از دست نداده‌اند! به چند نمونه زیر که فقط مشتی از خروارها و ‌اندکی از بسیارهاست توجه کنید؛
بعد از صدور قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران که در ۲۲ خرداد ماه ۱۳۸۹ (۲۱ ژوئن ۲۰۱۰) یعنی دقیقا در سالروز فتنه آمریکایی-اسرائیلی ۸۸ صادر شده بود، خبرنگار واشنگتن پست از خانم هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا پرسید؛ مگر شما اعلام نمی‌کردید که با حاکمیت در ایران مخالف هستید و یک سوی این مخالفت در حمایت از مردم این کشور است؟ ولی قطعنامه اخیر-۱۹۲۹- حاوی تحریم‌هایی است که مردم ایران را نشانه رفته است، هیلاری کلینتون در حالی که -به نوشته خبرنگار واشنگتن‌پست- نمی‌توانست خشم خود را زیر لبخندی که بر لب داشت پنهان کند! در پاسخ گفت؛ ولی همین مردم ایران هستند که از حاکمیت دینی در این کشور حمایت می‌کنند. تحریم‌های این قطعنامه باید مردم را علیه نظام حاکم بر ایران بشوراند. این فشار ضروری است!
خانم کاندالیزا رایس، وزیر خارجه دولت بوش نیز در پاسخ به این سؤال که چرا آمریکا برای مقابله با ایران به مردم منطقه فشار می‌آورد و باعث جنگ و خونریزی در این منطقه شده است؟ گفته بود؛ این فشارها از نوع درد زایمان است و قرار است خاورمیانه جدید با هژمونی آمریکا و متحدانش متولد شود!
وندی شرمن، مذاکره‌کننده ارشد آمریکا -بخوانید هند جگر‌خوار- که در لباس «مادر ترزا» ظاهر شده و «لبخند ژکوند» بر لب دارد، با وقاحت گفته بود؛ دی. ان. ای (DNA ) ایرانی‌ها حاوی ژن «فریبکاری» است! و ترامپ مدعی شده بود که مردم ایران تروریست هستند! پیش از این نیز در گرماگرم جنگ تحمیلی، «واین‌برگر» وزیر جنگ آمریکا با بی‌شرمی که ویژگی جدایی‌ناپذیر مقامات آمریکایی است گفته بود؛ نه فقط حاکمیت، بلکه مردم ایران به عنوان یک ملت باید نابود شوند! و...
مردم اما، بار دیگر بصیرت علوی را به خاطر آورده بودند، آنجا که امیرالمومنین‌علیه‌السلام در جریان جنگ جمل، درباره طلحه و زبیر (دو تن از عوامل اصلی فتنه جمل) فرموده بودند؛ «‫إِنَّهُمْ لَیَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَکُوهُ. وَ دَماً هُمْ سَفَکُوهُ... آنها ‬حقی را مطالبه می‌کنند که خود ضایع کردند و خونی را می‌طلبند که خود ریختند». و چنین بود که ملت با حضور ده‌ها میلیونی خود در راهپیمایی ۲۲ بهمن سیلی آبداری بیخ گوش ترامپ و نتانیاهو و ترزا می و مرکل و ماکرون و سایر اراذل و اوباش غربی و عبری زدند و آرزوهای آنان را زیر گام‌های خود لگدمال کردند.‬
 به قول محمد‌مهدی سیار، شاعر متعهد و عزیز کشورمان؛
گرچه نمرود هیزم آورده‌ست
باز دست خداست بالا دست

حسین شریعتمداری

 

داستان تعطیل شدن تفسیر سوره حمد امام(ره) در سیما

اختلاف، اتحاد و بزرگواری

وقتی به خاطر درس و بحث رفتم به میرزا جواد آقا گفتم استخاره بگیرید برای رفتن به جبهه ایشان گفت: «استخاره نمی‌خواهد ولیّ خدا گفته باید بروی.

استاد رحیم پور ازغدی نقل می‌کنند: وقتی {آیت الله} میرزا جواد آقا تهرانی که در مشهد بودند با تفسیر امام (تفسیر سوره حمد که از تلویزیون پخش می‌شد) مخالفت کردند. ایشان نگفتند مردم مرا می‌خواهند من هم یقین به کارم دارم و تفسیر را ادامه می‌دهم و اگر ادامه می‌داد اتفاقی نمی‌افتاد، ولی به احترام میرزا جواد آقا امام تفسیر را تعطیل کردند!

او هم زمانی به ملاقات امام می‌آید که تمام ملاقات‌های امام تعطیل است، ولی امام می‌پذیرد. او به امام می‌گوید خواسته‌ای دارم که باید بپذیری. امام می‌گوید بفرما. او می‌گوید می‌خواهم دستتان را ببوسم که امام میپذیرند.

استاد رحیم پور ادامه می‌دهند: «وقتی به خاطر درس و بحث رفتم به میرزا جواد آقا گفتم استخاره بگیرید برای رفتن به جبهه ایشان گفت: «استخاره نمی‌خواهد ولیّ خدا گفته باید بروی.»

 

آقای روحانی! اینجا که واتیکان نیست!(یادداشت روز)


۱- « انگار ما اختیاری از آسمان داریم که می‌توانیم بر زمینیان هر فرمانی را صادر کنیم، نه اینطور نیست، چنین چیزی وجود ندارد. اینطور نیست که ما اختیار داشته باشیم. خداوند به پیغمبرش می‌گوید: «وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ، تو وکیل مردم نیستی، تو چکار به کار مردم داری؟ «و َمَا عَلَیْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ»؛ تو باید پیام برسانی، حالا مردم یا گوش می‌کنند و هدایت می‌شوند یا گوش نمی‌دهند... مردم باید انتخاب کنند، اگر انتخاب نکنند که دین نمی‌شود، با تحمیل که نمی‌شود دین درست کرد. «لا اکراه فی‌الدین». اساس دین باید با فهم و درک و پذیرش باشد. بقیه مسائل هم همینطور است».
این، بخشی از سخنان دیروز رئیس‌جمهور محترم در جمع مدیران وزارت ارتباطات است که سخن حق و بایسته‌ای است چرا که دین یک باور قلبی است و باور قلبی افراد را نمی‌توان با توسل به زور تغییر داد. اما این نکته که بدیهی نیز هست از مسئولیت مسئولان در قبال دین مردم نمی‌کاهد چرا که ابلاغ دین در آیه شریفه «وَمَا عَلَیْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ» تنها ابلاغ زبانی و بیان مبانی دینی نیست بلکه مقابله با موانعی که از فهم دین و رسیدن پیام اسلام به مردم جلوگیری می‌کند نیز بخشی از همان ابلاغ دین است. جناب رئیس‌جمهور یک شخصیت روحانی است و به یقین می‌دانند که آیات قرآن را باید در ضرب با آیات دیگر تفسیر کرد. مثلا در آیه شریفه «یدالله فوق ایدیهم... دست خدا بالای دست آنهاست» نمی‌توان «ید» را به معنای «دست» گرفت! زیرا خداوند تبارک و تعالی منزه از جسم و ماده است. «ید» هم به معنای دست است و هم به معنای «قدرت» و در آیه مورد ‌اشاره معنای قدرت مورد نظر بوده است چرا که در آیه دیگری می‌فرماید «لیس کمثله شیء... هیچ چیز مانند او-خدا- نیست».
حال اگر مفهوم آیه شریفه «وما علینا الا البلاغ»  و یا «وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ» رها کردن امور به حال خود باشد! ضمن آنکه با سیره رسول خدا(ص) و ائمه هدی(ع) در تناقض آشکار است، با آیات فراوان دیگر قرآن نیز مغایرت و تضاد جدی دارد و این در حالی است که به مصداق «‫وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً... ‬اگر(قرآن) از جانب غیر خدا بود در آن اختلافی بسیار می‌یافتند».‫ در قرآن اختلاف و تناقضی نیست بنابراین، چنانچه منظور جناب روحانی از استناد به آیات یاد شده، رفع مسئولیت از دولت و مسئولان باشد، با عرض پوزش باید گفت برداشت و تفسیر نا‌صواب و خطایی داشته‌اند! به عنوان مثال:‬‬‬
در آیه‌ای که زینت‌بخش آرم سپاه پاسداران نیز هست، آمده است؛ «‬وَأَعِدّوا لَهُم مَا‌استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَيلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُم... هر چه نیرو در توان دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان]، آماده سازید! و (همچنین) اسب‌های ورزیده
(برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید». بدیهی است که این آیه شریفه با آیه «و َمَا عَلَیْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ» مغایرتی ندارد بلکه به وضوح نشان می‌دهد که تهیه ساز و برگ جنگی برای مقابله با دشمنان نیز بخشی از همان ابلاغ است.
۲- استاد شهید آیت‌الله مطهری در این خصوص تعبیر حکیمانه‌ای دارند؛
«مثلًا عده‏ای در کشور کفری که حکومتی ضد دین در آنجاست زندگی می‏کنند و چون آن حکومت وسیله‏ای است برای به زنجیر کشیدن مردم و جلوی هر ایدئولوژی را می‏گیرد، چنین وضعی اجبارپذیر است که با شمشیر موانع را بردارند تا زمینه‏ای برای تبلیغ آزاد دین وجود پیدا کند. این است که در عین اینکه برای قبول دین داریم: «لا اکْراهَ فِی‌الدِّینِ»، یعنی دین اجباربردار نیست، ولی در عین حال بایستی خرطوم ابوجهل‏ها و ولید‌بن مغیره‏ها را زد. تا بعد از رفع موانع، از راه تبلیغ، مردم محاسن دین را بفهمند، و مسئله جهاد همین است».
 ۳- اساسا اگر مسئولان نظام اسلامی در قبال مردم وظیفه‌ای جز ابلاغ مبانی اسلام نداشتند و قرار بود ملت را در مقابل پلیدی‌ها و پلشتی‌هایی که از سوی دشمنان اسلام به جامعه تزریق می‌شود، تنها بگذارند، اینهمه تاکید بر وظیفه امر به معروف و نهی از منکر معنا و مفهومی نداشت. توضیح آنکه امر به معروف و نهی از منکر علاوه بر آنکه یک فریضه دینی است یک ضرورت عقلی نیز هست و هیچ نظام حکومتی-‌تاکید می‌شود، هیچ نظام حکومتی- را نمی‌توان یافت که از این قاعده مستثنا باشد. همه نظام‌ها و دولت‌ها
«امر به معروف و نهی از منکر» دارند و تفاوت فقط در معروف‌ها و منکرهاست. مثلا امروزه در فرانسه حجاب خانم‌ها در مراکز علمی و دانشگاهی را «منکر»! می‌دانند و با همه توان با آن به عنوان یک منکر! مقابله می‌کنند تا آنجا که فرانسه کاپیتالیست چند دوره ریاست جمهوری میتران سوسیالیست را می‌پذیرد ولی حجاب یک زن مسلمان را تحمل نمی‌کند! و یا در آلمان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی اعتقاد به «هولوکاست» را- که یک افسانه ساخت صهیونیست‌هاست- معروف می‌دانند و با هرکه هولوکاست را باور نداشته باشد به شدت برخورد می‌کنند تا آنجا که نفی هولوکاست در آلمان رسما جرم تلقی شده و نفی‌کنندگان به تحمل زندان محکوم می‌شوند!      
۴- اگر دولت اسلامی در قبال مردم، غیر از بیان مبانی دینی و نهایتا تبلیغ شفاهی آن مسئولیت دیگری نداشته باشد، اساسا تشکیل حکومت معنی و مفهومی نخواهد داشت. این قاعده در سایر نظام‌های حکومتی نیز ساری و جاری است. ژان-ژاک روسو متفکر سوئیسی قرن ۱۸ میلادی در کتاب معروف خود «قراردادهای اجتماعی» وظیفه حکومت‌ها را ایجاد هماهنگی میان آزادی‌های فردی و مسئولیت‌های جمعی می‌داند و بر این باور است که حکومت‌ها نمی‌توانند و نباید مردم جامعه را به حال خود رها کنند و از تنبیه مجرمان چشم بپوشند. این قاعده صرفنظر از نوع حکومت‌ها و ایدئولوژی آنها در تمامی نظام‌های حکومتی به عنوان یک اصل ضروری شناخته می‌شود و بدیهی است که در اسلام عزیز که برداشتن غل و زنجیرهای وابستگی- يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ- را شعار خود می‌داند، ضرورتی به مراتب بیشتر و برتر دارد و دولت اسلامی نمی‌تواند و نباید از این مسئولیت شانه خالی کند.
۵-  آقای روحانی پیش از این هم گفته بودند نمی‌توان مردم را با زور شلاق به بهشت برد! که باید پرسید؛ مگر کسی یا کسانی درپی آن بوده‌اند مردم را با زور شلاق به بهشت ببرند که حضرت ایشان نگران شده و قصد پیشگیری داشته‌اند؟! بله به زور نمی‌توان مردم را به بهشت برد ولی وظیفه دولت اسلامی است که با آنچه باعث گمراهی مردم و مانع خیر و صلاح و نهایتا بهشتی شدن آنان می‌شود به جد مقابله کند و از آنجا که رستگاری در جهان آخرت، هدف نهایی همه انسان‌ها و مخصوصا امت اسلامی است، مسئولیت یاد شده بیش از هر مسئولیت و وظیفه دیگری روی شانه همه مسئولان به ویژه دولتمردان است.
۶- بخش نخستین سخنان رئیس‌جمهور محترم این تصور و تلقی را به ذهن می‌رساند که ایشان فقط در پی بیان ضرورت تبلیغ مبانی اسلامی بوده‌اند که از ایشان به عنوان رئیس‌جمهور یک کشور اسلامی و مخصوصا یک شخصیت روحانی جز این نیز انتظاری نمی‌رود اما، با کمال تاسف باید گفت که بخش‌های بعدی اظهارات آقای روحانی این برداشت را تائید نمی‌کند و نشان‌دهنده آن است که جناب ایشان برای ایران اسلامی نسخه‌ای شبیه واتیکان را توصیه می‌کنند و بر این باورند -‌و انشاءالله نباشند- که حکومت در قبال خیر و صلاح مردم و سعادت و شوربختی آنان غیر از ابلاغ شفاهی و یا کتبی مبانی دینی وظیفه و مسئولیت دیگری ندارد!
به این بخش از سخنان ایشان توجه کنید؛
«لا اکراه فی‌الدین». اساس دین باید با فهم و درک و پذیرش باشد. بقیه مسائل هم همینطور است. طرف باید تفهیم شود و ارزش کار را بداند تا خودش دنبال کند. نیاز نیست ما به مردم فشار بیاوریم. بله؛ مردم وقتی می‌بینند که ماشین خطراتی دارد، خودشان هم به بچه‌شان نصیحت می‌کنند و می‌گویند از قسمت عابر پیاده باید عبور کنی و صبر کن تا چراغ سبز شود، درواقع شروع می‌کنند به یاد دادن فرهنگ به او. در همه فناوری‌های روز هم همینطور است... مقاومت در برابر فناوری‌ها و تحولات نوین، رویکردی قدیمی است... فناوری‌های نوین منافع زیاد و خطرات محدودی دارد. شناخت درست و فرهنگ‌سازی، تنها راه مدیریت و پیشگیری از مشکلات فناوری است. نمی‌توانیم زندگی مردم را از تحولات فناوری و ارتباطی جدا کنیم. مبارزه با خواست عموم مردم، شرعی و قانونی نیست... در جهان شبکه‌ای، درخت ممنوعه نسازیم، فرهنگ‌سازی کنیم. جوانان و نوجوانان بیش از همه از اثرات منفی فیلترینگ آسیب می‌بینند. نه مسدود کردن و نه رها کردن ما را به مقصد نمی‌رساند، سواد رسانه‌ای جامعه را باید افزایش دهیم. انحصار در هیچ پدیده‌ای جواب نمی‌دهد،
چه در رسانه و چه در فناوری»!!
یک بار دیگر این بخش از سخنان ایشان را بخوانید. ظاهر زیبایی دارد! و از آزادی انتخاب حکایت می‌کند! و اینکه دخالت دولت در فضای مجازی چه مفهومی دارد؟! باید همگان بتوانند بدون کمترین مانع و بی‌آنکه فیلترینگی در میان باشد وارد فضای مجازی شوند! و انتخاب خوب و بد و مطالب مفسده‌انگیز و سودمند بر عهده خودشان باشد! این دیدگاه از نسخه واتیکانیسم نیز به مراتب خطرناک‌تر است و مفهوم آن، دقیقا این است که جوانان و نوجوانان و همه مردم را در وادی پر مخاطره فضای مجازی به حال خود رها کنیم و فقط خوب و بد را به آنان معرفی کنیم! بی‌آنکه برای پیشگیری از آسیب‌های جدی و خطرناک این فضا کمترین مسئولیتی داشته باشیم! باید از جناب روحانی پرسید چه تضمینی هست که یک جوان یا نوجوان با مشاهده بخش‌های پلشت و مفسده‌انگیز فضای مجازی که این روزها به فراوانی در این عرصه وجود دارد در گرداب هلاک‌کننده آن غرق نشود؟! در کجای دنیا و با کدام عقل سلیم گرداب‌های خطرناک را که ظاهری فریبنده دارند، پیش پای مردم قرار می‌دهند و مسئولیت مقابله با آن را از دوش خود برمی‌دارند! بر اساس این دیدگاه می‌توان دزدان و قاتلان را به حال خود رها کرده و مانعی برای آنان ایجاد نکرد و فقط مشخصات آنها را برای مردم برشمرده و مقابله با آنها را بر عهده خود مردم گذاشت؟! آیا این دیدگاه حضرتعالی -‌البته بی‌آنکه بدانید- ترویج همان حکومت عرفی -نرمالیسم- نیست که مقامات و ‌اندیشکده‌های آمریکایی بی‌وقفه از تلاش خود برای حاکمیت آن در ایران اسلامی و نهایتا نه فقط وابستگی بلکه بردگی ملت در قبال آمریکا دَم می‌زنند؟!
کوتاه سخن و جان کلام آنکه جناب روحانی! بر فرض که از مسئولیت خود به عنوان رئیس‌ قوه مجریه با خبر نباشید آیا به عنوان یک شخصیت روحانی از سفارش‌های اکید اسلام بر ضرورت مقابله با گسترش‌دهندگان و مروجان فساد و فحشا و دروغ‌پراکنان نیز
با خبر نیستید؟! نظر جنابعالی درباره مثلا ممنوعیت کتب ضاله و حفاظت از سلامت روحی و اخلاقی مردمان چیست؟!
 در خاتمه، این گلایه دوستانه از عالمان دینی در میان است که چرا در مقابل این نظرات و دیدگاه‌های انحرافی تلاش چندانی نمی‌کنند تا ورود افرادی نظیر نگارنده به این وادی ضرورتی نداشته باشد؟!

 حسین شریعتمداری

چرا گنجشک‌ها در ایران تخم نمی‌گذارند؟

 
دکتر مجتبی لشکربلوکی طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود با اشاره به نتایج آزمایشی درباره گنجشک‌ها به بررسی وضعیت امید در ایران و راهکارهای پیش‌رو پرداخت. وی معتقد است: «اگر در شرایطی باشیم که همه متغیر‌های سیاسی و اقتصادی خوب باشد و ما امیدوار باشیم که هنری نیست.» متن کامل این یادداشت در ادامه از نظر می‌گذرد:
سرویس جامعه جوان آنلاین: دانشمندان کانادایی تصمیم گرفتند که دور تا دور تمام قسمت‌های یک دشت را حصارکشی کنند و راه ورود دشمنان گنجشک‌ها را ببندند: راکون ها، جغدها، شاهین‌ها و ... گنجشک‌ها در امان کامل بودند. بدون هیچ گونه تهدید! اما دانشمندان بلندگو‌هایی را در برخی نقاط این دشت جاسازی کردند. در گوشه‌ای از این دشت صدا‌های معمولی می‌آمد و در گوشه‌ای دیگر از این دشت صدا‌های ضبط شده راکون ها، جغد‌ها و شاهین ها.

نتیجه آزمایش باورنکردنی بود: گنجشک‌هایی که در بخش صدا‌های ناخوشایند بودند چهل درصد کمتر تخم گذاشتند و آن تخم‌هایی هم که گذاشتند کوچک‌تر بود. از آن تخم‌های کوچک تر، نسبت کمتری هم به جوجه تبدیل شد. برخی از آن جوجه گنجشک‌ها هم از گرسنگی مردند. چون پدر و مادرشان جرات نمی‌کردند برای جستجوی غذا خیلی تقلا کنند (منبع: هنر خوب زندگی کردن).
یک بار دیگر نتایج را مرور کنید:
- میزان تخم گذاری کمتر.
- تخم‌های کوچک‌تر
- تبدیل کمتر تخم به جوجه
- میزان کمتر زنده ماندن همان معدود جوجه‌های سر برآورده از تخم ها.

تحلیل و تجویز راهبردی:
 
این حکایت در مورد انسان‌ها نیز صدق می‌کند. این آزمایش نشان می‌دهد که برای تاثیرگذاری بر یک جامعه یا یک سیستم اقتصادی-اجتماعی، نیازی به تهدید واقعی نیست بلکه همان سایه تهدید کافیست. ترس و ابهام به اندازه تهدید واقعی اثرگذار است.
 
ما دو نوع گنجشک مهم داریم که باید زاد و ولد کنند تا چرخ‌های این مملکت بچرخد.
- صاحبان ثروت (گنجشک‌های سرمایه گذار)
- نخبگان علمی و فنی (گنجشگ‌های خلاق)
 
متاسفانه این روز‌ها آن‌ها که می‌توانند می‌روند (فرار سرمایه و مهاجرت فراگیر نخبگان) و آن‌ها که می‌مانند تخم‌های کمتر و کوچک تری می‌گذارند و از همان تخم‌های کمتر و کوچک تر، جوجه‌های کمتر و ضعیف تری می‌ماند و بخشی از این جوجه‌ها نیز می‌میرند.
سرمایه گذاری در ایران چه شرایطی دارد: میزان ریسک پذیری کمتر، میزان سرمایه گذاری کمتر، تبدیل موفقیت آمیز کم از سرمایه گذاری به کسب وکار و میزان بیشتر مرگ و میر بیشتر کسب وکار‌ها
 
چه می‌توان کرد؟

۱- مدیران ارشد: دولت و مدیران ارشد تنها وظیفه ندارند که بیمارستان بسازند، جاده بزنند، مدرسه داری، بانک داری و بنگاه داری کنند. وظیفه دولت آن است که چیزی را تولید کند که مردم نمی‌توانند: امنیت! تصویر مثبت و قابل پیش بینی از آینده مهم‌ترین خروجی حاکمیت است. اگر این تصویر را بدهید گنجشک‌های مهاجر برخواهند گشت و تخم‌های بزرگ‌تر و بیشتری خواهند گذاشت. آنگاه مدرسه ها، بیمارستان ها، بانک‌ها و بیمه‌ها دوباره جان خواهند گرفت؛ و کار نیاز به هنر دیپلماسی و سیاست گذاری هوشمندانه دارد.

۲- اعضای جامعه: وظیفه ما حفظ امید است. اگر در شرایطی باشیم که همه متغیر‌های سیاسی و اقتصادی خوب باشد و ما امیدوار باشیم که هنری نیست. امیدواری زمانی معنا دارد و فضیلت است که شرایط دشوار، مبهم و ترس آور است. وظیفه اخلاقی (تاکید می‌کنم وظیفه اخلاقی) همه ماست که چراغ امید را روشن نگاه داریم. ته دل جوانان را خالی نکنیم. اگر اعتراضی داشتند صبورانه بشنویم و به تخم‌های گذاشته شده و ثمر نشسته در همین فضا اشاره کنیم. برای من نظام استارت آپی و جوانانی که در شرکت‌های استارت آپی (نوپا) کار می‌کنند زیباترین چراغ امید است. هر گاه کسی به من می‌گوید که کاری نمی‌شود کرد من هم اسم چند استارت آپ را پشت سرهم ردیف می‌کنم و می‌گویم اگر این‌ها هستند پس هنوز امید هست!

‌نمی‌شود آرزو کرد که جغد‌ها و شاهین‌ها نباشند. این سنت هستی است که دشمنی‌ها باشند. مهم آن است که ما چگونه هنرمندانه دشمنی‌ها را تبدیل به دوستی یا حداقل به «دشمنی غیرموثر» کنیم و امنیت و امید ایجاد کنیم. تا شقایق هست زندگی باید کرد!